نکته ای در مجازات لواط (1)
نکته ای در مجازات لواط (1)
و لوطا اذ قال لقومه اتاتون الفاحشة ما سبقکم بها من احد من العالمین. انکم لتاتون الرجال شهوة من دون النساء بل انتم قوم مسرفون،(1)
«به خاطر آورید» لوط را، هنگامی که به قوم خود گفت: (آیا عمل بسیار زشتی را انجام می دهید که هیچ یک از جهانیان، پیش از شماانجام نداده است؟! آیا شما از روی شهوت به جای زنان به سراغ مردان می روید؟! شما اسراف کار «و منحرف» هستید!
و در جای دیگر می فرماید:
و لوطا اذ قال لقومه اتاتون الفاحشة و انتم تبصرون ائنکم لتاتون الرجال شهوة من دون النساء بل انتم قوم تجهلون،(2)
لوط را «به یاد آور» هنگامی که به قوم خود گفت: (آیا به سراغ کار بسیارزشتی می روید در حالی که «نتایج شوم آن را» می بینید؟! آیا شمابه جای زنان، از روی شهوت به سراغ مردان می روید؟! شما نادانید!
درحدیث ابوبکر حضرمی از امام صادق(ع) آمده است که رسول خدا(ص) فرمود:
خداوند مرد مفعول را در زندان جهنم حبس می کند تا از حساب خلایق فارغ شود، آن گاه فرمان می دهد او را در طبقات جهنم یکی پس از دیگری وارد کنند تا به پایین ترین طبقه وارد نشود و هرگز از آن جا بیرون نمی آید.(3)
در حدیث سکونی از امام صادق(ع) روایت شده است که امیر المؤمنین(ع) فرمود:
اللواط ما دون الدبر و الدبر هو الکفر،(4) لواط، تمتع کمتر از دخول است، و «دخول به» دبر کفر است.
حذیفة بن منصور می گوید:
از امام صادق(ع) پرسیدم: لواط چیست؟ فرمود: ما بین الفخذین، میان دو ران است. آن گاه پرسیدم: پس آن که دخول می کند چه؟فرمود: ذاک الکفر بما انزل الله علی نبیه(ص)، چنین کاری کفر ورزیدن به احکام الهی است.(5)
خداوند در توصیف قوم لوط فرموده است که: آنهاقومی اسراف کار و نادان هستند که پیش از آنها هیچ یک از جهانیان، عمل زشت لواط را انجام نمی داده است. این بیان صراحت دارد که این عمل زشت در نهایت گمراهی و انحراف و مورد نفرت خداوند است. چه جهلی از این بدتر که شخص از نظام آفرینش و روش طبیعی آمیزش و تولید نسل آدمی و بقای آن بر زمین، غافل بماند و بر خلاف نظام زندگی و بقای انسان، همجنس بازی کند. از مذمت شدید قرآن چیزی جز حرمت استفاده نمی شود، علاوه بر آن که لواط ازمصادیق (وراء ذلک) در این آیه میباشد:(فمن ابتغی وراء ذلک فاولئک هم العادون). (6)
دلالت روایات نیز به قدری روشن است که نیازمند توضیح نیست. قراردادن مجازات شدید برای لواط و نیز اطلاق کفر بر آن گویاترین دلیل بر حرمت آن است.
بحث در این است که پس از ثابت شدن جرم نزد حاکم شرع با توجه به اختلافی که به حسب ظاهر، میان روایات محل بحث وجوددارد مجازات این عمل زشت چیست؟ در این باره ابتدا بحث موضوعی پیرامون معنای لواط را مطرح کرده، سپس روایات مربوط به حکم آن را ذکر می کنیم و آن گاه به بررسی اختلاف موجود در موضوع حد می پردازیم.
معنای لواط
(لواط) به کسر لام عبارت است از بهره گیری جنسی مرد از مرد، هر چند دخول انجام نشود.
راغب اصفهانی در مفردات گفته است:
لواط، اسم علم است و از لاط الشیء بقلبی یلوط لوطا و لیطا، مشتق شده است. در حدیث آمده است: الولد الوط یعنی: بچه متصل ترین چیز به قلب آدمی است. قال ابوبکر: اللهم اعز و الولد الوط، قال ابوعبیدة: قوله: و الولد الوط ای الصق آبالقلب.(7) و هذا امر لایلتاط بصفری بدین معناست که این مطلب به قلب من وارد نمی شود.
ولطت الحوض بالطین لوطا یعنی: حوض را گل اندود نمودم.تلوط فلان، یعنی عمل قوم لوط را انجام داد. این خود یکی از ریشه های اشتقاق لفظ است، زیرا از لفظ لوط که نهی کننده از این عمل بود مشتق شده است.
صاحب قاموس گفته است:
لوط به ضم لام یکی از پیامبران(ع) است. لاط، یعنی عمل قوم لوط را انجام داد. لاوط و تلوط نیز به همین معناست. لاط الحوض ولاط بالحوض، یعنی حوض را گل آلود کرد. لاط الشیء بقلبی، یعنی به آن چیز علاقه مند شدم….
در معجم الوسیط آمده است:
لاط الشیء بالشیء لوطا یعنی متصل به آن شد. و لاط الشیء بقلبی بدین معناست که آن چیز به قلب من وارد شده و دوستش دارم. ولاط فلان لواطا یعنی عمل قوم لوط را انجام داد. ولاط الحوض بالطین یعنی: حوض را گل اندود نمود.
لوط یعنی چیز چسبنده. لوطی یعنی کسی که عمل قوم لوط را انجام می دهد.
در المنجد می خوانیم:
لاط یلوط لوطا الحوض، یعنی حوض را گل اندود نمود. و لاط الشیء بالشیء یعنی آن، چیزی را به چیزی چسباند. لاط الشیء بقلبی، بدین معناست که آن چیز به قلب من متصل شد و آن را دوست دارم. لاط فلانا بفلان، یعنی فلانی را به فلانی ملحق کرد و منسوب نمود. لاط فلانا بعین او سهم، یعنی به فلانی چشم زخم رسانید و بر وی تیر انداخت. لاط الشیء بدین معناست که آن را مخفی نمود.
لغت شناسان دیگر نیز شبیه این عبارات را به کار برده اند و حق آن است که عمل قوم لوطیعنی همجنس بازی مردان بر خلاف آنچه نویسنده مفردات ذکر کرده، از لصوق(اتصال و چسبیدن) گرفته شده است نه از اسم لوط پیامبر(ع). به هر حال مفهوم لغوی لواط،همجنس بازی مردان، اعم از دخول یا سایر استمتاعات است، هر چند دومی به دلیل شرعی، موضوع حد نیست، لیکن در روایت یادشده امام(ع) در پاسخ سؤال از معنای لواط فرمود:(لواط استفاده از میان دو ران است و دخول کفر است.)(8) همچنین است روایت سلیمان بن هلال(9) که خواهد آمد.
مجازات لواط
روایات این باب بر دو دسته است:
الف) روایاتی که حد لواط را حد زانی می داند.
ب) احادیثی که حد لواط را متفاوت با حد زانی می داند.
دسته نخست
روایت نخست: ابان از زراره از امام باقر(ع) روایت کرده است:
الملوط حده حد الزانی.(10)
اطلاق این روایت اقتضا می کند که تفاوتی بین احصان و غیر آن نباشد، یعنی تفاوتی میان متاهل بودن لواط شونده و مجرد بودن وی نیست، زیرا در مفعول احصان و عدم آن بی معناست، چرا که غریزه جنسی در مرد اقتضای فاعل بودن را دارد نه غیر آن، بنابر این حد لواط شونده رجم است، زیرا حد زنا کار محصن، رجم است و لواط شونده در هر حال محصن است.
روایت دوم: علاء بن فضیل از امام صادق(ع) روایت کرده است:
حد اللوطی مثل حد الزانی. ان کان قد احصن رجم و الا جلد.(11)
روایت صراحت دارد که حد لواط کننده حد زنا کار است به ویژه با توجه به صراحت آن در تفصیل میان احصان و غیر آن و این که حد لواط کننده محصن مانند زناکار محصن، سنگسار است و حد غیر آن تازیانه است، بر این اساس برای مفعول حدی ذکر نشده است.
روایت سوم: عبدالله بن جعفر در قرب الاسناد از حسن بن ظریف از حسین بن علوان از جعفر بن محمد از پدرش از امام علی(ع)روایت کرده اند که حضرت کرارا در باره لواط کننده می فرمود:
ان کان محصنا رجم و ان لم یکن محصنا جلد الحد.(12)
چگونگی دلالت این حدیث مانند حدیث پیشین است، به این بیان که روایت درمقام بیان حکم فاعل است و تفصیل میان محصن و غیرمحصن پس از کلمه (لوطی) و این که حد آن حد زنا کننده است، صریح در این است که روایت در مقام بیان حکم فاعل است.
روایت چهارم: ابوالبختری از جعفر بن محمد(ع) از پدرش(ع) روایت کرده است که علی بن ابی طالب(ع) کرارا می فرمود:
حد اللوطی مثل حد الزانی، ان کان محصنا رجم، و ان کان عزبا جلد مائة و یجلد الحد من یرمی به بریئا،(13)
حد لواط کننده بسان حد زنا کار است، اگر محصن باشد سنگسار می شود و اگر عزب باشد صد تازیانه می خورد. هر کس به شخصی نسبت لواط بدهد و نتواند ثابت کند، حد قذف بر وی جاری می شود.
دلالت این روایت روشن است بلکه از روایت پیشین روشن تر است از این جهت که تعداد تازیانه غیر محصن که از آن عزب یاد شده است ذکر شده علاوه بر آن که بیان شده که هر کس به بی گناهی نسبت لواط دهد حد قذف بر وی جاری می شود.به هر صورت این روایت نیز صراحت دارد که حد لواط کننده حد زنا کار است.
روایت پنجم: صالح بن عقبه از یزیدبن عبدالملک روایت کرده است از امام باقر(ع) شنیدم که :
ان الرجم علی الناکح و المنکوح ذکرا کان او انثی اذا کانا محصنین، و هو علی الذکر اذا کان منکوحا، احصن او لم یحصن،(14)
فاعل و مفعول چه مذکر باشند و چه مؤنث اگر محصن باشند سنگسار می شوند. همین حد بر مذکر نیز در صورتی که مفعول واقع شود، جاری می شود، چه محصن باشد و چه غیر محصن.
کیفیت دلالت این حدیث روشن تر است ، زیرا صریح تر است با این بیان که مراد از فاعل و مفعول در صورتی که مفعول مؤنث باشد که حکم آن سنگسار است زناست نه نزدیکی مرد با همسر خود. لواط در جایی صدق می کند که پای دو مرد در میان باشد. حکم تمام صور یکی است، جز در جایی که مفعول مذکر باشد که حکم وی سنگسار است چه محصن باشد و چه نباشد، زیرا عدم احصان درمفعول صدق نمی کند، بنابر این روایت دلالت می کند بر این که حد لواط، حد زناست، در فاعل سنگسار یا تازیانه است و در مفعول به نحو مطلق سنگسار ثابت است.
روایت ششم: نوفلی از سکونی از امام صادق(ع) روایت کرده که امیر مؤمنان(ع) فرمود:
لو کان ینبغی لاحد ان یرجم مرتین لرجم اللوطی.(15)
روشن است که حد زناکار محصن سنگسار است و سخن امام(ع) دلالت می کند که مجازات لواط از زنا شدیدتر است، لیکن حد یک گناه تکرار نمی شود و اصولا تکرار حد سنگسار که منجر به کشته شدن شخص می شود، ممکن نیست ولی اگر ممکن بود، لواط کننده مستحق چنین مجازاتی بود، و اگرغیر از سنگسار جایز بود با توجه به این که گناه بسیار بزرگی است مناسب بود امام آن را ذکر کند،ولی ذکر نشده است بلکه امام(ع) فرمود: (لو کان ینبغی لاحد ان یرجم مرتین لرجم اللوطی). پس این حدیث دلالت می کند بر این که حد لواط کننده حد زنا کار است.
روایت هفتم: ابو بصیر از امام صادق(ع) روایت کرده است :
ان فی کتاب علی: اذا اخذ الرجل مع غلام فی لحاف مجردین ضرب الرجل و ادب الغلام، و ان کان ثقب و کان محصنارجم،(16)
در کتاب علی(ع) آمده است: اگر مردی با نوجوانی زیر ملحفه ای برهنه باشند، مرد شلاق زده می شود و نوجوان تادیب می شود. اگرمرد دخول کرده باشد و محصن باشد سنگسار می شود.
بر اساس این روایت، نوجوان غیر بالغ تادیب می شود و مرد محصن سنگسار می شود، زیرا حد او حد زناکار است. اگر غیر از این بودامام(ع) ذکر می کرد، زیرا امام صادق(ع) با نقل از کتاب علی(ع) در مقام بیان حکم شرعی و حد واجب است و مفهوم شرط این است که (ان لم یکن محصنا جلد) یعنی اگر محصن نباشد تازیانه زده می شود، چنان که به این مطلب در روایات دیگر تصریح شده است.
روایت هشتم: ابن ابی عمیر از برخی اصحاب از امام صادق(ع) در باره مرد لواط کار روایت کرده است:
ان علیه الرجم ان کان محصنا و علیه الجلد ان لم یکن محصنا.(17)
طبق این روایت، حکم لواط کننده و حد او حد زناکار است و به هر دو قسم حد یعنی سنگسار در صورت احصان و تازیانه در فرض عدم احصان نیز تصریح کرده است. با توجه به صحت سند و صراحت دلالت و موافقت آن با دیگر روایات صحیح یا مؤثق چنان که صاحب وسایل از شیخ نقل کرده است حمل این روایت بر تقیه بی وجه است.
پينوشتها:
(1) اعراف، آيۀ 80 و 81.
(2) نمل، آيۀ 54 و 55.
(3) وسايل،ج20،باب 18 از ابواب نكاح محرّم،ح1.
(4) وسايل، باب 20 از ابواب نكاح محرّم،ح2.
(5) وسايل، باب 20 از ابواب نكاح محرّم، ح3.
(6) مؤمنون: آيۀ 7.
(7) ر.ك: لسان العرب، ج12، ص358.
(8) وسايل،ج 20، باب 20 از ابواب نكاح محرّم، ح3 .
(9) وسايل،ج 28، باب 1 از ابواب حدّ لواط، ح2.
(10) وسايل،ج 28، باب 1 از ابواب حدّ لواط، ح1.
(11) وسايل،ج 28، باب 1 از ابواب حدّ لواط، ح3.
(12) وسايل،ج 28، باب 1 از ابواب حدّ لواط، ح6.
(13) وسايل،ج 28، باب 1 از ابواب حدّ لواط، ح7.
(14) وسايل،ج 28، باب 1 از ابواب حدّ لواط، ح8،.
(15) وسايل،ج 28، باب 3 از ابواب حدّ لواط، ح2.
(16) وسايل،ج 28، باب 3 از ابواب حدّ لواط، ح7.
(17) وسايل،ج 28، باب 3 از ابواب حدّ لواط، ح8.
منبع: فصلنامه فقه اهل بیت (علیهم السلام)، شماره 33
/ج