نقد نظریهی مادلونگ دربارهی شیعه
ویلفرد مادلونگ با رویکردی پدیدارشناسانه به شناخت تشیع براساس آموزههای درونی آن میپردازد وی موثقترین و متقنترین متن اسلامی یعنی قرآن را مورد بررسی علمی و غیرجانبدارانه قرار میدهد و بدون پیشداوری و تعصب، با تمرکز بر
نویسنده: مریم صانعپور
ویلفرد مادلونگ با رویکردی پدیدارشناسانه به شناخت تشیع براساس آموزههای درونی آن میپردازد وی موثقترین و متقنترین متن اسلامی یعنی قرآن را مورد بررسی علمی و غیرجانبدارانه قرار میدهد و بدون پیشداوری و تعصب، با تمرکز بر کلیدواژهی اهلبیت، آیات قرآن را میکاود؛ به این ترتیب مادلونگ اساسیترین محل نزاع شیعه و سنی یعنی خلافت پیامبر را در اساسیترین متنِ مورد اعتقاد شیعه و سنی یعنی قرآن جستجو میکند و به متقنترین نتایج پژوهشی میرسد. واکاوی دقیق وی با رویکردی مسئله محور در آیات قرآن میتواند نمونهی بسیار آموزندهای برای پژوهشگران شیعه باشد تا مبانی استدلالی خود را از مسلّمات مورد پذیرش طرف مقابل اخذ کنند زیرا این استدلال عقلانی براساس منابع نقلی موثق، بهترین روش برای احتجاج و تبیین اصول عقاید است. اثبات جانشینی پیامبر در نظریه مادلونگ براساس آیات محکم قرآنی میتواند به عنوان روش استدلال کلام شیعه در عصر کنونی مورد توجه اندیشمندان شیعه قرار گیرد؛ زیرا وسایل ارتباط جمعی در جهان امروز موجب گسترش فزایندهی عقاید در میان حقطلبان است امّا فقط در صورتی که مبانی این عقاید، مسلّمات عقلی و فطری مخاطبان باشد پذیرفته خواهد شد زیرا حقانیت تشیع را برای دیگران، نمیتوان براساس روایات و احادیثی که مورد اعتقاد آنان نیست اثبات کرد بلکه اوّلین مبنا را برای عقلانیت و فطرت بشری قرار داد تا بتوان براساس مقدمات مورد پذیرش انسانها قیاسها و براهینی تشکیل داد که پس از پذیرش عقلی و فطری، بتوانند مواد و محتوای متقن نقلی را در قالبها و صورتهای برهانی جاسازی کنند تا مخاطب، گام به گام با خطاب کننده همراه شود چنانکه مادلونگ کلید واژهی اهلبیت را گام به گام با روشی استقرایی، در قرآن جستجو کرد و سپس با استفاده از این مقدمات به طراحی قالبی برهانی پرداخته و حقانیت علی (علیهالسلام) را برای جانشینی پیامبر اثبات کرده است. مادلونگ در پژوهش خود به جای پرداختن به معلول (1)، علت را مورد بررسی قرار داده است زیرا عملکرد صحیح مسلمانان برگرفته از متن مقدس و مورد پذیرش امت اسلامی یعنی قرآن است و این در حالی است که قرآن هیچ صراحتی در مورد جانشینی علی (علیهالسلام) برای محمد (صلیاللهعلیه و آلهوسلم) ندارد امّا دلالتهای ضمنی آیات مورد بررسی، بر ارجحیت اهلبیت پیامبر، مادلونگ را به عنوان یک محقق سختکوش به حقیقت، هدایت کرده است. مادلونگ همچنین در مورد اصل امامت به سراغ یکی از متفکران خردگرا میرود و به خوبی با وی به تعامل فکری و استدلالی میپردازد؛ مقالهی مادلونگ در مورد خواجه نصیرالدین طوسی هر چند با محوریت اخلاق و فلسفه نوشته شده امّا اصل امامت را با استناد به نوامیس الهی در نوشتههای خواجه نصیر ریشهیابی میکند نوامیس و قوانینی که هرچند براصول لایتغیری بنا شدهاند امّا به موجب تغییرپذیری شرایط اجتماعی، آن قوانین نیز تغییرپذیر، توسعهیاب، و پویا هستند و این پویایی، وجود امامان را به عنوان حافظان اصول الهی ضروری میسازد. پیشوایانی که عصریسازی قوانین کلی از طریق ایشان، موجب تکامل نوع انسان میگردد. در این رویکرد امّا مادلونگ نظریهی امامت را تلفیقی از نظریههای مختلف و گاه معارض معرفی میکند:
1. نظریه امامت خواجه نصیر را متأثر از تعالیم باطنی اسماعیلیه میداند.
2. نظریهی اعتدال اخلاقی خواجه نصیر و اعتدال امامع یعنی انسان کامل را متأثر از تعالیم ارسطویی تلقی میکند.
3. نظریات مربوط به عدل خداوند را که زیربنای ضرورت وجود امام عادل است متأثر از نظریات معتزلیان معرفی میکند.
پینوشتها
1. به عنوان مثال روش لامنس در گزارشهای مربوط به علی (علیهالسلام) در نظریهی مادلونگ، بخش سوم این کتاب.
منبع مقاله :
صانعپور، مریم؛ (1393)، شیعهشناسان غربی و اصول اعتقادات شیعه دوازده امامی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ اوّل