خانه » همه » مذهبی » هدونيسم و شادخواري راديكال يعني چه؟

هدونيسم و شادخواري راديكال يعني چه؟

در فرهنگ فارسي دكتر معين شادخواري به معناي شرابخواري، شادي و شادماني، خوشگذراني، عيّاشي، مُطربي و فاحشگي آمده است.[1]هدونيسم هم يعني فلسفه لذّت طلبي، عشرت طلبي و خوشگذراني.
پيروان اين فلسفه معتقدند فرجام و هدف از زندگي تنها كسب لذّت و خوشگذراني است. در واقع هدف و غايت اعمال را كسب لذّت معرفي مي‌كنند.
هدونيسم يا شادخواري به يكي از شاگردان سقراط به نام آريستيپوس منسوب شده است. وي كه شاگرداني نيز داشت معتقد بود هدف اعمال ما كسب لذّت و هوسراني است، پس براي كسب لذّت نيازي به رعايت عرفهاي اجتماع نيست.
آريستيپوس تعلّل در كسب لذّت را جايز نمي‌داند و از لذّت بردن آنچه در حال است در برابر زحمت و رنجي كه در آينده ممكن است رُخ دهد دفاع مي‌كند.
بيشتر لذتهايي كه او معرفي مي‌كند لذائذ جسماني هستند كه براي نمونه از خوردن شراب يا ميوه‌هاي دلچسب و لذّت جنسي نام مي‌برد.
وي احترام كمي براي عرف و ادب حكمفرما به يونان آن زمان قائل بود. اين گرايش به لذّت آني و همچنين عدم توجّه به عرف و اخلاقيات رايج در اجتماع از او انساني متملّقِ دستگاه حاكمه ساخته بود كه در هر شرايطي احساس نفع مي‌كرد. وي تنها يك قيد را براي لذّت بردن لازم مي‌دانست و آن اينكه ما صاحب و كنترل كننده لذّت باشيم نه اينكه لذّت ارباب ما باشد چون در غير اين صورت لذّت تبديل به كاري از روي بي ميلي مي‌شود و حتّي منجر به از دست دادن كنترل شخص مي‌شود.[2]در آثار منسوب به عمر خيام نيز گرايش به شادخواري و هدونيسم وجود دارد. در شعرهاي منسوب به او به وفور لذّت طلبي و ميگساري ممدوح شمرده شده است.
مانند اين شعرها كه به او منسوب شده است:
درياب كه از روح جدا خواهي رفت       در پرده اسرار فنا خواهـــــي رفت
مِي نوش نداني ز كجا خواهي رفت        خوش باش نداني بكجا خواهي رفت
و در شعر ديگري مي‌گويد:
مي خوردن و شاد بودن آيين منست                فارغ بودن ز كفر و دين، دين منست
مِي نوش كه عمر جاوداني اينســـت                خود حاصلت از دور جواني اينســت [3]در بيشتر اين اشعار خيّام براي آدميان بازگشتي را كه اهل اديان معتقدند، قائل نيست. و چون فناي فرزندان آدم را از مصائب جبران ناپذير مي‌پندارد، مي‌خواهد اين مصيبت آينده را با استفاده از لذّتهاي آني و ميگساري و شادخواري جبران كند.
امّا دين مبين اسلام مخالف لذّت پرستي و هواپرستي است. اسلام با اين ديدگاه كه پايه و اساس زندگاني بشر بر لذّت محوري و بهره بردن از دنيا باشد مخالف است.
در اسلام لذّتهاي جايز لذّاتي است كه در مسير فطرت و تكامل بشر باشد و از باده پرستي و ميخواري و شهوتراني به شدّت نهي شده است. در ديدگاه اسلام بسياري از لذّتها، واقعي نيستند و خوشي آني چه بسا منجر به حزن و اندوه طولاني شود.
امير المؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ  مي‌فرمايد: كَم مِن شَهوَةٍ قَد اُورثَت حُزناً طويلاً.[4] چه بسيار باشد لذّت زودگذري كه اندوهي طولاني در پي دارد.
بر خلاف ديدگاه شادخواري، اسلام آينده را نيز مد نظر دارد و به آينده نگري معتقد است و خوشگذراني را باعث خوشي و شادماني نمي‌داند چرا كه لحظه‌اي خوشگذراني در بسياري اوقات باعث ندامت، اندوه و پشيماني خواهد بود.
 
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. ميزان الحكمه، باب متابعة الهوي.
2. muhmmad.blogsky.com  
3. philosophers.web1000.com
4. ديوان رباعيات خيام.

پي نوشت ها:
[1] . فرهنگ فارسي دكتر معين، ج 2، ص 1994.
[2] . ر.ك: philosophers.web1000.com  .
[3] . ديوان رباعيات خيام.
[4] . ميزان الحكمه، ج 10، ص 381.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد