براي پاسخ گوئي به اين سؤال بايد موضوع را از دو منظر نگاه كرد، و از دو زاويه به بحث پرداخت، يك ، نگاه از منظر شرعي و حقوقي است، و دوم، نگاه از منظر اخلاق و فرهنگ است.
الف: نگاه شرعي و حقوقي
اگر بخواهيم فقط از اين زاويه به اين نوع عملكرد جنسي نگاهي بيندازيم بايد بگوئيم كه اولاً مرد حق دارد به همه شكل از همسر خود لذت ببرد. و يكي از مصاديق لذت همين مورد ذكر شده در نامه است. شرع مقدس اسلام هم هيچگونه حرمتي براي او در نظر نگرفته است. اما اين، همة ماجرا نيست. اگر افرادي بخواهند با مستمسك قرار دادن شرع ،كاري انجام دهند، بايد به طور كامل، همة جوانب و دستورات داده شده در اين زمينه را در نظر بگيرند.
احكام اسلام دو دسته اند: احكام اوليه و ثانويه، گاهي اتفاق مي افتد كه در ابتدا، شرع مقدس، حكم به وجوب عملي مي كند اما به دلائلي با آمدن يك حكم ثانوي، همين عمل واجب، حرام مي شود. مثلاً در اسلام، وضو گرفتن براي نماز واجب است و نماز بي وضو باطل. اما همين ديني كه حكم به وجوب وضو براي نماز مي كند، در جائي كه آب براي انسان ضرر داشته باشد مي گويد حق نداري وضو بگيري بلكه بايد تيمم كني. در چنين صورت، اگر اين شخص به اين حكم بي توجهي كند و براي نماز وضو بگيرد، نماز او باطل است و بايد قضا كند.[1] يا در مورد روزه داريم كه اگر روزه براي بدن ضرر داشته باشد، انسان حق ندارد روزه بگيرد و اگر روزه گرفت روزة او باطل است.
آري، ديني كه ما داريم اينگونه است و هرگز، در هيچ كجاي از احكام، تحمّل ضرر را جايز نمي داند و ضرر، حكم را تغيير مي دهد. اين حكم در مورد همين مسأله اي كه در نامه ذكر كرده ايد هم جريان دارد. قاعدة «لا ضرر و لا ضرار في الاسلام»[2] حكم مي كند كه اگر ثابت شود اين عمل ضرر دارد و بيماريهاي حادّي را براي زن به ارمغان مي آورد، اگر موجب بيماريهاي روحي و رواني هم مي شود، اين عمل حرام مي شود، مانند همان روزه واجب كه با حكم قاعدةلاضرر، حرام شد. خلاصه اينكه، اين حق مرد بر اساس حكم اوليه براي او ثابت شده است، اما بر اساس حكم ثانويه (لاضرر و لاضرار في الاسلام) اين عمل بر مرد حرام و اين حق از او گرفته مي شود.
ب: نگاه اخلاقي و فرهنگي
اما اگر بخواهيم موضوع را جداي از شرع، و حرمت يا حليت آن بحث كنيم، يعني با اين فرض كه، اين عمل براي زن هيچ گونه ضرر و زياني ندارد و شرع مقدس هم هيچگونه اظهار نظري در اين زمينه نكرده است.
در اين صورت بحث ديگري در اينجا پيش مي آيد و آن اينكه، اينگونه اشخاص به چه قيمتي اينكار را مي كنند؟ اين عمل حتي اگر ضرر هم نداشته باشد، حداقل باعث تضعيف بنيان هاي عاطفي خانواده مي شود. خانواده، كه قوام و پايداري آن بر اساس مهر و محبت و عشق و علاقه شكل گرفته با بروز رفتارهائي كه مورد انزجار شريك زندگي است مخصوصاً با تكرار مداوم آن، اين آشيانة محبت، به جهنمي از رنج و غصّه تبديل مي شود. از طرف ديگر، بر اساس آموزه هاي ديني، عمل جنسي بايد در ساية تربيت و اخلاق جنسي باشد. عمل جنسي از غير مجراي طبيعي آن، مُخل اخلاق جنسي است و باعث ايجاد خصومت، كينه و دشمني مي شود. بهره برداريهاي جنسي نبايد ارزشهاي اخلاقي را به هم بريزد؛ بلكه بايد مكمل و جلادهندة زندگي باشد. وجود رضايت و پرداختن به عمل زناشوئي، مستلزم همكاري زن و مرد مي باشد.[3] همكاري كردن بين زوجها به عاطفة مثبت و ديگر پاداش هاي عاطفي منجر مي گردد. منابع قدرتمند شادي، رضايت، سلامت رواني و تندرستي و… اثرات همكاري بين زوجين محسوب مي گردد.[4]البته در اين زمينه يك آموزش همگاني و فرهنگ سازي لازم است و به تنهائي، كار كردن مشكل است. متأسفانه در اين زمينه كار زيادي صورت نگرفته است و خلأ آن كاملاً احساس مي شود.فرهنگ سازي هر چند يك كار بلند مدت است ولي بسيار لازم مي باشد و بايد در آن اخلاق جنسي را ترويج بدهيم و گفتار و سخنان بزرگان ديني را سرمشق خود قرار دهيم.
اگر بخواهيم كار فوري و كوتاه مدت هم انجام بدهيم، مي توانيم به مشاوران درد آشنا و متخصص، كه در زمينة اين نوع مشكلات فكر كرده و اطلاعات دارند مراجعه كنيم.[5] و مباحث شرعي و حقوقي اين عمل را به شوهر گوشزد كرده و با ذكر پيامدهاي منفي اينگونه اعمال، و آسيب هاي روحي و جسمي آن، احساسات و عواطف او را در اين زمينه تحريك كنيم. و به او بفهمانيم كه ادامة اين كار مهر و محبت را كم كرده و به پايداري خانواده آسيب مي رساند. چرا كه «ارضاي صحيح غريزة جنسي» و «حقوق عاطفي و مقام انساني» از هم جدا ناپذيرند. به عبارت ديگر احساس لذت، يك حق عاطفي و دو طرفي است و چون حق اختصاصي نيست نبايد منحصر به يكي از طرفين (چه زن، چه مرد) باشد، يا به عبارت ديگر زن و شوهر، هم بايد لذت ببرند و هم لذت برسانند. ارضاي معقول و عاطفي اين غريزه ميان همسران جلوه اي از محبت و عشق مي باشد. در غير اينصورت… .
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. راز كاميابي در بحرانهاي زندگي، ال سيبرت، ترجمة: امين برجسته، كرمان:انتشارات خدمات فرهنگي، 1380.
2. مردان زميني، زنان زميني، كنت ونينگ ترجمة: مهرداد فيروز بخت، تهران: انتشارات شناخت، 1378.
ن: 1140مو
3. چگونه با تفاهم زندگي كنيم، حسن (قاسم) ملكي، چ2، ص 30، زنجان انتشارات نيكان كتاب، 1383.
پي نوشت ها:
[1] . براي توضيح بيشتر مراجعه شود به : توضيح المسائل، قسمت شرائط وضو.
[2] . برگرفته از حديث نبوي: محمدي ري شهري، محمد، ميزان الحكمه، قم: انتشارات دارالحديث، چاپ دوم، 1379، ج7، ص3236، ح11021.
[3] . ملكي، حسن قاسم، چگونه با تفاهم زندگي كنيم، زنجان، انتشارات نيكان كتاب، چاپ دوم، 1383، ص 30.
[4] . همان، ص 30.
[5] . همان، ص 51.