طلسمات

خانه » همه » مذهبی » يک خبر غيبي

يک خبر غيبي

يک خبر غيبي

عبدالله بن مغيره گويد: من به مذهب واقفيه معتقد بودم که بعد از امام هفتم امامي نيست و با چنين اعتقادي براي انجام اعمال حج راهي خانه ي خدا شدم. وقتي به مکه رفتم درباره ي عقايد خود شک کردم. کنار کعبه رفتم و خود را به ديوار مقابل در خانه ي خدا کعبه چسباندم و گفتم : خدايا تو از خواسته من آگاهي مرا به بهترين مذاهب ارشاد فرما! در همانجا به قلبم افتاد

f0b9533e 34b0 42c9 99a2 7b41ae5e137d - يک خبر غيبي
2755 - يک خبر غيبي
يک خبر غيبي

عبدالله بن مغيره گويد: من به مذهب واقفيه معتقد بودم که بعد از امام هفتم امامي نيست و با چنين اعتقادي براي انجام اعمال حج راهي خانه ي خدا شدم. وقتي به مکه رفتم درباره ي عقايد خود شک کردم. کنار کعبه رفتم و خود را به ديوار مقابل در خانه ي خدا کعبه چسباندم و گفتم : خدايا تو از خواسته من آگاهي مرا به بهترين مذاهب ارشاد فرما! در همانجا به قلبم افتاد که به محضر امام رضا عليه السلام بروم. به مدينه رفتم و راهي منزل او شدم تا به منزل آن حضرت رسيدم. به غلام او عرض کردم به مولايت بگو مردي از اهل عراق در خانه ايستاده است. ناگهان صداي آن حضرت را شنيدم که مي فرمايد: داخل شو! اي عبدالله بن مغيره داخل شدم. چون نظر امام بر من افتاد فرمودند: خداوند دعاي تو را مستجاب کرد و به دين خود هدايت فرمود.
گفتم: اشهد انک حجة الله و امين الله علي خلقه
شهادت مي دهم که تو حجت و امين خدا بر خلق او هستي.
منبع:( عيون اخبار الامام الرضا عليه السلام ج 2، ص 218- بحار ج 41- ص 39)

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد