(1) هیچیک از شما نیست جز اینکه وارد جهنم می شوید و این بر پروردگار تو واجب و قطعی است. آنگاه پرهیزکاران را نجات می دهیم و ستمکاران را که به زانو درآمده اند، در آن رها می کنیم».
شاید رمز آن، این است که اهل تقوا، قدر نعمت های بیکران خدا را بدانند و از فضل و کرم او آگاهی بیشتری پیدا کنند. گفته اند: در برخی از اخبار آمده است که خداوند، هیچکس را داخل بهشت نمی کند، جز اینکه او را از آتش جهنم و عذاب آن، مطلع سازد، تا از فضل تام خداوند و لطف و احسان کامل او آگاهی یابد و هیچ کس را به جهنم نمی افکند، مگر اینکه او را از بهشت و نعمت های متنوع آن مطلع سازد، تا بر حسرت و عذاب او افزوده شود(2).
برخی احتمال داده اند که ورود به جهنم به معنای اِشراف است، نه داخل شدن. ولی اکثر مفسّران بر این عقیده اند که ورود به جهنم، چیزی بالاتر از اِشراف است؛ چراکه فرموده است: «اهل تقوا را نجات می دهیم و ظالمان را در آن باقی می گذاریم». اگر ورود، به معنای دخول نبود، جا داشت بفرماید: اهل تقوا را نجات می دهیم و ظالمان را داخل جهنم می کنیم. معلوم می شود همگان را داخل جهنم می کنند. سپس گروهی را نجات می دهند و گروهی را در آنجا نگه می دارند تا عذاب بکشند(3).
عبداللّه بن مسعود از پیامبر گرامی اسلام نقل کرده است:
«یرد الناسُ النّارَ ثمّ یصدرون بأعمالهِم…».؛ (4)
«همه مردم، داخل جهنم می شوند. سپس بانیروی اعمال خود از آن، خارج می شوند».
آنها که اعمالی دارند، به تناسب اعمال خود، دیر یا زود و دیرتر و یا زودتر از جهنم نجات می یابند و آنها که دستشان از عمل تهی است، در آنجا ماندگارند. در ادامه حدیث فوق چنین آمده است که اولین گروه، برق آسا خارج می شوند و دومین گروه به سرعت باد و سومین گروه همچون سواران بر اسب تیزتک و چهارمین گروه، همچون سوار معمولی و پنجمین گروه، همچون پیاده دونده و ششمین گروه، همچون پیاده معمولی، خارج می شوند.
اما آنهایی که دستشان از عمل تهی است، پای فرار ندارند و در کَنْد و بند ظلمها و ستمهایشان اسیر و زمین گیرند.
جابر بن عبداللّه انصاری می گفت: دو گوشم کر باد، اگر این سخن را از پیامبر خدا نشنیده باشم که فرمود:
«لا یبقی بِرٌّ و لا فاجرٌ إلاّ یدخلها فتکون علی المؤمنین بردا و سلاما کما کانت علی إبراهیم…»؛ (5)
«هیچ نیکوکار و بدکاری باقی نمی ماند جز اینکه داخل جهنم می شود. سپس بر مؤمنان، سرد و سلامت است، همانگونه که بر ابراهیم، سرد و سلامت بود…».
در روایت دیگری از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است:
«تقول النّار لِمؤمن جُزْ یا مؤمنُ فقد أطْفَأَ نورُکَ لَهَبی»؛ (6)
«آتش دوزخ به مؤمن می گوید: ای مؤمن، عبور کن که نورت، زبانه مرا فرو نشاند».
در حدیثی آمده است:
«یجْعَلُ النّارُ کَالسَّمَنِ الجامِد و یجْمَعُ عَلَیها الخَلْقُ ثمّ ینادِی المُنادی أن خَذی أصحابَکَ و ذری أصحابی»؛ (16)
«آتش جهنم به صورت روغن بسته درآورده می شود و خلق را بر آن گرد می آورند. آنگاه منادی ندا می کند که اصحابت را بگیر و اصحابم را رها کن».
می گویند: حسن بصری، شخصی را خندان دید. به او گفت: آیا دانسته ای که تو داخل جهنم می شوی؟ گفت: آری. پرسید: آیا دانسته ای که از آن خارج می شوی؟ گفت: نه. گفت: پس چرا می خندی؟ او هرگز نخندید تا از دنیا رفت.
بیان اصل مدّعا
اکنون برمی گردیم به اصل مطلب. خواه ورود به معنای دخول باشد یا به معنای اِشراف، آنچه در اینجا مهم است، این است که خداوند متعال باز هم -مانند مواردی که تاکنون بحث شده است- خود را ملزم و متعهد شمرده است که همه مردم را -اعم از نیک و بد- بر کنار جهنم یا در درون آن قرار دهد و آنگاه که همگان از شکوه و هیبت دار عذاب، در شگفتی و حیرت و احیانا در ترس و اضطراب و نومیدی گرفتار می شوند، خبیث و طیب را از هم جدا می کند.
بهشت، پاک و طیب است و سزاوار پاکان؛ و جهنم، خبیث است و ناپاک، و درخور ناپاکان. البته برخی از پلیدیها و ناپاکی ها، قابل سوختن و گداختن است. همچون فلزی که در آتش گداخته و ذوب می شود و خالص می گردد. گنهکارانی هستند که با سوختن در آتش، گوهر وجودشان پاک و ناب می شود و شایستگی خروج از جهنم و ورود به بهشت را پیدا می کنند؛ ولی همگان چنین نیستند، بلکه هرچه بسوزند و بگدازند، همچنان باید سوختن و گداختنشان، استمرار یابد.
نتیجه این شد که آیات قرآن و روایات این اطمینان را به ما داده که همه از روی جهنم رد می شوند خوبان برق آسا نجات می یابند و بدان در آن ماندگار می شوند.
____________________________________
پی نوشت ها:
1. مریم، 71 و 72.
2. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 5 و 6، ص 526.
3. همان، ص 525.
4. همان.
5. همان، ص 526.
6. همان.
7. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 5 و 6، ص 526.