خانه » همه » مذهبی » نهضت امام خمینی(ره)-تاریخ انقلاب اسلامی

نهضت امام خمینی(ره)-تاریخ انقلاب اسلامی

براى پاسخ بدین پرسش، سه عنصر اساسى مؤثر بر رفتار سیاسى امام باید مورد بررسى قرار گیرد. این عناصر عبارت است از: 1 ـ اعتقاد به حرکت از طریق مرجعیت عامه
امام خمینى بر این باور بود که باید زمینه را براى حاکمیت مراجع دینى فراهم آورد و از اقتدار مرجعیت حمایت کرد. بر همین اساس، چه در زمان آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائرى و چه در زمان آیت الله بروجردى، بر خلاف کسانى که لب به انتقاد از این دو مرجع بزرگ مى گشودند، پیوسته از آنان حمایت مى کرد. ایشان مى دانست که اگر موقعیت مرجعیت تخریب شود، در حقیقت دیوارى که مى شد براى کنترل دولت ها پشت آن پناه گرفت، تخریب شده است. در نگاه وى اصلاح امور مسلمانان تنها از دست کسى بر مى آمد که بر مسند مرجعیت عامه تکیه زده، بیشتر مردم ولایتش را پذیرفته باشند.
هر چند برخى از مراجع، به دلیل محدودیت هاى موجود، تحرک سیاسى قابل توجهى نشان نمى دادند، ولى امام معتقد بود که تضعیف مراجع، فرصت بیشترى در اختیار رژیم هاى حاکم قرار مى دهد تا سیاست هاى ضد دینى خود را دنبال کنند.
امام خمینى، در پرتو شناخت عمیق از منابع اقتدار در جامعه ایران و تجربه هاى کامیابى و شکست جنبش ها و حرکت هاى اصلاحى، بر این اعتقاد بود که وادى اصلاح امر مسلمانان و سرفراز ساختن اسلام و امت اسلامى را بدون مرکب مرجعیت نمى توان پیمود.
2 ـ وجود متحجران در حوزه ها
فضاى آن روز حوزه، فضایى بیگانه با مسائل سیاسى بود و بر چسب خطرناک «آخوند سیاسى» ابزارى براى منزوى کردن روحانیان آگاه به شمار مى آمد.
خودکامگان وابسته، که حضور قدرتمند مراجع را مانع اقدامات سیاسى خود مى دیدند، با طرح شعار جدایى دین از سیاست، در پى تضعیف آن برآمدند. این اقدام آن ها در حوزه و روحانیت مؤثر افتاد. چنان که امام مى فرماید:
مهم ترین حرکت، القاى شعار جدایى دین از سیاست است که متأسفانه این حربه در حوزه و روحانیت تا اندازه اى کارگر شده است تا جایى که دخالت در سیاست دون شأن فقیه و ورود در معرکه سیاسیون، تهمت وابستگى به اجانب را به همراه مى آورد… عده اى مقدس نماى واپسگرا همه چیز را حرام مى دانستند… خون دلى که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است، هرگز از فشارها و سختى هاى دیگران نخورده است. کوثر، ص .38
بر این اساس، امام شکستن جو تحجر در درون حوزه را گام نخست مبارزه تشخیص داد، زیرا اگر سد متحجران، که به آمیختگى دین و سیاست اعتقاد نداشتند، شکسته نمى شد، مبارزه با خودکامگان دربار معنایى جز نبرد همزمان در دو جبهه دشوار نداشت. امام خمینى، در کتاب «حکومت اسلامى» ، از آن دوران چنین یاد مى کند:
روزى مرحوم آقاى بروجردى، مرحوم آقاى حجت، مرحوم آقاى صدر و مرحوم آقاى خوانسارى ـ رضوان الله علیهم ـ براى مذاکره در یک امر سیاسى در منزل ما جمع شده بودند. به آنان عرض کردم که شما قبل از هر کار تکلیف این مقدس نماها را روشن کنید. با وجود آن ها مثل این است که دشمن به شما حمله کرده و یک نفر هم محکم دست هاى شما را گرفته باشد. این هایى که اسمشان «مقدسین» است ـ نه مقدسین واقعى ـ و متوجه مفاسد و مصالح نیستند، دست هاى شما را بسته اند و اگر بخواهید کارى انجام بدهید، حکومتى را بگیرید، مجلسى را قبضه کنید که نگذارید این مفاسد واقع شود، آن ها شما را در جامعه ضایع مى کنند.امام خمینى، حکومت اسلامى، ص .172
3 ـ ضرورت تربیت نیروهاى متفکر و انقلابى
امام خمینى با درک این ضرورت که هرگونه تحول و انقلاب نخست باید از حوزه روحانیت آغاز شود، براى ایجاد تحول و اصلاح در درون حوزه و ایجاد بسترى مناسب براى شکل گیرى مبارزه اى عمیق و فراگیر، به تربیت نیروهاى آگاه، متفکر و انقلابى پرداخت. یکى از پژوهشگران تاریخ انقلاب اسلامى در این باره مى گوید:
ایشان در کلاس هاى درس فقه خود، که معمولا مهم ترین موضوع در برنامه ى درسى حوزه ها محسوب مى شد، الهام بخش و تعلیم دهنده نسل کاملى از علما بود که بعدا به سازمان دهندگان انقلاب تبدیل شدند. مشخصه بارز درس هاى او، توانایى عجیب او در ارتباط دادن فقه با عرفان و ملاحظات عقلانى و سیاسى بود.حامد الگار، سلسله پهلوى و نیروهاى مذهبى به روایت تاریخ کمبریج، ترجمه عباس مخبر، طرح نو، تهران، 1375، ص .304
نتیجه تربیت نیروهاى متفکر، انقلابى و کارآمد در سالهاى 56 و 57 آشکار شد. در این سال ها، که اوج درگیرى نیروهاى انقلابى و رژیم سلطنتى بود، حضرت امام توانست، با بهره بردارى از نیروهاى تربیت یافته، پیش از پیروزى انقلاب، نهضت را از انحرافات احتمالى حفظ کند و پس از پیروزى، راه نفوذ بیگانگان در ساختار شکل گرفته جدید را ببندد.
(انقلاب اسلامى، چرایى و چگونگى رخداد آن، ص 109 )

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد