خواندن نماز به زبان عربى، حکمت هاى فراوانى دارد که به برخى از آنها اشاره مى شود:غناى زبان عربى
غناى زبان عربى از جهت واژگانى، ساختارى و معنایى – به ویژه در حوزه معارف دینى – به گونه اى است که با دیگر زبان ها قابل قیاس نیست. بررسى هاى انجام شده، نشان مى دهد که برخى از مفاهیم قرآنى، در زبان هاى دیگر معادل ندارد. رایج ترین آیه قرآن؛ یعنى «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» به هیچ زبانى ترجمه دقیق نشده است و گویى هیچ مترجمى نمى تواند معادل هاى دقیق براى برخى از واژه هاى به کار رفته در آن بیابد. جالب است بدانید که برخى از مترجمین قرآن در مواردى به جاى معادل گذارى، خود واژه هاى قرآن را به کار مى برند و از این طریق، واژه هاى قرآن وارد بسیارى از زبان ها (چون فارسى، انگلیسى و…) شده است.
به عنوان مثال، مارمادوک پیکتال – یکى از مترجمان نامدار قرآن به زبان انگلیسى – هرگز کلمه God را به جاى «اللّه» به کار نبرده است؛ بلکه Allah را استعمال نموده و آن را از جهات متعددى برتر از God مى داند. و یا دو کلمه «رحمن و رحیم» این دو واژه یکى رحمت عامّه خداوند را مى رساند که شامل مؤمن و کافر است و آن «رحمن» است و یکى رحمت خاصه به مؤمنان را که واژه «رحیم» است.
در فارسى ما دو معادل براى بخشنده نداریم که یکى تعمیم را برساند و دیگر مخصوص بودن آن را براى عدّه اى خاصّ و اگر در ترجمه «رحیم» گفته مى شود مهربان به جهت تنگ بودن قافیه است والا مهربان معادل «رئوف» عربى است و معادل رحیم نیست. بنابراین معادل صریحى براى این دو واژه نداریم و بخشنده و مهربان دو واژه نزدیک به لفظ عربى آن هستند و نه مرادف دقیق.
بنابراین فارسى سازى نماز و یا هر زبان دیگرى نمى تواند دربردارنده تمامى معانى نماز باشد و این امر مساوى با از دست دادن آثار و فواید نماز خواهد شد.
مصونیت از تحریف
خواندن نماز به یک صورت معین، آن را از دستبرد، تحریف و آمیخته شدن به خرافات و مطالب بى اساسى که بر اثر مداخله افراد غیرمتخصص، هنگام ترجمه آن به زبان هاى دیگر، رخ مى دهد، نگاه مى دارد و به این وسیله روح این عبادت اسلامى محفوظ تر مى ماند.
ایجاد روح اتحاد و همدلى در مسلمانان
شاید بتوان گفت به عربى خواندن نماز، بیانگر روح اتحاد در جوامع مسلمانان است. هر مسلمانى در هر جاى عالم باشد به سوى یک قبله و با یک طریق و یک زبان با معبود خوش به راز و نیاز مى پردازد و در هر دیار و کشورى که انسان مسلمان وارد شود ـ هر چند زبان ها متفاوت است ـ اما در هر مسجدى که قدم بگذارد شیوه نیایش با خداى سبحان یکى است و این خود بهترین نوع اتّحاد و همدلى را پدید مى آورد.[1]
خواندن نماز به زبان عربى، یکى از نشانه هاى جهانى بودن دین اسلام است؛ زیرا جمعیتى که در یک صف قرار مى گیرند و در یک جبهه فعالیت مى کنند، ناگزیرند، زبان واحدى داشته باشند که به وسیله آن تفاهم کنند؛ یعنى علاوه بر زبان مادرى و محلّى، یک زبان عمومى و جهانى هم داشته باشند. نماز خواندن به یک زبان، از طرف تمام مسلمانان رمز وحدت و نشانه یگانگى مسلمانان است و از آنجا که زبان عربى به اعتراف اهل فن، یکى از وسیع ترین و جامع ترین زبان هاى دنیاست، این حقیقت روشن تر مى شود که تمام فرق مسلمان مى توانند آن را به عنوان یک زبان بین المللى شناخته و از آن به عنوان تفاهم و همبستگى اسلامى استفاده نمایند.
زبان معارف دینى
زبان عربى نه تنها زبان یک قوم؛ بلکه زبان دین ما است و آشنایى با آن، ما را مستقیما با پیام خدا و سنّت قولى پیامبر صلى الله علیه و آله و ائمه هدى علیهم السلام آشنا مى سازد. عربى بودن نماز، موجب انس و ارتباط دائمى مسلمانان با زبان دین و کتاب آسمانى مى شود و زمینه آشنایى هرچه بهتر و مستقیم تر از معارف دینى را فراهم مى آورد.
اعجاز گونگى
لطافت و زیبایى و اعجازین بودن سوره هاى قرآن، در صورت ترجمه از دست خواهد رفت و زیباترین ترجمه هاى بشرى، هرگز جانشین لطافت و زیبایى کلام خداوند و آهنگ دلنشین و دل نواز آن نخواهد شد. «مارمادوک پیکتال» – در مقدمه ترجمه انگلیسى خود از قرآن – مى نویسد: «قرآن را نمى توان ترجمه کرد؛ زیرا نغمه و آواى بى نظیر و آهنگ دلنشین آن، انسان را دگرگون مى سازد و او را به خشوع و گریه و یا شور و شوق وا مى دارد».[2]
مصونیت فرهنگى
از منظر جامعه شناسى زبان، یکى از مهم ترین ابزارهاى انتقال و پویایى فرهنگى است. فرهنگ پذیرى (Acculturation)و جامعه پذیرى(Socialization) در حد بسیار بالایى وامدار زبان مى باشد. اگر استعمار جدید(Neo_colonialism) با تمام توان خود در بسط زبان خود مى کوشد، از آن روست که بهترین راه تحمیل فرهنگ خود و بیگانه سازى ملت ها با هویت خویش، در گرو تغییر زبان و ادبیات است. براى مسلمانان، پیوند دائمى و فزاینده با زبان عربى – که حاوى فرهنگ، ادبیات و معارف دینى است – یک ضرورت اجتناب ناپذیر است و بدون آن جامعه اسلامى، با شتاب بیشترى دستخوش استحاله فرهنگى خواهد شد. از این رو شارع مقدّس اسلام از طریق نمازهاى پنج گانه، پیوند با زبان دین را نهادینه و دائمى ساخته تا به این وسیله انتقال و پویایى فرهنگ اسلامى، در همه نسل ها و صیانت آن در برابر تهاجمات فرهنگى بیگانگان، در حد بالایى تضمین شود. وحدت زبان ضامن حفظ و مصونیت این عبادت بزرگ از تحریف و آمیختگى با خرافات است.
گذشته از همه این حکمت ها، خداوند که آفریدگار انسان ها است و انسان را براى تکامل و رسیدن به سعادت آفریده است، نماز را به همین شکل وسیله عروج و ارتقاى آدمى قرار داده است که این عروج و پرواز در فضاى معنویت و تعبّد و بندگى است، بندگى که مولاى عارفان على علیه السلام به آن افتخار مى کند: «کفى بى فخرا ان اکون لک عبدا»؛ «خدایا! افتخارم همین بس که بنده تو هستم». البته انسان مى تواند در قالب دعا و نیایش با هر زبان که خواسته باشد با پروردگار خویش راز و نیاز داشته پیوند و ارتباط برقرار نماید. اما نماز، کامل ترین شکل آن است.
در پایان این نکته را یادآورى مى نماییم که دانستن معناى آیات و اذکار نماز باعث بهره مندى بیشتر از نماز و توجّه به خدا مى شود لذا بر هر مسلمان شایسته است نسبت به یادگیرى معناى نماز اقدام نموده و از آنجا که این جملات هر روز چندین نوبت در نمازها تکرار مى شود فراگیرى آن ساده و آسان است.
پاورقی:
1- مجتبى کلباسى، یکصد و ده پرسش و پاسخ درباره نماز، ستاد اقامه نماز، 1388، نهم، ص 24.
2- . The Meaning of The Glorious Quran Muslim World Legue-Rabita Pickthall.Muhammad M .3 .p 7791.
غناى زبان عربى از جهت واژگانى، ساختارى و معنایى – به ویژه در حوزه معارف دینى – به گونه اى است که با دیگر زبان ها قابل قیاس نیست. بررسى هاى انجام شده، نشان مى دهد که برخى از مفاهیم قرآنى، در زبان هاى دیگر معادل ندارد. رایج ترین آیه قرآن؛ یعنى «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» به هیچ زبانى ترجمه دقیق نشده است و گویى هیچ مترجمى نمى تواند معادل هاى دقیق براى برخى از واژه هاى به کار رفته در آن بیابد. جالب است بدانید که برخى از مترجمین قرآن در مواردى به جاى معادل گذارى، خود واژه هاى قرآن را به کار مى برند و از این طریق، واژه هاى قرآن وارد بسیارى از زبان ها (چون فارسى، انگلیسى و…) شده است.
به عنوان مثال، مارمادوک پیکتال – یکى از مترجمان نامدار قرآن به زبان انگلیسى – هرگز کلمه God را به جاى «اللّه» به کار نبرده است؛ بلکه Allah را استعمال نموده و آن را از جهات متعددى برتر از God مى داند. و یا دو کلمه «رحمن و رحیم» این دو واژه یکى رحمت عامّه خداوند را مى رساند که شامل مؤمن و کافر است و آن «رحمن» است و یکى رحمت خاصه به مؤمنان را که واژه «رحیم» است.
در فارسى ما دو معادل براى بخشنده نداریم که یکى تعمیم را برساند و دیگر مخصوص بودن آن را براى عدّه اى خاصّ و اگر در ترجمه «رحیم» گفته مى شود مهربان به جهت تنگ بودن قافیه است والا مهربان معادل «رئوف» عربى است و معادل رحیم نیست. بنابراین معادل صریحى براى این دو واژه نداریم و بخشنده و مهربان دو واژه نزدیک به لفظ عربى آن هستند و نه مرادف دقیق.
بنابراین فارسى سازى نماز و یا هر زبان دیگرى نمى تواند دربردارنده تمامى معانى نماز باشد و این امر مساوى با از دست دادن آثار و فواید نماز خواهد شد.
مصونیت از تحریف
خواندن نماز به یک صورت معین، آن را از دستبرد، تحریف و آمیخته شدن به خرافات و مطالب بى اساسى که بر اثر مداخله افراد غیرمتخصص، هنگام ترجمه آن به زبان هاى دیگر، رخ مى دهد، نگاه مى دارد و به این وسیله روح این عبادت اسلامى محفوظ تر مى ماند.
ایجاد روح اتحاد و همدلى در مسلمانان
شاید بتوان گفت به عربى خواندن نماز، بیانگر روح اتحاد در جوامع مسلمانان است. هر مسلمانى در هر جاى عالم باشد به سوى یک قبله و با یک طریق و یک زبان با معبود خوش به راز و نیاز مى پردازد و در هر دیار و کشورى که انسان مسلمان وارد شود ـ هر چند زبان ها متفاوت است ـ اما در هر مسجدى که قدم بگذارد شیوه نیایش با خداى سبحان یکى است و این خود بهترین نوع اتّحاد و همدلى را پدید مى آورد.[1]
خواندن نماز به زبان عربى، یکى از نشانه هاى جهانى بودن دین اسلام است؛ زیرا جمعیتى که در یک صف قرار مى گیرند و در یک جبهه فعالیت مى کنند، ناگزیرند، زبان واحدى داشته باشند که به وسیله آن تفاهم کنند؛ یعنى علاوه بر زبان مادرى و محلّى، یک زبان عمومى و جهانى هم داشته باشند. نماز خواندن به یک زبان، از طرف تمام مسلمانان رمز وحدت و نشانه یگانگى مسلمانان است و از آنجا که زبان عربى به اعتراف اهل فن، یکى از وسیع ترین و جامع ترین زبان هاى دنیاست، این حقیقت روشن تر مى شود که تمام فرق مسلمان مى توانند آن را به عنوان یک زبان بین المللى شناخته و از آن به عنوان تفاهم و همبستگى اسلامى استفاده نمایند.
زبان معارف دینى
زبان عربى نه تنها زبان یک قوم؛ بلکه زبان دین ما است و آشنایى با آن، ما را مستقیما با پیام خدا و سنّت قولى پیامبر صلى الله علیه و آله و ائمه هدى علیهم السلام آشنا مى سازد. عربى بودن نماز، موجب انس و ارتباط دائمى مسلمانان با زبان دین و کتاب آسمانى مى شود و زمینه آشنایى هرچه بهتر و مستقیم تر از معارف دینى را فراهم مى آورد.
اعجاز گونگى
لطافت و زیبایى و اعجازین بودن سوره هاى قرآن، در صورت ترجمه از دست خواهد رفت و زیباترین ترجمه هاى بشرى، هرگز جانشین لطافت و زیبایى کلام خداوند و آهنگ دلنشین و دل نواز آن نخواهد شد. «مارمادوک پیکتال» – در مقدمه ترجمه انگلیسى خود از قرآن – مى نویسد: «قرآن را نمى توان ترجمه کرد؛ زیرا نغمه و آواى بى نظیر و آهنگ دلنشین آن، انسان را دگرگون مى سازد و او را به خشوع و گریه و یا شور و شوق وا مى دارد».[2]
مصونیت فرهنگى
از منظر جامعه شناسى زبان، یکى از مهم ترین ابزارهاى انتقال و پویایى فرهنگى است. فرهنگ پذیرى (Acculturation)و جامعه پذیرى(Socialization) در حد بسیار بالایى وامدار زبان مى باشد. اگر استعمار جدید(Neo_colonialism) با تمام توان خود در بسط زبان خود مى کوشد، از آن روست که بهترین راه تحمیل فرهنگ خود و بیگانه سازى ملت ها با هویت خویش، در گرو تغییر زبان و ادبیات است. براى مسلمانان، پیوند دائمى و فزاینده با زبان عربى – که حاوى فرهنگ، ادبیات و معارف دینى است – یک ضرورت اجتناب ناپذیر است و بدون آن جامعه اسلامى، با شتاب بیشترى دستخوش استحاله فرهنگى خواهد شد. از این رو شارع مقدّس اسلام از طریق نمازهاى پنج گانه، پیوند با زبان دین را نهادینه و دائمى ساخته تا به این وسیله انتقال و پویایى فرهنگ اسلامى، در همه نسل ها و صیانت آن در برابر تهاجمات فرهنگى بیگانگان، در حد بالایى تضمین شود. وحدت زبان ضامن حفظ و مصونیت این عبادت بزرگ از تحریف و آمیختگى با خرافات است.
گذشته از همه این حکمت ها، خداوند که آفریدگار انسان ها است و انسان را براى تکامل و رسیدن به سعادت آفریده است، نماز را به همین شکل وسیله عروج و ارتقاى آدمى قرار داده است که این عروج و پرواز در فضاى معنویت و تعبّد و بندگى است، بندگى که مولاى عارفان على علیه السلام به آن افتخار مى کند: «کفى بى فخرا ان اکون لک عبدا»؛ «خدایا! افتخارم همین بس که بنده تو هستم». البته انسان مى تواند در قالب دعا و نیایش با هر زبان که خواسته باشد با پروردگار خویش راز و نیاز داشته پیوند و ارتباط برقرار نماید. اما نماز، کامل ترین شکل آن است.
در پایان این نکته را یادآورى مى نماییم که دانستن معناى آیات و اذکار نماز باعث بهره مندى بیشتر از نماز و توجّه به خدا مى شود لذا بر هر مسلمان شایسته است نسبت به یادگیرى معناى نماز اقدام نموده و از آنجا که این جملات هر روز چندین نوبت در نمازها تکرار مى شود فراگیرى آن ساده و آسان است.
پاورقی:
1- مجتبى کلباسى، یکصد و ده پرسش و پاسخ درباره نماز، ستاد اقامه نماز، 1388، نهم، ص 24.
2- . The Meaning of The Glorious Quran Muslim World Legue-Rabita Pickthall.Muhammad M .3 .p 7791.