فتيشيسم (Fetichism = Fetishism)در لغت به معناي صنم پرستي، خرافه پرستي و اعتقاد به حرمت بعضي از اشياء، پرستش فتيش، پرستش بُت يا چيز غير ذي روح از سنگ و چوب و امثال آن، آمده است. اين عقيده ابتدا در ميان انسان هاي عصر حجر به وجود آمده كه بعضي از چيزها را داراي قوة سحر آميز مي دانستند؛ سپس منجر به بت پرستي شده است.[1] و نيز به معناي نوعي بيماري روحي مي باشد كه مبتلايان به آن به يكي از اعضاء يا البسة معشوق خود، دل مي بندند.[2]فتيشيسم يا فتيش پرستي مقدمة بت پرستي است و آن اصطلاحي است پرتغالي به معناي سحر و افسون. [3]دريا نوردان پرتغالي در نيمة دوم قرن پانزدهم ميلادي كه به آفريقاي غربي پا نهادند، مشاهده كردند كه سياه پوستان آن قاره در خانه هاي خود چوبها و سنگ ها و فلزاتي را تراشيده و براي آنها احترام خاصي قائلند و وجود آنها را مؤثر در زندگي خويش و باعث رونق كارهاي خود مي دانند؛ پرتغالي ها آن اشياء مقدس را به زبان خود فتيش ناميدند.
نخستين كسي كه اين اصطلاح را در تاريخ اديان به كار برد، شارل (كارل) دوبروس (charles Debrosses) (1709 ـ 1777) عالم فرانسوي است. به نظر او «فتيشيسم» عبارت است از پرستش بعضي از اشياء مادي و زميني، ولي شامل اعمال ديني بعضي از قبايل هم مي شود كه تعاويذ و طلسمات را به عنوان مظاهر قدرت الهي مي شمارند.
بت پرستان معتقدند كه در اين بت ها و فتيشها، نيرويي روحاني پنهان است كه صاحب آن را به حاجات خود ميرساند. [4](ادوارد برنت تايلور) (1832 ـ 1917 م) مردم شناس انگليسي، مي گويد: فتيشيسم، عقيده اي است كه به موجب آن ارواح در بعضي از اشياء مادي مجسم مي شوند يا به آن اشياء تعلق دارند. اين تعريف را بيشتر مردم شناسان قرن 19 و 20 به كار برده اند و استعمال اين كلمه در روانشناسي به وسيله «زيگموند فرويد» از همين تعريف است. هم چنانكه بعضي از قبائل ابتدائي در برخي از چيزها و يا فتيشها تجسم و تجسد خدا را مي بينند، بعضي از بيماران رواني و روحي نيز در بعضي از اشياء تجسم معشوقه ي خود را مي بينند و به آن عشق مي ورزند.[5]برخي مي گويند عقيده به فتيش يا فتيش پرستي، يعني استفاده و استمداد از قوة مخفي و مستور در اشياء بي جان است به عبارت ديگر نسبت به اشيائي خاص، قبائل بدوي احترام و تقديس قائل مي شوند و آنها را از آن جهت فتيشهاي طبيعي مي گويند كه داراي شكل و صورتي خاص هستند، مانند سنگريزه ها و غيره كه از همان لحظه كه آن را مي يابند در آن نيروي مخصوصي را مخفي مي دانند كه براي يابنده سودمند و براي دشمنانش زيان بخش است.[6]پس بدين ترتيب با بررسي معاني لغوي و اصطلاحي اين واژه به اين نتيجه مي رسيم كه اين عمل مقدمه اي است براي بت پرستي اصطلاحي كه در طول ازمان و اعصار متمادي در بين انسان ها شايع و جاري بوده، چرا كه بت پرستان نوعي نيرو و تأثير را در بت مورد پرستش خود تصور مي كنند و از آن انتظار رفع حوائج و دفع شدائد خود را دارند و اين نكته قابل ذكر است كه نسبت دادن اين عمل به بدويان اگر از باب پايه گذاري اين سنت خرافه باشد، دور از انتظار نيست و صحيح است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. اديان و مذاهب جهان، ج 2، حاج سيد صادق بني حسيني.
2. تاريخ اديان و مذاهب در ايران، عباس قرباني.
3. اسلام و عقايد و آراء بشري يا جاهليّت و اسلام، علامه يحيي نوري.
پي نوشت ها:
[1] . آريانپور كاشاني، عباس، فرهنگ كامل انگليسي ـ فارسي، مؤسسه انتشارات اميركبير، چ ششم،1372؛ ج 2، ص 1744، و حسن عميد، فرهنگ فارسي عميد، انتشارات امير كبير، چ دوم،1376، ص902.
[2] . معين، محمد، فرهنگ فارسي، انتشارات اميركبير، چ هشتم،1371، ج 2 (د ـ ق)، ص 2488،.
[3] . سليماني اردستاني، عبدالرحيم، اديان ابتدايي و خاموش، انجمن معارف اسلامي ايران، چاپ اول،1382، ص 38.
[4] . ر. ك: همان.
[5] . مشكور، محمدجواد، خلاصة اديان در تاريخ دينهاي بزرگ، انتشارات شرق، چاپ چهارم،1369، ص27ـ25.
[6] . جان بي ناس، تاريخ جامع اديان، ترجمة علي اصغر حكمت، انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ 11،1380، ص15.