خانه » همه » مذهبی » يك متن و تاريخي رازآمیز(1)

يك متن و تاريخي رازآمیز(1)

يك متن و تاريخي رازآمیز(1)

آنچه در پي مي‌آيد مقاله‌اي است که در مقدمة فرهنگ قرآن به زبان فرانسه به چاپ رسيده است. اين فرهنگ براي مخاطب عام غربي نگاشته شده است. هدف مقاله آشنایی خوانندة غیرمتخصص با تاریخ متن قرآن و شکل‌گیری آن در بافت تاریخی‌اش است. آنچه این مقاله را برای خوانندة متخصص ایرانی حائز اهمیت می‌کند تصویر منسجمی

5857bb3f 483a 48bf a76a b430a29fe7bb - يك متن و تاريخي رازآمیز(1)

0017763 - يك متن و تاريخي رازآمیز(1)
يك متن و تاريخي رازآمیز(1)

 

نویسنده: محمدعلی امیرمعزی
مـترجم: مـجید منتظرمهدی

 

اشاره
 

آنچه در پي مي‌آيد مقاله‌اي است که در مقدمة فرهنگ قرآن به زبان فرانسه به چاپ رسيده است. اين فرهنگ براي مخاطب عام غربي نگاشته شده است. هدف مقاله آشنایی خوانندة غیرمتخصص با تاریخ متن قرآن و شکل‌گیری آن در بافت تاریخی‌اش است. آنچه این مقاله را برای خوانندة متخصص ایرانی حائز اهمیت می‌کند تصویر منسجمی است که از تلاش‌های محققان غربی در یک قرن و نیم گذشته به دست می‌دهد. تلا‌ش اين محققان که روش‌ها و گرایش‌هاي مختلفي داشتند، آن بوده است که نظریه‌ای منسجم در باب تاریخ قرآن ارائه دهند که حداکثر هماهنگی را با گزارش‌هاي تاریخی داشته باشد. مهم‌ترین ویژگی اين مقاله پوشش هر سه حوزة آلمانی،فرانسه و انگلیسی‌زبان است که باعث می‌شود شمایی کلی از تحقیقات پژوهشگران غربی در دسترس خواننده قرار گیرد.
کليدواژه: قرآن‌پژوهي، تاريخ قرآن، جمع و تدوين متن قرآن، نگرش‌هاي کلي

مقدمه
 

ما اينجا از قرآن سخن نخواهيم گفت ــ باقي اين اثر به اين امر اختصاص داده شده است ‌ــ بلكه دربارۀ چند مسئله و حوزۀ مبهم و معماگونه كه با تاريخ، متن، و نگارش قرآن در ارتباط‌اند سخن خواهيم گفت. بررسي ما بيش از آنكه در پي يافتن پاسخ و يا راه‌حل براي موضوعي باشد که در حال دگرگوني است، در پي طرح مسئله است. موضوعي كه در بيش از يك قرن و نيم اخير در پي كشف نسخ خطي و منابع جديد اسلامي و همين‌طور به كارگيري روش‌هاي جديد و نظريه‌پردازي‌هاي مختلف، شناخت ما را زير ‌و ‌‌رو كرده و می‌کند.[1] ما در پي ارائۀ گزارشي کوتاه از مطالعات متفاوت دربارۀ تاريخ و نگارش قرآن و همچنين، تصورات مسلمانان متقدم از كتاب مقدسشان هستيم. ما مي‌خواهيم اين متن را در پس‌زمينۀ وسيعِ دينيِ دوران ابتدايي اسلام قرار دهيم؛ دوراني كه صحنۀ‌ بحث‌ها و چالش‌هاي مختلف دربارة متن قرآن بوده است؛ مباحثي كه نشان از تكثر ديدگاه‌هايي دارد كه «محافظان درست‌باوریِ» (orthodoxie) متأخر، به دلايل ايدئولوژيك، در پي پنهان كردن آنها هستند.

مسائلي که پژوهش‌های غربي مطرح کرده‌ا‌ند
 

شرق‌شناسان و اسلام‌شناسان بسيار زود به تاريخ قرآن علاقه‌مند شدند و البته دانشمندان مسلمان نيز از دیرباز مجذوب بررسی تاریخ قرآن بوده‌اند. مؤمنان بخشي از محتواي اين كتاب را گویای حقيقت ابدي می‌دانند و بخشي ديگر را متوجه موقعيت‌هاي خاص زندگي پيامبر(ص) و زمانۀ ایشان می‌دانند؛ البته اين بخش دوم در نگاه مسلمانان مربوط به تاریخ ــ به منزلة رشته‌ای علمي و انتقادي ــ نيست، بلكه دانشي ديني است كه به دست مؤمنان فراهم آمده است. اين دانش در ميان اهل سنت به صورت نوشته‌هاي دفاعي ظهور كرده (كه هدفش دفاع از درستي مطلق متن قرآن است) و در تشیع متقدم به صورت بحثي کلامی ظاهر شده است كه درستي و تماميت متن را مورد ترديد قرار می‌دهد. قطعاً مضمون و اعتبار نسخۀ نوشتة وحي [يعني قرآني که اکنون در دست] از تاريخ و تاريخ‌گذاري نگارش قرآن جدا نيست. واضح است كه تدوين نهايي متن قرآن هر چه به زمان وحي نزديك‌تر باشد، خطر تحريف كمتر مي‌شود. مدعای اصلي رايج‌ترين سنت محافظه‌كاري این است: تصميم به جمع‌آوري قرآن بلافاصله بعد از رحلت پيامبر(ص) در سال 11 هجري، در زمان ابوبكر، خليفۀ اول، گرفته شد و نسخه‌اي رسمي که كاملاً به وحی وفادار بود وجود داشت؛ اما شكل‌گيري نهایی آن تا اواخر خلافت عثمان، تقريباً سي سال پس از رحلت رسول خدا(ص)، به درازا كشيد. بنابراين بسیار اهمیت دارد از خود بپرسيم قرآني كه امروز همه می‌شناسند و به اتفاق آن را «متن رسمي عثمان» مي‌نامند، چه زمانی و تحت چه شرايطي جمع‌آوري شده و تا چه حد به «پيام آسماني» كه پيامبر(ص) دريافت كرده وفادار است و مسلمانان صدر اسلام با اين مسئله چگونه برخورد مي‌كرده‌اند.
در اين مورد، حداقل در زمان حاضر، نسخه‌هاي خطي هيچ كمكي به ما نمي‌كنند. در واقع، هيچ نسخه‌اي كه دست‌نويس پيامبر(ص) (اكنون مي‌دانيم كه ایشان بي‌سواد نبوده‌اند)[2] و يا يكي از صحابه باشد وجود ندارد. قديمي‌ترين نسخۀ خطي كامل قرآن متعلق به قرن سوم هجري است. نسخه‌هاي بسيار قديميِ متعلق به دورۀ قبل از عباسي بسيار نادرند و تكه‌تكه بودن این نسخه‌ها تاريخ‌گذاري‌شان را دشوار و محل مناقشه ساخته است. چند گزیده از قرآن بر روي پاپيروس و پوست كشف شده است كه بعضي از محققان آنها را مربوط به پايان قرن اول و آغاز قرن دوم ‌دانسته‌اند؛ ولي چند محقق ديگر این نظرها را مردود دانسته‌اند. در طي يك قرن گذشته هيچ نظریه‌ای نتوانسته است مورد اتفاق نظر همة دانشمندان قرار گیرد.
برای بررسی جنبه‌های مختلف پاسخ، بهتر است سراغ منابع اطلاعاتی دیگر برویم و از فقه‌اللغۀ تاریخی (philologie historique) متن قرآن شروع کنیم که، از منظری کلی‌تر، در حوزۀ مطالعاتِ انتقادیِ تاریخِ نگارش در اسلام قرار دارد. در قرن نوزدهم میلادی آلویز اشپرنگر (Aloys Sprenger) در اثر معروفش زندگی محمد[ص]دربارة نگارش (کتابت)، این نظر را ارائه کرد که نگارشِ کتاب‌، به معنای واقعی کلمه، امری متأخر است. در واقع او بین دفترچۀ یادداشت که از زمان‌های بسیار قدیم وجود داشته است و کتاب‌ها که متعلق به قرن دوم و سوم هستند، تفاوت آشکاري قائل شد(اشپرنگر، 1896: 3/ XCIII). این نظریه به‌وسیلۀ گلدتسیهر در تحقیق اصلی‌اش دربارۀ شکل‌گیری و گسترش حدیث ادامه و تکامل یافت و به‌وسیلۀ مارتین هارتمن به نتیجه رسید. این روش، علی‌رغم انتقاداتِ غالباً معتبری که به آن می‌شد، تا آغاز نیمة دوم قرن بیستم در میان پژوهشگران روش غالب و برتر باقی ماند. با این حال در دهۀ شصت میلادی، چرخشی سرنوشت‌ساز رخ داد و این نظریه شدیداً مورد بحث و مجادله قرار گرفت. اولین دلیلش انتشار دو اثرِ به یادماندنی بود که ايدة وجود نوشتار نظام‌مند از زمان‌های بسیار دور در میان باسوادان سرزمین اسلام را تقويت می‌کردند: مطالعاتی در ادبیات عربی پاپیروسی نوشتۀ نبیه عبود(عبود،1957-1972) و بعد از آن تاریخ نگارش‌های [دستنوشته‌های] عربی نوشتة فؤاد سزگین(سزگین 1967-1984). این دو اثر ادعا می‌کنند که این نوع نوشتن ــ در این مورد منظور نوشتن شعر است ــ از دوران پیش از اسلام در میان اعراب وجود داشته است و به واسطۀ ظهور اسلام مجموعه‌ای نوشتاری، به‌خصوص در دورۀ امویان یعنی بین سال‌های 40 تا حدود 134 هجری، گسترش یافته است. این نظريه که مدعي قدمت نوشتار بود مدتی طولانی و به طرزی بسیار عالمانه، به‌خصوص از سوی دانشمندان آلمانی، مورد بحث قرار گرفت. شاخص‌ترین مخالفان و منتقدان این نظر رودلف زلهایم (Rudolf Selheim) و اشتفان لدر (Stefan Leder) هستند. دیگران مانند مانفرد فلایش‌‌هامر(Manfred Fleischhammer)، والتر وِرک‌مایستر(Walter Werkmeister) و یا سباستین گونتر(Sebastian Günter) بدون اینکه آشکارا از نظریۀ سزگین دفاع کنند، قدمت شکل خاصی از نوشتار را پذیرفته‌اند. در پایان، گرگور شویلر متخصص انتقال متون در اسلام با ادامه و تحلیل مطالعات پیشین و با استفاده از مقاله‌هاي بسیار زیادی که عمدتاً در مجله Der Islam منتشر شده بودند، مسئله را ماهرانه جمع‌بندی کرد. او با کاربرد دو اصطلاح یونانی syngramma و hypomnema در تاریخ متون اسلامی توانست بین دو عمل «نوشتن» که همیشه منجر به انتشار نمی‌شود و عمل «انتشار» که مدت‌ها تنها به شکل شفاهی انجام می‌پذیرد، تقسیم‌بندی معتبری ایجاد کند (شویلر، 1996).
دومین دلیلی که تئوری «کتابت متأخر» را با مشکل مواجه کرد کشف رو‌ به ‌افزایش منابع بسیار قدیمی بود. منابعی مطمئن و سترگ که عمدتاً مربوط به نیمة دوم قرن دوم هستند؛ مانند اثر بزرگ الردة و الفتوحمنسوب به سیف بن‌عمر، تاريخ المدينة نوشته ابن‌شبه (سه جلد) و همین‌طور المصنف نوشته عبدالرزاق الصنعانی (یازده جلد). به نظر می‌رسد وجود چنین آثار بزرگی، نشانِ آشکاری از تثبیت شدن سنت کتابت حداقل تا آغاز قرن دوم و حتی پایان قرن اول هجری است.

دو گرایش علمی
 

متخصصان متن و تاریخ جمع‌آوری قرآن در تاریخ‌گذاری با مسائل همانندیمواجه‌اند. در برخورد با مشکلات و تضادهایی که در نوشته‌های مسلمانان هست ــ به‌ویژه به دلیل فاصلۀ میان تاریخ پذیرفته‌شدۀ سنتیِ نگارش نهایی قرآن (در دورۀ خلافت عثمان، از سال 23 تا 35 هجری) و اولین منابعی که این اطلاعات را گزارش کرده‌اند ــ دو شیوه در پژوهش‌های غربی قابل تشخیص است؛ بر اساس اصطلاحات گرگور شویلر می‌توان یکی را کلان‌انتقادي (Hypercritique) و دیگری را انتقادی (Critique) نامید.
روش کلان‌انتقادي روش دانشمندانی است که کاملاً یا تقریباً همة سنت‌ نوشتاری مسلمانان را رد می‌کنند. آنها به‌خصوص به دورۀ طولانی انتقال اطلاعات نوشته‌شده، اختلافات و تضادهای بسیار زیاد نویسندگان و کاتبان، وجود نداشتن نهاد کنترل‌کنندة انتقال، وجود خطاهای انکارناپذير تاریخی، و روایت‌های عجیب و غریب و یا کثرت افسانه‌ها استناد می‌کنند. در آغاز قرن بیستم لئون کتانی(Leone Caetani) و هانری لمانس (Henri Lammens) متعلق به این جریان بودند. با بررسی‌های آلفونس مینگانا، متخصص زبان عربی و سریانی، دربارة انتقال متن قرآن گامی مهم در این حوزه برداشته شد (مینگانا، 1915-1916). او با ادامه و گسترش قابل ملاحظة نظرات پل کازانوا(Paul Casanova) دربارة نقش اساسی خلیفة اموی عبدالملک بن‌مروان (حکومت 65-86) و حکمران او حجاج بن‌یوسف در مقابلۀ‌ نهایی متن قرآن، بیش از همه، بر غیرقابل اعتماد بودن منابع اسلامیِ مربوط به جمع‌آوری قرآن تأکید کرد؛ در واقع، بنا بر نظر او، میان روزگار پیامبر(ص) و قدیمی‌ترین منابع روایت‌های نگارش متن قرآن، یعنی طبقات ابن‌سعد و صحيح بخاری، دو قرن فاصله است. (اما واقعیت این است که بعد از مینگانا منابع قدیمی‌تری منتشر شدند) او با دقت نظر فراوان از چند منبع سریانیِ مربوط به دو قرن اول هجری در منطقة مسیحیتِ شرقی استفاده کرد و به این نتیجه رسید که نسخة رسمی قرآن تا پایان قرن هفتم میلادی وجود نداشته است؛ یعنی «مصحف عثمان» باید در دورۀ عبدالملک به صورت نهایی گردآوری و تدوین شده باشد.
گرایش کلان‌انتقادي در میان طرفدارنش محققان معروفی مانند یسف شاخت (Joseph Schacht) و رژیس بلاشر(Régis Blachère) دارد. اين گرايش با دو کتاب جنجالی جان ونزبرو به نقطه اوج خود رسید: مطالعات قرآنی و محیط فرقه‌ای (ونزبرو،1977 و 1987). جان ونزبرو، مانند پیشینیانش، صحت تاریخی گزارش‌های مربوط به متنِ منقح قرآن را که در سنت اسلامی نقل شده‌اند زیر سؤال می‌بَرد و مدعی می‌شود که ممکن نيست قرآن تا پایان قرن دوم و حتی ابتدای قرن سوم شکل نهایی‌اش را پیدا کرده باشد. به دلایل متعددي محققان بعدی ــ نه تنها مخالفانِ روش کلان‌انتقادي بلکه شاگردان و ادامه‌دهنده‌گان روش ونزبرو، مانند پاتریشیا کرونه و مایکل کوک، نیز ــ تاریخ‌گذاری بسیار متأخر او را رد کردند. کرونه و کوک در هاجریسم (1977) در تاریخ‌گذاری نسخۀ نهایی و رسمی قرآن به نظریۀ مینگانا بازگشتند.
اما پژوهشگران روش‌ انتقادی بر این باورند که از بررسیِ علمیِ سنت نوشتاری اسلامی می‌توان به خوبي گزارش‌ها و اطلاعات کم‌‌‌و‌‌‌‌بیش قابل قبولی استخراج کرد؛ اطلاعاتي نيز وجود دارد که نمي‌توان آنها را پذيرفت. در واقع اینجا مسئلۀ اصلی پیدا کردن معیارهای مناسب ارزیابی برای ایجاد این تمایز است. برای مثال، مي‌توان با ترسیم موقعیت و فضای دقیق گرایش‌های دینی‌ـ‌ ‌سیاسی مؤلفان و جریان‌هایی که فلان متن در آن به وجود آمده است معیاري اساسي براي ارزیابی به دست داد. بخش عمده‌ای از بزرگ‌ترین دانشمندان قرن نوزدهم و اخلاف آنها در قرن بیستم از چنین روشی بهره گرفته‌اند. نخستين مورد مؤلفان اثر معروف تاریخ قرآن هستند: اول تئودور نولدکه (Theodor Noldeke) که در سال 1860 روایت سنتی مسلمانان از تاریخ قرآن را پذیرفت، سپس ادامه‌دهندگان راه او، گوتلف برگشترسر (Gotthelf Bergsträsser) و اتو پرتزل (Otto Pretal). در این میان فردریش شوالی (Friedrich Schwally)، مؤلف نسخة بازبینی‌شدة بعد از 1909، با پیروی از روش گلدتسیهر در مطالعة حدیث، بسیاری از روایات سنتی موجود دربارۀ لهجۀ قریشی قرآن و جمع اولیۀ آن به وسیلۀ ابوبکر را رد کرد. او فقط اين نظر را پذیرفت که بخش قابل‌توجهی از قرآن در همان زمان پیامبر(ص) شکل نهايي خود را یافته و جمع‌آوری نهایی نیز در زمان خلافت عثمان صورت گرفته است (شوالی، 1919: 2/1-121). گرایش انتقادی در ادامه، چند مدافع مهم در بریتانیا، به‌خصوص ریچارد بل (بل،1937-1939)، یافت. بل با در نظر گرفتن آیات به‌عنوان واحد اصلی وحی از نظریۀ بازبینی‌ها و اصلاحات گوناگون قرآن در زمانی بسیار قدیمی که بخش عمده‌اش بلافاصله بعد از رحلت رسول الله(ص) صورت گرفته است، دفاع کرد. مونتگمری وات و رابرت ر. سرجنت (Robert R. Serjent) راه او را ادامه دادند. چند سال قبل از اين دو نفر، دانشمند انگلیسی جان برتُن یکی از به يادماندنی‌ترین آثار این گرایش را عرضه کرد: جمع‌آوری قرآن (1977). اين اثر با مطالعات قرآنی ونزبرو در یک سال منتشر شدند.
علی‌رغم اینکه هر دو دانشمند بر پایۀ روش گلدتسیهر و شاخت برای بررسی اساسی صحت سنت اسلامی عمل کردند، ولی برتن در مورد تاریخ‌گذاریِ جمع‌آوریِ نهایی قرآن به نتایجی کاملاً متفاوت با نتایج ونزبرو رسید. برتن گزارش‌هايی را که مدعي بودند مصحف ابتدا در زمان ابوبکر و سپس در زمان عثمان جمع‌آوری شده است به‌عنوان «گزارش اید‌ئولوژیک» رد کرد؛ او اين گزارش‌ها را ساختۀ علمای متأخر می‌داند. برتن بین «قرآن به‌عنوان سند» که بسیار قدیمی است و «قرآن به‌عنوان منبع» که متأخرتر است، تفاوت می‌گذارد تا نتیجه بگیرد که متن قرآنِ رایج اصولاً در زمان خود پیامبر(ص) تدوین شده است.
از میان هواداران متعدد روش‌شناسی انتقادی می‌توان از آلفرد ت. ولش (Aford T. Welch) و رودی پارت (Rudi Paret) و همین‌طور از گرگور شویلر، که در این زمینه آشکارا به‌عنوان ادامه‌دهندۀ راه نولدکه شناخته شده است، نام برد. شویلر با استناد به نسخۀ معروف قرآن صنعاء در یمن و پژوهش‌های گروه گرد رودیگر پوئین (Gerd Rubriger Puin) که با استفاده از روش کَربُنِ 14 این نسخه را بین سال‌های 37 تا 71 ــ‌ یعنی کمی بعد از مرگ عثمان ــ تاریخ‌گذاری کرده‌اند، حدس‌های ونزبرو را کنار می‌گذارد. با وجود این، به علت عدم انتشار علمی این نسخه، معلوم نیست تکه‌های متعدد این نسخة قرآن که تا به امروز قدیمی‌ترین نسخه‌ای است که کشف شده، تمام قرآن را دربرمی‌گیرد یا نه. از سوی دیگر می‌توانیم از خودمان بپرسیم چرا با گذشت چند دهه از کشف مهم این قرآن، پوئین و همکارانش تنها چند مقالۀ کوتاه در این باره منتشر کرده‌اند (پوئین، 1985 و 1996؛ فون بوتمر و دیگران، 1999).[3]
روش محققان انتقادی را می‌توان این‌طور جمع‌بندی کرد: يک منبع کهن یا يک روایت و محتوایش را بايد تا جايي قابل قبول شمرد که دلیلی ارزشمند و بی‌طرفانه برای ردش پیدا نشود. در مقابل این گرایش، مایکل کوک، نمایندۀ معروف روش کلان‌انتقادی‌، می‌گوید اگر هر آنچه را که دلایل مشخصی برای قبولشان نداریم رد کنیم، به احتمال زیاد به‌خوبی موفق می‌شویم که به واقعیت تاریخی نزدیک شویم.
هارالد موتسکی (Harald Motzki)، دانشمندی که طرفدار روش انتقادی است، به‌خوبی اختلاف شدید دانشمندان غربی در تاریخ‌گذاری نسخۀ نهایی قرآن را با گزارش نتیجه‌گیری‌های چهار تن از مهم‌ترینِ این دانشمندان به تصویر می‌کشد: به ترتیب زمانی، فردریش شوالی این نسخه را متعلق به دورۀ عثمان می‌داند، مینگانا متعلق به دورۀ عبدالملک، ونزبرو متعلق به ابتدای قرن سوم هجری و معاصرش جان برتن متعلق به زمان پیامبر(ص).

پي‌نوشت‌ها:
 

[1]. این مقدمه نسخۀ کوتاه‌شده و ساده‌شده‌ای از مقاله‌ای است که با همکاری پرفسور اتان کولبرگ
(Etan Kohlberg) نوشته شده است. اين مقاله درJournal asiatique, 293, 2005, 2, p. 663-722 به چاپ رسیده است.
[2] اين جمله عقيده مرسوم عموم مسلمانان است. هرچند برخي از علماي متقدم و متأخر مخالف اين عقيده بوده‌اند ولي عقيده رايج اين است که پيامبر(ص) بي‌سواد بوده‌اند. براي ديدن استدلال‌هاي موافق اين عقيده رک: مطهري، مرتضي (1343)، پيامبر امّي، قم: دفتر انتشارات اسلامي. به نظر مي‌رسد عمده استدلال‌هاي موافقان و مخالفان حول بحثِ بي‌سوادي پيامبر بر اساس معناي کلمه «امّي» است. براي بررسي منسجمي دربارة موضوع چه در نزد قدما و چه محققان معاصر مسلمان و غير مسلمان رک:
Günther, Sebastian (2002), “Illiteracy” in Mc Auliff Jane Dammen, EQ, vol. 2, p. 442-500 (م).
[3]. آنان علت مطالعات بسيار كمي كه بر روي اين نسخه انجام شده است را محدوديت‌هاي ايجاد شده توسط دولت يمن و موانع مختلفي كه پيش روي محققان قرار مي‌دهند ذكر مي‌كنند. علاوه بر اين، اين نسخه تفاوتي جدي با متن رسمي قرآن دارد. مقالات فوق‌الذكر به چند مورد از اين تفاوت‌ها اشاره كرده‌اند: به‌جز چند تفاوت رسم‌الخطي و معنايي جزئي، در 22% از نهصد و بيست و شش دسته از تكه‌هاي بررسي شده‌، ترتيب سوره‌ها كاملاَ با ترتيب رایج متفاوت است؛ قطع آيات با هيچ يك از نظام‌هاي بيست و يك‌گانه مرسوم هماهنگي ندارد. آنچه قابل توجه است اين است که ترتيب سوره‌ها بسيار شبيه مصحف ابي‌ابن‌كعب و ابن‌مسعود است كه هر دو نزد شيعيان داراي ارزش خاصي بوده‌اند.
 

منبع: www.urd.ac.ir
ادامه دارد…

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد