خود امام صادق (علیه السلام) می گوید:
ما خالف الکتاب ، فاضربوه علی الجدار.
هر روایتی که از ما رسید و با کتاب خدا مخالفت کند، آن را به دیوار بکوبید.
لذا وقتی روایتی را علیه ما استفاده می کنند، اولین کاری که باید بکنیم، این است که تکلیف روایت را از نظر مبنای کلامی و رجالی شیعه بررسی کنیم و ببینیم آیا این روایت قابل اعتبار و توجیه است یا نه؟ می بینیم این روایتی که آقای عثمان الخمیس گفته، اصلا مرحوم علامه مجلسی ، سندی برای او ذکر نکرده، تا ببینیم سندش صحیح است یا نه.
دومین جواب:
جواب نقضی است. شما روایتی را از کتاب بحارالأنوار نقل کردید که فاقد اعتبار است؛ اما ما روایات متعددی داریم در این زمینه که نسبت به موقعیت و احترام و اخلاق نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، نه تنها عقلاء قبول نمی کنند، بلکه مجانین هم این مطالبی را که شما در کتاب های صحاح یا مسانید و سنن خود با سند صحیح آورده اید، قبول نمی کنند.
*** آقای حاکم نیشابوری از استوانه های علمی شماست که ذهبی و ابن حجر او را تعریف و تمجید گفته اند و او را متخصص و خریط در فن رجال دانسته اند، کتابی دارد به نام مستدرک الصحیحین؛ یعنی آنچه از نظر صحیح بخاری و مسلم، جا مانده و شرایط حجیت بخاری و مسلم را دارد، در این کتاب آورده است؛ ایشان می فرماید از قول زبیر:
أرسلنی رسول الله فی غداة باردة فأتیته و هو مع بعض نسائه فی لحافه، فأدخلنی فی اللحاف، فصرنا ثلاثة … هذا حدیث صحیح الإسناد.
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) روز سردی دنبال من فرستاد، آمدم خدمت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و دیدم او با یکی از همسرانش در زیر لحاف خوابیده است، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مرا داخل لحاف کرد و ما سه نفر شدیم.
مستدرک الصحیحین حاکم نیشابوری، ج3، ص364
اگر روایت مرسله در کتاب بحارالأنوار گفته است علی (علیه السلام) زیر لحاف رفت، ولی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) وسط خوابید، روایت شما این را هم نگفته است و معلوم نیست که زبیر وسط بوده یا نه؛ شما نسبت به این روایت چه می گوئید؟ حاکم نیشابوری هم می گوید این حدیثی است که سندا صحیح است.
من کان بیته من زجاج ، فلا یرم الحجر.
کسی که خانه ای از شیشه بنا کرده، سنگ پرانی نمی کند.
شمائی که این چنین روایتی با سند صحیح دارید، نباید بر شیعه خرده بگیرید.
*** روایتی دیگر باز هم با سند صحیح، مجاهد از عایشه نقل می کند و می گوید:
کنت آکل مع النبی (صلی الله علیه و سلم) ، حیسا فی قعب، فمر عمر فدعاه، فأکل فأصابت إصبعه إصبعی، فقال حس أو أوه لو أطاع فیکن ما رأتکن عین. (و رجاله رجال الصحیح)
داشتیم با رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) داخل یک ظرف گود داری حلوا می خوردیم، عمر داخل شد و رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) عمر را دعوت کرد به غذا خوردن، من داشتم از ظرف غذا می خوردم که عمر هم از همان ظرف من غذا خورد و انگشتان عمر با انگشتان من تماس گرفت. عمر گفت اوه! ای وای! اگر رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) حرف من عمر را گوش می کرد، چشم نامحرمان به شما زنان نمی افتاد.
مجمع الزوائد هیثمی، ج7، ص93 – سنن کبری بیهقی، ج6، ص435 – درالمنثور، ج5، ص213 – تهذیب الکمال مزی، ج29، ص138 – معجم اوسط طبرانی، ج3، ص212
آقای عثمان الخمیس! اینکه عمر دست همسر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را لمس می کند، شما چگونه می بینید؟ حرام هست یا نه؟ آن هم از طرف خلیفه دوم! اگر چنانچه روایات بحارالأنوار آن را می گوید که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بین علی (علیه السلام) و عایشه فاصله انداخت، اینجا که جناب خلیفه دوم شما، دستش با دست عایشه تماس گرفت. اضافه بر این، عمر تعبیری به دور از ادب می گوید، جمله ای که عمر در ادامه می گوید، آیا تنقیص مقام رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و عایشه نیست؟! آقای عثمان الخمیس! اگر چنانچه شما این جمله را به پدرت بگوئی، چه می شود؟ اگر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به حرف من گوش می کرد … .
آقای زیلعی از علمای بزرگ أهل سنت و کتابی دارد به نام تخریج الأحادیث ، در ذیل این حدیث یک اضافه ای هم دارد و می گوید عمر گفت:
و قال یا رسول الله یدخل علیک البار و الفاجر فلو أمرت أمهات المؤمنین بالحجاب .
تخریج الأحادیث والآثار الزیلعی،ج 3 ،ص 126 .
افراد بد و خوب به ملاقات شما می آیند، دستور بدهید که زنان مؤمنین با حجاب باشند.
یعنی معاذ الله نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت به مسائل ناموسی به اندازه جناب عمر هم غیرت نداشته است؟! آیا این درست است؟!
می گویند حرمت امامزاده را، اول باید متولی نگه دارد؛ اگر متولی به امامزاده احترام نگذارد، از دیگران انتظاری نیست. اگر ما بیائیم به نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) چنین جسارتی بکنیم، آن وقت نباید انتظار داشته باشیم که یهودیان ومسیحیان نسبت به ساحت مقدس رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) این گونه جسارت ها را نداشته باشند. وقتی شما می آئید پیامبر را اینگونه مقامش را پائین می آورید و غیرت جناب عمر را بیشتر از پیامبر می دانید، واقعا خیلی جرأت می خواهد!!! فردای قیامت چه جوابی به نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) خواهید داد با اینکه ادعا هم می کنید روایت صحیح است.
*** در کتاب صحیح مسلم و بخاری که می فرمائید أصح الکتب بعد از قرآن است، نقل می کند از قول عایشه که:
کان رسول الله (صلی الله علیه و سلم) مضطجعا فی بیتی کاشفا عن فخذیه أو ساقیه، فستأذن ابوبکر، فأذن له و هو علی تلک الحال؛ فتحدث ثم استأذن عمر، فأذن له و هو کذلک؛ فتحدث ثم استأذن عثمان، فجلس رسول الله (صلی الله علیه و سلم) و سوی ثیابه؛ قال محمد و لا أقول ذلک فی یوم واحد فتحدث؛ فلما خرج، قالت عایشة: یا رسول الله! دخل أبوبکر، فلم تهتش له و لم تباله؛ ثم دخل عمر، فلم تهتش له و لم تباله؛ ثم دخل عثمان، فجلست و سویت ثیابک؛ فقال الا استحیی من رجل تستحی منه الملائکة.
رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) آن روز که نوبت من بود، در خانه خوابیده بود، بطوری که ران حضرت کاملا نمایان بود؛ آقای ابوبکر آمد و گفت یا رسول الله اجازه داخل شدن می دهید و رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) اجازه داد، و ران رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) هم همینطور باز بود؛ با او صحبت کرد و بعد آقای عمر اجازه ورود خواست و رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) اجازه داد و رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) در همان حال بود؛ با او هم صحبت کرد و در این هنگام جناب عثمان هم آمد و رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) تا عثمان را دید، بلند شد و نشست و لباسش را درست کرد و رانهایش را پنهان کرد؛ سپس آنها با هم صحبت داشتند و بعد رفتند؛ از رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) پرسیدم که وقتی ابوبکر داخل شد، عکس العمل و اهمیتی نشان ندادی و رانهایت همانطور بود؛ بعد از آن عمر آمد و باز هم اهمیتی ندادی؛ اما چرا وقتی عثمان آمد، بلند شدی و نشستی و لباس هایت را روی رانت کشیدی؟ رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) گفت: عایشه! آیا خجالت نکشم از مردی که ملائکه از او خجالت می کشند؟!
صحیح مسلم، ج7، ص117، ح6103 – صحیح بخاری، ج، ص، ح – سنن الکبری بیهقی، ج2، ص231 – فتح الباری، ج7، ص44 – عمدة القاری، ج4، ص82 – مسند ابی یعلی، ج8، ص240 – صحیح ابن حبان، ج15، ص336 – تاریخ مدینه دمشق، ج39، ص81 – تاریخ اسلام ذهبی، ج3، ص471
یعنی ملائکه از دیدن جناب عثمان حیاء می کنند و از دیدن جناب عمر و ابوبکر حیا نمی کنند. اینها نشان می دهد که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از اولین اخلاق و اداب اسلامی هم برخوردار نبود، با اینکه قرآن می فرماید:
وَ إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ. سوره قلم، آیه4
از جناب عثمان الخمیس سؤال می کنیم که در این روایت، ران رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بیرون بوده و جناب ابوبکر و عمر آمدند و رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) رانش را نپوشاند، آیا این خلاف اخلاق اسلامی نیست که وقتی میهمان به منزل کسی می آید، میزبان ادب را مراعات کند؟ حتی بچه انسان وقتی می آید منزل، پدر اگر پوشش مناسب نباشد، سریع می رود و لباس مناسب می پوشد و ادب انسانی این اقتضاء را دارد و حال آنکه رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به قول شما به این شکل بود.
از این مهمتر اینکه فقهای مذاهب اربعه شما فتوا داده اند بر اینکه:
جناب نبوی از استوانه های فقهی شافعی در کتاب مجموع، ج3، ص170 می گوید:
الفخذ عوزة، الرکبة عورة.
ران و زانو هم جزء عورت است و واجب است مرد عورت خود را از دیگران بپوشاند.
جناب سرخسی از استوانه های فقهی حنفی در کتاب مبسوط، ج10، ص146 می گوید:
الفخذ عوزة.
جناب ابن قدامه از استوانه های فقهی حنبلی در کتاب مغنی، ج1، ص616 می گوید:
الفخذ عوزة.
جناب امام قرطبی مالکی در تفسیرش، ج7، ص182 می گوید:
قال مالک بن أنس: أکره للرجل أن یکشف فخذه بحضرة زوجته.
مرد حتی در نزد همسرش هم نباید رانش را آشکار کند.
اما می گویند که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) جلوی جناب عمر و ابوبکر هم می تواند رانش را آشکار کند.
از وهابیت هم، شورای عالی افتاء عربستان در کتاب فتاوا اللجنة الدائمة، ج6، ص178 می گویند:
الرکبة عورة، الفخذ عورة، ما بین السرة و الرکبة عورة.
ران و زانو جزء عورت است، از ناف تا زانو هم عورت انسان است.
باز هم این جمله را می گویم:
من کان بیته من زجاج، فلا یرم الحجر.
کسی که خانه ای از شیشه بنا کرده، سنگ پرانی نمی کند.
شمائی که این چنین فتاوائی دارید،نبایدبرشیعهخردهبگیرید.
*** جالب اینجاست باز هم درکتاب صحیح بخاری، ج3، ص201، باب الجهاد می گوید:
عن إسحاق بن عبد الله بن أبی طلحة عن أنس بن مالک رضی الله عنه أنه سمعه یقول کان رسول الله صلی الله علیه و سلم یدخل علی أم حرام بنت ملحان فتطعمه و کانت أم حرام تحت عبادة بن الصامت فدخل علیها رسول الله صلی الله علیه و سلم فأطعمته و جعلت تفلی رأسه.
نقل می کند از انس بن مالک، صحابی و غلام رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می رفت در خانه ام حرام، دختر ملحان.
او کسی است که وقتی جناب عمر در جنگ بدر فرار کرد و رفت بالای کوه و آقای ابوبکر هم افتخار می کرد که او رفته بالای کوه، ولی این زن در اطراف رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) شمشیر گرفت در دستش و جنگید؛ یعنی از آن زن هائی است که غیرتش از خیلی از مردها بیشتر است.
ام حرام، همسر عبادة بن صامت بود و رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می رفت منزل او و ام حرام غذا درست می کرد و رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می خورد، یک روزی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) سر خود را گذاشتند روی زانوی ام حرام و او سر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را تفتیش می کرد و شپش های سر او را جدا می کرد.
صحیح مسلم، ج6، ص49 – موطأمالک،ج2،ص464 – سننابیداود،ج1،ص559 – سننترمذی،ج3،ص99 – سنننسائی،ج6،ص40 – سننکبری بیهقی، ج9، ص165 – عمدة القاری، ج14، ص85 – صحیح ابن حبان، ج15، ص51 .
باید گفت إنا لله و إنا إلیه راجعون. زنده باد به این مذهب با این همه احترام به رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که آن را به اوج خود رسانده است. نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با زن نامحرم، آنهم برخورد اینگونه؟! اگر ما این را امروز حتی برای دانشجوی سنی بگوئیم، چه قضاوتی می کند؟ اگر بیاوریم در رسانه های عمومی و مجامع بین المللی و به مردم اعلام کنیم، این جوان های مسیحی به ما نمی خندند؟ این تحصیلکرده های خودمان به ما نمی خندند؟ پیامبری که می گفت:
النظافة من الإیمان.
حالا در سرش باید شپش جستجو کرد.
ما معتقدیم که هر دو کار به ضرر اسلام است که هم أهل سنت عیوب شیعه را عیان کند و هم شیعه عیوب أهل سنت را؛ ولی ما داریم دفاع می کنیم و هیچ راه چاره ای نداریم. اگر مظلوم در هنگام دفاع، مطلبی را بگوید، بر او عیب نیست؛ ولی کسی که حمله و ظلم را آغاز کرده، او همواره باید مورد طعن و مذمت قرار بگیرد. ما به وهابیت می گوئیم که تا کنون هر چه کردند، دیگر گذشته، ولی از این به بعد، به خاطر خدا و قیامت و وجدان، اگر ایمان دارید، این کارها را کنار بگذارید. اینچنین پاپیچ پیروان مکتب أهل بیت (علیهم السلام) نشوید. این شیعه تربیت یافته مکتب علی (علیه السلام) و امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) است. پرورش یافته مکتب امام سجاد (علیه السلام) است که وقتی آمد در شام، با همان حالت اسارت، وقتی که خطیب سلطنتی یاوه سرائی کرد، امام سجاد (علیه السلام) از لابلای اسراء گفت: ای یزید اجازه می دهی من بروم بالای این چوب ها و چند جمله بگویم؟ یزید گفت نه، گفتند او که مریض است، بگذار بگوید، یزید گفت من او را می شناسم، اگر او برود بالای منبر، ما را رسوا می کند. با اصرار مردم امام سجاد (علیه السلام) رفت بالای منبر، پرده را بر روی حقائق باز کرد و تمام مردم گریه و ناله و شیون سر دادند؛ بطوریکه یزید دید هیچ راهی ندارد و به مؤذن گفت اذان بگوید تا مردم صدای امام سجاد (علیه السلام) رانشنوند.
آقای عثمان الخمیس! شیعه پرورش یافته مکتب امام سجاد (علیه السلام) است. با شیعه این چنین بازی نکنید. اگر شما یک مورد در برابر ما شبهه بگوئید، ما در برابر شما صدها شبهه داریم. صلاح شما نیست و صلاح اسلام هم نیست.
*** من وقتی این جملات را می گویم، عرق شرم سراسر وجودم را می گیرد و از محضر آقا ولی عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداه) عذرخواهی می کنم. آقای عثمان الخمیس! شما که شیعه را این همه مورد هجوم قرار می دهید و دلتان برای رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می سوزد، در صحیح بخاری و مسلم آورده اید که :
عن حذیفه قال أتی النبی (صلی الله علیه و سلم) سباطة قوم، فبال قائما.
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) گاهی می آمد کنار خیابان و ایستاده بول می کرد.
صحیح بخاری، ج1، ص62 – سنن ابن ماجه، ج1، ص111 – سنن ابی داود، ج1، ص14 – سنن نسائی، ج1، ص16 – مستدرک حاکم نیشابوری، ج1، ص181 – سنن کبری بیهقی، ج1، ص100 – نیل الأوتار شوکانی، ج1، ص108 – مسند احمد حنبل، ج5، ص402 .
سباطه یعنی جائی که معمولا آشغال ها را می ریزند یا یک زاویه یا خرابه ای از محله ای، و رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) رفت آنجا و ایستاده بول کرد و آب آوردند و رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) خودش را تمیز نکرد و برای وضو این آب را برای او آورده بودند.
یک روز با یکی از این آمرین بالمعروف عربستان در کنار بیت الله الحرام بحث داشتیم و حدود 12 نفر از جوانان دور ما را گرفته بودند، گفتند شما شیعه ها چرا به حدیث صحیح مسلم و بخاری عمل نمی کنید؟ همین حدیث را من آوردم و گفتم اگر کسی بیاید بگوید که من پدرت را در این حال دیدم، حتی اگر در بیابان باشد، آیا خوشت می آید؟ یا برادرت را دیدم؟ جالب این است که در پاکستان، عده ای از سنی ها هستند که سالی یکبار ایستاده بول می کنند تا به سنت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) عمل کرده باشند. واقعا باید به این سنت گفت مرحبا.
علت اینکه غالب اینگونه روایات نقل شده، حتی در صحیح بخاری و مسلم، مثلا اینکه رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ایستاده بول می کرد، همسرش را روی دوشش گذاشته بود تا بتواند مراسم رقص را تماشا کند، وسط نماز یادش می آید که غسل جنابت انجام نداده و می رود غسل می کند و بر می گردد و … ؛ علتش این است که اینها دیدند باید برای صحابه جایگاه ویژه ای درست کنند، چون اکر بخواهند مردم را از أهل بیت (علیهم السلام) دور کنند، باید از اسکناس حقیقی، یک اسکناس تقلبی در اختیار مردم قرار بدهند؛ آمدند صحابه را علم کردند و گفتند آنچه که ما باید به مرجعیت او تن دهیم، صحابه است. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
أصحابی کالنجوم، بأیهم إقتدیتم إهتدیتم.
صحابه من مانند ستارگان اند و به هر کدام اقتداء کنید، هدایت می شوید.
عمدة القاری، ج10، ص202 – شرح نهج البلاغه إبن أبی الحدید، ج20، ص11 – تفسیر آلوسی، ج1، ص47 – میزان الإعتدال، ج1، ص413
یعنی اگر کسی به آقای خالد بن ولید اقتداء کند، باید یک مسلمان را بی گناه بکشد و به همسر او تجاوز کند.
اینها دیدند که صحابه در طول عمرشان یک کارهائی انجام داده اند که منافات با آن مقامی است که اینها برای صحابه قائلند، آمدند مشابه این کارهای خلاف صحابه را، به رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت دادند؛ دیدند نمی توانند مقامشان را به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برسانند، مقام پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را پائین آوردند.
*** مثلا شما ببینید در شرح صحیح مسلم نووی، ج3، ص166 می گوید:
فثبت أن عمر بن الخطاب و زید بن ثابت و عبد الله إبن عمر و سهل بن سعد بالوا قیاماً.
اینها کارشان ایستاده بول کردن بوده است.
مجموع نووی، ج2، ص85 –عمدةالقاری،ج3،ص135
دیدند تنها راهی که بخواهند اینها را توجیه کنند، این است که یک حدیث جعلی درست کنند که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) هم ایستاده بول می کرده.
آقای ولید می آید با حال مستی، نماز صبح را 4 رکعتی می خواند، آمدند گفتند رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) هم با غسل جنابت نماز می خواند.
شرح صحیح مسلم عبارتی دارد در همان صفحه که می گوید:
البول قائما أحصن للدبر.
ایستاده بول کردن، دبر انسان را محکم و مصون نگه می دارد.
شرح صحیح مسلم نووی، ج3، ص166 – فتح الباری، ج1، ص284 – نیل الأوتار شوکانی، ج1، ص108 – سنن کبری بیهقی، ج1، ص102 – عمدة القاری، ج3، ص136 – کنزالعمال، ج9، ص520
خدا می داند که وقتی انسان اینها را می بیند، قدر أهل بیت (علیهم السلام) را می داند. دوستان! این را من با تمام وجود می گویم که ما باید یکی از بهترین شکرهایمان را بجا آوریم که خدا ما را أهل بیتی آفرید و بر آن پدران و اجدادمان طلب مغفرت کنیم که ما را با معارف أهل بیت (علیهم السلام) آشنا کردند؛ این واقعا یک نعمت بسیار بزرگی است. انسان وقتی وارد کتاب های أهل سنت می شود و این تعابیر را می بیند، می فهمد که این تعابیر، نتیجه دوری از أهل بیت (علیهم السلام) است و با تمام وجود می فهمد کلام رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را که فرمود:
إنی تارک فیکم الثقلین، کتاب الله و عترتی و أهل بیتی؛ إن تمسکتم بهما لن تضلوا بعدی.
*** آقای عبدالله بن عمر می گوید:
إرتقیت یوما علی ظهر بیت لنا، فرأیت رسول الله علی لبنتین مستقبلا بیت المقدس لحاجته.
ما همسایه رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) بودیم و یک روز رفتم پشت بام و خانه های همسایه ها را نگاه می کردم و خانه رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) را دید می زدم، دیدم رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) دوخشتآجرگذاشتهوروبهبیتالمقدسداردقضایحاجتمیکند.
صحیح بخاری، ج1، ص45 – صحیح مسلم، ج1، ص185 – الأم شافعی، ج1، ص176 – سنن ابی داود، ج1، ص11 – سنن نسائی، ج1، ص24 – سنن کبری بیهقی، ج1، ص92 – عمدة القاری، ج2، 279 – صحیح ابن حبان،ج4، ص269
چقدر زشت و وقیح است این گونه روایات!!! این آقایان مگر یکی از گناهان کبیره را این نمی دانند که کسی بدون اجازه به خانه کسی نگاه کند؟! این گونه قضایا را نقل کردن برای چیست؟ هدف چیست؟
*** آقایان به ما می گویند که احترام رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را نگه نمی دارید. می گویند:
و فتر الوحی فترة حتی حزن النبی صلی الله علیه و سلم فیما بلغنا حزنا غدا منه مرارا کی یتردی من رؤس شواهق الجبال فکلما أوفی بذروة جبل لکی یلقی منه نفسه تبدی له جبریل فقال یا محمد انک رسول الله حقا فیسکن لذلک جأشه و تقر نفسه فیرجع فإذا طالت علیه فترة الوحی غدا لمثل ذلک فإذا أوفی بذروة جبل تبدی له جبریل فقال له مثل ذلک.
وقتی به رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) وحی نمی رسید، تصمیم به خود کشی می گرفت؛ می رفت بالای کوه و می خواست خودش را از بالای کوه پرتاب کند پائین. می گوید سه بار رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) تصمیم به خودکشی گرفت؛ وقتی جبرئیل این وضعیت را دید، دلش به حال رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) سوخت و برایش وحی فرستاد.
صحیح بخاری، ج8، ص68، ح6467، باب اول ما بدء به رسل الله من الوحی
*** این روایت شنیدنی و جالب است؛ در صحیح بخاری، ج1، ص71، ح260 از أنس بن مالک می گوید:
کان النبی (صلی الله علیه و سلم) یدور علی نسائه فی الساعة الواحدة من اللیل و النهار، و هن إحدی عشرة؛ قال قلت لأنس أو کان یطیقه، قال کنا نتحدث أنه أعطی قوة ثلاثین.
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) گاهی در یک ساعت، با یازده تن از همسرانش نزدیکی و جماع می کرد؛ گفتم به انس که آیا رسول الله توان این کار را دارد؟ گفت ما با هم گفتگو می کردیم و و می گفت خدا به او قوّت سی مرد را داده است.
ما از این آقای عثمان الخمیس سؤال می کنیم که جنابعالی فرضا بیائید در جائی بگوئید که من هر شب دو سه مرتبه با همسرم نزدیکی می کنم، آیا مردم نمی خندند که شما دیوانه شده ای؟!!
این آقای انس یا قضیه را تماشا می کرده و یا از خود رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیده است؛ اگر انس تماشا می کرده، پس او از عدالت ساقط است و این خلاف است؛ و اگر خود رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده و چنین گفته، آیا این می شود؟ گذشته از مسئله دین و مذهب و خدا و پیغمبر، آیا اینطور مطالب را نقل کردن، خلاف وجدان و انصاف نیست.
*** البته این را هم آقایان داشته باشند که أهل سنت فتوا داده اند بر اینکه متعه، زنا و حرام است و حتی أهل سنت شرق کشور هم در سایتشان هست که عقد موقت زنا است؛ ولی از آن طرف در اکثر کتاب های رجالی خود، درباره یکی از فقهای طراز اول خودشان به نام عبد الملک ابن جریج آورده اند که:
کان إبن جریج یری المتعة ، تزوج بستین إمرأة .
این آقا 60 تا همسر صیغه ای داشته است (برخی می گویند تا90 صیغه ای داشته).
سیر أعلام النبلاء ذهبی، ج6، ص331 – تهذیب التهذیب، ج6، ص360
خود ابن حجر هم می گوید:
المتفق علی وثاقته.
همه اتفاق دارند بر وثاقت این آقا.
جالب اینکه قبل از مرگ، به فرزندان خود، اسامی همسران خود را گفت که اینان مادران شما هستند و با اینها ازدواج نکنید.
خلاصه اینکه آقایان به شیعه اعتراض می کنند که شما در کتاب های خود نسبت به همسر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، احترام را رعایت نمی کنید و حال آنکه خودشان با روایات صحیح در کتب معتبر خود، مطالبی صدها برابر وقیح تر و زشت تر نقل می کنند و به نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت می دهند.