خانه » همه » مذهبی » نظریه توقیفی بودن ترتیب سوره‌ ها

نظریه توقیفی بودن ترتیب سوره‌ ها

نظریه توقیفی بودن ترتیب سوره‌ ها

اختلاف در زمینه ارتباط سوره‌ ها، مبنایی است و طبیعی است که کسانی که ترتیب سوره‌ ها را به اجتهاد صحابه متکی می دانند برای این گونه تناسب های ادعا شده هم اصالتی قائل نباشند.

7606bc27 dac4 40e8 a6ba f9226d2fb061 - نظریه توقیفی بودن ترتیب سوره‌ ها

برخی مخالفان نظریه توقیفی بودن ترتیب سوره‌ ها با تأکید بر عدم وجود هرگونه حکمت و غرض در همجواری سوره‌ها و مستند نمودن نظم سوره‌ها به سلیقه صحابه معتقدند که هیچ گونه تناسب و ارتباطی بین دو سوره هم جوار وجود ندارد. آنان می‌ گویند:
 
اینکه از جانب شرع مقدس جایز است سوره‌های قرآنی را جابجا تلاوت نمود و در قرائت پیروی از ترتیب آن‌ها الزامی نیست خود نشانه ای است بر اینکه میان سوره‌ها ذاتا تناسبی وجود ندارد و سوره‌ها در افادۂ معنی مراد، هرگز تعلقی به سور قبل از خود ندارند، بلکه هریک، موضوع یا موضوعات مستقل و جداگانه ای را به بحث می گذارند که جدای از سورة قابل بررسی است.
 
گذشته از این ها به نظر می رسد اصلی ترین اشکالی که بر این گونه تناسب های ادعا شده وارد است، این است که به هیچ روی قابل اثبات نیست و در حقیقت به اصول پذیرفته شده ای اتکا ندارد که بتوان آن را با دلیل و شاهد قبول کرد. به بیان دیگر، بنا بر وضعیتی که هست، دست ارزیابی و سنجش به این قبیل تناسب ها نمی رسد. همچنین باید افزود با نگاهی که طرفداران این نظریه به قرآن دوخته اند، کتاب مسلمانان به صورت صحیفه ای به نظر آمده است که با «بسم الله الرحمن الرحیم» سورۂ فاتحه آغاز می‌شود و به «من الجنة والناس» ختم می‌شود و «بسم الله الرحمن الرحیم» در همه جا میان سوره‌های مرتبط و به هم پیوسته، فاصله انداخته است. به راستی اگر چنین باشد، جستجو کردن هدف یا اهداف کلی برای هریک از سوره‌ها و مرتبط انگاشتن اول و آخر آن‌ها به هم، چه معنایی خواهد داشت؟!
 

اهداف کلی هریک از سوره‌ های قرآن کریم

قبل از هرگونه پاسخی به این دغدغه ها و دل نگرانی ها باید گفت این سخنان بیش از آن که «استدلال» باشند فقط «استبعاد» هستند بخصوص که پس از ذکر این دلائل نمونه های متعددی از مناسبت های ساختگی مفسران را ردیف کرده است که برخی از این ارتباطات درباره رابطه فرجام هر سوره با آغاز سوره بعد از خود است و برخی دیگر پیرامون ارتباط مضمونی میان سوره‌های پی در پی است اما همگی در این نکته مشترکند که آنچه تحت عنوان چگونگی تناسب سوره های همسایه ابراز داشته اند از حوزه سلیقه گرایی و تذوق های توجیه گرایانه پا فراتر ننهاده اند و به هیچ روی بر معنایی واقعی و اصیل دلالت ندارد. اما پاسخ استبعادهای مذکور بدین قرار است:
 
اولا: اختلاف در زمینه ارتباط سوره‌ ها، مبنایی است و طبیعی است که کسانی که ترتیب سوره‌ ها را به اجتهاد صحابه متکی می دانند برای این گونه تناسب های ادعا شده هم اصالتی قائل نباشند. بنابراین باید محل نزاع را به مسئله توقیفی یا اجتهادی بودن سوره‌ها برگرداند و این استبعادها مشکلی را حل نمی‌کند.
 
ثانیا: کسانی که قائل به تناسب سوره‌ها هستند این تناسب را هرگز به گونه‌ای تفسیر نمی‌کنند که سوره‌های را از استقلال خود بیندازند و سوره‌های همجوار را تبدیل به یک سوره نموده و با همه قرآن از «فاتحه» تا «الناس» را یک سوره قلمداد نمایند. بلکه آن‌ها با تأکید بر جداسازی سوره‌ها از نظر حدود و ثغور، به دنبال یافتن مشابهت ها و تناسب های مضمونی بین دو سوره همجوار هستند. بنابراین اگر در مجمع البیان به هماهنگی آیات پایانی سورۂ «بنی اسرائیل» و آیات آغازین سوره «کهف» اشاره می‌کند، تنها بیان یک نوع تشابه و همسازی بین انتها و ابتدای این دو سوره مستقل است نه نفی استقلال و اعلام یکسانی و وحدت حقیقی آن‌ها.
 
به راستی اگر کسی به شمارش شباهت های ظاهری و اخلاقی دو برادر اقدام کند باید او را کور چشمی نامید که دو برادر را یکی می بیند در حالی که همه می دانند که بین عینیت و شباهت تفاوت از زمین تا آسمان است. این سوء برداشت از سخنان طرفداران نظریه تناسب بین سوره‌ها منشأ اصلی دو اشکال از اشکالات سه گانه ای است که پژوهشگر محترم مطرح کرده و مفسرانی را که تلاش هایی در زمینه ارتباط سوره‌ها به ثبت رسانده اند را به دخالت در نظم واقعی قرآن و از بین بردن استقلال سوره‌ها متهم نموده است. آنگاه برای ناروا نشان دادن این تلقی یک بار به جواز قرائت سوره‌ها بدون رعایت ترتیب فعلی اشاره نموده است و بار دیگر به از بین رفتن خاصیت ارزش واقعی «بسم الله الرحمن الرحیم»های موجود در ابتدای سوره‌ها پرداخته است و نتیجه را تزیینی شدن «بسم الله» دانسته است.
 
ثالثا: ما نیز شکی نداریم که «اکثر تناسب های ادعاشده به اصول پذیرفته شده ای اتکاندارد» و براساس ذوق و سلیقه مفسران شکل گرفته اند اما باید مواردی را که ارتباط آشکار و روشن است و بی هیچ تکلفی می‌توان بدان دست یافت از سایر موارد جدا کرد.
 
رابعا: گروهی که معتقد به تناسب سوره‌ها هستند ارتباط آن‌ها را بر دو نوع اصلی تقسیم کرده‌اند. یکی ارتباط فرجام هر سوره با آغاز سوره بعد از خود و دیگری ارتباط مضمونی میان سوره‌های پی در پی. از این میان معمولا یافتن ارتباط از نوع اول با تکلف و سختی بیشتری همراه است و اصرار برای همسو نشان دادن پایان یک سوره با آغاز سوره بعدی معمولا به نتیجه روشن و قانع کننده ای نمی رسد، مثلا «جلال الدین سیوطی» به نقل از «کواشی» می‌نویسد:
 
وقتی خداوند سوره «نساء» را با دستور به توحید و عدالت در میان بندگان ختم نمود، در آیه نخستین «مائده» همین معنا را مورد تأکید قرار داد و فرمود: «یا أیها الذین آمنوا أوفوا بالعُوقُود». در چنین مواردی گرچه برقراری ارتباط بین توحید و عدالت از یک سو و وفای به عقد و پیمان از سوی دیگر محال نیست. اما خیلی هم روشن و صریح نمی‌باشد و طبعا محتاج نوعی اعمال سلیقه و تفسیری خاص از وفای به عهد و عدالت است تا با یکدیگر سازگار گردند.
 
اما «ارتباط مضمونی میان سوره‌های پی در پی» بخصوص به شکلی که توضیح خواهیم داد نه تنها متضمن تکلف نیست بلکه اقتضای توقیفی بودن سوره‌ها و وحدت غرض در هر سوره است. توقیفی بودن ترتیب سوره‌ها اقتضا می‌کند که اجمالا نوعی ارتباط و هماهنگی بین سوره‌های مجاور وجود داشته باشد در غیر این صورت ترجیح یک سوره بر دیگری و نشاندن آن در کنار یکی و دورنمودن سوره از دیگری مستلزم ترجیح بلامرجح بوده و آن نیز امری محال یا لااقل قبیح است و بی شک محال و قبیح از خداوند سرنمی‌زند.
 
منبع: ساختار هندسی سوره‌های قرآن، محمد خامه‌گر، صص232-228، سازمان تبلیغات اسلامی شرکت چاپ و نشر بین الملل، تهران، چاپ اول، ۱۳۹۵

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد