درباره چگونگى رفتار با اهل سنت و دیگر فرقههاى مذهبى باید به این نکته مهم توجه کرد که حساب « سردمداران بدعتگذار » از « پیروان دلپاک » جداست و سرانجام « دانایان لجاجت پیشه » از « ناآگاهان عبودیت پیشه » را باید جدا دانست . دشمنان اهل بیت سردمداران گمراهى و ظلالت هستند و آنچه درباره « تبرى » و لزوم « بغض » گفته شده است ، بیشتر درباره گروه اول است . اما عموم مردم و پیروان ناآگاه ، در صورتى که روحیه حقپذیر و « قلب سلیم » داشته باشند ، اما در تشخیص حق اشتباه کردهاند مورد لطف خداوند قرار مىگیرند . ما نیز در رفتار با آنان باید نگاه محبتآمیز و هدایتگر داشته باشیم . وحدت با مسلمانان هم از این منظر قابل توجیه است . اما باید توجه داشت که اختلاط و رفتارهاى محبتآمیز موجب سستى در اعتقاد و بىاعتنایى به احکام ویژه مذهب خود ما نشود .
بهترین شیوه در رفتار با اهلسنت آن است که بدون تحریک احساسات و بروز تعصبات بر نقاط مشترک تکیه کنیم و در مقابل دشمنان اسلام و مستکبران با تمامى مسلمانان وحدت سیاسى خود را حفظ کنیم و هر چه بیشتر از فضایل اهلبیت و تعالیم و سیره آنان بازگو کنیم که در پرتو این گفتگوها محبت هر چه بیشتر حاصل آید و طبیعى است که به دنبال « محبت » ، « متابعت » و پیروى خواهد آمد . بر این اساس مسئله دوستى با دوستان اهل بیت ( ع ) و دشمنى با دشمنان آنان ، منافاتى با وحدت اسلامى بین شیعه و سنى ندارد زیرا چنان نیست که اهل تسنن از دشمنان اهل بیت باشند بلکه بسیارى از آنان به حکم آیه شریفه « قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِى الْقُرْبى » 1 دوستى و مودّت اهل بیت را واجب مىشمارند . بنابراین ، دستور دشمنى ، تنها شامل کسانى مىشودکه با اهل بیت ( ع ) از سرناسازگارى درآمده و با آنان به مقابله برخاستهاند مانند حاکمان ستمگر و یاوران آنها ویا ناصبىها .
افزون بر این گفتنى است :
یکم . سرِّ منع دوستى با دشمنان اهل بیت ، قرار گرفتن در خط و جریان انحرافى آنها است . از این رو ، پیوندهایى که در این خطر نباشند ، چندان اشکالى ندارد . البته دوستى با خاندان عصمت و طهارت ، مراتبى دارد و بیشتر فرقههاى اسلامى نیز در مرتبهاى از آن ، جاى گرفتهاند لیکن از امتیازات شیعه آن است که با تمام ابعاد ، به این دستور الهى جامه عمل پوشانده است .
دوم . امروز مصلحت مهم ترى براى حفظ اسلام ونظام اسلامى در مقابل خطرات وتهاجم شیاطین داخلى وخارجى ، وجود دارد و اقتضاى وحدت همه امت اسلامى را مىنماید . بنابراین منظور از وحدت شیعه و سنى کنار گذاشتن مسائل اختلافى و تکیه بر مشترکات و مبنا قرار دادن آنها در تعامل با یکدیگر و در مسائل مربوط به جهان اسلام و صحنه بین المللى است . به گونه اى که مسلمانان فارغ از اختلافات و با پرهیز از تفرقه در مسائل جهان اسلام همسو و هم جهت حرکت کنند . به تعبیر دیگر اختلافات مانع از اخوت اسلامى و وحدت صفوف مسلمین در برابر دشمنان نیست از این رو معناى اتحاد شیعه و سنى دست برداشتن و کوتاه آمدن از اصول و اعتقادات خویش نیست بلکه در عین وجود اختلافات زمینه تعامل و جهت گیرى یکسان در مسائل کلى و بین المللى در میان آنها وجود دارد به همین جهت مطابق قانون اساسى « دولت جمهورى اسلامى ایران موظف است سیاست کلى خود را بر پایه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامى قرار دهد و کوشش پیگیر به عمل آورد تا وحدت سیاسى ، اقتصادى و فرهنگى جهان اسلام را تحقق بخشد » ( 1 ) .
مقام معظم رهبرى فرمودند : « معناى اتحاد بین ملت هاى اسلامى این است که در مسائل مربوط به جهان اسلام همسو حرکت کنند و به یکدیگر کمک کنند و در داخل این ملت ها سرمایه هاى خودشان را بر علیه یکدیگر به کار نبرند » ( 2 ) .
{J . 2 ضرورت و لزوم این وحدت : J}
در شرایطى که دشمنان اسلام تمام تلاش خویش را براى مبارزه و مقابله با اسلام به کار بسته و آشکارا اعلام مى کنند « جهان اسلام در قرن بیست و یکم یکى از مهمترین میدان هاى زورآزمایى سیاست خارجى آمریکاست » ( 3 ) . و « تقابل اصلى آینده جوامع بشرى برخورد فرهنگ اسلامى و فرهنگ غربى است » ( 4 ) . تأکید بر مسائل اختلافى و تفرقه میان صفوف مسلمانان منطقى نیست . در زمانى که مسلمانان مى توانند با توجه به جمعیت بیش از یک میلیارد نفر و منابع و امکاناتى که در اختیار دارند به عنوان یک قدرت تأثیرگذار در صحنه بین المللى مطرح باشند پرداختن به اختلافات و مسائل تفرقه انگیز نتیجه اى جز به هدر رفتن سرمایه ها و استفاده دشمن از این اختلافات ، نخواهد داشت . مقام معظم رهبرى فرمودند : « یک میلیارد مسلمان در دنیا هستند که درباره خدا و پیامبر ( ص ) و نماز و حج و کعبه و قرآن و بسیارى از احکام دینى با هم یک عقیده دارند یک چند مورد اختلاف هم دارند اینه
بهترین شیوه در رفتار با اهلسنت آن است که بدون تحریک احساسات و بروز تعصبات بر نقاط مشترک تکیه کنیم و در مقابل دشمنان اسلام و مستکبران با تمامى مسلمانان وحدت سیاسى خود را حفظ کنیم و هر چه بیشتر از فضایل اهلبیت و تعالیم و سیره آنان بازگو کنیم که در پرتو این گفتگوها محبت هر چه بیشتر حاصل آید و طبیعى است که به دنبال « محبت » ، « متابعت » و پیروى خواهد آمد . بر این اساس مسئله دوستى با دوستان اهل بیت ( ع ) و دشمنى با دشمنان آنان ، منافاتى با وحدت اسلامى بین شیعه و سنى ندارد زیرا چنان نیست که اهل تسنن از دشمنان اهل بیت باشند بلکه بسیارى از آنان به حکم آیه شریفه « قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِى الْقُرْبى » 1 دوستى و مودّت اهل بیت را واجب مىشمارند . بنابراین ، دستور دشمنى ، تنها شامل کسانى مىشودکه با اهل بیت ( ع ) از سرناسازگارى درآمده و با آنان به مقابله برخاستهاند مانند حاکمان ستمگر و یاوران آنها ویا ناصبىها .
افزون بر این گفتنى است :
یکم . سرِّ منع دوستى با دشمنان اهل بیت ، قرار گرفتن در خط و جریان انحرافى آنها است . از این رو ، پیوندهایى که در این خطر نباشند ، چندان اشکالى ندارد . البته دوستى با خاندان عصمت و طهارت ، مراتبى دارد و بیشتر فرقههاى اسلامى نیز در مرتبهاى از آن ، جاى گرفتهاند لیکن از امتیازات شیعه آن است که با تمام ابعاد ، به این دستور الهى جامه عمل پوشانده است .
دوم . امروز مصلحت مهم ترى براى حفظ اسلام ونظام اسلامى در مقابل خطرات وتهاجم شیاطین داخلى وخارجى ، وجود دارد و اقتضاى وحدت همه امت اسلامى را مىنماید . بنابراین منظور از وحدت شیعه و سنى کنار گذاشتن مسائل اختلافى و تکیه بر مشترکات و مبنا قرار دادن آنها در تعامل با یکدیگر و در مسائل مربوط به جهان اسلام و صحنه بین المللى است . به گونه اى که مسلمانان فارغ از اختلافات و با پرهیز از تفرقه در مسائل جهان اسلام همسو و هم جهت حرکت کنند . به تعبیر دیگر اختلافات مانع از اخوت اسلامى و وحدت صفوف مسلمین در برابر دشمنان نیست از این رو معناى اتحاد شیعه و سنى دست برداشتن و کوتاه آمدن از اصول و اعتقادات خویش نیست بلکه در عین وجود اختلافات زمینه تعامل و جهت گیرى یکسان در مسائل کلى و بین المللى در میان آنها وجود دارد به همین جهت مطابق قانون اساسى « دولت جمهورى اسلامى ایران موظف است سیاست کلى خود را بر پایه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامى قرار دهد و کوشش پیگیر به عمل آورد تا وحدت سیاسى ، اقتصادى و فرهنگى جهان اسلام را تحقق بخشد » ( 1 ) .
مقام معظم رهبرى فرمودند : « معناى اتحاد بین ملت هاى اسلامى این است که در مسائل مربوط به جهان اسلام همسو حرکت کنند و به یکدیگر کمک کنند و در داخل این ملت ها سرمایه هاى خودشان را بر علیه یکدیگر به کار نبرند » ( 2 ) .
{J . 2 ضرورت و لزوم این وحدت : J}
در شرایطى که دشمنان اسلام تمام تلاش خویش را براى مبارزه و مقابله با اسلام به کار بسته و آشکارا اعلام مى کنند « جهان اسلام در قرن بیست و یکم یکى از مهمترین میدان هاى زورآزمایى سیاست خارجى آمریکاست » ( 3 ) . و « تقابل اصلى آینده جوامع بشرى برخورد فرهنگ اسلامى و فرهنگ غربى است » ( 4 ) . تأکید بر مسائل اختلافى و تفرقه میان صفوف مسلمانان منطقى نیست . در زمانى که مسلمانان مى توانند با توجه به جمعیت بیش از یک میلیارد نفر و منابع و امکاناتى که در اختیار دارند به عنوان یک قدرت تأثیرگذار در صحنه بین المللى مطرح باشند پرداختن به اختلافات و مسائل تفرقه انگیز نتیجه اى جز به هدر رفتن سرمایه ها و استفاده دشمن از این اختلافات ، نخواهد داشت . مقام معظم رهبرى فرمودند : « یک میلیارد مسلمان در دنیا هستند که درباره خدا و پیامبر ( ص ) و نماز و حج و کعبه و قرآن و بسیارى از احکام دینى با هم یک عقیده دارند یک چند مورد اختلاف هم دارند اینه