نشانی بندگان خوب خدا
ویژگی های بندگان خوب
بیم از آتش دوزخ
و اینک نشانی های دیگری از آن خوبان: گفتند که ملامحسن فیض کاشانی در کتاب شریف محجة البیضاء که اینک به فارسی نیز ترجمه شده (نام ترجمه فارسی آن کتاب راه روشن است) آورده است : جوانی که خدای بزرگ صورت و سیرتش را نکو داشته بود در گذرگاهی، گذر می کرد و هر روز در ساعتی از صبحگاهان می رفت و در ساعتی از پسین باز می گشت، دخترکی زیباروی او را دید و دل در عشق او نهاد، روزها در گذر می ایستاد تا بلکه آن جوان، نازی کند و دیده در دیدگانش نهد ، تا او نیز طنازی کند و لیلی و مجنون هم شوند ، غافل از آنکه جوان دل در عشق خوبتری نهاده بود ، روزها می رفت و می آمد اما دریغ از یک نگاه.
طاقت دخترک طاق شد، جام شکیباییش لبریز شد و دیگر نتوانست عشق، نهان دارد، روزی به زبان آمد و جلوی جوان زیبا صورت نیکوسیرت را گرفت و گفت: ای جوان محمود الخصائل و ای انسان ستوده فضائل؛ بازگو چرا به طرفة العینی ناز به روی بی فروغ ما نمی فروشی، تا چشمانمان روشن شود، جوان چون صدای حرمت را شنید، سر به زیر انداخت و گفت والله یعلم خائنة الاعین و ما تخفی الصدور یعنی و آن خدای بزرگ، همانی است که نگاههای آلوده را می داند و دانشش بر نهانخانه دلهاست، این بگفت و به راهی که می رفت گام سپرد و زیر لب زمزمه می کرد رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذَابَهَا کَانَ غَرَامًا بارپروردگارا شکنجه جهنم را از ما بازگردان که عذابش سخت و دائمی است.
بندگان خوب خدا انانند که آن سرا را می نگرند و چون گمان برند شاید که کردارشان به یاریشان نیاید لبکی دماً من هول ذلک مدة العمر القصیرة یعنی هر آینه از بیم دوزخ در تمام کوتاه عمر، خون می گریند.
پس چون خواهی که سالک راه باشی باید که چشم پوشی و دل زیبا داری و از آن حضرت آله غفران طلبی و بدانی که اوست که بسیار می بخشد.
ما انسانیم نه انعام و چارپا، که در اندیشه فردا نباشیم، اما افسوس که عده ای از دو پایان چون، چهارپایانند، بل هم اضل سر در آخور دنیا دارند، و دیگر هیچ نمی بینند ، اما باید که دانست «انها سائت مستقراً و مقاماً» یعنی و بدرستیکه آن (دوزخ) بد قرارگاه و جایگاهى است.
دوستان از دیگر نشانه های بندگان خوب خدا انفاق است، باید بدانیم که «به نیکی (و کمالات) نمی رسیم اگر انفاق در کارمان نباشد» نکند وقتمان منقضی شود و مصداق این آیت الهی گردیم وَأَنفِقُوا مِن مَّا رَزَقْنَاکُم مِّن قَبْلِ أَن یَأْتِیَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ فَیَقُولَ رَبِّ لَوْلَا أَخَّرْتَنِی إِلَى أَجَلٍ قَرِیبٍ فَأَصَّدَّقَ وَأَکُن مِّنَ الصَّالِحِینَ.
به کمال نمی رسیم ، اگر از آنچه خدای، روزیمان داده انفاق ننمائیم، حتماً در لابلای آنچه در تبیان آمده است دیده اید: که امام صادق علیه السلام فرمودند حقیقت عبودیت آن است که بنده چیزی را از خود نپندارد، هر آنچه خدا به او داده از آن خدا داند و چون چنین دید، انفاق برای او آسان می گردد ، پس انفاق می کند در آنچه خدا فرماید.
بنابراین؛ بندگان خدا ؛ اهل اسراف و زیاده روی نیستند، چرا که خدا فرموده: اسراف نکنید و سخت هم نمی گیرند ، اهل بخل و خساست نیز نمی باشند، به زیردستان اجحاف نمی دارند و تنگ نمی گیرند ، حقوق آنان را بتمامه پرداخت می نمایند و در واقع اهل اقتصاد و میانه روی هستند و اینگونه است که به کمال می رسند همانگونه که معصوم علیه السلام فرمودند الکمال کل الکمال تقدیر المعیشه
امام صادق علیه السلام فرمودند حقیقت عبودیت آن است که بنده چیزی را از خود نپندارد، هر آنچه خدا به او داده از آن خدا داند و چون چنین دید، انفاق برای او آسان می گردد.
توحید و یکتا پرستی
از دیگر نشانی های بندگان خدا خوب این است: (آنان) کسانىاند که با خدا ، معبودى دیگر را نمى خوانند.
وقتی لااله الا الله می گویند فقط به خدای یکتای بی همتا اندیشه دارند و از کسى جز او چیزی نمی خواهند ، هر چه می خواهند از وجود لایزال او می خواهند که علت همه هست هاست.
آنان خونی را بر زمین جاری نمی سازند ، جز آن کسیکه در زمین فساد می کند و بندگان را به ناحق می کشد چرا که مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا یعنی هر کس کسى را – جز به قصاص قتل، یا [به کیفر] فسادى در زمین- بکشد، چنان است که گویى همه مردم را کشته باشد. و هر کس کسى را زنده بدارد، چنان است که گویى تمام مردم را زنده داشته است.
و نیز چنین است کسیکه اندیشه ای را از مسیر حق روی گرداند و به باطل گرفتار سازد ، او نیز قتل نفسی بس بزرگتر را مرتکب گشته است و باید که مومن تمام کردارش هدایت بندگان بسوی راه راستی باشد چرا که او احیاگر است.
سخن پیامبر با ابلیس رانده شده
می گویند : روزی از روزها پیامبر گرامی ابلیس را دید از او پرسید که (ای دشمن خدا) دوستانت را بر شمار ؛ گویند که ابلیس گفت: دوستان من به ده شمار در آیند.
گفت آنان کیانند ؟ ابلیس پاسخ داد :
1 – فرمانروای ستمکار
2 – ثروتمند متکبر
3 – آنکه نمی داند از کجا، دخل و خرج می کند .
4 – دانشمندی که فرمانروای ستمکار را در ستمش می ستاید.
5 – بازرگان خیانتکار
6- محتکر
7 – انسان اهل بغی و فحشاء (زنا) و چون بدینجار رسید گفت که هر عضوی را زنایی است و زنای چشم آن است که نظر به نا محرم افکنی و نگاه بد، تیری است از تیرهای ابلیس.
8 – خورنده ربا
9- بخیل
10 – آنکس که نمی داند از کجا مال می اندوزد
این حدیث را برای شما نوشتم تا که بدانیم بندگان خوب خدا اهل فحشا نیستند چرا که وَمَن یَفْعَلْ ذَلِکَ یَلْقَ أَثَامًا و چون چنین کند سزای خویش دریابد.