او از همان دوران کودکى شریک مشکلات و ناهمواریهاى زندگى پدر بزرگوار خود بود . روزى که بر بنى هاشم حصر اقتصادى زده شد و هر نوع داد و ستد با این گروه ممنوع اعلام گشت ، پیامبر ( ص ) ناچار شد با هشتاد نفر از نزدیکان و گروندگان به وى ، در درّه اى به نام « شِعْب ابى طالب » بسر ببرد . در آن هنگام دخت گرامىاو سه ساله بود زیرا او در سال پنجم بعثت دیده به جهان گشود و حصر اقتصادى در سال هفتم هجرت آغاز شد و سه سال نیز به طول انجامید . آن کودک به ظاهر خردسال ، مانند دیگر زندانیان و محصوران در شِعْب ، سه سال تمام با محرومیت و گرسنگى دست به گریبان بود ، زیرا غذائى که به آنان به صورت غیر رسمى مىرسید ، آنان را حتى نیم سیر نیز نمىکرد و همین زندگى مشقت بار ، روح استقامت و پشتکارى را در آن کودک پدید آورد ، روشن است که زندگى در مشقت و رنج ، انسان را مانند فولاد آبدیده ، مقاوم مىسازد . بر خلاف زندگى در ناز و نعمت که نتیجه اى جز شکست پذیرى ندارد . 2 دختر گرامىرسول خدا علاوه بر سختى هاى شعب ابى طالب با رنجها و دردهاى دیگرى نیز روبرو شد هنوز پنج بهار از عمر او نگذشته بود که مادر گرامىخود حضرت خدیجه را از دست داد . مادرى که براى دختر حصن و حصین و دژ محکمىبود و در عین حال براى شوهر خود نیز ، زن با وفا و فداکارى بود . ممکن است این نوع سختى ها به ظاهر بلا و گرفتارى شمرده شود امّا از دیده عرفانى نوعى رحمت بشمار آید . اى کاش گرفتارى ظاهرى او تنها مرگ مادرش بود ولى چند روزى از مصیبت مادر نگذشته بود که عموى پدر بزرگوار خود ابو طالب را نیز از دست داد و مصیبتى بر مصیبتى افزوده شد .
3 رسول گرامى ( ص ) در سال سیزدهم بعثت ، مکه را به عزم اقامت در مدینه ترک گفت به هنگام ترک مکه ، به على ( ع ) دستور داد که پس از وى « فواطم » را همراه خود به مدینه بیاورد و یکى از آن فواطم ، فاطمه دختر گرامىپیامبر ( ص ) بود . فاطمه همراه دو فاطمه دیگر بنام ، فاطمه بنت اسد مادر حضرت على ( ع ) ، فاطمه بنت زبیر ، مکه را به عزم مدینه ترک گفتند بار دیگر دختر پیامبر در کنار پدر قرار گرفت و در رنج و غم او شرکت جست ، همچنان که در مکه نیز شریک غم او بود چنان که مورخان مىنویسند :
پیامبر در مسجد الحرام در حال سجده بود یکى از مشرکان بچه دان شترى را بر پشت پیامبر افکند لباس او را آلوده ساخت ، دختر گرامىپیامبر در گوشه مسجد نشسته بود دوان دوان به کمک پدر شتافت و با آبى که همراه داشت آلودگى از جامه او پاک کرد .
نتیجه مىگیریم : زهراى اطهر پیوسته در کنار پدر و انقلاب آسمانى او قرار داشت و پدر را تأیید و او را کمک مىکرد . و بر ایمان و تقواى خود مىافزود . و هرگز راحت طلبى را بر هدف مقدم نمىداشت ، این نه تنها محیط مکه است که به کمک پدر مىشتابد ، در جنگ اُحد که در مدینه رخ داد نیز چنین کارى را انجام داد و با آوردن آبى چهره پدر را شستشو داد و او را نوازش کرد .
4 خواستگارى على ( ع ) از زهرا ( س ) ، عقدى که بسته شد ، جهیزیه اى که همراه خود به خانه بخت برد همگى از نکات آموزنده زندگى اوست . او به دنبال یک انسان کامل بود که با روح و روان او همسو باشد نه بدنبال انسان ثروتمندى که از نظر روحى کاملاً با او بیگانه باشد ، وقتى عبد الرحمان بن عوف و امثال او از زهرا ( س ) خواستگارى به عمل آوردند دخت گرامىپیامبر به هیچ یک پاسخ مثبت نگفت . برخى از خواستگاران به رسول خدا گفتند من طلاها و نقرهها را آنچنان مىچینم ک طرف مقابل ، بنده را نمىبیند مع الوصف زهراى اطهر ( س ) به هیچ یک رضایت نداد ، زیرا او نمىخواست با طلا و نقره همبستر شود . او براى همسرى ، انسانى را مىخواست که در اتاق محقرى با اثاثیه اى بسیار کم امّا دلى پر از ایمان و تقوا زندگى کند .
5 همسر بودن زهرا نسبت به على مانع از آن نبود که پیوسته با او مؤدبانه سخن بگوید یک بار هم در طول زندگى همسر را به نام فرزند ابو طالب صدا نکرد ، بلکه صداى همسر پیوسته با ادب مناسب و آهنگ مناسبتر بود به گونه اى که به کانون زندگى حرارت و گرمى مىبخشید ، فقط یک بار در یک جریان سیاسى که حق وى را غصب کردند و على خانه نشین شده بود فقط در این یک بار او را فرزند ابو طالب خواند و گفت چرا در خانه نشسته اى و مانند کودکى در رحم ، زانوهاى غم را در بغل گرفته اى .
6 دخت گرامىپیامبر نزد پدر آموزش مىدید و از علوم و آگاهیهاى پدر بهره مىگرفت او نه تنها کارهاى خانه را انجام مىداد بلکه هنگامىکه پدر بزرگوارش وارد خانه مىشد از او مسایلى مىآموخت و همگى در صحیفه اى ضبط مىشد که بعدها به نام « مصحف زهرا ( ص ) » معروف گشت و این صحیفه در نزد امامان مانند حضرت باقر و صادق ( ع ) موجود بود که به آن مراجعه مىکردند و جریانهایى را پیشگویى مىکردند .
7 در کنار کارخانه و آموزشهاى علمىو فکرى ، عبادت زهرا ( س ) مورد توجه پیامبر ( ص ) بود او بسان حضرت مریم ( ع ) در محراب عبادت مىایستاد و نور عبادت او خانه را روشن مىساخت حالا این چه نورى بود که محیط زندگى را روشن مىساخت براى ما روشن نیست .
8 فصاحت و بلاغت حضرت زهرا از خطبه یادگارى او مُبان و آشکار است خطبه اى که مهاجر و انصار را متأثر کرد ، تاریخ زندگى عرب را تشریح نمود ، خدمات پدرش را در بالا بردن تمدن آنان به رخ آنان کشید ، سپس از عملکرد آنان پس از در گذشت پیامبر سخت انتقاد کرد بالأخص محرومیت خود را از ارث پدر به رخ خلافت کشید که چگونه او را از حق واقعى او محروم ساختهاند .
در این خطبه یک جهان تاریخ ، یک دنیا نکات آموزنده است ، نکته قابل توجه آنجاست که او این خطبه را ارتجالاً و بدون مقدمه ایراد کرد ، بدون آنکه کوچکترین یاد داشتى در اختیار داشته باشد ، و از دختر گرامىپیامبر جز این انتظار نبود .
آیه الله جعفر سبحانى ، سیماى فرزانگان ج 1
به نقل از سایت تبیان
3 رسول گرامى ( ص ) در سال سیزدهم بعثت ، مکه را به عزم اقامت در مدینه ترک گفت به هنگام ترک مکه ، به على ( ع ) دستور داد که پس از وى « فواطم » را همراه خود به مدینه بیاورد و یکى از آن فواطم ، فاطمه دختر گرامىپیامبر ( ص ) بود . فاطمه همراه دو فاطمه دیگر بنام ، فاطمه بنت اسد مادر حضرت على ( ع ) ، فاطمه بنت زبیر ، مکه را به عزم مدینه ترک گفتند بار دیگر دختر پیامبر در کنار پدر قرار گرفت و در رنج و غم او شرکت جست ، همچنان که در مکه نیز شریک غم او بود چنان که مورخان مىنویسند :
پیامبر در مسجد الحرام در حال سجده بود یکى از مشرکان بچه دان شترى را بر پشت پیامبر افکند لباس او را آلوده ساخت ، دختر گرامىپیامبر در گوشه مسجد نشسته بود دوان دوان به کمک پدر شتافت و با آبى که همراه داشت آلودگى از جامه او پاک کرد .
نتیجه مىگیریم : زهراى اطهر پیوسته در کنار پدر و انقلاب آسمانى او قرار داشت و پدر را تأیید و او را کمک مىکرد . و بر ایمان و تقواى خود مىافزود . و هرگز راحت طلبى را بر هدف مقدم نمىداشت ، این نه تنها محیط مکه است که به کمک پدر مىشتابد ، در جنگ اُحد که در مدینه رخ داد نیز چنین کارى را انجام داد و با آوردن آبى چهره پدر را شستشو داد و او را نوازش کرد .
4 خواستگارى على ( ع ) از زهرا ( س ) ، عقدى که بسته شد ، جهیزیه اى که همراه خود به خانه بخت برد همگى از نکات آموزنده زندگى اوست . او به دنبال یک انسان کامل بود که با روح و روان او همسو باشد نه بدنبال انسان ثروتمندى که از نظر روحى کاملاً با او بیگانه باشد ، وقتى عبد الرحمان بن عوف و امثال او از زهرا ( س ) خواستگارى به عمل آوردند دخت گرامىپیامبر به هیچ یک پاسخ مثبت نگفت . برخى از خواستگاران به رسول خدا گفتند من طلاها و نقرهها را آنچنان مىچینم ک طرف مقابل ، بنده را نمىبیند مع الوصف زهراى اطهر ( س ) به هیچ یک رضایت نداد ، زیرا او نمىخواست با طلا و نقره همبستر شود . او براى همسرى ، انسانى را مىخواست که در اتاق محقرى با اثاثیه اى بسیار کم امّا دلى پر از ایمان و تقوا زندگى کند .
5 همسر بودن زهرا نسبت به على مانع از آن نبود که پیوسته با او مؤدبانه سخن بگوید یک بار هم در طول زندگى همسر را به نام فرزند ابو طالب صدا نکرد ، بلکه صداى همسر پیوسته با ادب مناسب و آهنگ مناسبتر بود به گونه اى که به کانون زندگى حرارت و گرمى مىبخشید ، فقط یک بار در یک جریان سیاسى که حق وى را غصب کردند و على خانه نشین شده بود فقط در این یک بار او را فرزند ابو طالب خواند و گفت چرا در خانه نشسته اى و مانند کودکى در رحم ، زانوهاى غم را در بغل گرفته اى .
6 دخت گرامىپیامبر نزد پدر آموزش مىدید و از علوم و آگاهیهاى پدر بهره مىگرفت او نه تنها کارهاى خانه را انجام مىداد بلکه هنگامىکه پدر بزرگوارش وارد خانه مىشد از او مسایلى مىآموخت و همگى در صحیفه اى ضبط مىشد که بعدها به نام « مصحف زهرا ( ص ) » معروف گشت و این صحیفه در نزد امامان مانند حضرت باقر و صادق ( ع ) موجود بود که به آن مراجعه مىکردند و جریانهایى را پیشگویى مىکردند .
7 در کنار کارخانه و آموزشهاى علمىو فکرى ، عبادت زهرا ( س ) مورد توجه پیامبر ( ص ) بود او بسان حضرت مریم ( ع ) در محراب عبادت مىایستاد و نور عبادت او خانه را روشن مىساخت حالا این چه نورى بود که محیط زندگى را روشن مىساخت براى ما روشن نیست .
8 فصاحت و بلاغت حضرت زهرا از خطبه یادگارى او مُبان و آشکار است خطبه اى که مهاجر و انصار را متأثر کرد ، تاریخ زندگى عرب را تشریح نمود ، خدمات پدرش را در بالا بردن تمدن آنان به رخ آنان کشید ، سپس از عملکرد آنان پس از در گذشت پیامبر سخت انتقاد کرد بالأخص محرومیت خود را از ارث پدر به رخ خلافت کشید که چگونه او را از حق واقعى او محروم ساختهاند .
در این خطبه یک جهان تاریخ ، یک دنیا نکات آموزنده است ، نکته قابل توجه آنجاست که او این خطبه را ارتجالاً و بدون مقدمه ایراد کرد ، بدون آنکه کوچکترین یاد داشتى در اختیار داشته باشد ، و از دختر گرامىپیامبر جز این انتظار نبود .
آیه الله جعفر سبحانى ، سیماى فرزانگان ج 1
به نقل از سایت تبیان