طلسمات

خانه » همه » مذهبی » نصب الاهي امام معصوم(ع) از منظر اهل بيت(ع)(5)

نصب الاهي امام معصوم(ع) از منظر اهل بيت(ع)(5)

نصب الاهي امام معصوم(ع) از منظر اهل بيت(ع)(5)

در منابع، روايتي ثبت شده است که براساس آن، امام صادق(ص) به صراحت، وجوب اطاعت از اهل بيت(ع) را نفي مي کنند و معتقدند سخني به اين معني، که اطاعت از وي واجب است، نگفته اند:

143cadca fe35 4cf3 b78d bafdb3f8f172 - نصب الاهي امام معصوم(ع) از منظر اهل بيت(ع)(5)

sa170 - نصب الاهي امام معصوم(ع) از منظر اهل بيت(ع)(5)
نصب الاهي امام معصوم(ع) از منظر اهل بيت(ع)(5)

 

نويسنده: سيد احمد حسيني

 

3.روايت مخالف
 

در منابع، روايتي ثبت شده است که براساس آن، امام صادق(ص) به صراحت، وجوب اطاعت از اهل بيت(ع) را نفي مي کنند و معتقدند سخني به اين معني، که اطاعت از وي واجب است، نگفته اند:
دو مرد زيدي مذهب آمدند و به امام گفتند: آيا در ميان شما امامي وجود دارد که اطاعتش واجب باشد؟ فرمود: نه. آن دو نفر گفتند: افراد موثقي به ما خبر داده اند که شما به اين مطلب معتقدي و بر آن فتوي مي دهي، آنها اشخاصي باتقوايند و دروغ نمي گويند. امام ناراحت شد و فرمود: من به آنها چنين فرماني نداده ام.(1)
از اين حديث برمي آيد که، حضرت صادق(ص) هيچ گاه خود را امامي که اطاعتش از سوي خداوند واجب باشد، نمي دانستند.(2)
با در نظر گرفتن شرايط حاکم در آن گفتگو، مي توان اين حديث را با اخبار متعدد سابق به وجوه زير جمع کرد:
1.مطابق اين روايت مخاطبان امام زيدي بوده اند و حضرت هم در ادامه خبر، آنها را نفرين کرده است. از اين رو، روشن است که شرايط براي بيان واقعي مسايل اعتقادي، آماده نبوده است. با توجه به اين که اعتقاد امام به امامت الاهي خود به پشتوانه احاديث متعدد اثبات شد، به نظر مي رسد امام با در نظر گرفتن شرايط، تقيه نموده، در نفي وجوب اطاعت، مطلب ديگري را قصد کرده اند.(3)
2.از آن جا که طبق روايت، سؤال کننده ها به امامت زيد اعتقاد داشته اند و مخاطبشان در سؤال، شخص امام بوده است. در واقع آنها از امام سؤال کرده اند که آيا در ميان شما اهل بيت(ع)، امامي هست که اطاعتش بر ما واجب باشد؟ شايد منظورشان از اين سؤال حجيت بخشي به قيام، در مقابل حکومت به رهبري زيد بن علي بوده است. پاسخ منفي امام هم در واقع نپذيرفتن مقصود آن هاست. به عبارت ديگر، امام مي فرمايد: اطاعت از کسي که منظور شماست(زيد) واجب نيست.(4)

4.مطرح نبودن نصب الاهي امامان معصوم(ع) در متون اوليه
 

به گفته برخي از نويسندگان، هيچ يک از اخباري که بيان کننده نصب الاهي امامان معصوم(ع) است، در متون اوليه يافت نمي شود. از اين رو، به نظر مي رسد اخبار متعدد شاهد بر الاهي بودن امامت ايشان محصول آن زمان نبوده است؛ چرا که در غير اين صورت، اين روايات در منابع اوليه نيز ذکر مي شد.(5)
در پاسخ اين سؤال نکاتي قابل ذکر است:
الف.نصب الاهي امام و معرفي جانشين در برخي از منابع اوليه مانند «کتاب سليم بن قيس» و «مسايل علي بن جعفر» و منابع ديگر نيز مطرح شده است. مثلاً در کتاب «مسايل علي بن جعفر»، که از متون اوليه شيعي است، درباره امامت امام کاظم(ع) آمده است:
از پدرم جعفر بن محمد شنيدم، که به گروهي از نزديکان و اصحاب خود مي فرمود: وصيت مرا درباره فرزندم موسي بپذيريد؛ زيرا او برترين فرزندان و يادگاران من است. او جانشين من و حجت خداي متعال بر همه مردم پس از من مي باشد.(6)
ب.چنان چه در منابع تاريخي آمده است، بيشتر امامان معصوم(ع) در مدت امامتشان، زير فشارها و مراقبت هاي شديد حاکمان وقت بودند. نوشتن مباحث عقيدتي، به خصوص بحث امامت، که در حقيقت مقابله مستقيم با حاکمان وقت بود، براي امام و شيعيان امري خطرناک محسوب مي شد. بنابراين، به نظر مي رسد شيعيان از نوشتن مباحثي مانند امامت، تا حدودي دوري جسته، به نقل آن براي يکديگر اکتفا مي کردند. آنها مي توانستند در شرايط تقيه، اين عقايد را انکار کنند، و اين شيوه نسبت به ثبت مباحثي مانند امامت، که احتمال دسترسي حاکمان به آن مي رفت، خطر کمتري داشت.
ج.مطابق نقل تاريخ، پس از رحلت نبي اکرم(ص) در طول ده ها سال، ثبت و نوشتن حديث ممنوع بود.(7) از اين رو، بسياري از مسلمانان و شيعيان براي جلوگيري از فراموش شدن سنت نبوي و سخنان اهل بيت(ع) به نقل سينه به سينه روي آوردند. اين عمل در گذر زمان تبديل به يک سنت شد به طوري که حتي وقتي به دستور عمر بن عبدالعزيز ممنوعيت نوشتن روايات لغو گرديد، اين سنت شفاهي تا حدودي باقي ماند. شاهد ما بر رواج سنت شفاهي اين است که در منابع روايي نزديک به آن زمان نيز سلسله سند و نقل راويان براي يکديگر آمده و کمتر از کتاب ديگري نقل شده است.
د.با مراجعه به منابع به نظر مي رسد، با وجود شرايط سخت و خفقان حاکم بر جامعه، کتبي توسط اصحاب اهل بيت(ع) در حوزه هاي فقه و اصول، اخلاق و احياناً عقايد نوشته شده است.(8) به گواهي کتاب هاي تاريخ حديث، متأسفانه بيشتر اين کتاب ها به مرور زمان از بين رفته است.(9) البته، با در نظر گرفتن شرايط آن دوران و دقت در نکاتي مانند «نبود امکانات، وجود مشکلات در نسخه برداري و حفظ و نگهداري کتاب ها، وجود نزاع هاي عقيدتي و جنگ ها» پذيرش زوال تدريجي اين آثار آسان خواهد شد. هرچند برخي از اين کتاب ها در اختيار علماي گذشته بوده، اما بر اثر حوادثي از بين رفته است. آقا بزرگ تهراني معتقد است: تعدادي از متون روايي در جريان حوادث، به خصوص آتش سوزي کتابخانه کرخ بغداد از بين رفت و تعدادي نيز با حمله مغول به سرزمين اسلامي ناپديد گشت.(10) علاوه بر عوامل ذکر شده، به نظر مي رسد وقتي مطالب آثار اوليه در کتاب هاي بعد ثبت و نقل گرديد، از رغبت و ميل شيعيان نسبت به نگهداري و نسخه برداري از متون اوليه کاسته شد. اين امر زمينه زوال اين آثار را فراهم نمود.(11)
در نتيجه، از اين مطلب که برخي از روايات در متون اوليه اي، که به دست ما رسيده است وجود ندارد، نمي توان به جعلي بودن آنها رسيد. به خصوص اگر زحمات طاقت فرسايي که برخي دانشمندان براي جمع آوري روايات و درک صحت و فهم آنها تحمل کرده اند و شرايط سختي که براي پذيرش احاديث قرار داده اند را در نظر بگيريم، ديگر ادعاي جعلي بودن آنها قابل قبول نخواهد بود.

نتيجه گيري
 

با توجه به مجموع مطالب و روايات ذکر شده در اين تحقيق مي توان گفت: ديدگاه همه اهل بيت(ع) درباره ي نصب امام معصوم(ع) يکسان است. انبوه سخناني که از هريک از ايشان درباره ي اين موضوع مطرح شده است، نشان دهنده اين است که به اعتقاد اين بزرگواران، نه تنها مقام امامت و رهبري جامعه فقط با نصب و گزينش الاهي ممکن است، بلکه از منظر آنان امام معصوم(ع)، جايگاه خاصي در عالم خلقت دارد و سبب نزول نعمت هاي الاهي بر ديگر مخلوقات مي باشد. ايشان در سخنان فراواني، وجوب شناخت و اطاعت از امام معصوم(ع) را به مردم يادآور شده اند. اين امر نقش مردم را در اين موضوع روشن مي سازد. در حقيقت، به اعتقاد اهل بيت(ع) مردم بايد با پذيرش و حمايت از امامي که توسط خداوند معين شده است، زمينه را براي حاکميت امام در جامعه فراهم سازند. بنابراين، مي توان گفت: اهل بيت(ع) گزينش و نصب امام را تنها در اختيار خداوند مي دانند. مردم چه بخواهند و چه نخواهند فرد مورد نظر خداي متعال امام است. نظر مردم در تعيين امام و رهبر جامعه تأثيري ندارد. به اعتقاد ايشان نقش مردم در تحقق حاکميت امام معصوم(ع) روشن مي شود که بايد مطابق دستور الاهي عمل کرده با حمايت خويش از امام معصوم(ع) حاکميت آن حضرت را تحقق بخشند.

پي نوشت:
 

1.کليني، همان، ص 233ــ232/شيخ مفيد، الارشاد، ج 2، ص 187.
2.ر.ک: احمد کاتب، تطور الفکر السياسي الشيعي من الشوري الي ولايه الفقيه، ص 41.
3.مازندراني معتقد است: امام تقيه کرده است و ممکن است بگوييم امام در پاسخ خود چنين قصد کرده که امامي که اطاعتش واجب باشد در خاندان ديگري از فرزندان اميرمؤمنان(ع) وجود ندارد يا امامي که به گمان شما اطاعتش بر مردم واجب باشد، در آن مجلس نيست و اين که امام فرمود: «من به آنها چنين فرماني ندادم»، يعني به آنها اجازه ندادم وجوب اطاعت از من را به ديگران اطلاع دهند.(ر.ک: محمد صالح مازندراني، شرح اصول الکافي، تعليقه ابوالحسن شعراني، ج 5، ص 324ــ323.)
4.مصطفوي در توضيح روايت، اين وجه را ذکر کرده است.(ر.ک: کليني، اصول کافي، ترجمه سيد جواد مصطفوي، ج 1، ص 337). البته مازندراني نيز چنانچه در پاورقي قبل گفته شد به اين وجه اشاره کرده است.
5.ر.ک: احمد کاتب، تطور الفکر السياسي الشيعي من الشوري الي ولايه الفقيه، ص 91.
6.علي بن جعفر، مسائل علي بن جعفر، ص 320.
7.ر.ک: عبدالحسين اميني، الغدير، ج 6، ص 420ــ416.
8.به نظر مي رسد، در آن دوران درباره مباحث اعتقادي به خصوص امامت، آثار چنداني نوشته نشده باشد. مثلاً کتاب «اصول اربعمائه» چهارصد کتاب بوده است که توسط شاگردان امام صادق(ع) و امام کاظم(ع) نوشته شده است. آقا بزرگ تهراني معتقد است عمده اين کتاب در باب فقه و اصول بوده است.(ر.ک: آقا بزرگ تهراني، الذريعه الي تصانيف الشيعه، ج 2، ص 134).
9.ر.ک: سيدرضا مؤدب، تاريخ حديث، ص 82 ــ 55/ر.ک: اسدالله جمشيدي، تاريخ حديث، ص 206ــ163.
10.ر.ک: تهراني، الذريعه الي تصانيف الشيعه.
11.ر.ک: همان.
 

منابع
نهج البلاغه، شرح عبدالحميد ابن ابي الحديد، قم، کتابخانه آيت الله مرعشي، 1404ق.
ابن اثير، علي بن محمد، اسد الغابه في معرفه الصحابه، بيروت، دارالکتاب العربي، بي تا.
ــــــ، الکامل في التاريخ، بيروت، دار صادر، 1385ق.
ابن قتيبه دينوري، عبدالله بن مسلم، الامامه و السياسه، تحقيق طه محمد الزيني، بي جا، حلبي، بي تا.
ابن کثير دمشقي، اسماعيل بن عمر، البدايه و النهايه، تحقيق علي شيري، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1408ق.
ابن کثير دمشقي، البدايه و النهايه، بيروت، دارالفکر، 1407ق.
احمد کاتب، تطور الفکر السياسي الشيعي من الشوري الي ولايه الفقيه، بيروت، دارالجديد، 1998م.
آل ياسين، شيخ راضي، صلح امام حسن(ع)، ترجمه سيدعلي خامنه اي، بي جا، آسيا، 1365ش.
الهامي، داود، سيري در تاريخ تشيع، قم، مکتب اسلام، 1375ش.
اميني، عبدالحسين، الغدير في الکتاب و السنه و الادب، قم، مرکز الغدير للدراسات الاسلاميه، 1416ق.
بخاري، محمد بن اسماعيل، الصحيح البخاري، بي جا، دارالفکر، 1401ق.
بدري، سيدسامي، شبهات و ردود، قم، زنکغراف الکرماني، 1421ق.
بلاذري، احمد بن يحيي، انساب الاشراف، تحقيق سهيل زکار و رياض زرکلي، بيروت، دارالفکر، 1403ق.
پيشوايي، مهدي، سيره پيشوايان، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، 1380ش.
تهراني، آقا بزرگ، الذريعه الي تصانيف الشيعه،(بيروت، دارالاضواء، 1403ه.ق).
جمشيدي، اسد الله، تاريخ حديث، قم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(رح)، 1386ش.
جمعي از نويسندگان زير نظر محمود يزدي مطلق، امامت پژوهي، مشهد، دانشگاه علوم اسلامي رضوي، 1381ش.
الحميري المعافري، عبدالملک بن هشام، السيره النبويه، تحقيق مصطفي السقا و ديگران، بيروت، دارالمعرفه، بي تا.
خوئي، ابوالقاسم، معجم رجال الحديث، قم، آثار شيعه، 1410ق.
دمشقي، ابن کثير، البدايه و النهايه، بيروت، دارالفکر، 1407ق.
ذهبي، شمس الدين محمد بن احمد، تاريخ الاسلام، تحقيق عمر عبدالسلام تدمري، بيروت، دارالکتاب العربي، 1413ق.
ـــــــ، ميزان الاعتدال، تحقيق علي محمد البجاوي، بيروت، دارالمعرفه، 1382ق.
رنجبر، محسن، نقش امام سجاد(ع) در رهبري شيعه، قم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(رح)، 1380ش.
سيد مرتضي، علي بن حسين، الشافي في الامامه، قم، اسماعيليان، 1410ق.
شهرستاني، محمد بن عبدالکريم، الملل و النحل، تحقيق محمد سيد کيلاني، بيروت، دارالمعرفه، 1404ق.
صدوق، محمد بن علي، أمالي، بي جا، کتابخانه اسلاميه، 1362ش.
ـــــــ، الخصال، قم، جامعه مدرسين، 1403ق.
ـــــــ، علل الشرايع، قم، مکتبه الداوري، بي تا.
ـــــــ، عيون اخبار الرضا(ع)، بي جا، جهان، 1378ق.
ـــــــ، من لا يحضره الفقيه، قم، جامعه مدرسين، 1413ق.
ـــــــ، کمال الدين، قم، دار الکتب الاسلاميه، 1395ق.
صغير، محمد حسين، الفکر الامامي من النص حتي المرجعيه، بيروت، دار المورخ العربي، 1421ق.
صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، قم، کتابخانه آيت الله مرعشي، 1404ق.
طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان في تفسير القرآن، ترجمه سيد محمد باقر موسوي همداني، قم، جامعه مدرسين، 1374ش.
طبراني، سليمان بن احمد، المعجم الکبير، تحقيق حمدي عبدالمجيد السلفي، بي جا، دار احياء التراث العربي، بي تا.
احمد بن علي طبرسي، الاحتجاج علي اهل اللجاج، مشهد، مرتضي، 1403ق.
طبري، ابوجعفر محمد بن جرير، تاريخ طبري، تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم، بيروت، دارالتراث، 1387ق.
طوسي، محمد بن حسن، التهذيب في الاحکام، تهران، دارالکتب الاسلاميه، 1365ش.
ـــــــ، الغيبه، تحقيق شيخ عباد الله طهراني و شيخ علي احمد ناصح، قم، مؤسسه المعارف الاسلاميه، 1411ق.
عسقلاني، احمد بن علي بن حجر، الاصابه في تمييز الصحابه، تحقيق عادل احمد عبد الموجود و علي محمد معوض، بيروت، دارالکتب العلميه، 1415ق.
علي بن جعفر، مسايل علي بن جعفر، قم، مؤسسه آل البيت، 1409ق.
قلمداران، حيدر علي، پاسخي کوتاه به دو پرسش مهم پيرامون امامت و خلافت، بي جا، حقيقت، 1382ش.
ـــــــ، طريق الاتحاد، تعليقه ابوالفضل برقعي، تعريب سعد رستم، بي جا، بي نا، بي تا.
قمي، ابن قولويه، کامل الزيارات، نجف، مرتضويه، 1356ق.
قندوزي، سليمان بن ابراهيم، ينابيع الموده لذوي القربي، تحقيق سيدعلي جمال اشرف الحسيني، (بي جا، دارالاسوه، 1416ق).
کليني، محمد بن يعقوب، اصول کافي، ترجمه سيد جواد مصطفوي، تهران، کتاب فروشي علميه اسلاميه، بي تا).
ــــــ، اصول کافي، تهران، دارالکتب الاسلاميه، 1365ش.
ــــــ، اصول کافي، شرح محمد صالح مازندراني و تعليقه ابوالحسن الشعراني، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1421ق.
مؤدب، سيدرضا، تاريخ حديث، قم، مرکز جهاني علوم اسلامي، 1384ش.
مدرسي طباطبايي، سيدحسين، مکتب در فرايند تکامل، ترجمه هاشم ايزدپناه، تهران، کوير، 1387ش.
مفيد، محمد بن نعمان، الاختصاص، قم، کنگره شيخ مفيد، 1413ق.
ــــــ، الارشاد، قم، کنگره شيخ مفيد، 1413ق.
نيسابوري، الحاکم، المستدرک علي الصحيحين، تحقيق يوسف عبدالرحمن المرعشي، CD مکتبه اهل البيت(ع)، 1384ش.
نيسابوري، مسلم بن حجاج، صحيح مسلم، بيروت، دارالفکر، بي تا.
داود الهامي، وصايت ملاک تعيين امام، کلام اسلامي، ش 36، زمستان 1379، ص 70ــ 88.
سيداحمد خاتمي، «ضرورت و مشروعيت از ديدگاه امام علي(ع)»، حکومت اسلامي، ش 17، پاييز 1379، ص 88 ــ 109.
فاکر ميبدي، بيعت و نقش آن در حکومت اسلامي، حکومت اسلامي، ش 5، پاييز 1376، ص 180ــ206.
مجيد بني هاشمي، «مواضع سياسي امام رضا(ع) در برابر مأمون»، گلستان قرآن، ش 193، آذر 1383، ص 23ــ27.
مسعودي، ابوالحسن، مروج الذهب، تحقيق اسعد داغر، قم، داراهجره، 1409ق.
منبع: نشريه معرفت كلامي شماره 1

 

نصب الاهي امام معصوم(ع) از منظر اهل بيت(ع)(5)

نصب الاهي امام معصوم(ع) از منظر اهل بيت(ع)(5)

در منابع، روايتي ثبت شده است که براساس آن، امام صادق(ص) به صراحت، وجوب اطاعت از اهل بيت(ع) را نفي مي کنند و معتقدند سخني به اين معني، که اطاعت از وي واجب است، نگفته اند:

143cadca fe35 4cf3 b78d bafdb3f8f172 - نصب الاهي امام معصوم(ع) از منظر اهل بيت(ع)(5)

sa170 - نصب الاهي امام معصوم(ع) از منظر اهل بيت(ع)(5)
نصب الاهي امام معصوم(ع) از منظر اهل بيت(ع)(5)

 

نويسنده: سيد احمد حسيني

 

3.روايت مخالف
 

در منابع، روايتي ثبت شده است که براساس آن، امام صادق(ص) به صراحت، وجوب اطاعت از اهل بيت(ع) را نفي مي کنند و معتقدند سخني به اين معني، که اطاعت از وي واجب است، نگفته اند:
دو مرد زيدي مذهب آمدند و به امام گفتند: آيا در ميان شما امامي وجود دارد که اطاعتش واجب باشد؟ فرمود: نه. آن دو نفر گفتند: افراد موثقي به ما خبر داده اند که شما به اين مطلب معتقدي و بر آن فتوي مي دهي، آنها اشخاصي باتقوايند و دروغ نمي گويند. امام ناراحت شد و فرمود: من به آنها چنين فرماني نداده ام.(1)
از اين حديث برمي آيد که، حضرت صادق(ص) هيچ گاه خود را امامي که اطاعتش از سوي خداوند واجب باشد، نمي دانستند.(2)
با در نظر گرفتن شرايط حاکم در آن گفتگو، مي توان اين حديث را با اخبار متعدد سابق به وجوه زير جمع کرد:
1.مطابق اين روايت مخاطبان امام زيدي بوده اند و حضرت هم در ادامه خبر، آنها را نفرين کرده است. از اين رو، روشن است که شرايط براي بيان واقعي مسايل اعتقادي، آماده نبوده است. با توجه به اين که اعتقاد امام به امامت الاهي خود به پشتوانه احاديث متعدد اثبات شد، به نظر مي رسد امام با در نظر گرفتن شرايط، تقيه نموده، در نفي وجوب اطاعت، مطلب ديگري را قصد کرده اند.(3)
2.از آن جا که طبق روايت، سؤال کننده ها به امامت زيد اعتقاد داشته اند و مخاطبشان در سؤال، شخص امام بوده است. در واقع آنها از امام سؤال کرده اند که آيا در ميان شما اهل بيت(ع)، امامي هست که اطاعتش بر ما واجب باشد؟ شايد منظورشان از اين سؤال حجيت بخشي به قيام، در مقابل حکومت به رهبري زيد بن علي بوده است. پاسخ منفي امام هم در واقع نپذيرفتن مقصود آن هاست. به عبارت ديگر، امام مي فرمايد: اطاعت از کسي که منظور شماست(زيد) واجب نيست.(4)

4.مطرح نبودن نصب الاهي امامان معصوم(ع) در متون اوليه
 

به گفته برخي از نويسندگان، هيچ يک از اخباري که بيان کننده نصب الاهي امامان معصوم(ع) است، در متون اوليه يافت نمي شود. از اين رو، به نظر مي رسد اخبار متعدد شاهد بر الاهي بودن امامت ايشان محصول آن زمان نبوده است؛ چرا که در غير اين صورت، اين روايات در منابع اوليه نيز ذکر مي شد.(5)
در پاسخ اين سؤال نکاتي قابل ذکر است:
الف.نصب الاهي امام و معرفي جانشين در برخي از منابع اوليه مانند «کتاب سليم بن قيس» و «مسايل علي بن جعفر» و منابع ديگر نيز مطرح شده است. مثلاً در کتاب «مسايل علي بن جعفر»، که از متون اوليه شيعي است، درباره امامت امام کاظم(ع) آمده است:
از پدرم جعفر بن محمد شنيدم، که به گروهي از نزديکان و اصحاب خود مي فرمود: وصيت مرا درباره فرزندم موسي بپذيريد؛ زيرا او برترين فرزندان و يادگاران من است. او جانشين من و حجت خداي متعال بر همه مردم پس از من مي باشد.(6)
ب.چنان چه در منابع تاريخي آمده است، بيشتر امامان معصوم(ع) در مدت امامتشان، زير فشارها و مراقبت هاي شديد حاکمان وقت بودند. نوشتن مباحث عقيدتي، به خصوص بحث امامت، که در حقيقت مقابله مستقيم با حاکمان وقت بود، براي امام و شيعيان امري خطرناک محسوب مي شد. بنابراين، به نظر مي رسد شيعيان از نوشتن مباحثي مانند امامت، تا حدودي دوري جسته، به نقل آن براي يکديگر اکتفا مي کردند. آنها مي توانستند در شرايط تقيه، اين عقايد را انکار کنند، و اين شيوه نسبت به ثبت مباحثي مانند امامت، که احتمال دسترسي حاکمان به آن مي رفت، خطر کمتري داشت.
ج.مطابق نقل تاريخ، پس از رحلت نبي اکرم(ص) در طول ده ها سال، ثبت و نوشتن حديث ممنوع بود.(7) از اين رو، بسياري از مسلمانان و شيعيان براي جلوگيري از فراموش شدن سنت نبوي و سخنان اهل بيت(ع) به نقل سينه به سينه روي آوردند. اين عمل در گذر زمان تبديل به يک سنت شد به طوري که حتي وقتي به دستور عمر بن عبدالعزيز ممنوعيت نوشتن روايات لغو گرديد، اين سنت شفاهي تا حدودي باقي ماند. شاهد ما بر رواج سنت شفاهي اين است که در منابع روايي نزديک به آن زمان نيز سلسله سند و نقل راويان براي يکديگر آمده و کمتر از کتاب ديگري نقل شده است.
د.با مراجعه به منابع به نظر مي رسد، با وجود شرايط سخت و خفقان حاکم بر جامعه، کتبي توسط اصحاب اهل بيت(ع) در حوزه هاي فقه و اصول، اخلاق و احياناً عقايد نوشته شده است.(8) به گواهي کتاب هاي تاريخ حديث، متأسفانه بيشتر اين کتاب ها به مرور زمان از بين رفته است.(9) البته، با در نظر گرفتن شرايط آن دوران و دقت در نکاتي مانند «نبود امکانات، وجود مشکلات در نسخه برداري و حفظ و نگهداري کتاب ها، وجود نزاع هاي عقيدتي و جنگ ها» پذيرش زوال تدريجي اين آثار آسان خواهد شد. هرچند برخي از اين کتاب ها در اختيار علماي گذشته بوده، اما بر اثر حوادثي از بين رفته است. آقا بزرگ تهراني معتقد است: تعدادي از متون روايي در جريان حوادث، به خصوص آتش سوزي کتابخانه کرخ بغداد از بين رفت و تعدادي نيز با حمله مغول به سرزمين اسلامي ناپديد گشت.(10) علاوه بر عوامل ذکر شده، به نظر مي رسد وقتي مطالب آثار اوليه در کتاب هاي بعد ثبت و نقل گرديد، از رغبت و ميل شيعيان نسبت به نگهداري و نسخه برداري از متون اوليه کاسته شد. اين امر زمينه زوال اين آثار را فراهم نمود.(11)
در نتيجه، از اين مطلب که برخي از روايات در متون اوليه اي، که به دست ما رسيده است وجود ندارد، نمي توان به جعلي بودن آنها رسيد. به خصوص اگر زحمات طاقت فرسايي که برخي دانشمندان براي جمع آوري روايات و درک صحت و فهم آنها تحمل کرده اند و شرايط سختي که براي پذيرش احاديث قرار داده اند را در نظر بگيريم، ديگر ادعاي جعلي بودن آنها قابل قبول نخواهد بود.

نتيجه گيري
 

با توجه به مجموع مطالب و روايات ذکر شده در اين تحقيق مي توان گفت: ديدگاه همه اهل بيت(ع) درباره ي نصب امام معصوم(ع) يکسان است. انبوه سخناني که از هريک از ايشان درباره ي اين موضوع مطرح شده است، نشان دهنده اين است که به اعتقاد اين بزرگواران، نه تنها مقام امامت و رهبري جامعه فقط با نصب و گزينش الاهي ممکن است، بلکه از منظر آنان امام معصوم(ع)، جايگاه خاصي در عالم خلقت دارد و سبب نزول نعمت هاي الاهي بر ديگر مخلوقات مي باشد. ايشان در سخنان فراواني، وجوب شناخت و اطاعت از امام معصوم(ع) را به مردم يادآور شده اند. اين امر نقش مردم را در اين موضوع روشن مي سازد. در حقيقت، به اعتقاد اهل بيت(ع) مردم بايد با پذيرش و حمايت از امامي که توسط خداوند معين شده است، زمينه را براي حاکميت امام در جامعه فراهم سازند. بنابراين، مي توان گفت: اهل بيت(ع) گزينش و نصب امام را تنها در اختيار خداوند مي دانند. مردم چه بخواهند و چه نخواهند فرد مورد نظر خداي متعال امام است. نظر مردم در تعيين امام و رهبر جامعه تأثيري ندارد. به اعتقاد ايشان نقش مردم در تحقق حاکميت امام معصوم(ع) روشن مي شود که بايد مطابق دستور الاهي عمل کرده با حمايت خويش از امام معصوم(ع) حاکميت آن حضرت را تحقق بخشند.

پي نوشت:
 

1.کليني، همان، ص 233ــ232/شيخ مفيد، الارشاد، ج 2، ص 187.
2.ر.ک: احمد کاتب، تطور الفکر السياسي الشيعي من الشوري الي ولايه الفقيه، ص 41.
3.مازندراني معتقد است: امام تقيه کرده است و ممکن است بگوييم امام در پاسخ خود چنين قصد کرده که امامي که اطاعتش واجب باشد در خاندان ديگري از فرزندان اميرمؤمنان(ع) وجود ندارد يا امامي که به گمان شما اطاعتش بر مردم واجب باشد، در آن مجلس نيست و اين که امام فرمود: «من به آنها چنين فرماني ندادم»، يعني به آنها اجازه ندادم وجوب اطاعت از من را به ديگران اطلاع دهند.(ر.ک: محمد صالح مازندراني، شرح اصول الکافي، تعليقه ابوالحسن شعراني، ج 5، ص 324ــ323.)
4.مصطفوي در توضيح روايت، اين وجه را ذکر کرده است.(ر.ک: کليني، اصول کافي، ترجمه سيد جواد مصطفوي، ج 1، ص 337). البته مازندراني نيز چنانچه در پاورقي قبل گفته شد به اين وجه اشاره کرده است.
5.ر.ک: احمد کاتب، تطور الفکر السياسي الشيعي من الشوري الي ولايه الفقيه، ص 91.
6.علي بن جعفر، مسائل علي بن جعفر، ص 320.
7.ر.ک: عبدالحسين اميني، الغدير، ج 6، ص 420ــ416.
8.به نظر مي رسد، در آن دوران درباره مباحث اعتقادي به خصوص امامت، آثار چنداني نوشته نشده باشد. مثلاً کتاب «اصول اربعمائه» چهارصد کتاب بوده است که توسط شاگردان امام صادق(ع) و امام کاظم(ع) نوشته شده است. آقا بزرگ تهراني معتقد است عمده اين کتاب در باب فقه و اصول بوده است.(ر.ک: آقا بزرگ تهراني، الذريعه الي تصانيف الشيعه، ج 2، ص 134).
9.ر.ک: سيدرضا مؤدب، تاريخ حديث، ص 82 ــ 55/ر.ک: اسدالله جمشيدي، تاريخ حديث، ص 206ــ163.
10.ر.ک: تهراني، الذريعه الي تصانيف الشيعه.
11.ر.ک: همان.
 

منابع
نهج البلاغه، شرح عبدالحميد ابن ابي الحديد، قم، کتابخانه آيت الله مرعشي، 1404ق.
ابن اثير، علي بن محمد، اسد الغابه في معرفه الصحابه، بيروت، دارالکتاب العربي، بي تا.
ــــــ، الکامل في التاريخ، بيروت، دار صادر، 1385ق.
ابن قتيبه دينوري، عبدالله بن مسلم، الامامه و السياسه، تحقيق طه محمد الزيني، بي جا، حلبي، بي تا.
ابن کثير دمشقي، اسماعيل بن عمر، البدايه و النهايه، تحقيق علي شيري، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1408ق.
ابن کثير دمشقي، البدايه و النهايه، بيروت، دارالفکر، 1407ق.
احمد کاتب، تطور الفکر السياسي الشيعي من الشوري الي ولايه الفقيه، بيروت، دارالجديد، 1998م.
آل ياسين، شيخ راضي، صلح امام حسن(ع)، ترجمه سيدعلي خامنه اي، بي جا، آسيا، 1365ش.
الهامي، داود، سيري در تاريخ تشيع، قم، مکتب اسلام، 1375ش.
اميني، عبدالحسين، الغدير في الکتاب و السنه و الادب، قم، مرکز الغدير للدراسات الاسلاميه، 1416ق.
بخاري، محمد بن اسماعيل، الصحيح البخاري، بي جا، دارالفکر، 1401ق.
بدري، سيدسامي، شبهات و ردود، قم، زنکغراف الکرماني، 1421ق.
بلاذري، احمد بن يحيي، انساب الاشراف، تحقيق سهيل زکار و رياض زرکلي، بيروت، دارالفکر، 1403ق.
پيشوايي، مهدي، سيره پيشوايان، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، 1380ش.
تهراني، آقا بزرگ، الذريعه الي تصانيف الشيعه،(بيروت، دارالاضواء، 1403ه.ق).
جمشيدي، اسد الله، تاريخ حديث، قم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(رح)، 1386ش.
جمعي از نويسندگان زير نظر محمود يزدي مطلق، امامت پژوهي، مشهد، دانشگاه علوم اسلامي رضوي، 1381ش.
الحميري المعافري، عبدالملک بن هشام، السيره النبويه، تحقيق مصطفي السقا و ديگران، بيروت، دارالمعرفه، بي تا.
خوئي، ابوالقاسم، معجم رجال الحديث، قم، آثار شيعه، 1410ق.
دمشقي، ابن کثير، البدايه و النهايه، بيروت، دارالفکر، 1407ق.
ذهبي، شمس الدين محمد بن احمد، تاريخ الاسلام، تحقيق عمر عبدالسلام تدمري، بيروت، دارالکتاب العربي، 1413ق.
ـــــــ، ميزان الاعتدال، تحقيق علي محمد البجاوي، بيروت، دارالمعرفه، 1382ق.
رنجبر، محسن، نقش امام سجاد(ع) در رهبري شيعه، قم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(رح)، 1380ش.
سيد مرتضي، علي بن حسين، الشافي في الامامه، قم، اسماعيليان، 1410ق.
شهرستاني، محمد بن عبدالکريم، الملل و النحل، تحقيق محمد سيد کيلاني، بيروت، دارالمعرفه، 1404ق.
صدوق، محمد بن علي، أمالي، بي جا، کتابخانه اسلاميه، 1362ش.
ـــــــ، الخصال، قم، جامعه مدرسين، 1403ق.
ـــــــ، علل الشرايع، قم، مکتبه الداوري، بي تا.
ـــــــ، عيون اخبار الرضا(ع)، بي جا، جهان، 1378ق.
ـــــــ، من لا يحضره الفقيه، قم، جامعه مدرسين، 1413ق.
ـــــــ، کمال الدين، قم، دار الکتب الاسلاميه، 1395ق.
صغير، محمد حسين، الفکر الامامي من النص حتي المرجعيه، بيروت، دار المورخ العربي، 1421ق.
صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، قم، کتابخانه آيت الله مرعشي، 1404ق.
طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان في تفسير القرآن، ترجمه سيد محمد باقر موسوي همداني، قم، جامعه مدرسين، 1374ش.
طبراني، سليمان بن احمد، المعجم الکبير، تحقيق حمدي عبدالمجيد السلفي، بي جا، دار احياء التراث العربي، بي تا.
احمد بن علي طبرسي، الاحتجاج علي اهل اللجاج، مشهد، مرتضي، 1403ق.
طبري، ابوجعفر محمد بن جرير، تاريخ طبري، تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم، بيروت، دارالتراث، 1387ق.
طوسي، محمد بن حسن، التهذيب في الاحکام، تهران، دارالکتب الاسلاميه، 1365ش.
ـــــــ، الغيبه، تحقيق شيخ عباد الله طهراني و شيخ علي احمد ناصح، قم، مؤسسه المعارف الاسلاميه، 1411ق.
عسقلاني، احمد بن علي بن حجر، الاصابه في تمييز الصحابه، تحقيق عادل احمد عبد الموجود و علي محمد معوض، بيروت، دارالکتب العلميه، 1415ق.
علي بن جعفر، مسايل علي بن جعفر، قم، مؤسسه آل البيت، 1409ق.
قلمداران، حيدر علي، پاسخي کوتاه به دو پرسش مهم پيرامون امامت و خلافت، بي جا، حقيقت، 1382ش.
ـــــــ، طريق الاتحاد، تعليقه ابوالفضل برقعي، تعريب سعد رستم، بي جا، بي نا، بي تا.
قمي، ابن قولويه، کامل الزيارات، نجف، مرتضويه، 1356ق.
قندوزي، سليمان بن ابراهيم، ينابيع الموده لذوي القربي، تحقيق سيدعلي جمال اشرف الحسيني، (بي جا، دارالاسوه، 1416ق).
کليني، محمد بن يعقوب، اصول کافي، ترجمه سيد جواد مصطفوي، تهران، کتاب فروشي علميه اسلاميه، بي تا).
ــــــ، اصول کافي، تهران، دارالکتب الاسلاميه، 1365ش.
ــــــ، اصول کافي، شرح محمد صالح مازندراني و تعليقه ابوالحسن الشعراني، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1421ق.
مؤدب، سيدرضا، تاريخ حديث، قم، مرکز جهاني علوم اسلامي، 1384ش.
مدرسي طباطبايي، سيدحسين، مکتب در فرايند تکامل، ترجمه هاشم ايزدپناه، تهران، کوير، 1387ش.
مفيد، محمد بن نعمان، الاختصاص، قم، کنگره شيخ مفيد، 1413ق.
ــــــ، الارشاد، قم، کنگره شيخ مفيد، 1413ق.
نيسابوري، الحاکم، المستدرک علي الصحيحين، تحقيق يوسف عبدالرحمن المرعشي، CD مکتبه اهل البيت(ع)، 1384ش.
نيسابوري، مسلم بن حجاج، صحيح مسلم، بيروت، دارالفکر، بي تا.
داود الهامي، وصايت ملاک تعيين امام، کلام اسلامي، ش 36، زمستان 1379، ص 70ــ 88.
سيداحمد خاتمي، «ضرورت و مشروعيت از ديدگاه امام علي(ع)»، حکومت اسلامي، ش 17، پاييز 1379، ص 88 ــ 109.
فاکر ميبدي، بيعت و نقش آن در حکومت اسلامي، حکومت اسلامي، ش 5، پاييز 1376، ص 180ــ206.
مجيد بني هاشمي، «مواضع سياسي امام رضا(ع) در برابر مأمون»، گلستان قرآن، ش 193، آذر 1383، ص 23ــ27.
مسعودي، ابوالحسن، مروج الذهب، تحقيق اسعد داغر، قم، داراهجره، 1409ق.
منبع: نشريه معرفت كلامي شماره 1

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد