در اين سؤال دو مسأله مورد پرسش واقع شده است:
1. معرفي اشخاصي كه در زمان ظهور امام زمان (عج) رجعت ميكنند.
2. شناخت طرفداران و نحوه آگاهي امام ـ عليه السّلام ـ از عقيده و افكار اشخاصي كه طرفدار آن حضرت بوده اند و از دنيا رفته اند.
آنچه نياز به بررسي بيشتر دارد، بخش نخست سؤال است. به همين جهت ما در اين جا، ابتداءً به پاسخ قسمت دوم سؤال ميپردازيم. آن گاه اشاره ي به بخش اول سؤال مي کتيم.
شناخت طرفداران:
پاسخ اين فقره از سؤال واضح است، زيرا داشتن علم غيب و آگاهي از اسرار انسان و جهان، از شئونات امام معصوم ـ عليه السّلام ـ ميباشد و امام كسي است كه علم گذشته و آينده را دارا است و بر اعمال بندگان، اشراف و احاطه دارد. اگر چنين نباشد نميتواند امام و حجت ميان خلق و خالق باشد. خود حضرت در توقيعي شريف كه به شيخ مفيد (ره) صادر فرموده است، پاسخ اين سؤال را به بهترين وجه يادآور شده است، ميفرمايد: «انا نحيط علماً بانبائكم و لايعذب عنا شيء من اخباركم… انا غير مهملين لمراعاتكم و لاناسين لذكركم…»؛[1] ما احاطه و اشراف كامل بر اخبار شما داريم و هيچ چيزي از اخبار شما از ديد ما پنهان نميباشد. ما مواظب اوضاع و احوال شما هستيم و هيچ گاه ياد شما را از خاطر نميبريم. بنابراين از اين نظر جاي نگراني وجود ندارد، زيرا حضرت نسبت به شيعيان و دشمنان خود هرگز بيتفاوت نميباشد و تمام جريانات را نيز باخبر است. هر كس به ميزان ايمان و معرفت خود، در ميان پيروان حضرت، جايگاه خاص خود را دارد.
ضرورت اعتقاد به رجعت:
بر اساس روايات، اين مسأله اجمالاً قطعي و مسلم است كه ائمه ـ عليهم السّلام ـ وعدهاي از مؤمنين و كفار در زمان ظهور مهدي ـ عليه السّلام ـ دوباره زنده ميشوند. و اين موضوع به عنوان «رجعت» جزء معتقدات شيعه و ضروري مذهب ميباشد.
توضيح مطلب اين است كه زنده شدن مردگان و بازگشت آنان به دنيا، چون از امور غيبي مربوط به آينده است، لذا اعتقاد به آن متوقف است بر وجود دلائل معتبر نقلي از معصومين ـ عليهم السّلام ـ . در روايات مربوط به اين موضوع گرچه خصوصيات آن به طور كامل بيان نشده است ولي اصل مسأله رجعت در حد تواتر از ائمه ـ عليهم السّلام ـ نقل شده است. مرحوم سيد مرتضي در اين رابطه ميفرمايد: شيعه اماميه بر اين اعتقاد است كه خداوند به هنگام ظهور امام زمان (عج) گروهي از شيعيان آن حضرت را كه پيشتر مردهاند، باز ميگرداند تا به ثواب ياري و كمك به آن حضرت برسند و حكومتش را ببينند. و هم چنين گروهي از دشمنان او را باز ميگرداند تا از آنان انتقام بگيرد و شيعيان از مشاهدة ظهور حق و بالا گرفتن كلمه اهل آن، خشنود گردند.[2]علامه مجلسي (ره) نيز ميفرمايد: يكي از موضوعات اجماعي شيعه، بلكه از ضروريات مذهب حقه، حقانيت «رجعت» است كه پيش از رستاخيز، در زمان حضرت قائم (عج) خواهد بود و گروهي از مؤمنان كه داراي ايمان خالص بودهاند و نيز گروهي از كافران كه داراي كفر محض بودهاند، به دنيا باز ميگردند تا حكومت ائمه ـ عليهم السّلام ـ را ببينند.[3]در روايات نيز از موضوع «رجعت» به عنوان ايام الله تعبير شده است. امام صادق ـ عليه السّلام ـ ميفرمايد: ايام الله ـ كه ماية سرور و عزت مؤمنين است ـ سه مرحله دارد كه رجعت يكي از آن است. «ايام الله ثلاثة: يوم يقوم القائم و يوم الكره و يوم القيامه».[4] و در حديث ديگر نيز امام صادق ـ عليه السّلام ـ ايمان به رجعت را ضروري شمرده و ميفرمايد: «از ما نيست كسي كه اعتقاد به بازگشت ما نداشته باشد.»[5]امّا اعتقاد به جزئيات و خصوصيات رجعت مثل زمان و تعداد افراد و… ضرورتي ندارد و در روايات نيز به روشني بيان نشده است، آن چه قطعي و ضروري مذهب است اصل اعتقاد به رجعت في الجمله است.
امّا چه كساني دوباره زنده ميشوند و به دنيا باز ميگردند؟
روايات در اين باره دو دسته اند:
1. روايات عام
برخي روايات بصورت عام خصوصيات و ويژگي هاي گروه هايي كه به دنيا بر مي گردند را بيان كرده اند، اين دسته از روايات به سه گروه اشاره نموده اند:
الف- ائمه (عليهم السلام) رواياتي وجود دارد كه به طور عام قائل به رجعت همه ائمه شده اند امام صادق(ع) مي فرمايد: «هيچ امام و پيشوايي نيست مگر اين كه مجدداً در زمان خودش در آينده به دنيا باز مي گردد…»[6].
ب- مومنين خالص و مشركين خالص: امام صادق مي فرمايد: «بازگشت مردگان به دنيا همگاني و فراگير نيست بلكه مربوط به عده اي خاص است، بر نمي گردد به دنيا مگر كساني كه از ايمان خالص بر خوردارند يا به حد شرك خالص رسيده باشند».
علاوه بر روايت فوق روايات ديگري بر بازگشت مشركين كه به حد شرك خالص رسيده باشند و نيز دشمنان ائمه(ع) كه عناد و دشمني را به اوج رسانده اند دلالت مي كند امام صادق(ع) مي فرمايد: «فقط كساني در زمان ظهور قائم ما به سوي دنيا باز مي گردند كه ايمان شان را خالص كرده باشند يا به مرز كفر خالص رسيده باشند…» و نيز فرمودند: «زماني كه مهدي ما ظهور نمايد خداوند كساني كه به اذيت و آزار بندگان مومن مي پرداختند را با همان قيافه قبلي شان به دنيا باز مي گرداند تا مومنين از آنان انتقام بگيرند»[7]2. روايات خاص:
پاره اي از روايات به صورت خاص نام افراد را برده و مصداق كساني كه رجعت مي كنند را بيان كرده اند كه در اين قسمت به ذكر اين مصاديق مي پردازيم:
الف- پيامبر اكرم(ص) و اميرمومنان(ع)[8] و امام حسين(ع)[9]ب- شهداي كربلا به همراه امام حسين(ع) و هفتاد نفر پيامبري كه با حضرت موسي بن عمران مبعوث شدند[10]ج- اصحاب كهف، يوشع بن نون، سلمان فارسي، مقداد، ابودجانه و مالك اشتر بعنوان وزراء و معاونان حضرت ولي عصر(عج) [11]د- مفضل بن عمر[12] داود بن كثير الرقي[13]، عبدالله بن شريك عامري[14] اسماعيل فرزند امام صادق(ع)[15] حمران بن اعين و ميسر بن عبدالعزيز[16]كلام آخر: اينكه، روايات مربوط به رجعت، هرگز درصدد برشمردن تعداد و آمار افراد و يا ذكر اسامي آنان، نمي باشند بلكه اين روايات ضمن اشاره به اسامي برخي از افراد گروهها، مسأله رجعت مردگان به دنيا را، محدود و مختص كساني مي دانند كه قبل از مرگ از درجه بالاي ايمان برخوردار بوده و در حمايت از دين الهي و اطاعت از ائمه ـ عليهم السّلام ـ كوتاهي ننمودهاند و يا كساني كه در راه كفر و عناد با اهلبيت ـ عليهم السّلام ـ از هيچ تلاشي فروگذار ننموده اند. اما غير از اين دو گروه ـ چنانچه قبلاً اشاره شد ـ بازگشت به دنيا نخواهند داشت.
بنابراين آنچه مهم و تعيين كننده است خلوص ايمان در پرتو عمل به دستورات الهي و اعتصام به ولايت ائمه معصوم ـ عليهم السّلام ـ است تا در اثر چنين پيوندي خداوند نيز وي را از چنين فوز عظيمي در ايام الله ظهور مهدي و رجعت اهلبيت ـ عليهم السّلام ـ برخوردار نمايد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. الشيعه والرجعه، محمدرضا طبسي.
2. شيعه شناسي و پاسخ به شبهات، ج2، علي اصغر روضواني.
3. چشم اندازي به حكومت مهدي(عج) نجم الدين طبسي.
پي نوشت ها:
[1] . الطبرسي، ابي منصور، الاحتجاج، قم، اسوه، چاپ دوم، 1416 هـ .ق، ج2، ص599.
[2] . الطبسي النجفي، محمد رضا، شيعه و رجعت، ترجمه و تلخيص از سيد محمد ميرشاه ولد، قم، دار النشر اسلام، چ اول، 1376، ص 250.
[3] . همان، ص 259.
[4] . الكوراني، علي، معجم الاحاديث الامام المهدي (عج)، قم، موسسة المعارف الاسلاميه، چاپ اول، 1411 هـ .ق، ج 4، ص 82. حديث 1152.
[5] . همان، ص 84، ح 1154.
[6]. مغيثي، غلامرضا، رجعت از ديدگاه عقل و دين، قم، چاپ اول، 1380، ص94.
[7]. كوراني، علي، معجم احاديث الامام المهدي(عج)، موسسه المعارف الاسلامي، ج4، ص95، ح1163.
[8]. همان، ج5، ص327، ح1763.
[9]. همان، ص328، ح1766، و محمدي ري شهري، محمد، ميزان الحكمه، مكتب الاعلام، 1362ش، ج4، ص58، ح6932.
[10]. معجم احاديث الامام المهدي(عج)، ج3، ص89، ح1158.
[11]. مجلسي ، محمد باقر، بحارالانوار، ج53، ص90، ح95.
[12]. معجم احاديث المهدي(عج)، ج4، ص98، ح1165.
[13]. الاردبيلي الغروي ، محمد بن علي، جامع الرواه، كتابخانه مرعشي نجفي، 1403ه ق، ج1، ص308.
[14]. الحر العاملي، محمد بن الحسن، اثبات الهداه، بي تا، ج3، ص561.
[15]. طبسي، نجم الدين، چشم اندازي به حكومت مهدي(ع)، دفتر تبليغات اسلامي(بوستان كتاب)، ويرايش دوم، چاپ سوم، 1380، ص95.
.[16] ميزان الحكمه، ج4، ص58، ح6934.