واکنشهای مردم در برابر انذار و تبشیر
مرور و بررسی آیات مربوط به بهره گیری پیامبران (علیهم السلام) از شیوههای انذار (بیم دهی) و تبشیر( نویددهی) نشان می دهد که واکنشهای مردم در برابر پیامبران (علیهم السلام) در این دو روش یکسان نبوده است. بعضی از مردم چنان تحت تأثیر پیام و دعوت پیامبران (علیهم السلام) واقع می شدند که حاضر می شدند جان و دارایی خود را فدای دینشان کنند، در حالی که برخی دیگر نه تنها گفته های پیامبران (علیهم السلام) را رد می کردند، بلکه در برابر ترویج و گسترش این رسالت الهی به جنگ برمی خاستند. این واکنش های متفاوت بیانگر آن است که چنین نبود که همه مردم در پاسخ به دعوت پیامبران (علیهم السلام) دارای مشکل شناختی و از عواقب رفتارشان ناآگاه باشند. عوامل دیگری همانند کفر، دلبستگی و خوگیری عمیق به آسایش و زیبایی های این جهانی، و انتظار ظهور پیامبران (علیهم السلام) غیرانسانی (همانند فرشتگان) برخی از انگیزه هایی بودند که گروهی را به رویارویی و مقاومت در برابر رسالت پیامبران (علیهم السلام) یا جنگ با آنان واداشت.
بر اساس برخی از دیدگاه ها در روانشناسی اجتماعی، رفتار اجتماعی انسانها متناسب با میزان انتظارات آنان انگیخته می شود. واکنش های مردم در برابر پاداش و کیفر محرکهای لذت گرایانه و بازدارنده های فرار و دوری از آسیب) و در خصوص بحث فعلی ما نسبت به انذار و تبشیر، بر دو عامل عمده استوار است: سطح و میزان توقع برای کسب و ارضای انگیزه ها و همچنین ارزشی که به این انگیزه ها و ارضای آنها داده میشود(جریتسن ۱۹۹۲، ص۳۶۳).
گاهی ما انتظار دچار شدن به یک پیامد رفتاری را نداریم؛ چراکه یا به آنچه دیگران در این باب می گویند معتقد نیستیم یا احتمال وقوع آن پیامد را قابل توجه نمی دانیم و گاهی هم اصلا پیامدهای یک رفتار را بی ارزش می دانیم. بنا به مفاد آیات قرآن دلیل ارتداد کافران بی اعتقادی یا فقدان بینش آنان نسبت به پیام پیامبران (علیهم السلام) یا بیم و نوید آنان است. بنابراین، کافران انذار و بیم دهی پیامبران (علیهم السلام) را بی ارزش تلقی کرده، آن را به تمسخر می گرفتند. در این وضعیت و در تحلیل این رفتارهای نفی کننده، قرآن کریم در یک جمع بندی می فرماید: چنین کسانی هرگز به خدا ایمان نمی آورند، چه پیامبران (علیهم السلام) به آنها بیم دهند چه بیم ندهند.
پیامدهای انذار و تبشیر در این جهان و جهان پس از مرگ: بررسی آن دسته از کریمه های قرآنی که مربوط به انذار و تبشیر نبوی است، نشان میدهد که چه بسا بتوانیم این آیات را در یک طبقه بندی دوگانه قرار دهیم. در بعضی آیات، پیامدهای انذار و تبشیر مربوط به جهان مادی و حوادث این جهانی مطرح شده است (ملک، ۱۷؛ قمر، 16؛ اعراف، 4؛ یوسف، ۱۰۷؛ اعراف، ۹۷؛ مائده، ۹۹)، در حالی که در آیات دسته دوم این پیامدها به جهان آخرت باز می گردد (مریم، ۲۷؛ لیل، 414 شوری، ۷؛ مریم، ۳۹؛ یونس، ۲؛ زمر، ۲۰؛ بقره، ۲۵). در آیات دسته اول، قرآن کریم غالبا نمونه هایی به دست می دهد که در آنها امتهای گذشته شاهد بروز پاداش یا کیفری الهی در زندگی این جهانی خود بوده اند. در مواردی، قرآن کریم توجه مخاطبان خود را به حوادثی از پیشینیان و امت های گذشته جلب می کند که از نظر زمانی فاصله چندانی با امت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) نداشته اند و رخدادهای بیدارگرانه ای بر امت های نه چندان دور وارد شده است.
استفاده از این شیوه و گوشزد این دسته از پیامدهای رفتاری، راهنمای ما به این پیام قرآنی است که مردم به حتمیت وقوع پاداش و کیفر الهی مطمئن شوند. بر اساس آیه ۸۹ سوره هود، پس از آنکه حضرت محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) مردم را از سرنوشت قوم نوح، هود، صالح و لوط غنی باخبر ساخت، یادآور شد که مدت زیادی نیست قوم لوط نابود شده است. پیام این کریمه آن است که شما می توانید به اسناد تاریخی مراجعه کنید یا به سفرهای کوتاه بروید تا آثار برجای مانده از آنان را ببینید و اطمینان یابید که آنچه از آینده خبر می دهم بی تردید، به وقوع خواهد پیوست و سرنوشت شما استثنایی بر سنت قطعی خداوند در پاداش و کیفر او بر اساس رفتار شما نیست.
تصور و برداشت من از بررسی این کریمه های قرآنی آن است که این گونه دسته بندی از آیات بیم و نوید می تواند بر برخی از جنبه های ضمنی روانشناختی این دو روش دلالت داشته باشد. برای مثال، برد و سطح انگیزشی انذار و تبشیر نبوی مبتنی بر میزان درستی و حتمیتی است که مردم برای این انذار و تبشیرها در نظر می گیرند.
مؤمنان راستین با شنیدن فرمایش های نبوی انگیزه لازم برای پایبندی به این دستورها می یابند – چراکه اینان به جنبه های آشکار و نهان دین معتقدند – اما چنانچه پیروان ایشان بتوانند نمونه های عینی را هم در زندگی خود مشاهده کنند، این دعوت پیامبران (علیهم السلام) و نیز انگیزه بیشتر و پایدارتری در آنان به وجود می آورد. این نمونه های عینی همیشه سبب تقویت سطح انتظار افراد از پاداش و کیفر است. قرآن کریم هر دو دسته پاداش و کیفر را در هم می آمیزد و آن گاه بر این باور دست می گذارد که آنچه از پاداش و کیفر در این دنیا می بینید قابل مقایسه با مشاهدات شما از حوادث آخرت نیست.
علامه طباطبایی در تفسیر انذار و تبشیر خاطرنشان می سازد که این دو شیوه در حقیقت، مؤثرترین ابزارهای انگیزشی برای اشخاص معمولی است که تحت تأثیر نظام انگیزشی عادی اند، اما بعضی از راسخان در ایمان (اولیای الهی) نه وابسته و سرسپرده به خدا، که محو در اویند. اینان هیچگاه به پاداش و کیفر نمی اندیشند. احتمالا این گفته علامه برگرفته از این فرمایش جاودانی امیر ایمان و تقوا، امام علی است که فرمود: «خداوندا! من تو را نه به آرزوی رسیدن به بهشت و نعمت های بهشتی و نه از بیم کیفر دوزخت می پرستم، که تو را یگانه معبود حق و شایسته ترین مورد برای کرنش و پرستش یافتم».
نکته مهم دیگر اینکه بر پایه یک کریمه قرآنی پیامبر رسالت خود را با بیم دادن به خویشاوندان نزدیکش آغاز کرد (شعراء، ۲۱۶). آغاز دعوت و فراخوانی از نزدیکان چه بسا تأثیر رسالت پیامبر را بیشتر و هموارتر کرده باشد. هنگامی که مردم ببینند الگویشان (پیامبر) و خویشاوندان نزدیکش پیش از همه مورد انذار پروردگارند، آنان نیز به راحتی به حقانیت آن حضرت و رسالتش ایمان می آورند.
منبع: مجموعه مقالات تربیتی، عبد الرضا ضرابی، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، قم، ۱۳۸۸