قرآن کريم راهنماي بشريّت و جواب گوي تمامي نيازهاي انسان ها در تمام اعصار و امصار است. چنان چه خود قرآن کريم خطاب به پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ ميفرمايد: اي پيامبر اين كتاب را بر تو نازل كرديم، بيانگر همه چيز و مايه ي هدايت و رحمت است.[1]از سوي ديگر قرآن کريم، علاوه بر اجازه بر بندگان در تدبّر و تعقّل در قرآن كريم، حتّي ترغيب و دستور بدان داده است.[2] و نيز در حديثي از امام باقر ـ عليه السّلام ـ ميخوانيم كه اگر آيهاي نازل ميشد، مخصوص قوم و مردمي بود كه درباره ي آن ها نازل شده است بعد از مردن آن ها آيه نيز ميمرد و از قرآن کريم چيزي باقي نميماند، در صورتي كه قرآن کريم جريان مستمر داشته و براي تمامي افرادي كه آن را ميخوانند و بدان دسترسي دارند؛[3] مي باشد.
در سؤال و جواب از امام صادق ـ عليه السّلام ـ است كه راوي ميپرسد چه طور هر چه از قرآن بيشتر درس و نشر ميشود به تازگي و طراوت آن افزوده ميشود امام ـ عليه السّلام ـ در جواب ميفرمايند: خداوند قرآن را براي زمان خاص و مردم مخصوصي قرار نداده است بلكه در هر زمان نو و جديد است و براي همه تا روز قيامت تازگي دارد.[4]
منظور از زمان و مكان در اين مبحث چيست؟
قبل از بيان موارد تطبيقي زمان و مكان در آيات الاحكام، خوب است تعريفي از زمان و مكان ارائه شود تا به درك صحيح از بحث كمك كند.
براي زمان و مكان معاني مختلفي قابل تصور است:
الف) زمان و مكان يعني اين كه بايد تابع پديدههاي چه خوب و چه بد زمان و مكان بود. مثل پديده ي رايانه ـ ماهواره ـ اينترنت و ساير ابزارهاي تكنولوژي.
ب) منظور از زمان و مكان يعني تابع سوق و سليقه و پسند اكثر و يا عموم مردم بودن مصداق همان مثل معروف، خواهي نشوي رسوا هم رنگ جماعت شود يا مثل رأي اكثريت ـ مد روز.
ج) رعايت احتياجات واقعي بشر در ظرف زمان و مكان، به اين معني كه با حفظ اصول و ارزش ها، قالبها و امور ظاهري قابل تغيير و تحوّل است كه بايد در جاي خود مورد توجّه قرار گيرد.[5]مراد از زمان و مكان در بحث مورد نظر معناي سوّم است، و با كمي تأمل و دقّت نظر، بطلان نظريه ي اوّل و دوّم روشن ميشود. زيرا نميتوان تابع هر پديده ي جديد شد، حتّي اگر برخلاف ارزش هاي قرآني و عقل و مصالح عامه باشد و يا اگر اكثر مردم بر امر خلافي اتّفاق كردند، نميتوان حكم به صحت و پيروي از آن داد كه بر اين مطالب آيات قرآن کريم دلالت دارد.
علاوه بر آن كه شواهدي بر تأييد معناي سوّم داريم همانند اين كه از پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ روايتي نقل است كه ميفرمايند: تفسير قرآن کريم هفت مرحله دارد كه بعضي از آن ها انجام شده و بعضي ديگر هنوز انجام نشده است و آن نزد ائمه ـ عليه السّلام ـ است زيرا ظرف پذيرش آن نبوده و به تدريج پيدا ميشود.
احتياجات بشر براي رشد و تعالي به سوي معبود به دو قسم است:
الف) احتياجات ثابت و لايتغير، مثل: « مَنْ يَظْلِمْ مِنْكُمْ نُذِقْهُ عَذاباً كَبِيرا.»[6]، « وَ الَّذِي جاءَ بِالصِّدْقِ وَ صَدَّقَ بِهِ أُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ»[7]و « وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً.»[8]ب) احتياجات غير ثابت و متغيّر كه در حقيقت ابزار و وسايل براي قسم اوّل بوده و در هر عصر و زمان و مكان متفاوت هستند و اين احتياجات متغيّر مرهون تكامل تفكّر و تعقّل بشر است. به عنوان مثال رفتن به سمت مكّه براي انجام اعمال، امري متغيّر است كه از چهارپا شروع شده و تا به هواپيما منجر شده است. و اي بسا از اين هم مدرنتر وسيلهاي كشف شود.[9] بالاخره حقايق قرآن کريم قانون ثابتي است (نه مكتوب بر روي كاغذ كه در اثر زمان دستخوش تغيير و تحوّل است).[10] منظور حقايق قرآن کريم و قوانين آن است كه كهنگي ندارد و فنا ناپذير است.
عوامل تغيير و تحوّل در آيات الاحكام و ديگر آيات قرآني:
در بيان معناي «زمان و مكان» در ضمن نقل حديث نبوي ـ صلي الله عليه و آله ـ بيان شد كه قرآن کريم داراي معاني متعدد است كه هنوز استخراج نشده است و اين قابليّت نيز از ويژگي قرآن کريم است كه عواملي چند در آن دخيل است.
1. تحوّل در مصاديق و تطبيق با وسايل و ابزار روز مثل آيه شريفه « وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّكُمْ.»[11] ؛ قانون ثابت در اينجا ايجاد رعب و وحشت در دل دشمنان است. منتهي ابزار آن (اسلحه و وسيله سواري) متفاوت است.
2. اطّلاعات گسترده علمي مفسّران با توجّه به پيشرفت علوم مختلف مثل: «اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها(2).»[12] قبل از كشف قانون جاذبه و دافعه از آيه ي شريفه به ستونهاي نامرئي براي نگهداري آسمان ها تفسير شده امّا بعد از كشف آن قانون، آيه ي شريفه بدون مشكلات و به راحتي تفسير به جاذبه و دافعه شده است.[13] خوب است در اينجا به فرمايش امام سجاد ـ عليه السّلام ـ اشاره شود كه ميفرمايند: در آخر الزمان اقوامي خلق ميشوند كه داراي تعقّل و تفكّر عميق هستند لذا خداوند اوايل سوره ي حديد و سوره ي توحيد را براي آنان نازل فرموده است.[14]3. شبهات و اشكالات مخالفان و معاندان به آيات قرآن و قانون شرع برحسب زمان و مكان مختلف بوجود ميآيد، مثل تشكيك در ارث زن و يا آزادي زنان و ديگر مسايل سياسي براي بحث مورد نظر يعني نقش عنصر زمان و مكان در آيات الاحكام. اينک بيان دو نمونه:
« إِنَّما حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ.»[15]1. به عنوان يك قانون ثابت قرآني در نزد تمامي فقهاء، خون انسان ها و بعضي حيوانات نجس و خوردن آن حرام است. امّا ساير استفادههاي ديگر از خون، مثل رنگرزي و تزريق، يك قانون ثابتي نداشته و متغيّر است و در اعصار و امصار مختلف محل اختلاف بين علماء است؛ چون با توجّه به عدم تكامل علم و عقل بشر، خون را براي خوردن خريد و فروش ميكردند كه معاملهاي حرام و فقهاي سابق مثل شيخ طوسي(ره)، فتوي به حرمت آن دادند.[16] ولي با پيشرفت نسبي علم در اعصار و امصار بعد كه از خون در رنگرزي لباس و ديگر موارد استفاده ميشد مثل شيخ انصاري فتوي به حليّت معاوضه و خريد و فروش آن داده است.[17]اما در اين عصر و زمانه کنوني كه خون استفاده عقلائي و اساسي براي حيات بشر پيدا كرده، فقهائي مثل حضرت امام خميني (قدس سره) در عصر كنوني فتوي بر حليّت معاوضه و خريد و فروش آن ميدهند.[18]2. اگر اجزاء بدن انسان و بعضي از حيوانات جدا شود ميته و نجس است[19] و ميته در اعصار گذشته استفاده چنداني نداشته و فقط بعضي از افراد آن را صرف خوردن ميكردند كه به عنوان يك قانون لايتغيّر و ثابت خوردن آن حرام و معامله به اين جهت باطل است. ولي با توجّه به پيشرفت علوم پزشكي و استفاده ي حيّاتي براي پيوند اعضاء مثل قلب، كليه، كبد، ريه و … خريد و فروش و يا ديگر معاوضه جايز است.[20]خلاصه آن كه زمان و مكان در بخش متغيّر آيات الاحكام، نقش اساسي دارند و فقيه زمان شناس و مكان شناس بايد با استفاده از اين دو عنصر بتواند فقه القرآن و فقه الرواية را با پديده هاي آن زمان و زمين تطبيق دهد و قدرت استنباط خود را نشان دهد.[21]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. اسلام و مقتضيات زمان، شهيد مرتضي مطهري، انتشارات صدرا.
2. تفسير الميزان، علامه طباطبايي، ج3، ص138.
3. تفسير نمونه، حضرت آيت الله مكارم شيرازي، ج10، ص111.
پي نوشت ها:
[1] . نحل: 16/ 89 «و نزلنا عليك الكتاب تبيناً لكل شيء و هدي و رحمه»
[2] . ص: 38/29، نحل: 16/44، حديد: 57/17، محمد: 47/23.
[3] . طباطبايي، سيدمحمدحسين، الميزان، سيدعبدالكريم نيري بروجردي، قم، انتشارات بنياد علمي و فكري علامه طباطبايي، چاپ چهارم، سال 1367 ش، ج30، ص138.
[4] . مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، انتشارات مؤسسه الوفاء، الطبعه الثانيه، 1403 ق، ج17، ص213.
[5] . مطهري، مرتضي، اسلام و تقضيات زمان، تهران، انتشارات صدرا، ص104.
[6] . فرقان: 25/ 19 «هر كسي از شما ستم كند عذاب شديدي به او ميچشانيم».
[7] . زمر: 39/ 33 «كسي كه سخن راست بگويد و بيآورد و كسي كه او را تصديق كند آنان پرهيز كارانند».
[8] . آلعمران: 3/ 97 «بر كسي كه توانائي حج دارد واجب است كه براي خداوند به حج برود».
[9] . مطهري، مرتضي، همان مدرك، ص 108و109.
[10] . الرحمن: 55/ 26، «كل من عليها فان ـ همه چيز از بين رفتني است».
[11] . انفال: 8/60 «هرچه كه در توان داريد براي مقابله با دشمن آماده سازيد و همچنين اسبهاي ورزيده تا بدان وسايل دشمن خدا و دشمن خويش را بترسانيد».
[12] . رعد: 13/ 2 «خداوند آسمان ها را بدون ستونهايي كه ديدني نيست برافراشت و آفريد».
[13] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، انتشارات دارالكتب الاسلاميه، چاپ سي و سوم، 1375 ش، ج10، ص111.
[14] . طباطبايي، سيدمحمد حسين، الميزان، ج19، ص302.
[15] . بقره: 2/ 173، مائده: 5/ 3، نحل: 16/ 115 و قريب به همين مضمون انعام: 6/ 145 «خداوند گوشت مردار و ميته و خون و گوشت خوك را حرام كرده است».
[16] . طوسي، ابي جعفر محمدبن الحسن بن علي الطوسي، النهايه، بيروت، انتشارات دارالكتب العربي، چاپ اول، سال 1390 ق، ص346.
[17] . انصاري، مرتضي، مكاسب، قم، منشورات مكتبه العلامه، ص4.
[18] . موسوي خميني، سيد روحالله، مكاسب محرمه، انتشارات مؤسسه تنظيم و نشر آثار الامام الخميني، چاپ اول، سال 1373 ش، ج1، ص57، و تفسير نمونه، چاپ بيست و دوم، سال 1365، ج1، ص589.
[19] . موسوي خميني، سيد روح الله، تحرير الوسيله، مترجم: سيد محمدباقر موسوي همداني، قم، مؤسسة انتشارات دارالعلم، چاپ چهارم، سال 1369 ش، ج1، ص174.
[20] . موسوي خميني، سيد روح الله، مكاسب محرمه، ج1، ص83.
[21] . همان.