در قرن چهارم هجری عواملی به وجود آمد که برای وسعت یافتن تشیع و نیرومند شدن شیعه کمک به سزایی میکرد که از آن جمله سستی ارکان خلافت بنیعباس و ظهور پادشاهان «آل بویه» بود.پادشاهان »آل بویه« که شیعه بودند, کمال نفوذ را در مرکز خلافت که بغداد بود و همچنین در خود خلیفه داشتند. واین قدرت قابل توجه به شیعه اجازه میداد که در برابر مدعیان مذهبی خود که پیوسته به اتکای قدرت , خلافت آنان را خرد میکردند, قد علم کرده آزدانه به تبلیغ مذهب بپردازند.چنانکه مورخین گفتهاند در این قرن, همه جزیرة العرب یا قسمت معظم آن به استثنای شهرهای بزرگ , شیعه بودند و با این وصف برخی از شهرها نیز مانند هجر و عمان و صعده در عین حال شیعه بودند. در شهر بصره که پیوسته مرکز تسنن بود و با شهر کوفه که مرکز تشیع شمرده میشد رقابت مذهبی داشت, عدهای قابل توجه شیعه بودند و همچنین در طرابلس و نابلس و طبریه و حلب و هرات, شیعه بسیار بود و اهواز و سواحل خلیج فارس از ایران نیز مذهب رواج داشت. در آغاز این قرن بود که » ناصر اطروش« پس از سالها تبلیغ که در شمال ایران به عمل آورد به ناحیه طبرستان استیلا یافت و سلطنت تاسیس کرد که تا چند پشت ادامه داشت و پیش از » اطروش« نیز حسن بن زید علوی سالها در طبرستان سلطنت کرده بود.دراین قرن, فاطمیین که اسماعیلی بودند به مصر دست یافتند و سلطنت دامنهداری ( 296- 527) تشکیل دادند.
بسیار اتفاق میافتاد که در شهرهای بزرگ مانند بغداد و بصره و نیشابور کشمکش و زد خورد و مهاجمههایی میان شیعه و سنی در میگرفت و در برخی از آنها شیعه غلبه میکرد و از پیش میبرد.
شیعه در اسلام، ص59، علامه سید محمد حسین طباطبائی.
بسیار اتفاق میافتاد که در شهرهای بزرگ مانند بغداد و بصره و نیشابور کشمکش و زد خورد و مهاجمههایی میان شیعه و سنی در میگرفت و در برخی از آنها شیعه غلبه میکرد و از پیش میبرد.
شیعه در اسلام، ص59، علامه سید محمد حسین طباطبائی.