خانه » همه » مذهبی » نظم آهنگ قرآن

نظم آهنگ قرآن

از منظر آيت الله معرفت (ره)

نظم آهنگ قرآن

يکي از مهم ترين جنبه هاي اعجاز بياني قرآن، نظم آهنگ واژگاني آن است که عامل هدايت و التفات انسان ها به نظم شگفت انگيز قرآن بوده و ارتباط و تناسب دقيق معاني و مقاصد آيات و سوره ها را به زيبايي نمايان ساخته و الفاظ اين

03654 - نظم آهنگ قرآن
03654 - نظم آهنگ قرآن

 

نويسنده: مهدي سلطاني (1)

 

 از منظر آيت الله معرفت (ره)

چکيده

يکي از مهم ترين جنبه هاي اعجاز بياني قرآن، نظم آهنگ واژگاني آن است که عامل هدايت و التفات انسان ها به نظم شگفت انگيز قرآن بوده و ارتباط و تناسب دقيق معاني و مقاصد آيات و سوره ها را به زيبايي نمايان ساخته و الفاظ اين کتاب الهي را روان و شيوا کرده است. آيت الله محمدهادي معرفت « رحمة الله عليه » از جمله دانشمندان وارسته و فقيد علوم قرآني در جامعه معاصر مي باشند که به اين بحث پرداخته و ديدگاه هاي بديعي ارائه کرده اند. ايشان معتقدند که « نظم آهنگ قرآني » آهنگ خاصي است که از چگونگي چينش حروف و کلمات قرآني پديد مي آيد و هنگام استماع قرآن کريم به گوش مي رسد و از جمله ابعاد زيباشناختي لفظي قرآن به شمار مي آيد. ايشان نظم آهنگ را به دو بخش بيروني و دروني تفسير کرده و توجه به فضاي عمومي سوره ها و گروهي از آيات، چگونگي چينش حروف در آيات، تقديم و تأخير الفاظ، طول آيات و فواصل آن ها را از جمله راه هاي شناخت اين جنبه از اعجاز قرآن و ادراک آهنگ و موسيقي جان بخش آن مي داند. هدف عمده و سعي نويسنده در اين مقاله آن است که به بحث و بررسي در مفهوم و اقسام نظم آهنگ و راه هاي درک و شناخت آن در انديشه آيت الله معرفت « رحمة الله عليه » بپردازد و بر التفات صحيح به آن، به مثابه يکي از زيبايي هاي لفظي قرآن و تناسب الفاظ قرآني با مفاهيم آيات و سوره ها و لزوم بهره گيري از اين ويژگي هنري در آموزش قرائت و حفظ قرآن کريم تأکيد کند.
كليدواژه ها: نظم آهنگ قرآن، زيبايي لفظي، موسيقي قرآن، آيت الله معرفت.

مقدمه

قرآن کريم حقيقتي واحد است که از سوي خداي واحد و از راه وحي بر قلب پاک خاتم پيامبران فرود آمده و مردم را فراخوانده است تا به سوي آن چه آنان را حيات مي بخشد، گام بردارند و روان و جان خود را از آبشخور آن سيراب گردانند.
خداوند متعال، حقايق غيبي را لباس « بيان » پوشانيده و در قالب « لسان » در دسترس عارف و عامي قرار داده است.
اين لسان عَرَبِيٍّ مُبيِنٍ (2) نام گرفته و داراي ويژگي هايي است. از جمله ويژگي هاي اين زبان آنکه در عين دمسازي با زبان انسان ها، فاصله اي همانند فاصله ي خدا و خلقش دارد. (3) همچنين تازگي خود را براي همه ي زمان ها و مکان ها و هر قوم و قبيله اي حفظ کرده است و هميشه حفظ خواهد کرد.
خداوند حکيم، معارفي ازلي و ابدي را با نظمي شگفت انگيز در شمار معدودي از کلمات و عبارات جاي داده و بناي سترگ و بس جاويداني را با مصالح معيني پي افکنده است. راه ورود به گنجينه پايان ناپذير وحي، همين لسان عَرَبِيٍّ مُبِينٍ است و فراگيري آن به طور مستقيم و عاري از تکلّف ساختاري و فارغ از ابرهايي است که حجاب نور اين خورشيد فروزان مي باشند و « طريق اقوم » هدايت يابي نيز همين است. (4) بر اين اساس، جنبه ي اعجاز بياني در قرآن مطرح مي شود، با اين مفهوم که قرآن از لحاظ سبک، نظم آيات و کلمات و تناسب آيات و استدلال، خارق العاده و معجزه است و با روشي نو و بديع با مردم سخن گفته و از جمله فروزان ترين ابعاد اين نوع اعجاز در آن، همسازي با نغمه اي دلنشين و آهنگ هاي وزين صوتي است. آنگاه که با صدايي گرم و زيبا، و آوايي نرم و فريبا، دمساز شود، آتشي بر خرمن دل ها افکند، که شعله هاي تابناکش جهانيان را به سوز و گذار گذارد. نام اين اسلوب، « نظم آهنگ » است، (5) که از همان روزهاي نخست، سنگدلان عرب را شيفته و شيداي قرآن کرد و انديشه ي مقاومت و ايستادگي را از آن ها ربود و آنان را به تسليم در برابر آن وادار کرد. برخي آن را شعر و پاره اي سحرش مي پنداشتند؛ ولي خود نيک مي دانستند که نه شعر است (6) و نه سحر؛ گرچه همچون شعر نافذ است و همچون سحر، افسون گر و چنان زيبا و شکوهمند است که آنان را مجبور ساخت اقرار کنند از توانايي بشري خارج است که مثل قرآن را بياورند و تنها مي تواند سخن خداوند باشد.

مفهوم نظم آهنگ

نظم آهنگ قرآني، آهنگ خاصي است که از چگونگي چينش حروف و کلمات قرآني پديد مي آيد و هنگام استماع قرآن کريم به گوش مي رسد. اين پديده – که گاهي از آن به موسيقي آيات تعبير شده است – داراي نظمي شگفت انگيز و ارتباط بسيار دقيق با معاني و مقاصد آيات و سوره ها است و الفاظ قرآن را روان و شيوا مي سازد. (7)
نظم آهنگ واژگان قرآن، نغمه اي دلکش و نوايي دل پذير پديد مي آورد؛ نوايي که احساسات آدمي را برمي انگيزد و دل ها را شيفته ي خود مي کند. نواي زيباي قرآن براي هر شنونده اي – هر چند غير عرب – محسوس است، چه رسد به اينکه شنونده عرب باشد. هنگام گوش جان سپردن به آواي قرآن، نخستين حالتي که ذهن را جلب مي کند، نظام بديع و شيواي صوتي آن است. در اين نظام، حرکات و سکنات واژگان به شکلي آرايش شده است که به هنگام شنيدن، آوايي دل نشين به گوش مي رسد؛ آوايي که شور در دل ها مي اندازد و نشاط در جان ها مي دمد. از جهتي، حروف « مدّ » و « غُنّه » در کلمات آن به شکلي حساب شده نشسته اند، به طوري که مي توانند به پژواک صدا، آهنگي ببخشند و به نفس کشيدن قاري کمک کنند تا به سر حد فاصله و آنجايي که استادان ترتيل به طور قراردادي وضع کرده اند، برسد و نفس تازه کند. (8)
آيت الله معرفت (رحمه الله) در ادامه ي توضيح مفهوم نظم آهنگ به سخن عبدالله درّاز در اين خصوص اشاره مي کند که چنين گفته است:
” وقتي آدمي مي بيند که از اين مخرج هاي سخت جوش، چنين گوهرهاي تابناکي با اين ترتيب حروف و چنان آذين بندي بيرون آمده، التذاذي بي حساب مي برد و وجدي بي انتها به او دست مي دهد. در اين حروف گويي يکي مي نوازد، ديگري طنين انداز، سومين نجواگر است و چهارمين بانگ آورنده، پنجمين نفس را مي لغزاند و ششمين راه نفس را مي بندد و شما زيبايي آهنگ را در دسترس خود مي يابيد؛ مجموعه اي گوناگون و هم ساز، نه تکرار مکرّر و نه ياوه دار، نه سستي و نه غلظت، نه تنافري در حروف و آواها. بدين سان کلام قرآن نه به دشخواري سخن بدويان و نه به نرمي کلام شهريان است؛ بلکه آميزه اي است از هر دو، صلابت اولي را دارد و لطافت دومي را؛ گويي شيره ي جان دو زبان است و نتيجه ي آميختگي دو گويش. آري! قرآن چنين جامه ي تازه و زيبايي به تن دارد و اين پيوسته نيز در حکم صدفي است که در جان خود گران بها نهفته است و مرواريدهاي ارزشمند را در آغوش مي گيرد. پس اگر زيبايي پوسته تو را از گنجينه ي پنهان درونش باز ندارد و تازگي و شادابي، پرده ي راز نهفته در ماوراي خود را بر تو حايل نشود و تو پوسته را از مغز کنار بزني و صدف را از مرواريد جدا بنهي و از نظم و آرايش الفاظ به شکوه معاني برسي، مايه اي شگفت تر و شکوه مندتر بر تو متجلي مي شود و معنايي بديع تر مي يابي. آنجا، روح و کنه قرآن است؛ شعله اي است که موسي را به درخت آتش در بقعه ي مبارکه در کرانه ي وادي ايمن مي کشاند. ” (9)
نسيم قدسي چنين مي فرمايد:
إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ. (10)
آيت الله معرفت (رحمه الله) در مفهوم نظم آهنگ، سه جزء اصلي را از پايه هاي بنيادي جاذبيت قرآن دانسته و معتقدند که آن ها سنگ بنيادين ساختار سحرانگيز قرآن را تشکيل مي دهند. اين سه عامل، چنان بهم آميخته و درهم ريخته اند، که نتوان نقش هر يک را در جاذبيت قرآن جدا نشانه رفت.

1. سبک؛

به معني ريخته، شکل گيري ( هندسه ) سخن را عهده دار مي باشد، که قرآن در اين زمينه نوآوري کرده، سبک نويني ارائه داده، از وزن شعر و نواي سجع، هر دو بهره گرفته، سبکي آفريده است که نه آن است و نه اين؛ و از هر دو بهتر است و والاتر. (11)

2. نظم؛

پيوند سخن، همچون دانه هاي به هم پکيده، واژه ها رديف يکديگر، و متناسب همديگر مي باشند. که آواهاي حروف و زير و بم کلمات، همراز و همساز باشند. قرآن کريم رعايت نظم را با کمال عنايت دنبال کرده و در هر جمله و ترکيبي از کلام خود، با نظم کلمات و تأليف عبارات، پيوندي استوار به وجود آورده، خوش تيپ و خوش اندام، نرم و روان و آرام؛
فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ.

3. آهنگ؛

آواي موسيقي سخن، که از دو عامل قبل ( سبک و نظم ) به وجود آمده، به گونه اي که چنان ساختار و اندامي، و چنين پيوند استواري، اين گونه آهنگي را خواستار است. به ويژه آنکه از حرف مد و لين در اين زمينه، کمال استفاده را کرده، جوش و خروشي به آهنگ تلاوت بخشيده، وجد و شعفي در شنوندگان به وجود مي آورد. از اين رو ضرورت دارد که تلاوت کننده، آهنگ تنظيمي قرآن را بداند و بر اسرار و رموز آن واقف باشد، و کاملاً آن را رعايت کند، تا نقش اعجاز بياني قرآن را به خوبي و با دقت ايفا کند. آنگاه است که ان من البيان لسحرا آشکارا مشاهده مي شود و اين همان نظم آهنگ قرآني است که نغمه اي است فرح بخش و روح افزا، که ديگر نغمه ها را رسوا ساخته، روان آدمي را آرامش بخشيده، از آلايش ها و پليدي ها پاکيزه کرده، درخشش داده و به سوي فضاي لايتناهي آسمان معنويت به پرواز در مي آورد. همچنين غذاي روح است که روان آدمي را نويد خوشبختي مي دهد و سعادت، طهارت و قداست ارزاني مي دارد. (12)

اقسام نظم آهنگ

يکي از نکات مورد نظر در مسأله نظم آهنگ، موسيقي قرآني است که از عميق ترين رازها در ترکيب قرآني به شمار مي رود. نه شعر و نثر و نه کلامي مسجع است؛ بلکه عبارات ويژه اي از الفاظ است که از موسيقي باطني آن کاشف مي باشد.
به طور کلي نظم آهنگ موسيقايي قرآن را دو عرصه است:
1. موسيقي بيروني؛ 2. موسيقي دروني.
« موسيقي بيروني » دستاورد صنايعي مانند قافيه، سجع و تشطير سخن منظوم به مصراع هاي مساوي و بحور قراردادي است که همگي، قالب هاي مجرد لفظي و پيوسته به شمار مي آيند، (13) ولي در قرآن، جنبه اي متفاوت با تعريف مذکور است. موسيقي بيرون در نظم آهنگ قرآن را موسيقي ظاهري مي گويند و عبارت از آن نجوايي است که وقتي مي شنوي، به وجد مي آيي و جنبه ي خارجي دارد و از تقسيم کلام در پاره هاي مساوي و سپس قافيه بندي خاص و متفاوت از نثر، شعر و سجع در هر عبارت پديد مي آيد. (14)
موسيقي يا نظم آهنگ دروني، دستاورد جلالت تعبير و ابهت بيان پديده آمده از مغز کلام و کنه آن است. فاصله ي نوع نخست با نوع دوم نيز بسيار است؛ زيرا در نوع دوم، زيبايي لفظ و شکوهمندي معنا، پيوندي ناگسستني دارند و مؤانست اين دو، نوايي احساس انگيز پديد مي آورد و نسيمي روح نواز را به وزيدن وا مي دارد و درون آدمي را به خلجان مي نشاند.
آيت الله معرفت (رحمه الله) جهت تبيين بهتر تفاوت موسيقي ( نظم آهنگ ) دروني و بيروني قرآن مثالي ذکر مي کند. ايشان با اشاره به بيتي از شعرهاي عمر بن ابي ربيعه اين موضوع را توضيح مي دهند:

قال لي صاحبي ليعلم مابي *** أتحبُ العقول اخت الرباب

شنونده وقتي اين بيت را مي شنود، از موسيقي آن به وجد مي آيد؛ اما موسيقي اين شعر از نوع بيروني است و شاعر با آوردن کلامي موزون در دو مصراع متساوي و با نشاندن يک پايان بندي همسان – ياء ممدود – در هر کدام از دو مصراع، به آهنگين شدن سخن خود کمک کرده است. موسيقي در اين بيت از خارج به گوش مي رسد و نه از داخل و به عبارتي، پايان بندي ( قافيه ) و وزن و بحر و موسيقي را مي سازند. اما هنگامي که آيه ي وَالضُّحَى‏ * وَالَّيْلِ إِذَا سَجَى‏ (15) را تلاوت مي کنيم، با شعري روبه رو هستيم که از قافيه، وزن و مصراع بندي قراردادي تهي است و با اين همه، سرشار از موسيقي است و از هر حرف آن نوايي دلپذير مي تراود. اين نوا از کجا و چگونه پديد آمده است؟ اين همان نظم آهنگ يا موسيقي دروني است. نظم آهنگ دروني، رازي از رازهاي معماري قرآن است و هيچ ساختار ادبي ياراي برابري با آن را ندارد. همچنين وقتي که مي خوانيم:
الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى‏. (16)
يا سخناني که زکريا خطاب به خداوند گفته را تلاوت مي کنيم:
قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْباً وَلَمْ أَكُن بِدُعَائِكَ رَبِّ شَقِيّاً. (17)
هر کدام از اين عبارات قرآني داراي بنيان موسيقيايي قائم به ذاتي است که موسيقي آن از درون واژه ها و از لا به لاي آن به شکلي شگرف بيرون مي تراود. (18)
ايشان در تکميل بحث تفاوت ميان دو موسيقي ( نظم آهنگ ) قرآني به سخن محمد مندور اشاره مي کند که مي گويد:
” موسيقي واضح و عريان مانند زنگ تند، به سهولت قابل تقليد است و از اين رو اصالت و عمقي ندارد. موسيقي عميق ( باطني ) موسيقي روح است نه موسيقي لفظ، و گرچه غالباً خواننده ي عادي از آن بي خبر مي ماند، ولي اصالتش همواره پايدار و تقليد از آن ارزنده است و در اعماق روح، ماجراهايي برپا مي کند که جزو گروه اندکي از خوانندگان از آن غافل مي مانند. ” (19)
آري! در ميان اين همه هياهو، عبارات قرآني خصوصيات منحصر به فرد خود را دارند و چون پديده اي تفسير ناپذير جلوه مي کنند. يگانه توجيه باورمندانه اي که مي توان از آن داشت، اين است که قرآن سرچشمه اي دارد دور از دسترس انسان.
بررسي نظم آهنگ قرآني در ميان اين دو موسيقي، وقتي ارزش دو چندان مي يابد که از ديدگاه همه ي انسان ها – عرب و غير عرب، عارف و عامي – مورد بررسي قرار گيرد. در اين معيار دو نکته قابل توجه است:
1. فطري بودن پديده ي زبان و زبان آموزي در انسان؛
2. فطري بودن زبان قرآن.
حضرت آيت الله معرفت (رحمه الله) در ادامه و براي تبيين اصول دو نکته مذکور و ارتباط آن ها با بحث نظم آهنگ قرآني، به ديدگاه مصطفي محمود در اين باره اشاره مي کند که مي گويد:
” تمام نقش هاي قرآني را مي يابي که به وسيله ي اين برخوردهاي سريع و سايه هاي محکم و الفاظي که داراي زنگ و صوت و تصوير هستند، رسم شده اند. به سبب مجموع اين دلايل است که قرآن کتابي است غيرقابل ترجمه. قرآن، زبان خود قرآن است، به زبان هاي ديگر، چيز ديگري غير از قرآن خواهد بود، که إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآناً عَرَبِيّاً (20) و در اين سخن تحديدي است که بين دو شق، جدايي افکند. آري، در برابر معماري، تکوين و بنايي موسيقيايي قرار داريم که در آن، موسيقي از داخل کلمات و نه از حواشي آن مي جوشد و نيز از ويژگي هاي لغت عربي و اسرار و سايه ها و زواياي پنهان آن. به همين جهت، آيات قرآني داراي خاصيت عجيبي است… آيات اين کتاب در پي تماس با گوش و پيش از آن که عقل به تأمل در معاني آن بپردازد، در نفس ايجاد خشوع مي کند؛ زيرا ترکيبي است موسيقايي که پيش از آنکه عقل کار خود را آغاز کند، در وجدان و قلب تأثير مي گذارد. ” (21)

رابطه نظم آهنگ قرآني و تلاوت قرآن با آواز خوش

هر چند از ويژگي هاي نظم آهنگ قرآن، آن است که بر احساس بشري اثر مي نهد و درک شايسته آن، از آخرين چيزهايي است که نصيب انيس قرآن مي شود، ولي اين درک از طريق فراواني تلاوت قرآن با آواز خوش و مأنوس شدن مستمر با آن حاصل مي آيد؛ زيرا قرآن کريم به خودي خود يک سمفوني هارمونيک است و يافتن جزئيات و ظرافت هايي که در جاي جاي اين سمفنوني قرار گرفته و گاه گاه به مناسبت تغيير مي کند، حاصل کثرت و ممارست در گوش دادن به آن و تلاوت هرچه بهتر و بيشتر آن با آواز خوش و دلنشين است و شايسته نيست که آدمي از آثار طمأنينه، شفا و هدايت قرآني از طريق تلاوت با صوت احسن و شنيدن اواي دلنوازش محروم شود. (22)
در تبيين رابطه ي نظم آهنگ قرآن و تلاوت آن با آواز خوش در بينش آيت الله معرفت (رحمه الله)، علاوه بر توضيحات مذکور، موارد زير نيز قابل توجه است.
1. زبان قرآن، تنها زبان فطري است که مي تواند فطرت همه ي انسان ها را بيدار سازد. مقصود از آن زبان عربي مصطلح که عربي امروز يا ديروز کشورهاي عربي است، نمي باشد؛ بلکه مقصود از زبان قرآن، تلاوت آن با آواز خوش به همراه تدبر عميق در آيات روح نوازش مي باشد که در درک موسيقي و نظم آهنگ قرآني و مؤانست هرچه بيشتر با آن، کمک شايان و قابل توجهي مي کند و همگان را مخاطب قرآن قرار مي دهد.
2. اولين چيزي که کودک از يک زبان درک مي کند، موسيقي آن است. موسيقي اولين چيزي است که ظاهر يک زبان را تشکيل مي دهد و نخستين گام در آشنايي با يک زبان است. موسيقي روح نواز قرآن، در جاي جاي آن، با معاني بلند آيات هماهنگ است و اگر با صوت احسن و دلنشين تلاوت شود، بهتر و شايسته تر قابل درک مي باشد، به گونه اي که متناسب با فطرت انساني و نمايان کننده هر چه بهتر ساختار نظم آهنگ قرآن و موسيقي دروني آن مي باشد. (23)
ايشان در تأکيد و تأييد اين رابطه به رواياتي از معصومين (عليهم السلام) اشاره مي کنند، که در ادامه اين مقاله، چند مورد از آن ها ذکر مي شود:
– پيامبر اعظم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمودند:
” قرآن را با صداي خود خوش کنيد؛ زيرا صداي خوش، زيبايي قرآن را افزون مي کند. ” (24)
– امام صادق (عليه السلام) فرمودند:
” آيه ي وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلاً به اين معنا است که آ را با تأني بخوانيد و صدايتان را خوش داريد. ” (25)
– امام علي بن موسي الرضا (عليه السلام) از پدرش و از نياکانش، از رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) نقل کرده اند:
” قرآن را با آواز خوش بخوانيد؛ زيرا آواز خوش، زيبايي قرآن را افزون مي کند، پس اين آيه را تلاوت کردند”:
يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ مَا يَشَاءُ. (26)

راه هاي شناخت ابعاد اعجازي نظم آهنگ قرآن

از آنجا که نواي دلنشين آيات قرآني در نتيجه ي نظام مندي ويژه و هماهنگي حروف در يک کلمه و نيز هم سازي الفاظ در يک فاصله پديد آمده و در هنگام تلاوت، آهنگ دروني آن ها کاملاً حس مي شود، مي توان ابعاد اعجازي اين عرصه ( نظم آهنگ قرآني ) را شناخت و به خوبي درک کرد. (27)
راه هايي که براي نيل به اين مقصود در کلام و ديدگاه آيت الله معرفت (رحمه الله) ذکر شده، عبارت از موارد زير است:
1. توجه به فضاي عمومي سوره ها؛
2. توجه به فضاي عمومي گروهي از آيات؛
3. چگونگي چينش حروف در آيات؛
4. توجه به نقش تقديم و تأخير الفاظ در شناخت نظم آهنگ؛
5. نقش فواصل آيات در نظم آهنگ قرآن؛
6. مسأله طول آيات.

توجه به فضاي عمومي سوره ها

آيت الله معرفت (رحمه الله) در اين خصوص به ابعاد اعجازي نظم آهنگ قرآن در سوره نجم اشاره مي کنند. اين سوره با فضايي سلسله وار و داستان گونه، تناسب آيات خود را نمايان مي سازد، به گونه اي که فاصله هاي آيات با وزني تقريباً مساوي رعايت شده و از هم سازي حروف واژگان و هماهنگي کلمات در درون جمله ها يک ريتم موسيقيايي منحصر به فرد پديد آورده است. اين سوره ها با يادآوري اصول سه گانه اسلام، يعني توحيد، معاد و نبوت با لحني آرام، سخن را شروع مي کند و بعد از توصيف ويژگي هاي پيامبر اعظم (صلي الله عليه و آله و سلم) با جديت، متعرض مسأله توحيد شده و بت هاي مشرکين را به بليغ ترين وجه نفي مي کند و سپس با يادآوري معاد و امر به سجده و عبادت و طاعت حق تعالي با اهنگي لين سوره را به پايان مي رساند.
نظم آهنگ در اين سوره به پيروي از نظام موسيقايي، طولي ميانه داشته و با تکيه بر حرف « روي » (28) فضايي ماجراجو و آميخته از داستان را به وجود آورده است. کلمات در اين فضا، مساعدت خود را به خوبي براي رساندن و درک معنا نشان مي دهند. اين ويژگي ها کاملاً لمس شدني است و در برخي فاصله ها بسيار نمايان تر. مانند:
أَفَرَأَيْتُمُ اللاَّتَ وَالْعُزَّى‏ * وَمَنَاةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرَى‏. (29)
که اگر بگوييم: أَفَرَأَيْتُمُ اللاَّتَ وَالْعُزَّى‏ * وَمَنَاةَ الثَّالِثَةَ قافيه از دست مي رود و به آهنگ لطمه مي خورد و اگر هم بگوييم: أَفَرَأَيْتُمُ اللاَّتَ وَالْعُزَّى‏ * وَمَنَاةَ الْأُخْرَى‏ وزن مختل مي شود. (30)

توجه به فضاي عمومي گروهي از آيات

اين حالت در مسأله نظم آهنگ قرآني به دو صورت رخ مي دهد:
1. همگام با تغيير مفاهيم مورد بحث در يک يا چند آيه؛
2. هماهنگي کلمات يک يا چند آيه در وزن و قافيه.
شاهد مثال در اين مورد سوره ي فجر است، که 5 آيه نخست شامل چهار قسم، به علاوه پرسشي راجع به قسم ها است. 9 آيه ي بعد، داستان هلاکت اقوام گذشته را با آهنگي متفاوت از شروع سوره و متناسب با موضوع، بررسي مي کند. اين 9 آيه داراي ايقاعاتي همسان هستند و همگي به حروفي کوتاه که قبل از آن الف کشيده شده قرار دارد، ختم مي شوند و در آيه ي وَثَمُودَ الَّذِينَ جَابُوا الصَّخْرَ بِالْوَادِ حرف ياء از لفظ « وادي » حذف شده است تا ايقاع اين گروه از آيات آسيب نبيند.
در خصوص مورد دوم نيز به منظور هماهنگي وزن و قافيه ي کلمات در آيات 1 تا 5 ياء اصلي از کلمه ي « يسر » حذف شده است:
وَالْفَجْرِ * وَلَيَالٍ عَشْرٍ * وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ * وَاللَّيْلِ إِذَا يَسْرِ * هَلْ فِي ذلِكَ قَسَمٌ لِذِي حِجْرٍ
مثال ديگر در اين مورد:
يَوْمَ يَدْعُ الدَّاعِ إِلَى‏ شَيْ‏ءٍ نُكُرٍ * خُشَّعاً أَبْصَارُهُمْ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ كَأَنَّهُمْ جَرَادٌ مُنتَشِرٌ * مُهْطِعِينَ إِلَى الدَّاعِ يَقُولُ الْكَافِرُونَ هذَا يَوْمٌ عَسِرٌ. (31)
که اگر ياء « الداع » حذف نشده بوده، به نظر مي رسيد وزن شکسته است. (32)

چگونگي چينش حروف در آيات

اين بحث بيشتر به موسيقي دروني کلام قرآن مربوط است که تأثير معنايي حروف و چينش آن ها را در آيات قرآني نشان مي دهد. به عبارت ديگر، حروف به شکلي بي نظير در کنار هم قرار مي گيرند که به هنگام شنيدن، بدون وجود دستگاه هاي موسيقي و بدون وجود قافيه يا وزن و بحر، آهنگ با شکوه و طنين اندازي از آن ها به سمع مي رسد. مانند چينش حرف « قاف » در آيات مربوط به واقعه ي کوبنده ي قيامت:
الْقَارِعَةُ * مَا الْقَارِعَةُ * وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْقَارِعَةُ. (33)
إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ * لَيْسَ لِوَقْعَتِهَا كَاذِبَةٌ. (34) (35)

توجه به نقش تقديم و تأخير الفاظ در نظم آهنگ قرآن

گاهي برخي الفاظ قرآني به دلايلي از جمله رعايت نظم آهنگ و شيوايي موسيقايي در يک آيه « تقدم و تأخر » مي يابند که يا به دليل رعايت موزون فواصل آيات است، مانند تأخير « أحوي » و تقديم « غثاء » در سوره ي اعلي؛ يا رعايت شيوايي کلام که تأثيري خاص در خلق موسيقي باطني قرآن دارد. به عنوان مثال، زماني که دو تعبير « نور » و « هدي » براي تورات در دو بخش قرآن به کار مي رود، به منظور رعايت رواني مورد اشاره، ترتيب اين دو تعبير تغيير مي کند. (36)

نقش فواصل آيات در نظم آهنگ قرآن

قرآن کريم به سوره ها و سپس آيه ها تقسيم شده است و پايان هر آيه با حرفي مشخص مي شود که آن را در اين مقام « فاصله » ناميده اند. فاصله داراي نقش اساسي در نظم آهنگ قرآن است. عمل آن همچون عمل قافيه در شعر و سجع در نثر مي باشد. دانشمندان پيشين به دليل دوري جستن از تشبيه نادرست قرآن به شعر، از همين اندازه نيز اجتناب کرده و حروف سجع آفرين پايانه هاي آيات را فاصله ناميده اند و گويند: خداوند متعال بر اين تکيه و تصريح فرموده که بنده و فرستاده ي خويش را شعر نياموخته و چنين چيزي شايستگي او و رسالت او را نداشته است. آيت الله معرفت (رحمه الله) در اين خصوص معتقدند که اين فاصله ها که آيات قرآن بدان ختم مي شوند، تصويرهاي کامل از ابعادي است که جمله هاي موسيقيايي بدان ختم مي يابند. اين فاصله در درون خود با صداها تناسب بسيار دارد و با نوع صوت و شيوه اي که صوت ادا مي شود، يگانگي بي مانندي دارد و از جهتي، اغلب اين فاصله ها با دو حرف نون و ميم که هر دو در موسيقي معمول هستند يا با حرف مد پايان مي گيرند که آن هم در قرآن طبيعي است. حکمت اين گونه ترکيب ها و آوردن چنين حروفي، ايجاد آهنگ است، که نظم خاصي را نيز موجب مي شود و همگان را مخاطب خويش قرار مي دهد. نظم آهنگ اين فاصله ها در جاي جاي کلام قرآن آشکار است. دليل سخن ما هم اين است که اگر کلمه اي را که به شکل خاصي به کار رفته است، به صورت قياسي ديگر کلمه برگردانيم يا واژه اي را حذف يا پس و پيش کنيم، در اين نظم آهنگ اختلال به وجود مي آيد. هنگامي که از فواصل آيات نيز سخن به ميان مي آيد، منظور زماني است که بر آخر کلمات، وقف و سکون داده مي شود. در غير اين صورت، نظم آهنگين فواصل برهم مي خورد. (37) به عنوان نمونه مي توان به آيات سوره طه اشاره کرد که با آهنگي وزين و نظمي بي بديل دل ها را مسخّر خود کرده و با فاصله هايي موزون، گوش ها را مي نوازد:
طه * مَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى‏ * إِلَّا تَذْكِرَةً لِمَن يَخْشَى‏ * تَنزِيلاً مِمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَالسَّماوَاتِ الْعُلَى‏ * الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى‏. (38)
يا آيات زير از سوره ي مدَّثّر:
ثُمَّ أَدْبَرَ وَاسْتَكْبَرَ * فَقَالَ إِنْ هذَا إِلَّا سِحْرٌ يُؤْثَرُ * إِنْ هذَا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ * سَأُصْلِيهِ سَقَرَ * وَمَا أَدْرَاكَ مَا سَقَرُ * لاَ تُبْقِي وَلاَ تَذَرُ * لَوَّاحَةٌ لِلْبَشَرِ. (39)

مسأله طول آيات

يکي از تناسب هاي آهنگين و جنبه هاي اعجازي نظم آهنگ قرآن، طول آيات است. اين امر از آنجا ناشي مي شود که تغيير طول آيات در سُوَر مختلف، امري تصادفي نيست و تدبر در اين زمينه نکات ارزشمندي به نظر مي آورد، با اينکه تمامي آن ها در کمال سادگي و بدون آلايش به وقوع پيوسته و ايجاد شده اند، اثري از ساختگي بودن و يا تکلف در طول آيات مشهود نيست. در هر يک از آن ها واژه ها بسيار روان جريان يافته و تفکر، تدبر و تأمل در احساسات مبهم آدمي را برمي انگيزد. همه ي آن ها تجسمي از رقت مي باشند که گويي در دستان خالقشان ذوب شده اند و نظم و آهنگي اصولي و پايدار و قاعده مند در آنان تجلي مي يابد. اين مسأله همچنين تناسب معنوي و وحدت بي بديلي را بين آيات و سوره هاي مختلف قرآني باعث شده است و به شکل هاي گوناگون کوتاه، بلند و مياني متجلي و با اهداف خاصي ايجاد شده اند. (40)

نتيجه

در اين مقاله موارد زير به عنوان نتيجه جلب نظر مي کند:
1. يکي از مهم ترين جنبه هاي اعجاز بياني قرآن کريم – که مورد توجه و بحث در انديشه هاي قرآني آيت الله معرفت (رحمه الله) بوده است – نظم آهنگ واژگاني آن است و از جمله زمينه هايي است که موجب هدايت و التفات انسان ها به نظم شگفت انگيز قرآن کريم شده است.
2. آيت الله معرفت (رحمه الله) در تعريف نظم آهنگ چنين مي نويسند:
” نظم آهنگ قرآني آهنگ خاصي است که از چگونگي چينش حروف و کلمات قرآني پديد مي آيد و هنگام استماع قرآن به گوش مي رسد و از جمله ابعاد زيباشناختي لفظي قرآن است. “
3. نظم آهنگ قرآني، نغمه اي دلکش و نوايي دل پذير را پديد مي آورد و در عرصه قرآن به دو قسم بيروني و دروني حضور دارد. قسم بيروني از ظاهر لفظ و از خارج به گوش مي رسد، ولي « نظم آهنگ دروني » دستاورد حالت تعبير و ابهّت بيان پديد آمده از مغز کلام و کنه آن است و در آن زيبايي لفظ و شکوه مندي معنا پيوندي ناگسستني دارند و يکي از عميق ترين رازهاي ساختاري کلامي قرآن است.
4. قرآن کريم، چون به خودي خود يک سمفوني هارمونيک است و هر چند از ويژگي هاي نظم آهنگ قرآني، آن است که بر احساس بشري تأثير مي گذارد و قابل درک براي اُنس گيرندگان با کلام قرآن مي باشد، لذا شايسته تر آن است که اين کلام آسماني با صداي خوش و دلنشين تلاوت شود تا اعجاز اصوات آن همگان را به شگفت آورده و مخاطب خويش گرداند. همچنين قرآن، زبانش تنها زبان فطري است که مي تواند فطرت همه ي انسان ها را بيدار سازد. و تلاوت آن با آواز خوش و روح نواز به همراه تدبّر عميق مي تواند در درک نظم آهنگ واژگان و موسيقي دروني آيات کمک کند.
5. در انديشه ي آيت الله معرفت (رحمه الله) توجه به فضاي عمومي سوره ها و گروهي از آيات، چگونگي چينش حروف در آيات، تقديم و تأخير الفاظ، فواصل آيات و توجه به نقش آن در درک موسيقي قرآن و مسأله طول آيات قرآني، از جمله راه هاي شناخت و ادراک نظم آهنگ و موسيقي جان بخش قرآني و جنبه هاي اعجازي و زيباشناختي واژگان آن مي باشد.

پي‌نوشت‌ها:

1. نويسنده و محقق.
2. بِلِسانٍ عَرَبِيٍّ مُبينٍ. ( شعرا، 195 ).
3. اشاره به حديث « فضل القرآن علي سائر الکلام کفضل الله علي سائر خلقه ». محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 92، ص 19.
4. اسراء، آيه 9.
5. ر.ک: فصلنامه بينات، ش 6، مصاحبه با آيت الله معرفت، صص 97-96.
6. ر.ک: همان، ص 97؛ همچنين ر.ک: مجله شميم معرفت، ش 3، ص 13.
7. ر.ک: محمدهادي معرفت، « نظم اهنگ در قرآن »، فصلنامه ميراث جاويدان، ش 1، ص 4.
8. ر.ک: همان، صص 5-4؛ ثلاث رسائل في اعجاز القرآن، صص 30-29.
9. ر.ک: النبأ العظيم، صص 99-94.
10. قصص، آيه 30.
11. ر.ک: شميم معرفت، ش 3، ص 15.
12. ر.ک: محمدهادي معرفت، التمهيد في علوم القرآن، ج 5، صص 253-249.
13. ر.ک: محمدهادي معرفت، « نظماهنگ در قرآن (2) »، فصلنامه ميراث جاويدان، ش 2، ص 10.
14. ر.ک: محمدهادي معرفت، علوم قرآني، صص 385-383.
15. ضحي، آيات 2-1.
16. طه، آيه 5.
17. مريم، آيه 4.
18. محمدهادي معرفت، علوم قرآني، صص 391-389.
19. ر.ک: محمد مندور، در نقد و ادب، صص 140-139.
20. يوسف، آيه 2.
21. مصطفي محمود، القرآن محاوله ي لفهم عصري، صص 20-19.
22. ر.ک: محمدهادي معرفت، علوم قرآني، صص 392-391.
23. ر.ک: همان؛ همچنين فصلنامه بينات، ش 33، صص 69-65.
24. محمد بن يعقوب کليني، الکافي، ج 1، ص 615، حديث 8.
25. محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 89؛ کتاب القرآن، شماره 21، صص 195-190.
26. عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 68، شماره 222.
27. ر.ک: محمدهادي معرفت، علوم قرآني، ص 382؛ سيد قطب، التصوير الفني في القرآن، ص 81.
28. روي، در اصطلاح عَروض: حرف اصلي قافيه که مدار قافيه بر آن است.
29. نجم، آيات 20-19.
30. ر.ک: محمدهادي معرفت، « نظماهنگ در قرآن (2) »، فصلنامه ميراث جاويدان، ش 1، صص 20-19؛ همچنين ر.ک: محمدهادي معرفت، تناسب آيات، صص 96-90.
31. قمر، آيات 8-6.
32. محمدهادي معرفت، علوم قرآني، ص 384.
33. قارعه، آيات 3-1.
34. واقعه، آيات 2-1.
35. ر.ک: محمدهادي معرفت، التمهيد في علوم القرآن، ج 5، صص 257-255؛ محمدهادي معرفت، علوم قرآني، ص 388.
36. آن دو بخش، آيات 44 و 91 سوره مائده و انعام مي باشند، به طوري که اگر ترتيب موجود در اين دو آيه تغيير يابد، رواني کلام آسيب خواهد ديد. ر.ک: محمدهادي معرفت، التمهيد في علوم القرآن، ص 258؛ محمدهادي معرفت، علوم قرآني، ص 385.
37. ر.ک: محمدهادي معرفت، علوم قرآني، صص 389-386؛ محمدهادي معرفت، التمهيد في علوم القرآن، ج 5، صص 304-290.
38. طه، آيات 5-1.
39. مدثر، آيات 29-23.
40. ر.ک: فصلنامه بينات، ش 6، مصاحبه با آيت الله معرفت، صص 97-96؛ محمدهادي معرفت، علوم قرآني، صص 407-405؛ همچنين فصلنامه بينات، ش 25، صص 59-57.

منبع مقاله :
نصيري، علي؛ (1387)، معرفت قرآني ( يادنگار آيت الله محمدهادي معرفت (ره)) جلد سوم، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، چاپ اول

 

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد