«اسماعيليه» نام عمومي فرقه هايي است كه بعد از حضرت امام جعفر صادق ـ عليه السّلام ـ به امامت فرزند بزرگ اش اسماعيل يا نواده اش محمد بن اسماعيل اعتقاد دارند و گاه در بلاد مختلف به نامهاي گوناگون مانند باطنيه، تعليميه، سبعيه، حشيشيه، ملاحده و قرامطه خوانده شده اند.[1]نگاه اين فرقه به حضرت علي ـ عليه السّلام ـ و حضرت زهرا (س)، را بايد در نگاه آنها به امامت و رهبري جستجو كرد.
اسماعيليه معتقدند كه زمين هرگز خالي از حجّت نمي شود و حجّت خدا بر دو گونه است: ناطق و صامت، ناطق، «پيغمبر» و صامت، «ولّي و امام» است كه وصي پيغمبر مي باشد و در هر حال حجّت، و مظهر تمام ربوبيت است.[2]اساس حجّت، پيوسته روي عدد هفت مي چرخد، به اين ترتيب كه يك نبّي مبعوث مي شود كه داراي نبوت (شريعت) و ولايت است و پس از وي هفت وصي داراي وصايت بوده و همگي داراي يك مقام مي باشند، جز اينكه وصي هفتمين، داراي نبوّت نيز هست و سه مقام دارد «نبوّت، وصايت و ولايت»، پس از وي هفت وصي كه هفتمين داراي سه مقام مي باشد به همين ترتيب.[3]مي گويند: آدم ـ عليه السّلام ـ مبعوث شد با نبوت و ولايت و هفت وصي داشت كه هفتمين آنان نوح و داراي نبوّت، وصايت و ولايت بود، و ابراهيم وصي هفتمين نوح بود و موسي وصي هفتمين ابراهيم و عيسي وصي هفتمين موسي و حضرت محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ وصي هفتمين عيسي و محمد بن اسماعيل وصي هفتمين حضرت محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ بود.
بدين ترتيب علي ـ عليه السّلام ـ وامام حسين و علي بن الحسين ـ عليه السّلام ـ و محمد باقر ـ عليه السّلام ـ و جعفر صادق ـ عليه السّلام ـ و اسماعيل فرزند امام صادق ـ عليه السّلام ـ وصي پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ هستند، و هفتمين آنان محمد بن اسماعيل است كه داراي شريعت است و همين طور او هم داراي هفت وصي تا …[4]از اين رو نگاه فرقة اسماعيليه به حضرت علي ـ عليه السّلام ـ به عنوان وصي اول حضرت محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ كه داراي شريعت و نبوّت بوده مي باشد، طبق اعتقاد آنان حضرت علي ـ عليه السّلام ـ حجّت و امام و وصي
بلا فصل پيامبر اسلام است.
دروزيها كه فرقه اي از اسماعيليه هستند معتقدند؛ روح آدم ابوالبشر به علي بن ابيطالب ـ عليه السّلام ـ منتقل شده و از او هم به نياكان «الحاكم بامرالله» خليفة فاطمي انتقال پيدا كرده است.[5]اگر خلفاي فاطمي را كه در مصر حكومت كردند از فرقة اسماعيليه بدانيم ـ كه در اين مورد بين مورخين و صاحب نظران اختلاف است ـ خواهيم ديد كه آنان بعد اينكه حكومت خود را مستقر كردند. سكّه اي كه ضرب كردند بر روي آن نوشته شده بود لا اله الّا الله محمد رسول الله علّي خليفه الله.[6]و بخش نامه اي كه در مصر انتشار دادند و مردم را بدان فراخواندند عبارت است از:
1.گفتن «حي علي خير العمل» در همة مساجدِ مصر.
2. اعلان به تفضيل علي ـ عليه السّلام ـ بر ديگران.
3. نوشتن بر در و ديوار شهرهاي مصر «خير النّاس بَعْدَ رَسُولِ اللهِ ـ صلّي الله عليه و آله ـ عليُّ بن ابي طالب ـ عليه السّلام ـ .[7]حتي فاطميون به خاطر اظهار ارادت خود به مادر ائمه، حضرت فاطمه زهرا (س) نهضت خود را بر همين نام،
نام گذاري كردند.
حضرت زهرا (س) را مادر ائمه مي دانند و معتقدند كه ائمه بايد از فرزندان علي و فاطمه ـ عليه السّلام ـ باشند اگر غير از فاطمه باشد امام نيست، كمال دين و اتمام دين تنها بايد بوسيله اين نسل باشد.
و حتّي تا آنجا پيش رفته اند كه گفته اند: اگر كسي به اين امر (امام بايد از نسل فاطمه و علي باشد) معتقد نباشد به پيامبر اسلام ايمان نياورده است.[8]بنابراين حضرت علي ـ عليه السّلام ـ به عنوان امام و وصي پيامبر اسلام از مقام و منزلت ويژه اي در نزد اسماعيليه برخوردار است. و حضرت زهرا (س) به عنوان مادر ائمه و دختر نبي اكرم اسلام هم از همين مقام و منزلت برخوردار است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1.تاريخ تشيع، داود الهامي.
2. تاريخ شيعه، علامه محمد حسين مظفر.
3. شيعه در اسلام، علامه طباطبائي.
4. فرق و مذاهب كلامي، علي رباني گلپايگاني.
5. تاريخ تشيع در ايران، رسول جعفريان.
6. المذاهب الاسلاميه، آيت ا… جعفر سبحاني.
7. فرهنگ فرق و مذاهب اسلامي، محمد جواد مشكور.
پي نوشت ها:
[1] . مشكور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامي، انتشارات آستان قدس رضوي، 1375، ج 3، ص 46.
[2] . رباني گلپايگاني، علي، فرق و مذاهب كلامي، مركز جهاني علوم اسلامي، 1383، ج 3، ص 74.
[3] . طباطبائي، محمد حسين، شيعه در اسلام، نشر قدس رضوي، 1383، ج3، ص 84،.
[4] . رباني گلپايگاني، علي، مدخل علم كلام، انتشارات دارالفكر، چاپ اول، 1378، ص 230.
[5] . الهامي، داوود، سيري در تاريخ تشيع، انتشارات مكتب اسلام، چاپ اول، 1375، ص 493.
[6] . جعفريان، رسول، تاريخ تشيع در ايران، انتشارات انصاريان، چاپ سوم، 1380، ج دوم، ص 358.
[7] . مظفر، محمد حسين، تاريخ شيعه، ترجمة دكتر سيد محمد باقر حجتي، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، چاپ اول، 1368، ص 270.
[8] . سبحاني، جعفر، المذاهب الاسلامية، مؤسسه امام صادق ـ عليه السّلام ـ ، چاپ اول، 1423 ه.ق، ص 285.