نقش باورهای دینی بر سلامت بدنی
کُمستان و همکارانش در ۱۹۷۸، مطالعههای هشت ساله انجام دادند که شایان توجه بود؛ زیرا آنان از بررسی فرقه مذهبی به منزله تنها عامل پیش بینی کننده عدول کردند و اثر مشخص تر رفتار دینی و معنوی را بر بهداشت جسمی و روانی بررسی کردند: اینکه افراد چند وقت یک بار در مراسم مذهبی حضور می یافتند.
آنان با بررسی پنجاه هزار فرد بالغ، پس از کنترل عواملی نظیر نژاد، جنس، سن، استعمال دخانیات، وضعیت تأهل و داشتن حمام در خانه، کاهش خطر بیماری را در مورد کسانی که اغلب اوقات در مراسم مذهبی مشارکت می جستند، مشاهده کردند. برای مثال، زنانی که به طور منظم (هفته ای یک بار یا بیشتر در مراسم مذهبی شرکت می کردند، در مقایسه با زنانی که در مراسم مذهبی شرکت نمی کردند، کمتر در معرض خطر بیماریهای متعدد از جمله ۵۲ درصد کمتر در معرض خطر بیماری قلبی- عروقی) قرار داشتند. آنان اضطراب و ترس از مرگ یا احتضار را در میان زنانی که به طور مرتب در مراسم مذهبی شرکت می کردند، کمتر دیدند. این نشان میدهد که اگر ذهن و ساحت شناختی انسان در معرض آموزه های مذهبی و دینی قرار گیرد، می تواند بسیاری از حقایق را که غیردینداران مشکل و مسئله میدانند، برایشان پذیرفته و حل شده کند.
نتیجه پژوهشها نشان میدهد افرادی که ذهن، روح و اساسا ساحت معرفتی خود را در اختیار آموزههای دینی قرار داده اند، از نظر بدنی نیز سالم ترند و بیشتر از آنهایی عمر می کنند که به آموزه های دینی باور و پایبندی ندارند. در حقیقت، حمایت اجتماعی قوی، سلامت روان بهتر، نحوه حیات سالم تر، پرهیز از الکل و دخانیات، تشخیص اولیه بیماریها و همکاری بیشتر با جریان معالجه، محورهای سلامت جسمانی شناخته می شوند، و اینها به طور فزاینده با باورها و اعمال دینی ربط دارند.
اگرچه اهتمام بیشتر این نوشتار بر تأثیر دین و نقش زیباآفرینی آن بر زیباسازی باورها، و سپس جایگاه باورهای زیبا در تأثیر بر رفتارها در پرتو دین است (و تأکید شد که نمی توان از شگفتی تأثیر آموزه های دینی بر روان چشم پوشید)، آنچه مورد سؤال است این است که تا چه میزان جسم و بدن از این آموزهها متأثر است.
به یقین، فرد ملتزم به دین که از زندگی راضی تر است، کمتر افسرده و هیجان زده می شود، و نخستین تأثیر آن در طراوت و سلامت جسمانی نمایان می شود.
در نتیجه باید بگوییم که یگانه راه آرامش، سلامت و آسودگی خاطر، و در یک کلمه سعادت آدمیان، افزون بر تأمین نیازهای مادی، توجه به نیازهای روانی و معنوی است که اساس آنها شناختن خداوند و ارتباط با اوست؛ بدین معنا که اگر بشر به آفریدگار خود راه نیابد و با وی انس نگیرد و ساحت شناختی خود را در اختیار او نگذارد، در زندگی دچار نابسامانیها، کشمکشهای درونی و بیماریهای روحی و جسمی می شود و خود را از بسیاری زیباییهای زندگی محروم می کند.
نقش دین در ساحت عاطفی و گرایشی دین در این ساحت، در پی از بین بردن، کاهش یا توجیه دردها و رنج های آدمی است؛ دردها و رنج هایی که برخاسته از محدودیتها و ناکاماییهایی مانند ترس، افسردگی، ناکامی، بیماری، فقر و مرگ است. دین با نفوذ در این ساحت انسانی، می کوشد آدمی در مسیر توجه به کمال مطلوب بر مشکلات پیروز شود یا با توجیهی قابل قبول با آنها سازگاری یابد تا در پرتو این هماهنگی، زندگی متوازن، زیبا و راحتی داشته باشد. نقش اصلی دین در ساحت عاطفی و گرایشی، تصعید و پالایش عواطف، امیال و گرایش هاست. در این ساحت، غم و شادی، بیم و امید، ترس، و نیز هیجانهای آدمی، جهت یابی و هدفمند خواهد شد. در دنیای غرب ثابت شده که هرچه انسانها از دین و آموزه های آن فاصله گرفته اند، غلبه ترسها، تنهاییها، افسردگیها و ناکامیها بر آنها بیشتر بوده است. افزون بر این، کارکرد دین، نقش جالبی در ارائه موضوعی جدید برای تجربه های دینی بشر دارد؛ زیرا از ایشان دعوت می کند تا تجربه دینی به دست آورند و محو زیبایی موجود در این گونه جدید از تجربه شوند؛ توجه به زیبایی موجود در راز عالم، دیدن باطن جهان، سفر به عالم ماورای حس، مشاهده زیباییهای حق تعالی، و دیدن رابطه ممکنات با خداوند و کیفیت سریان اسمهای جلال و جمال او در مراتب هستی.
دین در این ساحت، دست آدمی را می گیرد و او را از دل زیباییهای ظاهری و فریبنده دنیا، به سوی زیباییهای واقعی و جاودانه می برد و همواره به او یادآور می شود که افزون بر آنچه برایش محسوس و لذت بخش است، صورت برتر و کاملش در عالم معقول و معنا وجود دارد. در همین راستا، ویژگیهای عاطفی و گرایشی انسان دین دار را می توان چنین فهرست کردن:
1. از دست دادن و به دست آوردن، او را چندان دچار ذوق زدگی یا پریشانی نمی کند، و اساسا شرط شاد بودن را نداشتن مشکل نمیداند: کیلا تأسوا على ما فاتکم ولا تفرحوا بما آتاکم والله لا یحب کل مختال فخور.
۲. سرخوش، ذوق زده و سرمست نیست و تفکر بزرگ منشی و فخرفروشی ندارد: إذ قال له قومه لا تفرح إن الله لا یحب الفرحین؛
٣. ترس و اندوه ندارد: فإما یأتیکم منی هدى فمن تبع هدای فلا تخوف علیهم ولا هم یخزنون؛
۴. مهار تمایلاتش را در دست دارد: وأما من خاف مقام ربه ونهى النفس عن الهوى؛
۵. به تواناییها و امکانات خود مغرور نیست و احتمال موفق نشدن را در نظر می گیرد؛ البته همواره به یاری خداوند امیدوار است: ولا تقول لشیء إنی فاعل ذلک غدا إلا أن یشاء الله
6. اگر چیزی را فراموش کرد، مضطرب یا اندوهناک نمی شود؛ زیرا کسی که به تکلیف خود عمل کند و چیزی را ناخواسته از یاد برد، در صورت یادآوری، چرا باید اندوهناک شود و مضطرب گردد؛ چه بسا تقدیر چنین بوده است: لا یکلف الله نفسا إلا وسعها لها ما کسبت وعلیها ما اکتسبت ربنا لا تواخذنا إن نسینا أو أخطأنا.
منبع: اسلام و زیباییهای زندگی: رویکردی تحلیلی و تربیتی به سبک زندگی ، دکتر داود رجبینیا، صص 274-264 و صص انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه، قم، چاپ اول، 1391