يكي از دينهايي كه خداوند متعال به فرزندان ابراهيم ـ عليه السّلام ـ عنايت فرموده است، دين مسيحيت ميباشد. آن طور كه از قرائن و شواهد بر ميآيد قبل از اسلام دين مسيحيت آخرين دين بوده است كه خداوند براي هدايت و ارشاد انسانها، به ارمغان فرستاده است.
آورنده دين مسيحيت حضرت مسيح ـ عليه السّلام ـ كه در قرآن مجيد يكي از پيامبران اولوالعزم نام برده شده است، ميباشد. او بدون پدر و از حضرت مريم، دختر عمران به دنيا آمده است.
مادر حضرت مسيح ـ عليه السّلام ـ
نامش مريم، دختر عمران نبي است، تولد او نيز ويژگي خاصي دارد كه خداوند آن را در قرآن كريم ذكر كرده است، چگونگي تولد حضرت در كتاب قرآن چنين آمده است: «زن عمران نذر كرد و با خود و خداي خودش چنين عهد كرد كه فرزندي كه در شكم دارد را در راه خداوند آزاد گرداند و چون فرزندش به دنيا آمد گفت: پروردگارا! فرزندي كه به دنيا آوردهام دختر است، من او را مريم نام نهادم، او و فرزندانش را از شر شيطان رجيم در پناه تو آوردم».[1] بعد خداوند در ادامه، خبر از قبول شدن نذر زن عمران ميدهد و ميفرمايد: «مريم را به نيكويي تربيت كرد و حضرت زكرياي نبي را به كفالت او گمارد».[2]از جمله ويژگيها و امتيازاتي كه خداوند براي حضرت مريم ـ سلام الله عليها ـ برشمرده ميتوان به موارد زير اشاره كرد:
1. مادرش او را نذر صومعه كرده بود. (آل عمران، 35)
2. تحت نظر زكرياي نبي پرورش يافت. (آل عمران، 36)
3. بيت المقدس را براي عبادت اختيار كرده بود. (مريم، 16)
4. از غذاهاي بهشتي تغذيه ميكرد. (آل عمران، 37)
5. ملائكه با مريم صحبت ميكردند. (آل عمران، 42)
6. خداوند او را بر زنان زمان خود برگزيده بود. (آل عمران، 42)
7. مريم داراي مقام عصمت بود. (آل عمران، 42)
8. او صديقه بود. (مائده، 75)
9. از سجود كنندگان و ركوع كنندگان بود. (آل عمران، 43)
تولد مسيح ـ عليه السّلام ـ
خداوند چگونگي ميلاد آن حضرت را چنين بيان مينمايد: «فرشتگان به مريم گفتند خدا تو را به كلمهاي كه نامش مسيح است بشارت ميدهد كه در دنيا و آخرت آبرومند است».[3]از اين آية شريفه فهميده ميشود كه نام حضرت عيسي را خداوند انتخاب كرده و او را مسيح نام نهاده است. در مورد چگونگي خلقت و آفرينش حضرت، خداوند ميفرمايد: «مسيح عيسي بن مريم فقط فرستاده خدا و كلمه (و مخلوق) اوست كه او را به مريم القا نمود و روحي (شايسته) از طرف او بود».[4]نبوت مسيح
در مورد آغاز نبوت حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ خداوند عزوجل در قرآن كريم بعد از ذكر جريان ملامت قوم، حضرت مريم را و اينكه از او ميخواستند توضيح دهد كه فرزند را از كجا آورده است، ميفرمايد: «آن طفل گفت همانا من بندة خاص خدايم كه مرا كتاب آسماني و شرف نبوت عطا فرمود».[5]با توجه به اين آيه چنين به دست ميآيد كه حكم نبوت از همان طفوليت به حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ عطا شده است، امّا اين سؤال حال مطرح ميشود كه آيا در همان زمان طفوليت به رسالت هم مبعوث شد يا خير؟
در جواب بايد گفت؛ اولاً از آيه شريفه چنين بيان و مطلبي استفاده نمي شود و رسالت را براي حضرت اثبات نميكند. ثانياً، در حديثي آمده است كه شخصي از امام باقر ـ عليه السّلام ـ سؤال ميكند كه آيا حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ هنگام تولد حجت خداوند بر مردم زمانش بوده است يا نه؟ امام ـ عليه السّلام ـ در جواب ميفرمايند حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ در آن زمان نبي بوده امّا رسول نبوده است و به آيه 30 سوره مريم استناد ميفرمايند.
و سپس اضافه ميكنند كه عيسي ـ عليه السّلام ـ در آن حال (در گهواره) آيت براي مردم و رحمتي از جانب پروردگار براي مريم بوده و حجت براي كساني كه كلام او را شنيدند، امّا بعد از آن حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ ديگر سخن نگفت تا دو سالگي و در آن حال حضرت زكريا ـ عليه السّلام ـ حجت خداوند عزوجل بر مردم بود. بعد از دو سال حضرت زكريا از دنيا رفت و حضرت يحيي وارث كتاب و حكم شد، در حالي كه طفل خردسالي (صبي صغير) بود.
وقتي حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ به هفت سالگي رسيد، به رسالت مبعوث شد و حجت خداوند بر يحيي و همه مردم شد.[6]القاب حضرت مسيح
خداوند حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ را در قرآن كريم با صفات گوناگوني توصيف نموده است كه اين خود نشانهاي بر عظمت و بزرگي آن حضرت ميباشد. ما در اينجا به بيان چند نمونه از آنها ميپردازيم:
1. قول الحق (مريم، 34)
2. جعلني مباركا (مريم، 31)
3. كلمة الله (آل عمران، 45؛ نساء، 171)
4. وجيهاً في الدنيا و الاخرة (آل عمران، 45)
5. من المقربين (آل عمران، 45)
6. رسول الله (نساء، 171)
7. روح من الله (نساء، 171)
8. زكيّ (مريم، 19).
معجزات حضرت
بهترين وسيله براي اثبات نبوت و ادعاي هر پيامبري معجزاتي است كه به مردم ارائه ميدهد. از جمله معجزات حضرت مسيح ميتوان به موارد زير اشاره كرد:
1. كتاب انجيل (مائده، 46)
2. شفاي پيسي (مائده، 110)
3. تكلم در گهواره (مائده، 110)
4. زنده كردن مرده (مائده، 110)
5. ساختن پرنده از گل و دميدن روح در آن (مائده، 110)
6. نزول مائده براي حواريون (مائده، 114)
7. شفاي كور مادرزاد (مائده، 110).
علم عيسي بن مريم
يكي از اصليترين و مهمترين ابزاري كه خداوند متعال براي راهنمايي بشر به رسولانش عنايت ميكند، علم و حكمت است، خداوند ميزان علم آن حضرت را چنين بيان ميدارد:
1. خداوند او را به وسيله روح القدس توانا ساخت. (بقره، 87 و 253)
2. خداوند به او كتاب عنايت كرد. (مائده، 110)
3. حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ را خداوند به سلاح حكمت مسلح كرد تا از مواهب آن براي راهنمائي بشر برخوردار شود[7].
4. خداوند متعال كتاب تورات را كه كتاب مقدس يهوديان است به حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ آموخت[8].
5. خداوند به حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ كتاب مقدس انجيل را عنايت فرمود، انجيلي كه هدايتگر و نور است. [9]زنده بودن حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ
يكي از مواردي كه خداوند عزوجل به صراحت با نظر مسيحيان در مورد آن مخالفت كرده است، كشته شدن حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ است، خداوند متعال در اين مورد ميفرمايد: «گفتند ما مسيح را كشتيم در صورتي كه او را نه كشتند و نه به دار كشيدند، بلكه بر آنها امر مشتبه شد و همانا آنان كه دربارة او عقايد مختلف اظهار داشتند از روي شك و ترديد سخن گفتند و عالم به او نبودند و به طور يقين مسيح را نكشتند».[10] همانطور كه مشاهده ميشود در اين آيه شريفه خداوند صراحتاً با كشته شدن مسيح مخالفت ميكند و آن را نفي مينمايد. گرچه مسيحيان معتقدند كه سه روز پس از كشته شدن، مسيح زنده شد و در زنده بودن فعلي با مسلمانان هم عقيدهاند.
انجيل در قرآن
خداوند متعال انجيل را در قرآن كريم يكي از كتابهاي آسماني كه به حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ عطا كرده است[11] معرفي ميكند.
در مورد محتويات كتاب حضرت عيسي خداوند عزوجل چنين ميفرمايد: «انجيل كتابي است كه در آن هدايت و نور و تصديق كننده تورات است و آن هدايت و موعظهاي براي متقين ميباشد.»[12]امّا مسيحيان انجيل را آن چنان كه ميبايست رعايت نكردند.[13]انحراف مسيحيان
دين مسيحيت نيز مانند دين يهود بعد از مدتي كه حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ به آسمان عروج كرد، دستخوش تحريف و انحراف شد و مسيحيان داراي عقايد فاسد و گمراه شدند از جمله آنها ميتوان به موارد زير اشاره كرد:
1. آنها قائل به الوهيت حضرت مسيح و مادر گراميش شدند. (مائده، 17، 72 و 116)
2. آنها مسيح را فرزند خداوند انگاشتند.
3. شريك براي خداوند قائل شدند. (نساء، 171، مائده، 73)
4. در دين شان غلو كردند. (نساء، 171)
5. خود را فرزندان خداوند معرفي كردند. (مائده، 18)
6. احبار و راهبان را شريك خداوند قرار دادند. (توبه، 31)
7. رهبانيت و ترك دنيا را به صورت بدعتي در دين قرار دادند. (حديد، 27)
مسيحيان واقعي
اما مسيحيان واقعي به چه كساني ميگويند؟ در جواب اين سؤال خداوند متعال ميفرمايد: «اي اهل كتاب شما ارزشي نداريد تا آن كه به دستورات تورات و انجيل و قرآن عمل كنيد».[14] پس با توجه به اين آيه شريفه ميتوان گفت كه مسيحي واقعي كسي است كه اولاً سه كتاب آسماني تورات، انجيل و قرآن را قبول داشته باشد و در مرحله دوم به دستورات آنها عمل كند. در نهايت ميتوان چنين گفت كه از ديدگاه اسلام دين مسيحيت يكي از اديان الهي بود كه توسط حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ و براي هدايت مردم در آن دوران فرستاده شده بود، ولي بعد از عروج حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ كم كم توسط گمراهان تحريف شده و حق و باطل در هم آميخته شد تا اين كه خداوند دين اسلام را توسط پيامبر اسلام فرستاد تا راهي براي رسيدن به سعادت دنيوي و اخروي باشد و با آمدن اين دين تمام اديان قبلي منسوخ شده و پيروي از آنها موجب رستگاري و هدايت نخواهد شد، چنان كه خداوند ميفرمايد «ومن يبتغ غير الإسلام دينا فلن يقبل منه وهو في الآخرة من الخاسرين»[15]
پي نوشت ها:
[1] . آل عمران/35 و 36.
[2] . آل عمران/37.
[3] . آل عمران/45.
[4] . نساء/171.
[5] . مريم/30.
[6] . كليني، محمد، كافي، دارالكتب الاسلاميه، 1365ش، ج 1، ص 382، باب حالات الائمة في السّنّ، حديث 1.
[7] . مائده/110.
[8] . مائده/110.
[9] . مائده/46.
[10] . نساء/157.
[11] . مائده/46.
[12] . مائده/46.
[13] . حديد/27.
[14] . مائده/68.
[15] . آل عمران/85.