ويژگي هاي کلي علم کلام، از عصر غيبت تا خواجه نصير
اين دوره به دليل برخورداري از شرايط فکري، سياسي، اجتماعي و جغرافيايي، ويژگي هاي انحصاري خود را دارد که در رشد و يا افول تفکر کلامي – اعم از شيعي و سني – اثرگذار بوده است؛ برخي از آن ويژگي ها عبارتند از:
1. سرآغاز و تداوم غيبت امام (عليه السلام)
سال هاي 260 ق تا 329 ق- در دوره ي غيبت صغراي امام (عليه السلام)- و حتي سال هاي آغازين دوره غيبت کبراي حضرت بدون ترديد يکي از سخت ترين و بحراني ترين دوره هاي تاريخ تشيع امامي است. غيبت امام (عليه السلام)، آن هم در سنين کودکي و به ويژه براي مدتي طولاني، جامعه شيعي را با اختلاف و تشتت فکري مواجه ساخته و درگيري هاي درون گروهي، (1) تغيير مذهب (2)، پيدايش فرقه هاي منحرف (3)، زمينه سازي حمله گروه ها و مکتب هاي رقيب مانند معتزله (4) و زيديه (5) به مباني فکري اماميه را در پي داشت. (6)
غيبت ظاهري امام (عليه السلام) ، مبناي استدلال اماميه را در ضرورت وجود امام منصوب و زنده بعد از پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) با مشکل مواجه کرده بود. چرا که اماميه بر اساس قاعده لطف، وجوب نصب امام را ضروري مي دانست اما با غيبت حضرت (عليه السلام) غرض از نصب ايشان بي فايده و لغو تلقي مي شد (7) و لذا انديشمنداني امامي در عصر غيبت با توسعه در مفهوم و يا مصداق قاعده لطف اين مشکل را نيز پاسخ گفته و استحکام آن مبناي گفته شده را قوت بخشيدند. (8)
اين ويژگي، متکلمان و انديشمندان شيعه آن دوره را در انجام دو وظيفه مهم يعني دفاع از مکتب تشيع در برابر حمله هاي دشمنان و عرضه تفسير نو و تحليل هاي جديد از مباني آن جدي تر کرد و در نهايت، مکتب مقدس تشيع امامي توانست به صورتي استوار، مستحکم، تکامل يافته و ماندگار، جلوه گر شود. (9)
2. تدويني جامع از کلام اماميه
در اين دوره، علماي شيعه با استفاده زا قرآن کريم و احاديث اهل بيت (عليه السلام) مکتب کلامي جامعي را که مي توان گفت تا آن عصر بي سابقه بود تأسيس کردند و پايه و اصول اعتقادي و عملي آن را چنان ريختند که نه تنها در طول تاريخ زنده بماند، بلکه پيوسته پيشروي خود را حفظ کند و چاره جو و جواب گوي مشکل هاي اجتماعي باشد. (10) اثار متعدد کلامي شيخ مفيد، سيد مرتضي و شيخ طوسي، پاسخ هاي آنان به پرسش هاي مختلف، مناظره هاي آن ها با دانشمندان مکتب هاي رقيب، گواه اين امر است.
3. رشد چشمگير شيعه با روي کار آمدن آل بويه (11)
گسترش انديشه و تفکر شيعي تنها وامدار دولت آل بويه نيست چرا که تشيع قبل از آن نيز در مناطق مختلف جهان اسلام، پايگاه هاي مقتدر و جدي در اختيار داشت و تفکري مطرح و جدي در جهان اسلامي به شمار مي آمد و قبل از معتزله و اشاعره به مباحث کلامي پرداخته و آغازگر طرح بحث هاي کلامي بعد از رحلت پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) توسط گروهي از صحابه و تابعين بودند که بيشتر آن ها به دست بني اميه کشته شدند، هر چند در زمان امام باقر و امام صادق (عليه السلام) مجدداً تشکل يافت و آوازه شان بلند گرديد و بحث هاي کلامي را به طور جدي تر شروع کردند… (12)
قبل از روي کار آمدن آل بويه، تشيع در ايران و عراق نفوذ داشت. در دورانت خلافت الراضي بالله عباسي (322 تا 329 ) نفوذ چشمگير تشيع در بغداد موجب شد تا اهل حديث و حنابله، شيعيان اهل بيت (عليهم السلام) را به کفر و گمراهي متهم کنند و در مقابل خليفه عباسي در اعلاميه اي آن ها را مورد حمله قرار دهد. (13)
در عين حال قرن چهارم با روي کار آمدن آل بويه، قرن پيروزي شيعه بوده است؛ هر چند به دلايلي نتوانست چيرگي خود را بر دنياي اسلام تکميل کند. (14) و دوباره در اثر فشار حکومت ها، دچار خفقان شد. (15)
4. رشد تحصيل و معارف مذهبي ( در گروه رشد شيعه و تفکر شيعي )
قرن چهارم و پنجم به ويژه دوران حکومت آل بويه (16)- که اقتضادي روحيه شيعي آنان نيز چنين بود (17)- عصر درخشش تمدن اسلامي و گسترش فرهنگ و علوم عقلي و نقلي است. در اين دوره علوم مختلف از قبيل فقه، حديث، کلام، فلسفه، ادب و ادبيات از رشد قابل توجهي برخوردار شد. (18)
علاوه بر استقبال سلاطين، امرا و وزراي آل بويه، دانشمندان شيعي نيز خود در اين امر نقش قابل توجهي داشته اند. شيخ مفيد با برنامه ريزي و اختصاص مدرسه اي به امر تعليم و تربيت جوانان پرداخت. سيد مرتصي اموال و دارايي خود را صرف تربيت طلاب و دانش پژوهان و ترويج علم و دانش در راستاي تفکر اهل بيت مي کرد. (19)
نهضت علمي در اين دوره تنها از آن اسلام و شيعه نبود بلکه علاوه بر کوششي که دانشمندان اسلامي و به ويژه شيعي در تحقق هدف هاي علم جويانه خويش داشتند، پيروان اديان و مذاهب ديگر نيز توانستند ديدگاه ها، افکار و عقايد خود را مطرح نمايند. (20)
اين ويژگي و خصوصيت با انقراض آل بويه و پيروزي سلجوقيان به علت روحيه خشک و تعصب آنان رو به ضعف گراييد، حتي عرصه ي علم و دانش نيز به رشته هاي خاص و مدارس ويژه اي که نظاميه نام داشتند محدود شد تا اينکه به ظهور خواجه نصير طوسي در قرن هفتم آن محدوديت از بين رفت و براي بار ديگر علم و فرهنگ رد رشته هاي مختلف اوج گرفت.
5. شدت رقابت هاي فکري، مذهبي ميان عالمان ديني (21)
اهعميت و جايگاه اين مسئله در نمونه هاي متعددي از مناظره هاي دانشمندان مذاهب و مکتب هاي اسلامي و حتي غير اسلامي در آن عصر کاملاً آشکار است.
مناظره هاي شيخ صدوق در حضور رکن الدوله، (22) مناظره هاي شيخ مفيد با شخصيت هاي نامدار فرقه هاي اسلامي مانند علي بن عيسي رُماني، ابوبکر باقلاني و عبدالجبار معتزلي ،(23) مناظره کتبي ابن قبه با ابوالقاسم بلخي در مسئله امامت، (24) پاسخ مفضل و مکتوب سيد مرتضي به قاضي عبدالجبار معتزلي با کتاب الشافي(25) از اين قبيل اند.
اين مناظره هاي بين مذاهب شيعه و سني، گرايش هاي متفاوت يک مکتب (26) و حتي بين اديان يهودي ها ومسيحيان و يهودي ها و مسلمانان برگزار مي شد. (27)
6. اختلاف شديد بين پروان فرق و مذاهب فکري
اختلاف بينفرق و مذاهب اهل سنت اعم از مذاهب فقهي و عقيدتي و به ويژه اختلاف شديد بين سني ها و تشيع و همچنين اختلاف بين فرقه هاي شيعي از جهت فکري و سياسي و حتي نژادي رايج بود. از جمله علل اين اختلاف ها، رواج تحصيل علوم و معارف مذهبي که نتيجه آن شدت شيوع و رواج مسائل اختلافي ديني و رقابت هاي مذهبي است.
در اين دوره، شيعه و سني مخالفت هاي خود را سخت بروز دادند و چند مرتبه ميان آن ها درگيري هاي بزرگي در بغداد و ديگر شهرها ايجاد شد و جمع بسياري کشته شدند. در سال 407 ق در حدود واسط، خانه هاي شيعيان را سوزاندند و در سال 444 در محله کرخ بغداد، شيعه ها در مساجد « محمد و علي خيرالبشر» و «حي علي خير العمل» که جزو عقايد و آداب شيعه است نوشتند و اهل سنت به مخالفت، غوغايي عظيم برپا کردند و زن و مرد بسياري در اين واقعه کشته شدند. يافعي مي نويسد:
صارت الفتنه بين الرافضيه و السنيه اقتتلوا و خربت مساکن. (28)
در سال 345 قمري اختلاف سختي ميان اصفهاني ها و قمي ها رخ داد. در اصفهان شنيده شد فردي قمي يکي از صحابه را دشنام داده است. مردم شورش کردند و گروهي به قتل رسيدند. مردم، اموال تاجران قمي را غارت کردند. (29)
7. آزادي مذاهب و گفت و گوهاي ديني بين مذاهب
اين ويژگي که معلول سياست فرهنگي بني عباس، ضعف دولت آنان (30) و همچنين قدرت و سيطره آل بويه که مذهب شيعه داشتند بود، در تمام ادوار گذشته – حداقل در بغداد – سابقه نداشت؛ به ويژه براي شيعيان که در قرن هاي گذشته مورد آزارهاي فراواني قرار گرفته بودند و با آنان با سختي رفتار مي شد.
علامه طباطبايي (رحمه الله) مي نويسد:
با اينکه شيعيان تحت سيطره و قهر حکومت هاي جابر بودند و همواره از ناحيه حکومت ها سرکوب مي شدند، مع ذلک دست از کوشش خود برنداشتند تا آنکه در زمان حکومت آل بويه که تقريباً قرن چهارم هجرت بود امنيتي نسبي به دست آوردند ولي دوباره در اثر فشار حکومت دچار خفقان شدند تا آنکه با ظهور دولت صفويه در ايران، جو علم و پژوهش براي آنان فراهم گشت. (31)
8. فراز و فرود معتزله
قرن چهارم و پنجم، قرن گسترش انديشه هاي اعتزال است و رد شهرهاي ايران و همچنين بغداد و بصره توسعه شگرفي داشته است. صاحبنب عباد با اينکه خود عالمي شيعي است، (32) اما با معتزله مناسبت هاي خوبي داشت. مهم ترين عالم معتزله عبدالجبار همداني (415 ق) از سوي او قاضي القضاة بود. معتزله پس از سقوط آل بويه توسط غزنوي ها ضربه اساسي خورد و بعدها در قرن هفتم به طور کامل از ميان رفت. (33)
پينوشتها:
1- درگيري بين شلمغاني، و منصور حلاج با ابوسهل نوبختي و حسين بن روح از اين نمونه است. ر.ک: عباس اقبال، خاندان نوبختي، صص 222، 111-116؛ طوسي، الغيبة، صص 246 و 247؛ ابن نديم، الفهرست، ص 219.
2- براي نمونه مي توان از ابوالحسين هاروني علوي نام برد. ر.ک: تهذيب الاحکام، ج1، صص 1 و 2.
3- حداقل نام بيست فرقه – در همين دوره – ذکر شده است. ر.ک: مروج الذهب، ج2، ص 346؛ عباس اقبال، خاندان نوبختي، صص 161-165؛ بحوث في الملل و النحل، ج1، صص 174-190.
4- مناظره کتبي ابوالقاسم بلخي با ابن قبه رازي، ابو عيسي رماني با شيخ مفيد، و افراد ديگر را مي توان نام برد. ر.ک: رجال نجاشي، ص 381، شماره 1036، معجم رجال الحديث ج18، ص 218؛ کمال الدين، شيخ صدوق، صص 60-63، 88 و 94.
5- براي آگاهي از نقد و نقض ابن قبه بر «الاشهاد» ابوزيد عيسي بن محمد بن احمد ( م 326 ق) ر.ک: کمال الدين، صص 94-126.
6- ر.ک: سيد حسين مدرسي طباطبايي، مکتب در فرايند تکامل، صص 185-188، کمال الدين، مقدمه ي مفصل و عالمانه شيخ صدوق، صص 1-126.
7- ر.ک: سلسله مصنفات المفيد، ( النکت الاعتقاديه ) 10، ص 45.
8- ر.ک: همان، الذخيرة، ص 415؛ تلخيص الشافي، ج1، ص 79.
9- سيد حسين مدرسي طباطبايي، مکتب در فرايند تکامل، صص 25 و 26 ( با اندکي تغيير و تصرف در عبارت )
10- ر.ک: سيد جعفر شهيدي، «چهره ناشناخته تشيع»، آرام نامه، ص 74.
11- ر.ک: مونتگمري وات، فلسفه و کلام اسلامي، ص 71؛ شيخ مفيد پرچم دار آزادي، صص 80-82.
12- ر.ک: علامه طباطبايي، الميزان، ج5، ص 279؛ طبقات المتکلمين، ج1.
13- ر.ک: رسول جعفريان، تاريخ ايران اسلامي، ج2، ص 194.
14- ر.ک: همان، ج2، صص 193 و 194.
15- ر.ک: همان، ص 279، علامه طباطبايي، الميزان، ج5، ص 453.
16- آل بويه از 320 تا 447 ق در ايران و عراق فرمانروايي داشتند. جهت اطلاع از شاخه هاي حکومتي، گستره جغرافيايي، مراحل تاريخي و شخصيت هاي آنان ر.ک: حيات علمي در عهد آل بويه، صص 43-56؛ رسول جعفريان، تاريخ ايران اسلامي، دفتر دوم، صص 121-150.
17- آل بويه به طور قطع شيعه بودند هر چند در ابتدا که اسلام آوردند مذهب شيعه زيدي اختيار کردند. چنانکه سيوطي مي نويسد، ديلم در سنه 301 ق به دست حسن بن علي اطروش که زيدي بود اسلام آورد، او قبلاً مجوسي بوده است. تاريخ الخلفاء، ص 425. اما بعدها و به ويژه هنگام فرمانروايي معزالدوله در بغداد (334-356 ق) به شيعه اماميه گرويدند. قرائن زيادي امامي بودن آن ها را تأييد مي کند. ر.ک: وفيات الاعيان ابن خلکان، ج1، صص 9-28؛ تمدن اسلامي، در قرن چهارم ( آدم متز )، ج1، ص 87، رسول جعفريان، تاريخ ايران اسلامي، ج2، صص 197-199؛ الفکر الشيعي، صص 43 و 44؛ تاريخ سياسي شيعيان اثني عشري در ايران، صص 144-148 و 156؛ مادلونگ، فرقه هاي اسلامي، ص 139.
18- ر.ک: حيات علمي در عهد آل بويه، بخش دوم: رسول جعفريان، تاريخ ايران اسلامي، ج2، صص 153-202.
19- ر.ک: فلاسفه شيعه، ص 335.
20- رسول جعفريان، تاريخ ايران اسلامي، ج2، صص 203-211.
21- ر.ک: احمد امين مصري، ظهر الاسلام، ج2، ص 223، ج3، ص 603؛ فلاسفه شيعه، ص 366.
21- ر.ک: طبقات المتکلمين، ج2، ص 153.
22- ر.ک: جوئل کرمر، احياي فرهنگي در عهد آل بويه، ص 112.
23- ر.ک: طبقات المتکلمين، ج2، صص 144 و 145.
24- اين کتاب نقد دو جلد پاياني کتاب «المغني» عبدالجبار است که در 4 جلد به طور مکرر چاپ و منتشر شده است.
25- ر.ک: جوئل کرمر، احياي فرهنگي در عهد آل بويه، صص 118 و 119. چنانکه از سه مکتب مختلف فرقه معتزله نمونه هايي نقل شده است.
26- همان، ص 130.
27- غزالي نامه، ص 43، محقق بزرگوار سيد جعفر مرتضي عاملي بيش از 30 نمونه از اين حوادث دردناک را مستند به منابع تاريخي اهل سنت آورده است. ر.ک: شيخ مفيد پرچم دار آزادي انديشه، فصل اول، گوشه هاي از فجايع تلخ، صص 17-60.
28- ر.ک: تاريخ ابن اثير، ج8، صص 517، 558 و 628؛ احمد امين مصري، ظهر الاسلام، ج2، ص 219.
29- در دوران مورد بحث اين عامل نقش بيشتري داشته است. هر چند در عصر اول حکومت بني عباس ( منصور تا کمي بعد از متوکل ) عامل اول نقش جدي تري داشت که از جمله هدف هاي به کارگيري آن سياست، ايجاد رقابت با مکتب اهل بيت (عليهم السلام) بوده است.
30- علامه طباطبايي، الميزان، ج5، ص 453.
31- ر.ک: طبقات المتکلمين، ج2، صص 77 و 78.
32- ظهر الاسلام، ج4، ص 634؛ مسأله ي اختيار در تفکر اسلامي و پاسخ معتزله به آن، ص 399.
منبع مقاله :
جبرئيلي، محمد صفر؛ (1389)، سير تطور کلام شيعه، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، چاپ اول.
/ج