با نگاه به تاريخ امت اسلامي در مي يابيم که از همان آغاز دستگاه هاي حکومتي، همواره تمام تلاش خود را در جهت محروم کردن عترت رسول اکرم ـ صلّي الله عليه وآله وسلّم ـ از حکومت و قدرت به کار بستند. و اين جدا از ستم هاي جان سوزي بود که حاکمان اموي و عباسي در حق ذريه مطهر پيامبر روا مي داشتند. در اينحال کاملا طبيعي است که نصوص، احاديث و روايات وارده در حق دوازده امام ـ عليهم السلام ـ کاملا ناياب گردد و با اشاره حکّام وقت اين احاديث از صحيفه کتب روائي حذف شود تا آن جا که وقتي شن هاي داغ صحراي کربلا به خون سرخ خامس آل عبا رنگين گشت، اساساً نسل اولاد بتول ـ عليها السلام ـ در معرض انقراض قرار گرفت. معقول نيست که حاکم ظالم (و دشمنان قسم خورده شيعه) با اجازه دادن به نقل و انتشار احاديث تعيين مهدي و نهمين فرزند از اولاد حسين بن علي ـ عليهم السلام ـ شمردن وي، اسباب ذلت و منفوريت، و در نتيجه شکست خود را فراهم سازد در اين ميان تنها روايات اندکي که احياناً از نظرشان پنهان مي ماند، از حذف و نابودي در امان مي ماندند؛ اما شگفت آور اين که با وجود همه اين مراقبت هاي شديد، باز هم مقداري که از اين روايات باقي مانده اند، چون نور خورشيد در روز انتشار يافتند[1] (و روشنگر راه حق جويان و باعث کوري خفاش صفتان کور دل در طول تاريخ گرديده اند).
اينک به دو دسته از اين روايات به اختصار اشاره مي کنيم که پاسخ تفصيلي سئوال مورد نظر در آن نهفته است يک دسته رواياتي که تصريح دارند به اينکه خلفاء و جانشينان رسول خدا دوازده نفراند، و دسته ديگر که به وضوح دلالت دارند بر اين که اين دوازده نفر از بني هاشم اند و به اسم و نسب بيان گرديده است: اما دسته اول:
بخاري به اسناد خود از جابر بن سمره نقل مي کند از رسول خدا ـ صلّي الله عليه وآله وسلّم ـ چنين شنيدم: دوازده امير و حکمران خواهند آمد. سپس کلامي فرمود که من نشنيدم، لکن پدرم گفت که ايشان فرمودند: همگي از قريش خواهند بود.[2]در صحيح مسلم آمده است: دين همچنان پابرجا خواهد بود تا روز قيامت فرا رسد، تا اينکه دوازده خليفه که همگي از قريش اند، بر شما ظاهر گردند.[3] احمد بن حنبل به اسناد خود از مسروق نقل مي کند: ما در حضور عبدالله بن مسعود نشسته بوديم و او در حال قرآن خواندن بود که مردي به وي گفت: اي ابا عبدالرحمن! آيا از رسول خدا سئوال کرديد که چند خليفه بر اين امت حکومت خواهد کرد؟ ابن مسعود پاسخ داد: از زماني که وارد عراق شده ام، کسي پيش از تو در اين باره از من سئوالي نکرده است، سپس گفت: آري: ما در اين باب از حضرت رسول ـ صلّي الله عليه وآله وسلّم ـ سئوال کرديم و ايشان پاسخ فرمود: «دوازده خليفه به عدد نقباي بني اسرائيل[4]».
از اين احاديث نکاتي استفاده مي شود:
الف: عدد اين حکمرانان يا خلفا از «دوازده» تجاوز نمي کند و همگي از قريش اند و اين عدد منطبق است بر عقيده شيعه در شماره ائمه معصومين ـ عليهم السلام ـ که جميع آن بزرگواران قريشي اند.
ب: مدلول نص، همين دوازده تن است، هم چنان که مقتضاي تشبيه ايشان به نقباي بني اسرائيل نيز همين است.
ج: اين احاديث خالي نبودن زمان از دوازده امام را مفروض مي گيرند و بيان مي دارند که بايد يکي از آنان تا هنگامي که دين مي پايد، در قيد حيات باشد تا قيامت فرا رسد.
مُسلم در اين زمينه حديث صريحي را چنين نقل مي کند: «اين امر (خلافت) در قريش باقي مي ماند تا زماني که از مردان دو تن زنده باشد.»[5]. بنابراين ائمه دوازده گانه دوران خلافت شان متصل بهم و پي در پي مي باشد و هيچگاه زمين خالي از وجود خليفه حق نمي باشد.
قندوزي حنفي، از علماء اهل سنت در اين باره چنين مي گويد: برخي از محققان گفته اند: احاديث بيانگر دوازده تن بودن خلفاي رسول خدا ـ صلّي الله عليه وآله وسلّم ـ از اشتهار ويژه اي برخوردارند و از طريق زيادي نقل شده اند و ما با روشنگري هاي زمان و توضيحات روزگار، فهميده ايم که منظور رسول خدا ـ صلّي الله عليه وآله وسلّم ـ از آن دوازده نفر در اين حديث، ائمه اثنا عشر از اهل بيت اوست و نمي توان اين حديث را بر حاکمان اموي تطبيق کرد. زيرا هم تعداد شان از دوازده نفر بيشتر اند و هم همگي جز عمر بن عبدالعزيز مرتکب ظلم هاي فاحشي شده اند و از بني هاشم نبوده اند، در حالي که پيامبر اکرم ـ صلّي الله عليه وآله وسلّم ـ طبق روايت عبدالملک از جابر فرمودند: همگي آن ها از بني هاشم اند. و آهسته ادا شدن اين عبارت از سوي رسول خدا اين روايت را تأييد مي کند. چون بني اميه خلافت بني هاشم را خوش نداشتند. همچنين نمي توان حديث را بر عباسيان تطبيق کرد: زيرا خلفاي بني العباس فزون تر از عدد مذکور بودند، ديگر اين که چندان عدالت و پارسائي را رعايت نمي کردند. گفتني است که حديث ثقلين نيز از عترت پيامبر بودن دوازده امام معصوم ـ عليهم السلام ـ را تأييد مي کند.[6]و اما دسته دوم رواياتي است که افزون بر آنچه توضيح داديم، مشخص مي سازند و شخص امام مهدي ـ عليه السلام ـ را با اسم و نسب و تبار معين مي کند و روشن مي سازد که مراد از حديث «خلفاء دوازده نفراند» چه کساني هستند:
1. قندوزي حنفي از کتاب مناقب خوارزمي به اسنادش از امام رضا ـ عليه السلام ـ از پدران بزرگوارش از رسول خدا ـ صلّي الله عليه وآله وسلّم ـ حديثي را روايت مي کند که در آن به اسامي دوازده امام از اميرالمؤمنين علي ـ عليه السلام ـ تا امام مهدي، محمد بن حسن عسکري ـ عليه السلام ـ تصريح شده است. وي پس از نقل اين روايت چنين مي گويد: و حمويني نيز اين حديث را آورده است.[7]2. هم چنين قندوزي تحت عنوان «در بيان مصاديق دوازده امام به همراه اسامي شان» از کتاب فرايد السمطين در ذکر اسامي ائمه ـ عليهم السلام ـ و نخستين ايشان، امام علي ـ عليه السلام ـ و آخرين ايشان، امام مهدي ـ عليه السلام ـ دو حديث به اسناد خود از ابن عباس نقل کرده است.[8] همين دو حديث را در باب «در بيان خلفاء رسول خدا و اوصياي وي ـ عليهم السلام ـ نيز آورده است.[9]3. قندوزي از جابر بن عبدالله انصاري از رسول خدا ـ صلّي الله عليه وآله وسلّم ـ اينگونه حکايت مي کند: اي جابر: اوصياء من و رهبران امت اسلامي، پس از من، نخستين فردشان علي است. پس از او حسن، سپس حسين… آنگاه نه امام از ذريه حسين ـ عليه السلام ـ را ذکر مي فرمايد: از علي بن الحسين تا امام مهدي بن حسن العسکري عليهم السلام.[10]4. ابن عباس از رسول خدا در طي يک حديث طولاني نقل مي کند که از رسول خدا پرسيدم امامان بعد از شما چند نفرند؟ فرمود: به عدد حواريين عيسي و اسباط موسي و نقباء بني اسرائيل. (و بعد تصريح فرمود که) آنچه بعد از من دوازده نفراند اول شان علي بن ابي طالب و بعد از او فرزندم حسن و حسين، پس از حسين فرزندش علي و پس از علي (زين العابدين) فرزندش محمد (امام باقر) و پس از درگذشت محمد، فرزندش جعفر و پس از درگذشت جعفر (امام صادق) فرزندش موسي (امام کاظم) و پس از موسي فرزندش علي (امام رضا) و پس از علي فرزندش محمد (امام جواد) و پس از درگذشت محمد، فرزندش علي (امام هادي) و پس از علي فرزندش حسن (امام عسکري) و پس از درگذشت حسن، فرزندش حجت (امام مهدي حجت ابن الحسن). آنان بعد از من هستند. هر کس در روز قيامت عارف به حق آنان بيايد وارد بهشت مي گردد. هرکس منکر حق آنان بشود يا حق يکي از آنان را منکر بشود مثل آن است که منکر حق من شده و حکم مرا ردّ و انکار کرده باشد و هرکس مرا انکار کند مثل آن است که خدا را انکار کرده باشد.[11]پس روشن گرديد که امامان بعد از رسول مکرم اسلام اولا دوازده نفراند و ثانيا پي در پي و متصل و نسل بعد نسل مي باشند و هيچگونه فاصله و خلاء زماني بين شان وجود ندارد چه آنکه زمين هيچگاه بدون وجود امام و حجت الهي باقي نمي ماند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. در انتظار ققنوس، سيد ثامر هاشم العميدي، ترجمه مهدي عليزاده.
2. موعود اديان، آيت الله منتظري
پي نوشت ها:
[1]. در انتظار ققنوس، ترجمه مهدي علي زاده، ص 128.
[2]. صحيح بخاري، ج 4، ص 194، کتاب الاحکام، باب الاستخلاف.
[3]. صحيح مسلم، ج 2، کتاب الاماره، باب «مردم پيروان قريش اند»، ص 115.
[4]. مسند احمد، ج 5، ص 90 ـ 93.
[5]. صحيح مسلم، ج 3، ص 1154 ح 1820، صحيح بخاري، ج 9، ص 701.
[6]. قندوزي، ينابيع الموده، ج 3، ص 105.
[7]. قندوزي، ينابيع الموده، ج 3، ص 161، باب 93.
[8]. پيشين، ص 99.
[9]. پيشين، ص 212.
[10]. پيشين، ص 170.
[11]. آيت الله صافي گلپايگاني، منتخب الاثر، ص 142 ـ 143 به نقل از کفاية الاثر في النص علي ائمة الاثناعشر.