خانه » همه » مذهبی » وسعت روزی-تنگی روزی-رزق الهی-طلب روزی

وسعت روزی-تنگی روزی-رزق الهی-طلب روزی

با بررسى و ارزیابى قرآن کریم و سیره معصومان(ع) پى مى بریم که اقتصاد، کار و تولید از مهم ترین دستورات دین و آئین اسلام است. اقتصادى که دین بر آن تاکید دارد کسب درآمد از راه حلال و پرداخت حقوق شرعى آن است و کسى که کار و تلاش مى کند تا روزى حلال کسب کند و در نتیجه از دیگران بى نیاز باشد، فردى با ارزش و شرافتمند است. اقتصاد نیکو از ارکان حفظ خانواده و جامعه و مایه عزّت و استقلال کشور اسلامى است. رسول مکرم اسلام(ص) مى فرماید: «العبادةُ سبعون جزءاً افضلُها طلب الحلال» ؛ «عبادت هفتاد جزء است، برترین آن، کسب روزى حلال است»(وسائل الشیعه، ج 12، ص 11).
با نگاهى به سیره و زندگانى چهارده معصوم پى مى بریم که کار، تلاش و تولید در عرصه هاى کشاورزى و دامدارى جزء جدایى ناپذیر زندگى ایشان بوده است. آن بزرگواران کار و تولید را در جامعه اسلامى به یک فرهنگ و باور عمیق تبدیل نموده اند تا جائى که امام صادق(ع) به یکى از یاران خود فرمود: روش تأمین هزینه هاى زندگى از طریق کار و تولید، دنیاطلبى نیست، بلکه آخرت طلبى است(وسایل الشیعه، ج 12، ص 19.
در فرهنگ دینى برداشت مؤمن نسبت به کار و تلاش به قدرى والاست که اعتقاد دارد کسى که در جهت رفع نیازهاى خود و خانواده اش تلاش مى کند تا سربار جامعه نباشد، همچون رزمنده ى در جبهه جنگ بر علیه دشمن است و برابر با او و حتى برتر از او پاداش دریافت خواهد کرد.
اصل دیگر کوشش در حفظ اعتدال و میانه روى در همه ى شئون زندگى است. به خصوص کسى که در کسب روزى، در به دست آوردن نیازهاى زندگى، در هزینه هاى مصرفى و در معیشت، در معاملات، در اندوختن دارایى، در انفاق، در خوردن و آشامیدن، در شیوه پوشش و… اعتدال و اقتصاد را حفظ کند، زندگى اى سرشار از خوشبختى و کامیابى خواهد داشت.
امام صادق(ع) فرمودند: اَربَعةٌ لایُستجابُ لهم، دعوة… رجل کانَ له مالٌ فأفسَدَه، فیقول: اللهم ارزُقنى! فیقال له: الَم آمُرْکَ بالاقتصاد؟!اصول کافى، ج 4، ص 275؛ چند گروه هستند که دعایشان پذیرفته نمى شود، یکى از این گروه ها کسى است که مال و دارائى خود را زایل مى کند یا به عبارتى به درستى به مصرف نمى رساند، با این حال دست به دعا بر مى دارد و مى گوید: خدایا رزق و روزیم ده! خداوند تبارک و تعالى به او خطاب مى نماید: آیا تو را به اقتصاد و میانه روى دستور ندادم؟ یعنى هر که اعتدال را در مصرف مراعات کند، عنایت خدا شامل حالش مى شود و روزى با برکت مى یابد».
در پایان دعاهاى خاصى براى طلب رزق و رفع فقر و رفع قرض وارد شده که ما به بعضى اشاره مى کنیم و شما را به کتاب هاى مفصل که در این باره مطالب عمیق تر و جامع ترى گردآورده اند، ارجاع مى دهیم.ر.ک:مفاتیح الجنان، حاج شیخ عباس قمى(ره)/مفاتیح الحاجات، سید محمد رضا حسینى غیاثى
1ـ تلاوت سوره واقعه در هر شب مخصوصاً در رکعت اول نافله نماز عشاء.
2ـ ذکر آیات 2 و 3 سوره طلاق بعد از نمازهاى واجب.
و مَن یتّق الله یَجعل له مخرجاً، و یَرزقُه من حیثُ لایحتَسِب و من یتوکّل على الله فهو حسَبُه انَّ الله بالغ امره قد جعل الله لکلّ شى ء قدراً؛ و هر کس تقوی الهی پیشه کند خداوند راه نجاتی برای او فراهم می کند و او را از جائی که گمان ندارد روزی می دهد و هر کس بر خداوند توکل کند کفایت امرش را می کند خداوند فرمان خود را به انجام می رساند، و خدا برای هر چیز اندازه ای قرار داده است».
اساتید اخلاق بر ذکر این آیات بعد از نمازهاى واجب تأکید بسیار دارند و به تجربه آثار شگرفى در این کار نهفته است.
3ـ دعاى طلب روزى از امام صادق(ع): اللهمّ انّه لیسَ علمٌ بِموضعِ رزقى و انّما اطلبُهُ…؛مفاتیح الجنان، تعقیب نماز عشاء
4ـ سلام کردن به هنگام ورود به منزل: اگر کسى در منزل نبود این گونه سلام بدهد: السّلام علینا من ربِّنا و بعد سوره توحید «قل هو الله احد» را بخواند. نقل شده با این عمل، خداوند برکات خود را بر اهل آن منزل عنایت خواهد نمود.
5ـ حضرت رسول(ص) فرمود هر که هر روز صد مرتبه این ذکر را بگوید لا اله الاّ الله الملکُ الحقُّ المبین از فقر و وحشت قبر امان یابد و توانگر شود و درهاى بهشت بر وى گشوده شود(مفاتیح الجنان، ادعیه هر روز.
6ـ صدقه دادن به مقدار کم و به صورت مداوم.

لازم است به این چند نکته توجه کنیم:
1. آن چه وظیفه اصلی هر مسلمان است این است که در هر کاری از جمله کاسبی حلال و حرام خدا را مراعات نماید. در کاسبی از رباخواری، گرانفروشی، کم فروشی، و … پرهیز نمایند، این کار علاوه بر انجام وظیفه، قطعا عامل برکت در مال و زندگی خواهد شد به همین جهت در بین عوامل برکت مال و بیشتر شدن ثروت به این امور بر می خوریم:
1. خوردن غذای حلال باعث برکت مال می شود(1).
2. خانه ای که در آن طعام داده شود(2).
3. تجارت حلال نمودن (و پرهیز از حرام خوری)(3).
4. صدقه دادن (کمک نمودن به دیگران)(4).
5. فروختن کالا و جنس سالم(5).
6. مالی که زکات آن داده شود، هم برکت می یابد هم خداوند از آفات حفظ می کند(6).
7. نفع و سود مالی رساندن به مؤمنین.
8. ادای امانت و خیانت نکردن به مردم(7).
9. حج رفتن و حریص نبودن در مال(8).
10. مغازه و دکان در بازار داشتن.
و برخی عوامل هم باعث فقر و نداری می شود، مانند:
1. اسراف کردن(10).
2. اظهار فقر در نزد ثروتمندان نمودن(11).
3. اجتناب نکردن از مال حرام (و خوردن مال حرام)(12).
4. کار خلاف عفت انجام دادن(13).
5. احتکار و حبس نمودن غله و مایحتاج مردم(14).
6. به مردم خیانت نمودن(15).
7. خوردن آن مالی که فقیر و گرسنه آن را دیده و به آن تمایل پیدا کرده ولی به آنها داده نشده است(16).
8. مصرف نمودن پولی که مغشوش است یعنی حلال با حرام مخلوط شده است(17).
9. خمس و زکات و حق واجب مال را نپرداختن و همین طور حق کارگر و بنا را نپرداختن باعث از بین رفتن مال و فقر می شود(18).
10. کم فروشی و سرقت مال دیگران(19).
از آن چه گذشت به خوبی روشن شد که عامل برخی فقرها و از بین رفتن مال ها برخی کاسبی های حرام و یا استفاده از مال حرام است، چنان که مراعات حلال و حرام نمودن باعث برکت مال می شود و این مسأله را تجربه هم تأیید می کند نوعی کسانی که حلال و حرام را مراعات می کنند مالشان از دستبرد دزدان و … محفوظ می ماند، و برعکس کسانی که حلال و حرام را مرعات نمی کنند مالشان در معرض بلاها، سرقت ها و … قرار دارند «دزدان زتو دزدند تو دزد دیگری … ».
ولی با همه این مطالب نمی توان گفت که هر کس پولی را از دست دهد، یا ورشکستگی پیدا کرد و سارق اموال او را سرقت نمود، حتما مالش حرام بوده است، چون ممکن است بی تدبیری، یا عدم مراقبت و امثال آن باعث این امر شده باشد، و ممکن است آزمایش الهی دامنگیر او شده باشد چون گاهی خداوند مردم را با نقص و از بین رفتن اموال امتحان می کند(20)، چنان که ثروتمند بودن یکی و ضایع نشدن مال کسی در همه جا و همه وقت نشانه این نیست که تمام مال او حلال است و کاسبی حرام ندارد، چون ممکن است خداوند او را با همین مال دادن امتحان کند.
نتیجه این شد که می پذیریم که کاسبی حلال یکی از عوامل حفظ و برکت مال است و کاسبی حرام باعث بی برکتی و فقر و از بین رفتن مال می شود، ولی این کلیت ندارد که هر جا مالی تلف شد نشانه حرام بودن باشد، مگر باغ فدک فاطمه(س) را غصب نکردند، با این که مال حلال بود و یا هر جا مالی محفوظ ماند نشانه حلالیت مال باشد، ممکن است آزمایش الهی در کار باشد.

مقدمه اول:

رزق و روزى که خداوند آن را به عهده گرفته و ضمانت کرده عبارت است از سهم و نصیبى که باید به مخلوقات برسد تا بتوانند به وجود و بقاء خود ادامه دهند. البته تعهد و ضمانت الهى و رزاقیت و روزى رسانى که بذات اقدس پروردگارنسبت مى دهیم با تعهدات و ضمانت ها و تکفل هاى انسانى متفاوت است. اینکه در قرآن کریم آمده: «و ما مِن دابة فى الارض الا على الله رزقها؛ رزق و روزى هر جنبنده اى بر عهده خداونداست» (سوره هود، آیه 6) باید در نظر داشت که آنکه ماجراى رزق جنبندگان را به عهده گرفته است الله است نه یک مخلوق. الله یعنى آنکس که آفریننده نظام هاى هستى و خالق موجودات است و لذا تعهد الهى تفاوت دارد با تعهد مخلوقى که جزئىاز همین نظام و تحت تأثیر موجودات این نظام است.
شناختن فعل خدا و رزّاقیت خدا شناخت نظامات عالم است. ما خود جزء عالمیم و مانند سایر اجزاء عالم وظیفه اى داریم. وظایفى هم که ما در عالم درباره ارزاق و حقوق داریم و قانون خلقت ما را موظف به آن وظایف کرده است و یا قانون شریعت ما را به آن موظف ساختهاست از شئون رزاقیت خداوند است.
قوه جذب و تغذّى که در گیاهان است همینطور جهازات تغذیه، میل ها و غریزه هائى که در جانداران است و آنها را به سوى مواد غذایى مى کشاند همه از مظاهر رزاقیت حضرت حق است. خداست که هر جاندارى را به وسیله یک سلسله میل ها و رغبت ها مسخر کرده که در پی مایحتاج خود برود. و براى ارضاى این میل ها همیشه در تلاش باشد. همین اندیشه و تلاش و کوشش جد و جهد در این زمینه به موجب رزّاقیت خداوند است و رزاقیت اوست که روزى و روزى خوار. رزق و مرزوق را عاشق یکدیگر قرار داده و در پى هم واداشته است. در متن واقع پیوستگى خاصى بین اجزاء خلقت وجود دارد که آن ها را به یکدیگر تطبیق مى دهد. تا طفل طفل است و قادر به تحصیل روزى و تهیه آن نیست، روزى او را آماده و مهیا در اختیار او قرار داده است و تدریجا که او قدرت بیشترى پیدا مى کند و با کنجکاوى مى تواند روزى خود را بدستآورد دیگر روزى او به آسودگى در اختیارش نیست مثل اینکه روزى او را بر مى دارند و در نقطه اى دور دست مى گذارند تا برود و آنرا پیدا کند و استفاده نماید. به طور کلى یک تناسبى است میان آمادگى روزى و مقدار توانایى روزى خوار و مقدار هدایتى که بسوى روزى خود شدهاست.
انسان چون نسبت به گیاهان و حیوانات موجودى عالى تر و راقى تر است و آنچه براى زندگى گیاهان و حیوانات کافى است براى او کافى نمى باشد مسئله تحصیل روزى او شکل و وضع دیگرى دارد. فاصله بین روزى و روزى خوار در عرصه زندگى انسان بیشتر است. از این رو وسائل زیادترى در اختیار او قرار داده شده و دستگاه هدایت در وجودش تقویت گشته به او عقل و عمل و فکر داده شده. وحى و نبوت به یارى اش آمده و برایش وظیفه و تکلیف مقرر شده و همه اینها از شئون رزاقیت خداوند است. و لذا اینکه گفته شده:
مخور هول ابلیس تا جان دهد هر آنکس که دندان دهد نان دهد
توانا است آخر خداوند روز که روزى رساند تو چندین مسوز
نگارنده کودک اندر شکم نویسنده عمر و روزى است هم
(سعدى)
سخن درستى است اما نه به این معنى که دندان داشتن کافى است که نان پخته و آماده بر سر سفره انسان مهیا شود. بلکه به این معنى که در دستگاه خلقت بین نان و دندان رابطه است. اگر نان نبود دندان نبود و اگر دندان و صاحب دندان نبود نان نبود. بین روزى و روزى خوار و وسائل خوردن و هضم و جذب روزى و وسائل هدایت و راهنمایى به سوى روزى در متن خلقت ارتباط است. آن کس که انسان را در طبیعت آفریده و به او دندان داده نان یعنى مواد غذایى قابل استفاده را هم در طبیعت آفریده و اندیشه و فکر و نیروى عمل و تحصیل و حسن انجاموظیفه را هم آفریده است همه اینها توأما مظهر رزاقیت خداوند است. (ر.ک: بیست گفتار، آیت الله مطهرى، گفتار ششم، ص 127 تا 137)

مقدمه دوم:

در واقع ما دو گونه رزق و روزى داریم. رزقى که بسراغش مى رویم. و رزقى که بسراغمان مى آید.
امام على(ع): اِن الرزق رزقان رزق تطلبه و رزق یطلبک فان انت لم تأته اتاک (نهج البلاغه، نامه 31)
رزق طالب (که به سراغ ما مى آید) رزقى است که همواره ما را تعقیب مى کند حتى اگر از آن فرار کنیم ما را رها نمى سازد همان طور که رهایى از چنگال مرگ ممکن نیست. حضرت رسول اکرم(ص): لو اَنَّ ابنَ آدم فَرَّ من رِزقِه کما یَفِرُّمن المَوتَ لادرکه کما یدرکه الموت (مکارم الاخلاق 2/377)
این گونه رزق ریشه در قضاى الهى دارد و هیچ گونه تغییر و تحولى در آن صورت نمى گیرد. در این زمینه مرحوم علامه طباطبایى مى فرماید: روزى و روزى خوار متلازم همند و معنى ندارد که روزى خوار در مسیر زندگى طالب بقاء باشد اما رزقى برایش نباشد همینطور ممکننیست رزقى محقق باشد و روزى خوارى در بین نباشد و نیز رزق از مایحتاج روزى خوار افزون باشد و لذا رزق داخل در قضاى الهى است. (المیزان، ج 18، جزء 27، ص 377، عربى)
اما قسم دیگر روزى (رزق مطلوب) رزقى است که براى طالب آن مقدّر شده است. اگر آنرا طلب نمائیم و مشروط و علل لازم وصول به آنرا مراعات نمائیم چنین رزقى را بدست مى آوریم و در واقع تلاش ما در جهت رسیدن به این گونه روزى، جزءالعلّة است و اگر در کنار دیگرعلل مهیاى عالم غیب قرار گیرد مسلما دستیابى به آن حتمى است.
در این باره مولى امیرالمؤمنین على(ع) مى فرماید: طلب نمائید روزى را که مضمون و مقدر است اما براى طلب کننده آن اطلبوا الرّزق فانّه مضمون لطالبِه (الارشاد، 1/303) همانطور که طلببدون ضمانت بى معنى است تضمین رزق بدون طلب نیز در این قسم (روزى مطلوب) ناممکن است. و لذا از این دو قسم روزى که از ناحیه خداى بزرگ براى بندگان معین گشته است قسمى از آن بدون قید و شرط و به عبارتى رزق طالب و قسمى دیگر مشروط است و مطلوب. روزىبى قید و شرط در هر حال انسان را طلب مى نماید و تا پیمانه قابلیت انسان از این گونه رزق پر نگردد اجل و مرگ انسان فرا نمى رسد. حضرت رسول اکرم(ص): الا و اِنّ الرُّوحَ الاَمینَ نَفَتَ فى روعِى اَنَّه لن تَموتَنَفْسٌ حَتّى تستکمل رزقها (الکافى، 2/74/2).
اما روزى مطلوب و مشروط حتمیت و ضرورتش مشروط به انجام امورى و در نظر گرفتن مسائلى است که بدون ترتیب و انجام شرائط محقق نمى گردد.
رزق در لغت به معناى چیزى است که از آن بهره برده مى شود. (الرزق ما یُنْتَفع بِه ـ اقرب الموارد) حال روزى طالب و محتوم همان روزى وجود و هستى، عمر، امکانات و محیط و خانواده و استعداد… است که از ناحیه این قسم (روزى طالب) توان و نیروى لازم و دقت وهوشیارى براى تلاش و انجام کار پدید مى آید و در سایه این امور دَرِ روزى مطلوب و مشروط گشوده مى گردد. در باب روزى مطلوب هر کس به شکلى باید دست نیاز و در عین حال جدیت و تلاش را بسوى رزاق مطلق (حضرت حق) بلند کند حتى طفل شیرخوار که تلاشش همانگریه و ناله و فریاد اوست که در پس این گونه افعال به روزى مطلوبش (شیر مادر) دست پیدا مى کند. اما چون در بستر رشد بالید و به مقطعى بالاتر رسید تلاش و جدّیت او شکلى دیگر پیدا مى کند و به صورت تفکر و اندیشه و فعل و حرکت اعضا و جوارح نمود مى یابد و کمیّت وکیفیت روزى نیز تغییر مى کند.
نتیجه اینکه: در پى روزى طالب و محتوم و بى قید و شرط تلاش و اندیشه و کار و فعالیت آفریده مى شود و در پى تلاش و فعالیت و طلب روزى مطلوب و مشروط پدیدار مى گردد. روزى محتوم و طالب قابل تغییر و تحول و کاهش و فزونى نیست که نه حرص انسان حریصآنرا به جریان مى اندازند و نه افسردگى انسان بى میل آنرا باز مى دارد. حضرت رسول اکرم(ص): ان الرِّزقَ لا یجُرُّهُ حرص حریصٍ و لایَصْرِفُه کراهیة کارِهٍ (البحار،77/68/7)
اما بر اثر چگونگى انجام مقدماتِ روزى مطلوب و کیفیت ترکیب و نحوه ترتیب و چینش آنها مى توان روزى مطلوب را کاهش یا افزایش داد. براى نمونه حسن نیت و دوام بر طهارت از امورى است که روزى مطلوب را افزایش مى دهد. عنه(رسول الله صلى الله علیه و آله) لما قیل لَه: اُحِبُّ ان یُوَسِّعَ عَلىَّ فى الرّزق؟ دُمْ على الطَّهارة یُوَسَّعْ علیک فى الرزق (کنزالعمال،44154)
امام على(ع): من حَسُنَت نیّته زیدَ فى رزقه (البحار، 103/21/18)
پس بر ما لازم است که بعد از آنکه رابطه روزى و روزى خوار را دانستیم و آشنا شدیم که وسائلى براى رسیدن روزى به روزى خوار آفریده شده و تکلیفى هم براى تحصیل آن متوجه ما است کوشش کنیم و ببینیم بهترین و سالم ترین راه براى رسیدن به روزى چیست و قواىخود را در آن راه بکار گیریم و به خداوند که خالق این راه است توکل کنیم.

———————–
پی نوشت ها .1 چه کنیم تا خوشبخت شویم، محمد مقدسی، بنیاد فرهنگی پیام اسلام، قم: 1381، ص 34.
2. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، دار احیاء التراث، ج 74، ص 368.
3. همان، ج 64، ص 118.
4. همان، ج 96، ص 132.
5. محمد مقدسی، همان، ص 38.
6. بحارالانوار، همان، ج 77، ص 270.
?. محمد مقدسی، همان، ص 26.
8. همان، صص 29-28.
9. همان، ص 29.
10. وسائل الشیعه، ج 12، ص 41.
11. محمد مقدسی، همان، ص 11.
12. همان، ص 11 و ر.ک: جامع الدرر، فاطمی، ج 2، ص 454.
13. بحارالانوار، ج 67، ص 332.
14. محمد مقدسی، همان، ص 17.
15. بحارالانوار، ج 75، ص 114.
16. مرآه الکمال، ج 3، ص 578.
17. همان، ص 18 و محمد مقدسی، همان، ص 18.
18. همان، ص 18.
19. همان، ص 19.
20. بقره، آیات 156-155.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد