طلسمات

خانه » همه » مذهبی » همگام با مجاهدان ديرپاي استقلال و آزادي(2)

همگام با مجاهدان ديرپاي استقلال و آزادي(2)

همگام با مجاهدان ديرپاي استقلال و آزادي(2)

آيت الله مدني مجدداً در تاريخ 5/4 /43 در مدرسه آخوند سكني مي‌گزيند و مردم روحانيون به ديدار ايشان مي‌روند.
در پاييز همين سال نيز چند بار به ملاير سفر مي‌كند كه با استقبال گرم مردم آن منطقه مواجه مي‌شود. وي در ملاير، مردم را براي انجام خدمات مذهبي از جمله تأسيس

7b841924 a2ad 4a68 b698 b0a8bc0b0db2 - همگام با مجاهدان ديرپاي استقلال و آزادي(2)

0012667 - همگام با مجاهدان ديرپاي استقلال و آزادي(2)
همگام با مجاهدان ديرپاي استقلال و آزادي(2)

 

نويسنده:قاسم تبريزي

 

مروري بر حيات علمي و مبارزاتي شهيد آيت الله سيداسدالله مدني

سال1343
 

آيت الله مدني مجدداً در تاريخ 5/4 /43 در مدرسه آخوند سكني مي‌گزيند و مردم روحانيون به ديدار ايشان مي‌روند.
در پاييز همين سال نيز چند بار به ملاير سفر مي‌كند كه با استقبال گرم مردم آن منطقه مواجه مي‌شود. وي در ملاير، مردم را براي انجام خدمات مذهبي از جمله تأسيس دبيرستان ملي ديني تشويق مي‌كند.
در تاريخ 4 /9 /43، آيت الله مدني به عراق باز مي‌گردد و مجدداً در روز 14 /10 /43 به همدان مراجعت مي‌كند. هوشمند- رئيس ساواك همدان- در گزارش به اداره كل سوم اظهار مي‌دارد: از بدو ورود ايشان به همدان، عده‌اي از افراد اخلالگر كه از طرفداران [امام] خميني مي‌باشند، گرد مشاراليه جمع و در صدد خريدن ساختمان دبيرستان علميه مي‌باشند. وي اضافه مي‌كند كه نامبرده در منابر، اظهارات تحريك آميز و خلاف نظام و مصالح عمومي ايراد نموده است همچنين از اداره سوم ساواك در خواست مي‌كند از صدور پروانه خروج براي ايشان خودداري كند.
در همين دوران، به دنبال بازداشت آيت الله محي الدين انواري توسط رژيم ستم شاهي، آيت الله مدني به همراه عده‌اي از علماي همدان طي تلگرافي به آيت الله ميرزا احمد آشتياني در تهران، خواستار اقدام مقتضي جهت آزادي ايشان مي‌شوند.

سال 1345
 

آيت الله مدني در تاريخ سال 8 /5 /1345 از نجف اشرف وارد همدان مي‌شود. به محض ورود ايشان به همدان، ساواك و شهرباني، جريان را به مركز گزارش مي‌دهد.
وي پس از يك هفته، از همدان به قصد تهران خارج مي‌شود. اين مطلب در گزارش ساواك كه حكايت از تحت نظر بودن او دارد، آيت الله مدني در تاريخ 21 /7 /45 دوباره عازم نجف مي‌گردد.

سال 1346؛ همدان
 

در تاريخ 15 /1 /46، ساواك در كميته اطلاعاتي تشكيل جلسه داده، عده‌اي از روحانيون منطقه از جمله آيت الله مدني را ممنوع المنبر اعلام مي‌كنند. در اين جلسه جهت جلوگيري از هر گونه اقدام روحانيون عليه رژيم ستمشاهي در ماه محرم و صفر آن سال، تدابيري اتخاذ مي‌گردد و تصميم مي‌گيرند در صورت منبر رفتن روحانيون مذكور از جمله آيت الله مدني بلافاصله دستگير و به ساواك منتقل شوند. همچنين دستور مراقبت از روحانيوني كه قصد تبليغ دارند، صادر مي‌شود تا از هر گونه اظهار مطالب مخالف رژيم جلوگيري گردد. نيز مقرر مي‌كنند كه روحانيوني كه از خارج همدان جهت تبليغ وارد همدان مي‌شوند، شناسايي شوند و از آنان تعهد گرفته شود.
آيت الله مدني در تاريخ 18 /4/ 46 از نجف اشرف وارد همدان مي‌شود و مردم دسته دسته به ديدن ايشان مي‌روند. وي در اين ديدارها مردم را در جريان اوضاع نجف اشرف قرار مي‌دهد. ساواك در گزارش خود ضمن بيان مطالب فوق اظهار مي‌دارد: «آقاي سيد اسدالله مدني، يكي از افراد مخالف سرسخت مي‌باشد و به انواع و اقسام مختلف بر عليه دولت تبليغات دارد».
آيت الله مدني ضمن مطرح كردن موقعيت امام قدس سره در فرصت هاي مختلف، عليه رژيم طاغوتي نيز به افشاگري مي‌پردازد.
وي در اين سفر، اعلاميه امام بر عليه اسرائيل را به همراه خود از نجف مي‌آورد و در همدان منتشر مي‌سازد و خود نيز در محافل گوناگون عليه اسرائيل غاصب صحبت مي‌كند.
آيت الله در تاريخ 27 /7 / 46 مجدداً همدان را به مقصد نجف اشرف ترك مي‌كند. در آستانه ماه رمضان مقدم- مديركل اداره سوم ساواك- ممنوع المنبر بودن آيت الله مدني را به رياست ساواك همدان اعلام مي‌دارد.
آيت الله مدني مجدداً در تاريخ 10 / 4 /47 از نجف وارد همدان مي‌شود و بلافاصله ساواك ورود ايشان را گزارش مي‌كند و وي را تحت مراقبت قرار مي‌دهد.
وي كماكان به طرح شخصيت رهبر تبعيدي امت در ميان مردم مي‌پردازد و به روشنگري خويش ادامه مي‌دهد.
در تاريخ 10 /7 /47 به سمت عراق حركت مي‌كند و در پي آن، ساواك در عراق دستور مي‌دهد كه اعمال و رفتار وي تحت كنترل قرار گيرد و قبل از مراجعت ايشان به ايران مراتب اعلام شود.
در تاريخ 5/5 /48 از نجف اشرف وارد همدان مي‌گردد و در اولين جلسات خود با مردم، اوضاع عراق و نجف و برنامه هاي استعمار را تبيين مي‌كند و از اهداف شوم مشترك استعمار در ايران و عراق عليه روحانيت پرده برمي‌دارد.
در تاريخ 5/ 6/ 48، مقدم- رئيس اداره كل سوم ساواك- دستور مي‌دهد كه اعمال و رفتار ايشان دقيقاً تحت مراقبت قرار گيرد.
در تاريخ 1 /6 /48، آيت الله مدني مسافرتي به تهران دارد كه تاريخ و ساعت حركت و محل اقامت وي در گزارش منعكس گشته كه حاكي از شدت مراقبت و كنترل ساواك است. وي مجدداً در تاريخ 4 /7 /48 به نجف اشرف عزيمت مي‌كند.

سال هاي 1351تا 1354؛ خرم آباد
 

در اوايل دهه 50 در شهر خرم آباد، خلاء حضور يك عالم مجاهد و متعهد كه بتواند مرجع مذهبي و سياسي مردم باشد و زعامت روحانيت متعهد و انقلابي منطقه را برعهده بگيرد، بيش از هر زمان ديگر احساس مي‌شد. مدتي بود كه مرحوم آيت الله روح الله كمالوند كه سال هاي سال زعامت روحانيت منطقه و سرپرستي همه شئون مذهبي، اجتماعي و سياسي لرستان را در دست داشت، به دار بقا شتافته و جايگاه رفيع ايشان همچنان خالي بود. براين اساس، عده‌اي از روحانيون سرشناس و متعهد خرم آباد، از آيت الله مدني دعوت به عمل مي‌آورند كه فعاليت خود را از همدان به خرم آباد منتقل كند كه وي با استجابت دعوت ايشان و عزيمت به خرم آباد، فصل ديگري از زندگي پرفراز و نشيب و سراسر مبارزه خود را آغاز مي‌كند. آيت الله مدني در خرم آباد و در حوزه علميه كمالوند، فعاليت خود را با تدريس درس خازج آغاز مي‌كند و بعد از مدتي با حكم حضرت امام قدس سره، سرپرستي اين حوزه را نيز برعهده مي‌گيرد.
ديري نمي‌گذرد كه از سوي امام راحل به عنوان وكيل تام الاختيار و نماينده ايشان به روحانيون و مردم خرم آباد معرفي مي‌گردد. وي با دريافت وجوه شرعيه و پرداخت شهريه به طلاب و كمك به افراد محروم و بي سرپرست و با تأسيس مراكز عام المنفعه، گام هاي مهمي در اصلاح امور برمي‌دارد و همچنان نيز مبارزات خود را در خرم آباد پي مي‌گيرد و با تبليغ مرجعيت امام خميني، تأليفات معظم له را در معرض استفاده مردم قرار مي‌دهد وموجب جذب جوان هاي مذهبي و انقلابي مي‌گردد. روحانيون متعهد با محوريت وي متحد مي‌گردند. مدرسه علميه كماليه، حسينيه فاطميه و مسجد شاه آباد، به پايگاه مبارزاتي تبديل مي‌شوند و در مناسبت هاي مختلف مردم مذهبي و انقلابي براي شنيدن سخنان وي در اين مراكز گردهم مي‌آيند. سخن راني هاي انقلابي وافشاگرانه وي در فاطميه و مسجد شاه آباد هرگز از خاطر مردم متعهد خرم آباد فراموش نمي‌شود.
گزارش هاي مستمر ساواك در مورد برنامه ها و فعاليت هاي آيت الله مدني و ارسال آن به تهران، مزدوران رژيم را هراسناك مي‌كند و در نتيجه از سوي رؤساي ساواك به طور مرتب دستور مراقبت وكنترل فعاليت هاي ايشان صادر مي‌گردد.
در سال ها 1353 و 1354، ايادي رژيم شاه به منظور خنثي سازي فعاليت ها و خوشه دار كردن اعتبار و محبوبيت آيت الله مدني، دست به بعضي اقدامات سوء و وقيحانه مي‌زنند تا به هر شكل ممكن، شخصيت وي را در ميان مردم ترور كرده، پايگاه مردمي وي را از بين ببرند عوامل ساواك زماني به اين اقدامات دست مي‌زنند كه زمينه آن توسط مخالفين آيت الله مدني كه با تبعيت از هواي نفس، آب به آسياب دشمن مي‌ريختند- آماده بود. آنها با نامه پراكني و اهانت به ايشان مي‌خواستند وي را وادار به ترك خرم آباد كنند.
از مجموعه اسناد موجود در پرونده آيت الله مدني چنين استفاده مي‌شود كه ساواك براي رسيدن به اهداف خويش، به طرق زير عمل مي‌كرده است:
الف- ارسال نامه هاي تهديد آميز براي اطرافيان و ياران نزديك ايشان و ايجاد تفرقه در ميان آنان.
ب- تهيه و انتشار نامه هايي حاوي مطالب موهن عليه آيت الله مدني در ميان مردم.
ج- اعزام برخي از پرسنل شناخته شده ساواك در خرم آباد با برنامه حساب شده نزد آيت الله مدني و پخش شايعه ارتباط وي با ساواك به وسيله منابع.
د- ايجاد اختلاف ميان روحانيون منطقه و تشديد اختلاف موجود و تقويت موقعيت بعضي از روحاني نماها كه با آمدن آيت الله شهيد مدني به خرم آباد، موقعيت آنان متزلزل شده بود.
ه- در صورت نتيجه ندادن موارد فوق، جلب رسعي و طرد و تبعيد از منطقه.
در اجراي بند«ب» نامه هاي متعددي آكنده از مطالب اهانت آميز عليه ايشان تهيه مي‌گردد و در ميان مردم و افراد سرشناس پخش مي‌شود در بعضي از اين شبنامه ها، صريحاً از آيت الله مدني در خواست شده است كه خرم آباد را ترك كند. اين نامه ها به قدري روح لطيف و قلب پاك وي را مي‌آزارد كه تصميم مي‌گيرد خرم آباد را ترك كند؛ اما با مخالفت روحانيون متعهد و مردم انقلابي مواجه مي‌شود و از تصميم خود منصرف مي‌گردد.
در يكي از جلسات مسجد فاطميه، آيت الله مدني در حين صحبت هايش به اين مسئله اشاره كرده، بخشي از خدمات دو ساله خود را ذكر مي‌كند و مي‌گويد: «من به خواهش جمعي از مردم آمده ام و چند مرتبه خواستم بروم، نگذاشتند» در اين حال، يكي از حضار بلند شده، مي‌گويد: «آقا هركس يا هر مقامي بخواهد شما را ناراحت كند، با جان ما بازي كرده است.» با اين سخن، ديگر حاضران نيز ناراحت مي‌شوند. به رغم جوّ سازي هاي مخالفين آيت الله مدني و عوامل ساواك، وي همچنان به مبارزات خود تداوم مي‌بخشد و به تدريج، فعاليت هاي خود را گسترده و علني تر مي‌سازد. او در سخن راني هاي خود ضمن انتقاد شديد از دستگاه، مردم را به قيام و جنبش دعوت مي‌كند ساواك مركز در تاريخ 7/7 /52، طي نامه‌اي به ساواك همدان دستور مي‌دهد كه تماس هاي او را با عناصر مخالف رژيم زير نظر بگيرند.
در همين دوره، وي كتاب هاي امام از جمله توضيح المسائل و تحرير الوسيله را در خرم آباد توزيع مي‌كند و به رغم خفقان حاكم، درباره مرجعيت امام در مناسبت هاي مختلف تبليغ مي‌كند. همچنين در هر فرصتي و به اشكال گوناگون، مردم را به بيداري و آگاهي فرا مي‌خواند، آنان را از مفاسد دستگاه آگاه ساخته، نقشه هاي شوم استعمار و رژيم طاغوتي را برملا مي‌سازد و رهبر واقعي را مردم معرفي كرده، چهره اصلي و پليد شاه را افشا مي‌كند.
وي علاوه براداره حوزه علميه و صندوق قرض الحسنه رضوي، براي تأسيس بيمارستان و كمك به فقرا و بي سرپرستان- از جمله خانواده زندانيان سياسي- نيز اقداماتي به انجام مي‌رساند. ساواك نيز البته ضمن مراقبت شديد از ايشان، به گونه هاي مختلف به مخالفت و خنثي سازي فعاليت هاي وي بر مي‌خيزد و براي رسيدن به اين هدف، از هيچ شايعه، تهمت، دروغ و اختلافي فروگذار نمي‌كند.

نامه مرموز
 

هرچه از حضور آيت الله مدني در خرم آباد مي‌گذشت، پايگاه مردمي وي گسترده تر گشته، نقش ارزنده آن عالم رباني در آگاهي دادن به مردم، بيش از پيش آشكار مي‌شد. مردم انقلابي و جوانان با ايمان، به دور او گرد آمده، روز به روز بر تعداد علاقه مندان وي مخالفين دنيا طلب او را به وحشت انداخته، آنان براي مقابله با وي و خنثي سازي برنامه هاي ايشان به چاره انديشي افتادند.
اين نامه ها از سال 52 شروع مي‌شود و تا سال 54 ادامه دارد كه به تدريج محتواي آنها تندتر مي‌شود.
محتواي اين نامه ها، آكنده از انواع تهمت ها، ناسزاها و تهديدهايي است كه قلم از ذكر آن شرم مي‌كند؛ اما به برخي از محورهاي موجود در اين نامه هاي مرموز اشاره مي‌شود:
الف- درخواست از وي براي ترك خرم آباد.
ب-اتهام اينكه چرا از سهم امام براي خود خانه و منزل خريده است.
ج- اتهام وابستگي به رژيم؛ بدين دليل كه چرا با اين همه مخالفت هاي وي دستگاه، رژيم شاه با او كاري ندارد و دستگير نمي‌شود.
د- دعوت از مردم براي اخراج ايشان از خرم آباد.
ه – انواع تهمت ها و سخنان ناروا و ضد اخلاقي.
عكس العمل مردم در برابر اين شبنامه ها به چند گونه است كه از لابه لاي اسناد فهميده مي‌شود:
1-عده‌اي از افراد ساده لوح، محتواي نامه ها را به تدريج مي‌پذيرند؛ به حدي كه ساواك از متزلزل شدن موقعيت آيت الله مدني اظهار خوشحالي كرده، براي ادامه آن برنامه ريزي مي‌كند.
2- برخي در حال تحير و ترديد مانده، در دفاع از حق لب فرو مي‌بندند.
3-گروهي از انسان هاي آگاه و روشن ضمير، متوجه اهداف شوم و دستهاي موموز پشت پرده شده، عوامل در منطقه معرفي مي‌كنند. آنان براي خنثي كردن اين حركت مرموز به پا خاسته، از اينكه ايشان در اثر نامه ها رنجيده خاطر شده و قصد ترك خرم آباد را دارد، اظهار تأسف مي‌كنند و ضمن حمايت و پشتيباني از معظم له، از رفتن وي ممانعت به عمل مي‌آورند. و شروع به افشاي توطئه هاي پشت پرده نموده، اين طيف اكثراً جوانان، طلاب، معتمدين منطقه را تشكيل مي‌دهند.
منبع:ماهنامه شاهد یاران، شماره 57
ادامه دارد…

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد