مسأله فلسطين و روند تحولات آن در گذشته و حال و آينده، از مسائلي است كه براي بررسي دقيق آن بايد مؤلّفه هاي دخيل در آن مورد ارزيابي قرار گيرد.
مؤلّفه هاي مهمّي كه مي توانند در آيندة فلسطين نقش داشته باشند، عبارتند از:
الف ـ سازمانهاي بين المللي (سازمان ملل،سازمان كنفرانس اسلامي، سازمانهاي غير دولتي NGO و ….)
ب ـ ايالات متحده آمريكا و كشورهاي بلوك غرب.
ج ـ كشورهاي اسلامي و ملتهاي مسلمان.
الف ـ سازمان ملل: براي ارزيابي آينده عملكرد اين سازمان نگاهي به گذشته آن راهگشا است، اين سازمان از همان روزي كه مسأله فلسطين مطرح شد، بناي بي عدالتي گذاشت و ملّتي را از سرزمين خود بيرون راند تا ملّتي ديگر صاحب سرزمين شوند!
در سال 1947، آمريكا با همراهي شوروي سابق طي يكي از توافقات نادر خود، طرحي را به سازمان ملل عرضه كردند كه رسماً بر تجزيه خاك فلسطين به دو بخش يهودي و عربي صحه مي گذاشت و از شوراي امنيت سازمان ملل نيز تقاضا نمودند كه اين طرح را به تصويب برساند. طرح آمريكا و شوروي در همان روز ارائه به سازمان ملل، مورد تصويب شوراي امنيت اين سازمان قرار گرفت و مجمع عمومي سازمان ملل متحد نيز در همان سال با 33 رأي موافق، 13 رأي مخالف و 10 رأي ممتنع بر تقسيم فلسطين صحّه گذاشت![1]بدين ترتيب حاكميت صهيونيسم شكل قانوني به خود گرفت و در 15 مه 1948، ديويد بن گورين بر پايي دولت اسرائيل را به صورت رسمي و قانوني اعلام كرد و در همان روز آمريكا آن را به رسميت شناخت.
سازمان ملل با اين صحنه سازي، يك ملت بي تقصير و بي پناه را محكوم به فنا و نابودي كرد» فقط براي اينكه عده اي بيگانه، ظالم، متجاوز، گناهكار، آشوب گر و جنگ طلب را در خانه هاي مردمي بي جرم و نجيب جاي دهد.[2] در حاليكه اين تصميم اساساً محكوم به بطلان است، زيرا مجمع عمومي نه براي ايجاد كشور واجد صلاحيت است و نه براي انحلال آنها.[3]بعد از تشكيل رژيم صهيونيستي و آغاز ظلم و جنايات اين رژيم غاصب، هرگاه كه سازمان ملل قطعنامه اي را بر عليه جنايات اين رژيم صادر كرده است: فوراً بوسيله آمريكا وتو شده است. مگر در چند مورد كه سازمان ملل به طريقي وحشيگريهاي اين دولت جنايتكار را فقط تقبيح كرده است. بنابراين هيچ اميدي نيست كه سازمان ملل در آينده هم بتواند كاري براي مردم فلسطين انجام دهد مگر اينكه ساختار اين سازمان در هم بريزد و نظام جديدي شكل بگيرد.
ب ـ ايالات متحده آمريكا و كشورهاي غربي: امروز آمريكا، به عنوان تنها ابر قدرت جهاني، با تمام امكانات از اسرائيل حمايت مي كند. اصولاً نگاه كلّي واشنگتن به خاورميانه بر حسب معيار دوري و نزديكي كشورها به «اسرائيل» تنظيم مي شود: افزايش يا كاهش كمك هاي مالي و تسليحاتي، مطرح كردن موضوع «حقوق بشر» موضوع خلع سلاح تسليحات هسته اي، دموكراسي، تحريم و تنبيه و حتي تهديد به اقدام نظامي را مي توان از جمله اين موارد دانست.[4]در حال حاضر جمعيت يهوديان آمريكا حدود 5/5 ميليون نفر است …. 90 درصد از كل روزنامه هاي آمريكا در مالكيت يهوديان بوده و توسط آنها اداره مي شود و آنها اين روزنامه ها را به منظور انتخاب رؤساي جمهور و نمايندگان كنگره به كار مي گيرند.[5] ارائه كمك سرانه 600/ 1 ميليون دلاري آمريكا به اسرائيل كه از ماليات دهندگان آمريكايي جمع آوري مي شود شايد بهترين شاخصي است كه ميزان سوء استفاده از صهيونيسم را از آمريكا نمايان مي سازد.(آمريكا به هر خانوادة اسرائيلي پنج نفره سالانه معادل 8000 دلار انواع كمك پرداخت مي كند.)[6]همسويي اكثر كشورهاي غربي با ايالات متحده هم بر كسي پوشيده نيست. «توني بلر» نخست وزير انگليس در مصاحبه با شبكه بي. بي. سي با صراحت مي گويد:«ايران چون مخالف سياست هاي اسرائيل در منطقه است ما نمي خواهيم به فنا آوري هسته اي مجهّز شود.»[7]ج ـ كشورهاي اسلامي و ملتهاي مسلمان: بدون ترديد كشورهاي اسلامي داراي امكانات زيادي براي پيشبرد اهداف مشترك اسلامي و اعتلاي كلمه حق دارند كه در صورت به كارگيري آنها مي تواند نقش مهمي در جايگاه كشورهاي اسلامي در جهان ايفاء نمايد. بهره مندي از حدود 60 درصد نفت كل دنيا و داشتن موقيت ژئوپلتيك و برخورداري از جمعيت جوان و داشتن 55 رأي در سازمان ملل متحد و داشتن موضوعات مشترك جهاني چون مسأله اي اسرائيل، مي تواند آنها را به سمت همگرايي بيشتر سوق دهد، اما در خصوص قضيه فلسطين به جاي ابتكار عمل منتظر اقدامات آمريكا هستند تا صلح را در منطقه به ارمفان آورد![8]امروزه دو نگرش متفاوت فكري و سياسي در ميان دولت هاي همسايه فلسطين و بويژه روشنفكران آنها مشاهده مي گردد.
نگرش اول: خط تعديل و تمكين است؛ تعديل مقاومت و هر گونه انتفاضه از يك سو و نيز تمكين فلسطينيان در برابر حد اقل امتياز اهدايي آمريكا و رژيم صهيونيستي از سوي ديگر. پرچمدار اين خط فكري اينك دولت حسني مبارك است.
نگرش دوم: گروهي كه در لبنان از امام موسي صدر، شهيد چمران و در مسير آن با شهادت هزاران شهيد از جنبش حزب الله، مقاومت اسلامي و … شكل گرفته است. اين خط اكنون در شكل انتفاضه و بسان انفجاري عظيم در داخل فلسطين اشغالي با فلسطين پيوند خورده است.[9]با بررسي مختصر موارد فوق و ماهيت كنوني نظام بين الملل، راههايي كه در مقابل ملت فلسطين مي تواند وجود داشته باشد عبارت است از:
1. تسليم بي قيد و شرط در مقابل اسرائيل: مبارزات پنجاه ساله ملت فلسطين و تحمل رنجهاي بي شمار و ايستادگي در مقابل اين رژيم غاصب نژاد پرست، نشان داده است كه اين ملّت غيور هرگز در چنين راهي قدم نخواهد گذاشت.
2. صلح با اسرائيل: غير عادلانه بودن، غير واقعي بودن، ناپايدار بودن و عدم رعايت قوانين بين المللي و بي توجّهي به بديهي ترين حقوق ابتدايي يك ملّت، تحقق صلح را تبديل به يك توهّم نموده است. اهداف اسرائيل از ورود به بحث صلح عبارتست از:
الف ـ كسب مشروعيت اشغالگري در منطقه.
ب ـ تثبيت وضعيت موجود و سر پوش گذاردن بر 50 سال تجاوز و جنايت.
ج ـ آماده سازي براي توسعه طلبي هاي بعدي.
د ـ ايجاد تفرقه در جبهه مقابل.
هـ ـ ايجاد فرصت جهت مهار انتفاضه و سركوب مقاومت اسلامي.
و ـ حلّ مشكلات داخلي.[10]بنابراين چنين راهي جز به ضرر ملت فلسطين نخواهد انجاميد. بعيد است مبارزان فلسطين چنين روش را گردن نهند.
3. مقاومت: پس از شكست رويكرد مصالحه و مذاكرات بي حاصل با تجاوزگر، ملت فلسطين در جستجوي راه حل معقولي بر آمدند تا از رهگذر آن از آرمان خود دفاع كنند كه انتفاضه همان راهي است كه مردم فلسطين برگزيدند. سنگ مهمترين نماد انتفاضه است و كاربرد آن نياز به آموزش و يا وابستگي به خارج ندارد. در انتفاضه زن و مرد و پير و جوان شركت دارند.
دست آوردهاي انتفاضه فراوان تر از آن است كه در اين مختصر بگنجد اما به طور خلاصه عبارت است از:
1. بي اعتبار شدن افسانه شكست ناپذيري اسرائيل.
2. اضمحلال و بحران درماندگي در ميان نظاميان نظاميان و ارتش اين كشور.[11]3. مهاجرت معكوس يهوديان از فلسطين اشغالي.
4. خارج شدن مسأله فلسطين از حالت يك مسأله صرفاً عربي و تبديل آن به يكي از موضوعات جهان اسلام[12] و …. و بالاخره الگوي مردم مبارزه فلسطين در اين هدف آيه شريفه است كه مي فرمايد:«….. قال الذين يظُنُّونَ انَّهم ملاقوا الله، كم من فئةٍ قليلةٍ غلبت فئةٍ كثيرةٍ باذن الله و الله مع الصابرين» بقره/ 249.
«…. كساني كه مي دانستند خدا را ملاقات خواهند كرد(و به روز رستاخيز و وعده هاي الهي ايمان داشتند) گفتند: چه بسيار گروههاي كوچكي كه به فرمان خدا بر گروههاي عظيمي پيروز شدند و خداوند با صابران(و استقامت كنندگان) است»
بنابراين؛ به عقيده ما با گسترش فرهنگ جهاد و شهادت در ميان فلسطين، رژيم غاصب اسرائيل تاب مقاومت نخواهند آورد و به زودي پيروزيهاي درخشاني نصيب مردم مظلوم فلسطين خواهدگرديد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. سرگذشت فلسطين، اكرم زعيتر، قم، دفتر تبليغات اسلامي، 1376.
2. مجموعه مقالات سيمنار روند اشغال فلسطين، انتشارات دانشگاه علامه طباطبايي، تهران، 1379.
پي نوشت ها:
[1] . نيم نگاهي به چهره صهيونيسم بين الملل، مجله مبلّغان، ش 23، ص 106.
[2] . زعيتر، اكرم، سرگذشت فلسطين، ترجمة اكبر هاشمي رفسنجاني، قم، دفتر تبليغات اسلامي، 1376، ص 328.
[3] . همايون پور، هرمزه، ترس، اميد و پيشه امدي، تهران، انتشارات كتاب سرا، 1362، ص 70.
[4] . بنياد فرهنگي پژوهشي غرب شناسي، آمريكا دنيا را به كدام سو مي برد؟ تهران، 1380، ص 115.
[5] . روزنامه جمهوري اسلامي، 25 آبان 1383، ص 9.
[6] . رويوران، حسن، انتفاضه، تنها راه، ره توشه راهيان نور، قم، 1380، شماره 40، ص 343.
[7] . اشكوري، سيد عبدالمجيد، ايران اتمي، قم، هماي غدير، 1383، ص 74.
[8] . موسوي خميني، سيد روح الله، و ضرورت توجه به مسأله فلسطين، قم، انتشارات ره توشه، 1381، ش 45، ص 385.
[9] . قدس، انتفاضه مردم فلسطين و چشم انداز آينده، ره توشه، شماره پنجاه،ص 414.
[10] . مجموعه مقالات، سمينار روند اشغال فلسطين، به كوشش نجفقلي حبيبي، تهران، انتشارات دانشگاه علامه طباطبائي، چاپ اول، 1379، ص 100.
[11] . دولت آبادي، فيروز، رويا رويي ايدوئولوژي در انتفاضه، حضور، ش 40، ص 67.
[12] . واعظي، حسن، نبرد نابرابر، تهران، انتشارات سروش، 1371، ص 237، فصل 4.