«داستان» واژه فارسی است که از دو کلمه «دا» و «ستان» تشکیل شده و به معنای «قصه» و «حکایت» است.[1]
انواع داستان
داستان انواع مختلفی دارد:
- داستان کوتاه: که به بررسی پیرامون یک قسمت از موضوع میپردازد.
- داستان بلند: که به جنبههای مختلف موضوع میپردازد؛ لذا نسبت به داستان کوتاه از حجم بیشتری برخوردار است.
- داستانک: به داستان بسیار کوتاه گفته میشود که در چند خط و حداکثر یک صفحه نوشته میشود.
- رمان: واژه فرانسوی است و در زبان فارسی قالب ادبی مدرنی به شمار میرود.
اهداف داستاننویسی
داستانها گاهی واقعیتهای تاریخی گذشته را بیان میکنند؛ مانند اکثر داستانهای قرآن.[2] اما گاهی نویسندگان در داستانسراییهای خود برای ارسال یک پیام از مطالبی خیالی و زاییده ذهن، بهره میجویند.[3]
داستاننویسی دست کم از یک نگاه به دو روش قابل تصور است:
الف) اگر تنها برای خیالپردازی و وقتگذرانی و یا اگر برای جلوگیری از نشر معارف و مقابله با آن باشد که در این صورت مشمول آیاتی؛ مانند ذم شاعران هرزهگو و مروّجان لهو الحدیث خواهد بود.[4]
خداوند در قرآن میفرماید: «…فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّور»؛[5] «از پلیدیها یعنى از بتها اجتناب کنید و از سخن باطل و بیاساس بپرهیزید». با توجه به اینکه مفهوم آیه کلی است، شامل پرهیز از هر گفتار باطل به هر نوع و کیفیت است.[6]
ب) اگر داستانی با هدف ارزشمندی؛ مانند نشر معارف، قانونمند کردن افراد، بالا بردن سطح دانش عمومی و … نگاشته شود، میتوان آنرا از مصادیق «حکمت» و یا «کلمه حکمت»[7] دانست، و روایات بسیاری در مدح آن وجود دارد:
1. پیامبر(ص): «هیچ مسلمانی هدیهای بهتر از کلمه حکمتآمیز به برادر خود نداده است؛ زیرا خدا به وسیله آن انسان مؤمن را به هدایت نزدیک و او را از هلاکت دور میکند».[8]
2. پیامبر(ص): «بدانید کلمه حکمت گمشده مؤمن است، و بر شما است که تا از دست نرفته آنرا دریابید…».[9]
3. پیامبر(ص): «کلمه حکمتآمیز و سخن حقّ و درست را از سفیه و بیخرد قبول نمایید و بپذیرید، اما سخن بیخرد و خودسرى از حکیم و دانا (که شایسته او نیست) را بپوشانید».[10]
از طرفی اگر مطالبی غیر واقعی و زاییده خیال نیز در داستانی حکمتآمیز مطرح شود، نمیتوان آن را تحت عنوان دروغ دانسته و از جمله گناهان برشمرد، زیرا دروغ حرام، سخن خلاف واقعی است که طرف مقابل را در شناخت واقع به اشتباه اندازد، اما فردی که یک داستان خیالی اما حکمتآمیز را میخواند از ابتدا میداند که قرار نیست واقعیتی مسلّم در اختیارش قرار گیرد تا در این زمینه دچار اشتباه شود.
[1]. واسطی زبیدی، محب الدین سید محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، محقق، مصحح، شیری، علی، ج 2، ص 268، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، چاپ اول، 1414ق.
[2]. «قصه های قرآن واقعیت یا سمبلیک و نمادین»، 16088؛ «اهداف داستان های قرآن»، 1846.
[3]. «قرآن و داستان حضرت خضر و حضرت موسی(ع)»، 1653؛ «تکرار داستان موسی (ع) در قرآن»، 4962؛ «داستان ید بیضاء، اژدها شدن عصا و گذر حضرت موسی از نیل»، 5451؛ « داستان قضاوت حضرت داوود(ع)»، 98519؛ «داستان یوسف و زلیخا در قرآن و تورات»، 70853؛ «داستان حضرت خضر در مسیحیت»، 5903.
[4]. «دلایل حرمت و حلیت موسیقی»، 932؛ «نکوهش بازداشتن مردم از راه خدا در قرآن»، 52038؛ «زندگی دنیا بازی و سرگرمی از نگاه قرآن»، 49926.
[5]. حج، 30.
[6]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، تهرانی، شیخ آقابزرگ، تحقیق، قصیرعاملی، احمد، ج 7، ص 312، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 14، ص 91، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[7]. «فراگیری حکمت و دانش»، 6797؛ «حکمت و علم در قرآن»، 86.
[8]. ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسی، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر المعروف بمجموعة ورام، ج 2، ص 212، قم، مکتبة الفقیه، چاپ اول، 1410ق.
[9]. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول ص، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ص 502، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1404ق.
[10]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 4، ص 406، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق.