خانه » همه » مذهبی » وحدت؛ مصلحت یا ضرورت؟

وحدت؛ مصلحت یا ضرورت؟

وحدت؛ مصلحت یا ضرورت؟

شرایط حال حاضر جهانی به خصوص بعد از بیداری اسلامی، به گونه ای است که هر کس باید نوع نگاه خود را اصلاح و جبهه گیری‌ها و مواضعش را در مسیر واقعیت‌ها در عین فراموش نکردن آرمان‌ها قرار دهد. اتحاد و انسجام و

0041182 - وحدت؛ مصلحت یا ضرورت؟
0041182 - وحدت؛ مصلحت یا ضرورت؟

 

نویسنده: علی احمدی

 

چکیده

شرایط حال حاضر جهانی به خصوص بعد از بیداری اسلامی، به گونه ای است که هر کس باید نوع نگاه خود را اصلاح و جبهه گیری‌ها و مواضعش را در مسیر واقعیت‌ها در عین فراموش نکردن آرمان‌ها قرار دهد. اتحاد و انسجام و وحدت مسلمانان را اگر از بُعد واقع گرایانه بسنجیم، اهمیت آن با توجه به حرص و ولع کشورهای استکباری در منطقه خاورمیانه و بر هم زدن آرامش آن، کاملا روشن خواهد شد کما اینکه در قالب نگرش آرمانگرایی، هدف والای تمامی مسلمانان با توجه به آموزه‌های قرآن و روایات، ایجاد تمدن نوین اسلامی است. بنابراین حرکت در جهت وحدت میان مذاهب اسلامی و روشنگری در این راه، راهبردی کلان جهت اهداف بزرگ امت اسلام است و در این مسیر، مسلمانان باید نگاه دشمنانه و غیریتی خود را به مذاهبی که هم فکرشان نیستند کنار گذاشته و وجود یکدیگر را به رسمیت بشناسند و این به معنای دست برداشتن از اعتقادات و عدم طرح آن‌ها در مجامع علمی نیست.
کلمات کلیدی: وحدت، امّت واحده، اختلاف، شیعه و سنی، جهان غرب

مقدمه

بدون شک انقلاب اسلامی ایران، مصداق بارز آیه‌ی «اَشِدّاءُ عَلَیَ الکُفارِرُحَماءُ بَینَهُم»(1) بود ولی پیدا کردن مصادیق هر کدام از این دو چهره، به عهده‌ی انسان‌ها وانهاده شده به گونه ای که در هر دوره ای از حیات اسلام، یکی از وظایف سنگین مسلمانان، تشخیص صحیح جبهه‌ی خودی از غیر خودی بوده است. شاخص و معیار در این زمینه، بدون شک آیات روشنی بخش قرآن، سیره‌ی معصومین (علیهم السلام) و نایبان ایشان در عصر غیبت خواهد بود که در شرایط فتنه‌گون، همچون کشتی نجاتی، به سواحل امن رهنمون می‌کنند. به عنوان مثال در دوره‌ی خلافت حضرت علی (علیه السلام)، عدم بصیرت می‌توانست باعث شود دشمنان، دوست و دوستان، دشمن تلقی شوند.
شمار افرادی که در مورد وحدت نظریاتی داده و در این زمینه به تحقیق و مطالعه برخواسته و یا اقداماتی انجام داده‌اند زیاد است. از جمله شخصیت‌های بزرگواری مانند حسن البنا، شیخ محمد تقی قمی، شیخ محمد مصطفی مراغی، علمای سرشناس دانشگاه الأزهر مصر و برخی دیگر از روحانیون شیعه و سنی که پایه گذار “جماعت تقریب بین مذاهب اسلامی”(2) در سال 0136 ه.ق (1948 م) شدند. استاد فتحی یکن سنّی مذهب که در کتاب خود به نام “موسوعة الحرکیة” شهید نواب صفوی شیعه مذهب را از بزرگ‌ترین شهدای اخوان المسلمین می‌داند. (3) شیخ محمود شلتوت (رئیس الأزهر) که در نامه ای به آیت الله بروجردی، تلاش ایشان در جهت تقریب را می‌ستاید. (4) امام موسی صدر که در دیدار با علامه امینی از ضرورت وحدت میان شیعه و سنی در مقابل دشمن مشترک، می‌گوید. شهید سید عارف الحسینی که در یکی از سخت‌ترین جبهه‌های مبارزه با تفرق یعنی پاکستان به پا خواست. امام خمینی (رحمة الله علیه) و بسیاری دیگر از علمای شیعه و اهل سنت که به این ضرورت پرداخته‌اند.
در هر صورت، تحرکات علمی و عملی برای این ضرورتِ فراموش شده، نسبت به حجم توطئه‌های رو در رو، ناچیز است لذا نیازی فوری است که مراکز علمی کشور مانند دانشگاه‌ها و حوزه‌های علمیّه، به صورت تخصصی روی این موضوع تحقیق کرده و نتایج کارشان را در اختیار نهادهای دولتی و غیر دولتی و نخبگان جامعه قرار دهند تا اولاً بتوان در کشور فرهنگ همزیستی و ارتباط مسالمت آمیز میان مذاهب اسلامی به خصوص شیعه و اهل سنت را ایجاد کرد ثانیاً زمینه ای برای ارتباط هر چه بیشتر با نخبگان سایر کشورهای اسلامی، فراهم کرد.
مقاله‌ی حاضر بیش از اینکه به چگونگی ایجاد چنین فرهنگی در جامعه بپردازد، به ضرورت و چرایی وحدت از زبان بزرگان و اندیشمندان اشاره می‌کند وان شا الله در شماره‌های بعد، به شیوه‌های اجرایی و اقدامات عملی خواهد پرداخت.

نگاهی تاریخی به موضوع وحدت

در طول تاریخ، تشتت و اختلاف در جبهه‌ی خودی، نتیجه ای جز شکست و ذلت در بر نداشته است به همین دلیل همواره تلاشی فراگیر برای یکپارچه کردن، و وحدت و اتفاق نظر در ملت‌ها از سوی نخبگان و سیاستمداران صورت گرفته است و فراتر از آن، به ایجاد حس وطن دوستی و عشق به سرزمین مادری از طریق ادبیات و هنر پرداخت‌اند.
به عنوان مثال در اروپای قرن نوزدهم، زمانی که شاهزاده نشین های آلمان هنوز به وحدت نرسیده بودند، هیچ تاثیری در روند دیپلماسی اروپا نداشتند و دائم رهبری و قیمومیت آن‌ها بین اتریش و پروس، دست به دست می‌شد. ولی زمانی که در سال 1870 با تدبیر بیسمارک به وحدت رسیدند، توانستند تمام قدرت‌های عمده اروپا را تحت تاثیر ابتکار عمل خود قرار دهند. (5)
در طول جهان اسلام نیز، سیره‌ی معصومین (علیهم السلام) بر این اصل قرار داشته که از هرگونه اختلاف و تفرقه در امت اسلام جلوگیری کنند. تاکید بر نماز گزاردن با مذاهب دیگر، پرهیز دادن از لعن و تکفیر و نفرین یکدیگر، سفارش به راز داری و … همه در راستای وحدت ارزیابی می‌شوند که مصادیق و روایات آن بسیار زیاد است. (6)
در صدر اسلام و بعد از ماجرای سقیفه، ابوسفیان درب خانه‌ی حضرت علی (علیه السلام) را زد و دستش را به سوی امام دراز کرد و گفت: “اُبسُط یَدَکَ اُبایِعُک”(7) دستت را باز کن (جلو بیاور) تا با تو بیعت کنم. ولی حضرت علی (علیه السلام) که از نیت شوم او که همان ایجاد دودستگی و تفرقه در میان مسلمین و رو در رو قرار دادن آن‌ها در دو جبهه‌ی مقابل هم بود خبر داشتند، چنین پاسخ گفتند: «به خدا سوگند تو جز ایجاد فتنه و فساد هدف دیگری نداری و تنها امروز نیست که می خواهی آتش فتنه بیفروزی بلکه کراراً خواسته ای شر به پا کنی. بدان که مرا به تو نیازی نیست.» (8) «ای مردم! امواج فتنه ها را با کشتی های نجات در هم بشکنید، و از راه اختلاف و پراکندگی بپرهیزید، و تاج های فخر و برتری جویی را بر زمین نهید… این گونه زمامداری، آبی بد مزه و لقمه ای گلوگیر است و آن کس که میوه را کال و نارس بچیند، مانند کشاورزی است که در زمین شخص دیگری بکارد.» (9)
طبری می‌نویسد: ابوسفیان اختلاف مسلمانان را درباره‌ی جانشینی پیامبر (صلی الله علیه و آله) به خوبی دریافت و درباره‌ی آن چنین ارزیابی کرد: طوفانی می‌بینم که جز خون چیز دیگری نمی‌تواند آن را خاموش کند. (10)

ضرورت وحدت

این همه تاکید و توجه، آن چنان هم دور از ذهن نیست چرا که همواره دو دستگی‌ها و چند دستگی‌های سیاسی، عقیدتی و… زمینه‌ی درگیری‌هایی بوده که باعث شده دوستان از مسائل اصلی و برنامه ریزی برای مقابله با دشمنان واقعی که ممکن است در صدد از بین بردن حیات آنان باشند غافل شوند. در این شرایط، دشمن است که مسئله سازی می‌کند و توجهات را به سویی که می‌خواهد می‌کشاند.
لذا حرکت در جهت وحدت و اتحاد میان فرقه‌ها و مذاهب گوناگون اسلام که مسیری سخت ظریف و حساس است، هم نیازمند انگیزه است و هم زمینه. تا زمانی که احساسات و عواطف، به اقدامات عملی منجر نشود، وحدت و اتحادی حاصل نخواهد شد. وحدتی که از آن صحبت می‌کنیم، وحدتی تاکتیکی و موضعی نیست بلکه چیزی است که جهان رابطه و ارتباطات، ضرورت آن را برای همه به اثبات رسانده و به نوعی می‌توان گفت گریزی هم از آن نیست.
اسلام به عنوان دین وحدت بخش و دین رحمت و عطوفت، پرچم دار تکیه به به جمعیت و بهره مندی از قدرت اجتماع و همدلی و همکاری است که متاسفانه اصول اساسی آن، در برخی موارد، با غفلت خودی، مورد سوء استفاده‌ی دشمن واقع شده‌اند.
آیات و سخنان خداوند در قرآن کریم، برجسته‌ترین کلمات الهی در باب وحدت است که ما را به اتحاد در ظل قرآن، اهداف قرآنی و عدم تفرقه فرا می‌خواند. یکی از مهم‌ترین امور در شکل گیری وحدت، دست یابی به نقطه‌ی اشتراکی است که همه‌ی مذاهب بر آن اتفاق داشته باشند. نقطه‌ی مشترک میان تمام مذاهب اسلامی قرآن است. شیخ شلتوت در این باره می‌فرماید: «اسلام مردم را به وحدت فراخوانده و محوری را که مسلمانان باید به آن تمسک جویند و گرداگرد آن جمع آیند، اعتصام به حبل الله قرار داده است. این مطلب در بسیاری از آیات قرآن حکیم آمده، و رساترین آن در سوره‌ی آل عمران است «وَ اعتَصِمُوا بِحَبلِ اللهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا». خداوند از مطلق تفرقه نهی کرده است. این شامل تفرقه به سبب تعصب نیز می شود. حدیثی صحیح می گوید: (لا عَصَبیَّة فِی الاِسلام) در دین اسلام، تعصب وجود ندارد.» (11)
علامه امینی هم در کتاب شریف “الغدیر” می‌نویسد: «وقت آن رسیده است که دنیای اسلامی به عقل و درایت بازگردد … و با ارائه ی شاهراه فکر اسلامی، جهان امروز را از این خلاء فکری و ماده گرایی، به زلال معارف بلند اسلام فراخواند و به جای اختلافات داخلی، جبهه واحدی از همبستگی فکر اسلامی در مقابل گرایشهای غیر اسلامی تشکیل دهد. برای اولین گام در راه تحقق این هدف باید از همبستگی های موجود استفاده کرد و در شعاع آن به پیشروی ادامه داد تا در موارد اختلاف نظر، به توافق رسید. مسلم است هیچ کدام از منابع فکر اسامی، برای مسلمان اصیل تر از کتاب قرآن و سنت (گفتار، کردار و تصویب پیامبر(ص)) نیست. و هیچ چیز بهتر از این دو هم نمی تواند مسلمین را فکراً و عملاً با هم متحد و برادر سازد. در پیمودن این راه در درجه ی اول تسلیم به کتاب الهی و سنت مسلم پیامبرش سرمایه ای مؤثر و کافی است و آنگاه هر تکیه گاه دیگر و یا هر مبنای دیگری را با دید حزم و احتیاط و حتی با تهدید و انکار باید نگریست. و تا هنگامی که از نظر کتاب و سنت، قطعیت آن مسلّم نشود، تسلیم آن نباید شد، زیرا یکی از مهم ترین علل پدید آمدن شکاف بین مسلمین و تیرگی در روابط آنان، تمسک برخی از فرق و جمود پاره ای از طوایف به اصول و زیربناهایی است که از نظر کتاب وسنت، هیچ گونه ارزش منطقی ندارد.» (12)
در خصوص تقریب، قبل از هر چیز باید نگاه سیاسی خود را از این موضوع پاک کرده و به اصول و مبناهای قرآنی برای وحدت و امت اسلامی توجه کرد و این نکته را مد نظر داشت که خداوند برای همه مسلمانان، تلاش در راه وحدت امت اسلام را به عنوان یک تکلیف، در نظر داشته است. به عبارت دیگر از دیدگاه قرآن، اصل وحدت و دوری از تشتت و چند دستگی نه به عنوان یک هدف مقطعی و نه به عنوان یک ضرورتی که شرایط حاکم بر جامعه، آن را لازم کرده باشد بلکه یک اصل مسلّم اعتقادی و اسلامی است.
بنابراین تاکید قرآن بر این اصل، جای هیچ تردیدی را باقی نخواهد گذاشت که همه‌ی مسلمانان باید تحت لوای امت واحده، به جانب صحیحی حرکت کنند و از هرگونه عملی که این حرکت را کُند و به سوی تفرقه و اشتقاق سوق می‌دهد بپرهیزند.
وحدت و حفظ آن، یک اصل عقلانی است و هر عمل یا سخنی که باعث دور شدن از این ضرورت شود قطعا کاری غیر عاقلانه خواهد بود. مسلمانان نیز از آنجایی که از یک سو، دشمن، به صورت همه جانبه به رویارویی با اسلام پرداخته و به این شکل قصد تخریب شخصیت و هویتشان و خنثی کردن نقش آنان در روند حرکت تاریخ را در سر دارد (به گونه ای که معتقد است عامل اصلی پیروزی، غلبه بر فیزیک رقیب نیست بلکه غلبه بر استراتژی و ایدئولوژی طرف مقابل است) و از سوی دیگر همه مسلمانان دارای یک قبله و یک کتاب هستند، همه به نبوت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ایمان و اعتقاد دارند، به یک شکل روزه می‌گیرند، مانند هم حج می‌کنند، مانند هم ازدواج می‌کنند و مهم‌تر این که اهداف مشترکی دارند و گذشته از احساس تعلق به ملت خود، به دنبال پیاده شدن اهداف اسلامی هستند، نیاز بیشتری به وحدت و انسجام دارند. و اتفاقا همین اسلام گرایی است که آن‌ها را از سایر کشورهایی که مبتنی بر ناسیونالیسم ایجاد شده و انسجام یافته‌اند، متفاوت می‌کند.
اختلاف انسان‌ها ناشی از مرزهای جغرافیایی، امری کاملاً قراردادی و وضعی است و باعث برتری یکی بر دیگری نمی‌شود. فلذا تعصب روی ملیت، خاصیت ضد وحدتی دارد ضمن اینکه یکی از راهبردهای اساسی دول استعمارگر در اوایل قرن بیستم، ایجاد کشورها و امیرنشین های کوچک در منطقه برای جلوگیری از وحدت مسلمانان و سرگرم کردن آنها به اختلافات و درگیریهای مرزی و جغرافیایی با رشد و گسترش احساسات ناسیونالیستی بوده است. اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تاکید حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه) بر لزوم شکل گیری امت اسلامی، توجه کشورهای اسلامی از ناسیونالیسم غربی به سوی حبل المتین اسلامی معطوف شد ولی در قبال آن، رسانه‌های وابسته به جریان سلطه سعی کردند تا انقلاب اسلامی را صرفاً یک حرکت شیعی که در صدد تسلط بر کشورهای سنی مذهب منطقه است، جلوه داده که ملت‌های عرب سنی مذهب را در مقابل آن قرار دهند.
در اندیشه‌ی امام خمینی (رحمة الله علیه) هر نوع هویت از قبیل هویت‌های فرقه ای، قومی، ملی و… که نافی هویت مکتبی-امتی باشد، مطرود است: «جنگ ما جنگ عقیده است و جغرافیا و مرز نمی شناسد. ما باید در جنگ اعتقادی مان بسیج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به راه بیاندازیم»(13)
در کتاب “الغدیر” هم روی این موضوع تاکید شده است: اضافه کن بر همه این‌ها کشمکش‌های شعوبی و حزب گرایی و تفاخرات به عربیت را که کافیست، پس تمام این‌ها ایجاب می‌کند به مخالفت و جدال کردن با اجتماع و پراکنده کردن وحدت کلمه و حال آنکه قرار داده شده در جلوی چشم همه، تعلیمات و آموزش‌های پیامبر پاک، و بزرگداشت او شخصیت‌های شهرها و اماکن را به سبب فضائل از عناصر مختلفه مانند قول آن حضرت: «سَلمانُ مِنّا اَهلُ البَیت» … پس بر مسلمان است که این آراء نادره و کمیاب را خط مشق و روش خود گیرد و غفلت و صرف نظر نکند از گفته‌ی پیامبر امین که «از ما نیست کسی که دعوت به عصبیت کند و از ما نیست کسی که برای عصبیت و قومیت مقاتله و جنگ نماید» و «نیست از ما کسی که بر عصبیت و تعصب قومیت بمیرد»(14)
بنابراین با وجود ضرورت‌های قرآنی، سیره و روایات معصومین و همچنین دلایل عقلی، هیچ گونه شکی در حفظ وحدت نمی‌توان وارد کرد ولی سوال اینجاست که مرزهای وحدت چه هستند و حوزه و قلمروی آن تا کجاست؟ آیا منظور اتفاق نظر در تمامی مسائل علمی و اعتقادی است؟
باید اشاره کرد که به هیچ وجه نباید چنین تصور شود که برای حصول به وحدت، همه باید به یک رنگ در آیند و لازم باشد بسیاری از عقاید کنار گذاشته شوند چرا که چنین چیزی در شرایط حاضر، هرگز قابلیت عمل پیدا نمی‌کند، بلکه غرض از وحدت، مدارا با عقاید گوناگون است که در این زمینه، روایاتی از معصومین (علیهم السلام) وجود دارد. امام صادق (علیه السلام) در جواب مردی که گفت: ما از گروهی بیزاری می جوییم زیرا آنها به آنچه ما عقیده داریم، عقیده ندارند، فرمودند: ما هم عقایدی داریم که شما ندارید، پس سزاوار است که ما هم از شما بیزاری بجوییم؟… نزد خدا هم حقایقی هست که نزد ما نیست، گمان داری خدا ما را دور می‌اندازد؟… آن‌ها را دوست بدارید و از آن‌ها بیزاری مجویید… . (15)
وقتی نواب صفوی از سوریه دیدن کرد و با مصطفی سباعی دبیر کل اخوان المسلمین(16)در آن کشور ملاقات نمود، سباعی در نزد وی گله کرد که بعضی از جوانان شیعه به حرکت‌های لائیک و ملی می‌پیوندند… و نواب صفوی بالای منبر رفت و در برابر جمعی از اهل تشیع و تسنن گفت: «هر کس می خواهد شیعه جعفریِ واقعی باشد، به صفوف اخوان المسلمین ملحق شود» ولی نواب صفوی کیست؟ او رهبر سازمان فداییان اسلام شیعی است. (17)
پس منظور از وحدت، احترام به عقاید یکدیگر و به رسمیت شناختن آن‌ها است و هیچ منافاتی هم با برگزاری مناظرات و بیان آن‌ها ندارد (چه بسا مناظرات و بحث‌هایی که نتیجه‌ی خاصی هم نداشته و دو طرف نتوانند همدیگر را قانع کنند). لذا از چیزی که باید پرهیز کرد، لعن و تکفیر است که به خودی خود مذموم بوده و منجر به تحریک احساسات و عکس العمل طرف مقابل می‌شود. جمله‌ی معروفی از آیت الله بروجردی که می‌فرمایند: «فقه شیعه، در حاشیه ی فقه اهل سنت است»(18)نمایانگر این است که با آگاهی از محتوای روایات و فتاوای اهل سنت در زمان امامان معصوم (علیهم السلام)، بهتر، راحت‌تر و دقیق تر می‌توان فرمایشات ائمه‌ی معصومین (علیهم السلام) را دریافت و همچنین اشاره به این موضوع دارد که فتاوای صحیح شیعه، مطرود کلیِ اهل سنت نیست.
لذا ضرورت حفظ وحدت مسلمین در عین احترام به اختلاف نظرات، مانند این است که دو برادر در یک خانه زندگی می‌کنند و در برخی اعتقادات، اختلافاتی با هم دارند. ولی این باعث نمی‌شود که اگر دزدی به خانه‌ی آن‌ها زد، به خاطر اختلاف نظری که با هم دارند، با یکدیگر همکاری نکنند و هم دست نشوند تا دارایی‌هایشان را از دست بدهند. آیت الله بروجردی معتقدند: «نهی از تفرقه، تفرقه ی مذهبی را نیز در بر می گیرد؛ زیرا به رغم آنکه مذاهب فقهی اسلامی بسیار بوده و شیوه های آن مختلف است، از اصول واحدی که کتاب الله و سنت پیامبر است، بر گرفته شده است. ولی به رغم تعدد مذاهب و اختلاف در بسیاری از احکام و وجود آرای متعدد، همگان در نقطه ی مشترک و سخنی واحد، گرد می آیند؛ این همان ایمان به مصادر اصلی و تقدیس کتاب الله و سنت رسول الله(صلی الله علیه و آله) است.» (19)
علامه امینی می‌فرمایند: «اختلافات موجب تفرقه بین دو گروه است و خشم و کینه، وحدت را از دست می گیرد و مسلمین را به جایی می برد که از هر گونه دوستی و احساس صحیحی به دور مانند، از هم جدا و بیگانه شوند و جز به مصالح شخصی خود نیندیشند و خلاصه یک مسلمان تئوریک شوند که جز ادعای اخلاق و نیکی چیزی نداشته و از واقعیت عملی اسلام کاملاً به دور مانند … و بر همین اساس است که رسول اکرم و ائمه ی اطهار ما را مدام بر این راه می خوانند که به تهذیب اخلاق پرداخته و مسلمانان را به اتحاد برخوانیم و قرآن آن نداگر قرنها بر این امر فریادها دارد…» (20)
مراد ما از وحدت یک امر ساده و روشن است و آن عبارت است از همکاری فرق مسلمین با همدیگر و عدم معارضه و مضاده آنها با هم. مقصود ما از اتحاد بین مسلمین این است که یکدیگر را نفی نکنند، دشمن را بر یکدیگر مسلط نکنند و بعضی بر بعضی، به ستم غلبه نکنند. (21)
بدون شک هر نظام و واحد سیاسی یا عقیدتی در دنیا، برای عمل در پهنه‌ی جهان، باید الگوهایی را مدنظر قرار داده و مبتنی بر تضادها و تنش‌هایی که در مسیرش قرار می‌گیرد، نوع مواجهه و البته مقابله با آن‌ها را ترسیم کند و قبل از این کار، شناخت دقیق و همراه با بصیرتِ دوست و دشمن از یک طرف و نوع مواجهه و منازعه دشمن و سلاح‌های به کار گرفته‌ی آن از طرف دیگر، باید مد نظر قرار گیرد. از جمله ابزارها و سلاح‌های دشمن، باقی نگه داشتن اختلافات و جلوگیری از حل دائمی آن‌هاست. مسئله شیعه و سنی موضوعی است که علاوه بر اینکه دست آویزی برای غرب جهت مقابله با انقلاب اسلامی مطرح شد، عاملی است برای اینکه بتواند مانع قدرت یافتن مسلمانان و احیاناً ایجاد خطر برای خودش شود.
امام خمینی (رحمة الله علیه) می‌فرمایند: «… غرب و شرق تا شما را از هویت اسلامی تان – به خیال خام خودشان- بیرون نبرند، آرام نخواهند نشست. نه از ارتباط با متجاوزان خشنود شوید و از قطع ارتباط با آنان رنجور، همیشه با بصیرت و با چشمانی باز به دشمنان خیره شوید و آنان را آرام نگذارید که اگر آرام گذارید، لحظه ای آرامتان نمی گذارند»(22)
بنابراین، اتحاد، همکاری و حمایت شیعیان و اهل سنت از یکدیگر، امری است بسیار حساس که نیازمند شرایط و زمینه‌هایی است. یعنی برای اینکه اتحاد، همکاری و همراهی، حالت عادی به خود گرفته و افتراق و بدبینی، جای خود را به مصالحه و همدلی بدهد، باید از برخی اقدامات پرهیز و بعضی کارها را انجام داد.
شیوه‌ی پیشنهادی آیت الله بروجردی پیرامون وحدت بین مذاهب این بود که میان شیعه و سنی در دو نکته‌ی اساسی، اختلاف نهفته است. یکی جانشینی پیامبر و امامت و رهبری مسلمانان است و دیگر اینکه بعد از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله)، مسلمانان در عمل به احکام به چه کسی رجوع نمایند و تکلیف روزمره‌ی خود را از کدام مرجع بگیرند؟ اولاً، بحث درباره‌ی موضوع اول، یک بحث تاریخی است. هر چه بوده گذشته است و لزومی ندارد دوباره مطرح شود. (23)تجربه هم نشان داده که طرح اینگونه مسائل همیشه سبب اختلاف شدید و منشا سوء استفاده‌های دشمنان بوده است. ثانیاً اگر هم نتیجه ای علمی و عقیدتی دارد، این ثمره برای هر کدام از شیعه و سنی، فی نفسه محترم است و ربطی به طرف مقابل ندارد. (24)
ولی تعصب و افراط گرایی (چه در شیعه و چه در اهل سنت)، راه را بر روی وحدت مذاهب بسته و سبب ساز کینه‌هایی بی مورد شده است. که بدون شک، بسیاری از آن‌ها ناشی از جهل است. شیخ محمد غزالی در توضیح فتوای شلتوت (درباره‌ی جواز تقلید از مذهب شیعه در مسائل فقهی مانند مذاهب اربعه) در کتاب دفاع عن العقیده… می‌نویسد: «یکی از مردم عوام نزد من آمد و با حالتی بر افروخته گفت: چگونه شیخ الازهر فتوای خود را صادر کرده و شیعه را یکی از مذاهب اسلامی مانند سایر مذاهب شناخته است؟ به وی گفتم: برادر! من آنان را می شناسم و دیده ام که نماز می گذارند و روزه می گیرند؛ همان طوری که ما نماز می گذاریم و روزه می گیریم! وی با شگفتی گفت: چطور ممکن است؟ به وی گفتم: بلی! آنان مانند ما قرآن را می خوانند، پیامبر را بزرگ می دارند و به حج بیت الله الحرام می روند…! گفت: به من گفته اند که آنان قرآن دیگری دارند و به کعبه می روند تا آن را تحقیر کنند! با نگاهی از سر دلسوزی به وی گفتم: شما معذورید! بعضی از ما شایعاتی درباره ی بعضی دیگر رواج می دهند تا شخصیت او را تخریب و از جایگاه او بکاهد؛ یعنی ما هم درست همان کاری را می کنیم که روسها با آمریکایی ها و آمریکایی ها با روسها انجام می دهند. گویی ما ملت هایی دشمن یکدیگر هستیم نه یک امت واحده» وی سپس می‌گوید: بر ما – پرچم داران اسلام – است که اوضاع را تصحیح و توهمات را از بین ببریم… (25)
پرداختن به برخی اعلام برائت‌ها و لعن کردن یکدیگر واقعا در جهان کنونی، که جبهه‌ی کفر، دشمنی خود را به صورت علنی نشان می‌دهد و به مقدسات هر دو مذهب شیعه و سنی توهین می‌کند، چه ثمره‌ی قابل قبولی دارد که در برخی محافل، دائماً به آن دامن زده می‌شود؟ ضمن اینکه اصل برائت در اسلام شاید لزوماً به معنای لعن و تکفیر نباشد. در حدیثی از حضرت علی (علیه السلام) آمده است: «مگر می خواهید خدا و رسولش مورد انکار واقع شوند؟ با مردم از آنچه که می شناسند از سخنان ما بگویید و از نقل روایت آنچه باور ندارند، خودداری کنید.» (26) همچنین روایت دیگری از امام صادق (علیه السلام) که فرمودند: «گروهی مرا امام خود می پندارند، به خدا قسم من پیشوای آنان نیستم، خدا آنان را لعنت کند که هر چه را من پرده پوشی می کنم، آنان پرده ای را می درند (آشکارش می کنند) من چنین و چنان می گویم، آنان می گویند حتما مرادش فلان و بهمان بوده است، من فقط امام کسی هستم که از من فرمانبرداری کند.» (27)
نکته ای که نباید مورد غفلت واقع شود این است که ما در جمهوری اسلامی زندگی می‌کنیم نه در جمهوری شیعی و زمانی که ولی فقیه، فتوا به حرام بودن اهانت به مقدسات اهل سنت می‌دهد، هیچ بهانه ای باقی نمی‌ماند که از آن سرپیچی شود. و باید به یاد داشته باشیم که در عصر اطلاعات، کمتر محفلی را می‌توان پیدا کرد که به طور یقینی اطمینان داشته باشیم، حرف‌ها و سخنانمان به بیرون درز پیدا نمی‌کند. همچنین با این توجیه که لعن کردن بدون آوردن نام، مشکلی ایجاد نمی‌کند هم محل اشکال است چرا که یا ما اطمینان یقینی به عدم حضور پیروان مذاهب دیگر داریم و یا نداریم. در حالت اول و در صورتی که با شواهد و اطلاعات غیر قابل تردید، به وجوب لعن پی برده باشیم، لعن (در خفا) طبق گفته‌ی بزرگان، اشکالی ایجاد نمی‌کند چون بر اساس یقین حاصل شده است ولی در حالت دوم، این سهل انگاری است که تصور کنیم شواهدی که دلالت بر افراد خاصی می‌کند را گفته و با توجیه اینکه نامی نبرده‌ایم، لعن کنیم وسپس تصور کنیم کسی که به مقدساتش توهین شده، متوجه مصداق مورد لعن، نمی‌شود.
در آخر فرازی از بیانات رهبرانقلاب در دیدار با مسئولین نظام و سفرای کشورهای اسلامی: «امروز ما مسلمانها احتیاج داریم به هوشیارى؛ احتیاج داریم به اینکه نقشهى کلى زندگى خود و مواجههى دشمنان با خود و با اسلام را بشناسیم. اگر نقشه را شناختیم، راه را درست انتخاب خواهیم کرد. اشکال آنجاست که گاهى ما مسلمانها خودمان نقشهى دشمن را درست نمىشناسیم، خود ما جزئى از آن نقشهى دشمن میشویم؛ که امروز متأسفانه دنیاى اسلام مبتلاى به این است. نقشهى دشمن، اختلاف افکنی در بین مسلمانان است؛ نقشهى دشمن، تحریک عصبیتهاى مذاهب مختلف اسلامى علیه یکدیگر است؛ نقشهى دشمن این است که توجه امت اسلامى را از نقطهى حقیقى خصومت و دشمنى – یعنى سرمایهدارىِ فاسد و مفسد و صهیونیزم – منحرف کند و به جاهاى دیگرى متوجه کند … نقشهى دشمن این است: ملتهاى مسلمان را به یکدیگر مشغول کنند، بین اینها اختلاف به راه بیندازند – کمااینکه امروز مىبینید به راه انداختهاند – هزاران نفر کشته شوند، خونها بر زمین ریخته شود، ملتهاى مسلمان از مسائل اصلى خود غافل بمانند، از پیشرفت ضرورىاى که باید به دنبال آن باشند، غفلت کنند، براى اینکه منافع استعمارگران، منافع صاحبان قدرت ظالم و ستمگر تأمین شود؛ همچنان که یک روز با استعمار، این کار را کردند … امروز براى مسلمانها، اتحاد و اتفاق، همدلى و همکارى، جزو فورىترین و ضرورىترین هاست.» (28)

پی‌نوشت‌ها:

1 – فتح/28.
2 – «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیّه».
3 – دکتر عزالدین ابرهیم (فتحی شقاقی)، شیعه و سنی غوغای ساختگی، ترجمه سید هادی خسروشاهی، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، 1389، ص 47.
4 – در تاریخ 24 ذی القعده 1379 مطابق با 19 می 1960.
5- دکتر احمد نقیب زاده، تاریخ دیپلماسی و روابط بین الملل، نشر قومس، 1389، ص 101.
6 – برای مطالعه بیشتر ر.ک: پیشوایان شیعه پیشگامان وحدت، مهدی مسائلی؛ شیعه و وحدت اسلامی، علی آقانوری؛ تقیه مداراتی و انسجام اسلامی، محمد رحمانی زروندی، مجله تخصصی فقه و اصول، زمستان 1386؛ آشنایی با تقریب مذاهب اسلامی، محمد تقی فخلعی؛ رویارویی غرب معاصر با جهان اسلام، دکتر ابراهیم متقی، نشر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی؛ اکسیر اعظم، سخنان رهبری درباره انسجام اسلامی، موسسه فخر الائمه قم؛ شیعه و سنی غوغای ساختگی به ضمیمه مساله فلسطین، شهید فتحی شقاقی، انتشارات اطلاعات؛ وحدت اسلامی، شهید محمد باقر حکیم، نشر مجمع تقریب؛ و…
7 – نهج البلاغه، ترجمه مرحوم دشتی، خطبه 5.
8 – جعفر سبحانی، فروغ ولایت، ترجمه حسین اختر رضوی، مجمع جهانی اهل بیت (ع)، 1387، ص 132.
9 – نهج البلاغه، ترجمه مرحوم دشتی، خطبه 5.
10 – مهدی مسائلی، پیشوایان شیعه پیشگامان وحدت، سپیده باوران، 1390، ص 22.
11 – علی احمدی، طلایه داران تقریب 2 (شیخ محمود شلتوت آیت شجاعت)، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی،1389، صص 48-47.
12 – ترجمه الغدیر (عبدالحسین امینی)، ترجمه محمد تقی واحدی، بنیاد بعثت، 1387، ج 6، ص 5 .
13- صحیفه نور، ج 21، ص 87.
14- ترجمه الغدیر، ج 11، صص 380-379.
15- شیخ کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 44.
16 – بزرگ‌ترین حرکت اسلامی جهان معاصر که سنی مذهب است.
17- شیعه و سنی غوغای ساختگی، ص 45.
18 – عبدالرحیم اباذری، طلایه داران تقریب 1(آیت الله بروجردی آیت اخلاص)، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، 1389، ص 58.
19 – طلایه داران تقریب 2، ص 48.
20- ترجمه الغدیر، ج 3، صص 5-4.
21 – بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار میهمانان «کنفرانس وحدت اسلامی»، 04/06/1373.
22 – صحیفه امام، ج 21، ص 86.
23 – در فقه شیعه، مسئله‌ی امامت و ولایت و جانشینی پیامبر (صلی الله علیه و آله)، موضوعی بسیار اساسی و مبنایی برای اصول فقه آن است لذا باید این نکته را در نظر گرفت که طرح این عقیده، فقط در شرایطی که موجب ایجاد تفرقه و حس انزجار و نفرت بشود، نامناسب و خطاست چرا که حرکت در جهت وحدت، تضادی با تحقیق و پژوهش درباره‌ی معتقدات و حتی ابراز آن‌ها ندارد. همچنان که علامه امینی (رحمة الله علیه) در کتاب “الغدیر” می‌فرمایند: داشتن آراء و عقاید خاص درباره‌ی مبادی و مذاهب اسلامی آزاد است و هرگز رشته‌ی برادری محکم اسلامی که قرآن مجید آورده و با جمله‌ی «اِنَّما المُؤمِنوُنَ إخوَةٌ» بدان تصریح کرده، از این راه پاره نمی‌شود اگرچه کار مناظره و گفتگوی علمی درباره‌ی آن مسائل به اوج خود رسیده، جدال و مبارزه کلامی، همچنان باقی باشد. (ترجمه الغدیر، ج 9، ص 11).
24 – طلایه داران تقریب 1، صص 71-70.
25 – شیعه و سنی غوغای ساختگی، ص 93.
26 – ابوعبدالله محمد بن ابراهیم بن جعفر نعمانی، غیبت نعمانی، ترجمه محمد جواد غفاری، نشر صدوق، چاپ دوم، 1387 باب 1، حدیث 1.
27- همان، باب 1، حدیث 8.
28- 17/03/1392.

کتابنامه
1- ابوعبدالله محمد بن ابراهیم بن جعفر نعمانی، غیبت نعمانی، ترجمه محمد جواد غفاری، نشر صدوق، چاپ دوم، 1387
2- دکتر احمد نقیب زاده، تاریخ دیپلماسی و روابط بین الملل، نشر قومس، 1389
3- اکسیر اعظم (2)، (رهیافتی بر منظومه‌ی فکری رهبر معظم انقلاب درباره‌ی انقلاب اسلامی)، دفتر فرهنگی فخرالائمه، دفتر عقل، چاپ اوّل، 1386
4- ترجمه الغدیر (عبدالحسین امینی)، ترجمه محمد تقی واحدی، بنیاد بعثت، 1387
5- سبحانی، جعفر ، فروغ ولایت، ترجمه حسین اختر رضوی، مجمع جهانی اهل بیت (ع)، قم، 1387
6- شیخ کلینی، اصول کافی، ترجمه محمدباقر کمره ای، دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی، 1379
7- صحیفه امام، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، تهران، 1378
8- صحیفه نور، انتشارات سروش، تهران، 1369
9- عبدالرحیم اباذری، طلایه داران تقریب 1(آیت الله بروجردی آیت اخلاص)، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، 1389
10- دکتر عزالدین ابراهیم (فتحی شقاقی)، شیعه و سنی غوغای ساختگی، ترجمه سید هادی خسروشاهی، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، 1389
11- علی احمدی، طلایه داران تقریب 2 (شیخ محمود شلتوت آیت شجاعت)، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، 1389
12- مهدی مسائلی، پیشوایان شیعه پیشگامان وحدت، سپیده باوران، چاپ اوّل، 1390
13- نهج البلاغه، ترجمه مرحوم دشتی، نوید اسلام، چاپ نهم، 1386

 

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد