خانه » همه » مذهبی » پاسخ های علامه طباطبایی به پرسش هایی درباره ائمه (ع)

پاسخ های علامه طباطبایی به پرسش هایی درباره ائمه (ع)

پاسخ های علامه طباطبایی به پرسش هایی درباره ائمه (ع)

از آیات ولایت اگر به ولایت تکوینی معنی و تفسیر شوند می توان این معنی را استفاده نمود؛ ولی عمده، روایات است که بسیارند و بر ولایت تکوینی آنان دلالت می کنند.

0030085 - پاسخ های علامه طباطبایی به پرسش هایی درباره ائمه (ع)
0030085 - پاسخ های علامه طباطبایی به پرسش هایی درباره ائمه (ع)
نویسنده: محمدحسین رخ شاد

 

 

ائمه اطهار علیهم السلام وسائط فیض الهی

س 1- آیا از آیات قرآن کریم می توان استفاده نمود که ائمه علیهم السلام واسطه فیض هستند؟
ج- از آیات ولایت اگر به ولایت تکوینی معنی و تفسیر شوند می توان این معنی را استفاده نمود؛ ولی عمده، روایات است که بسیارند و بر ولایت تکوینی آنان دلالت می کنند.
س 2- ولایت تکوینی ائمه علیهم السلام به چه معنی است؟
ج- «ولایت» به معنای سرپرستی است، یعنی سرپرستی خداوند متعال نسبت به بنده، و تحت تدبیر الهی قرار گرفتن بنده، و فانی شدن اراده او در اراده حقّ تعالی به گونه ای که از خود هیچ خواست و اراده ای نداشته، و خواست او خواست خدا باشد.
س 3- آیا از «حدیث کساء» می توان استفاده نمود که ائمه علهیم السلام واسطه فیضند؟
ج- حدیث کساء، روایت معروف ولی مُرْسَل است، هرچند مضمون آن قابل تطبیق با روایات صحیحه فراوانی است که بر واسطه فیض بودن ائمه علیهم السلام دلالت دارند. از آن جمله حدیث جابر است که فریقَیْن (شیعه و سنی) آن را نقل کرده اند. در آن روایت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله به جابر بن عبدالله انصاری می فرماید:
«اَوَّلَ ما خَلَقَ اللهُ، نُورُ نَبِیَّکَ، یا جابِرُ.»(1)
– ای جابر، نخستین چیزی که خداوند آفرید، نور پیامبر تو بود.
وآنگهی اگر عالم، عالم علّت و معلول و مترقّیه به علل عالیه باشد، که چنین است، چنانکه خداوند متعال می فرماید: «وَ اَنَّ اِلی رَبِّکَ الْمُنْتَهی»(نجم: 42): (و در حقیقت پایان کار به سوی پروردگار توست.) مطلب به همین صورت خواهد بود. (2)

فرازهایی از دعای رجبیّه

س 4- در دعای روزهای ماه رجب راجع به معصومین علیهم السلام آمده است:
«لا فَرْقَ بَیْنَکَ وَ بَینَها اِلّا اَنَّهُمْ عِبادُکَ وَ خَلْقُکَ…» (3)
– بین تو و آنان فرقی نیست، جز آنکه آنان بنده و مخلوق تواند.
مقصود از فرق چیست؟
ج- فرق، فرق است، یعنی ذوات آنها مخلوق و مصنوع تو هستند، و افعال آنها افعال تو است.
س 5- جمله «فَبِهُم مَلاتَ سَماءَکَ وَ ارْضَکَ…»(4)(پس به واسطه آنان آسمان و زمین را پر کردی.)در همان دعا، به چه معنی است؟
ج- یعنی ولایتی به آنها عطا فرمودی که از راه آن آسمانها و زمین روشن می شود، امّا ذوات آنها مخلوق و مصنوع تواند.

ائمه علیهم السلام مجاری فیض الهی

س 6- در روایات ائمه علیهم السلام درباره خود فرموده اند: «هر صیغه جمع که در قرآن در مورد خداوند تعالی است، «نَحْنُ فَعَلْنا، وَ نَحْنُ صَنَعْنا»؛ (ما کردیم، و ما انجام دادیم.) منظور از این روایات چیست؟
ج- منظور این است که ائمه اطهار علیهم السلام، وسائط و مجاری فیض از ناحیه حقّ به مخلوقاتند و هرچه به خلق می رسد، از ناحیه آنها می رسد.
س 7- آیا در آیه «اِنَّا اَنْزَلناهُ» (ما قرآن را نازل کردیم/)(قدر: 1) نیز چنین است؟
ج- بله، همین طور است، و اشاره به ولایت کلیّه تکوینیّه آنهاست و اینکه کار آنها، کار خداوند متعال است.

مقام نورانیت ائمه علیهم السلام

س 8- منظور از اینکه ائمه علیهم السلام در برخی روایات می فرمایند: «جَبْرَئیلُ مِنّا اِلَینا».(5): (جبرئیل علیه السلام از ما و به سوی ما است) چیست؟
ج- اشاره به مقام نورانیت آنهاست که:
«لِکُلّ مِنّا مقامٌ معلومٌ.»(6)
– برای هر کدام از ما مقامی شناخته شده و مشخصی است.
جبرئیل علیهم السلام نیز یک مرتبه از مراتب وجود [= مقام نورانیت] آنهاست که به مرتبه دیگر از مراتب وجود آنها که در این عالم است، نازل می گردد.

ائمه علیهم السلام راهنمایان توحید

س 9- منظور از این کلام معصوم علیهم السلام که در زیارت جامعه کبیره آمده است، چیست که می فرماید: «مَنْ اَراد اللهَ، بَدَاَ بِکُمْ؛ وَ مَنْ وَحَّدَهُ، قَبِلَ عَنْکُمْ.» (7)
– هر کس آهنگ خدا را کند، به شما آغاز می کند؛ و هر کس به یگانگی خدا ایمان آورد، از سوی شما آمده است.
ج- جمله اول: «مَن ارادَ اللهَ، بَداَ بِکُمْ» یعنی کسی که خدا را می خواهد، شما سبیل و راه و راهنمایی اویید، و از راه شما باید به خدا برسد، که:
«اَنْتُمُ السَّبیلُ الاَعْظَمُ». (8)
– شمایید بزرگترین راه خدا.
و جمله دوّم: «مَن وَحَّده قَبِلَ عَنْکُمْ» یعنی کسی که موحّد است، از ناحیه شما آمده و از نزد شما برخاسته است.

قلب امام علیه السلام آشیانه مشیت خدا

س 10- این عبارت که از یکی از معصومین علیهم السلام نقل شده، به چه معنی است که می فرماید: «نَحْنُ مَشِیَّهَ اللهِ»
– ما خواست، و مشیّت خداییم.
ج- این روایت در کجا نقل شده است؟! در مورد ائمه علیهم السلام این جمله در احادیث آمده است: «قُلُوبُنا وَ کَرٌ مَشِیَّهِ اللهِ»(9)
– دلهای ما آشیانه مشیّت خداست.
س 11- بنابراین، جمله گذشته، روایت صحیحی نیست؟
ج- بنده ندیده ام، اگر هم باشد، معتبر نیست، زیرا به تسلسل می انجامد.

کنیز بودن مادر بعضی از ائمه اطهار علیهم السلام منقصت نیست

س 12- آیا کنیز بودن مادر بعضی از ائمه اطهار علیهم السلام، موجب منقصت آن بزرگواران نیست؟
ج- باید از دید خدایی منقصت محسوب شود، نه از نظر مردم، و خداوند بردگی را امضاء کرده است و باید در آن نظام مشی کرد. خداوند متعال می فرماید:
«وَ اِنِ الْحُکْمُ اِلّا للهِ.»(انعام: 57)
– و فرمان او [و قانون گذاری] جز به دست خدا نیست.
س 13- آیا همین که عرف و عقل آن را منقصت می دانند، کافی نیست؟
ج- عقل و عرفی را که خلاف حکم خداست، باید کنار گذاشت.

خصیصه های ویژه هر کدام از ائمه علیهم السلام

س 14- در روایت آمده است که حضرت امام حسین علیه السلام در کربلا به حضرت زینب علیه السلام فرمود: «مادرم از من بهتر بود و از دنیا رفت، پدر و برادرم از من بهتر بودند و از دنیا رفتند.» (10) آیا از این بیان استفاده نمی شود که هر امام سابق از امام لاحق، افضل است
ج- بله، از این روایت استفاده می شود که هر امام سابق از امام لاحق فضیلت عمومی دارد؛ ولی ممکن است امام لاحق مزیّتهایی مخصوصی داشته باشد که سابق نداشته، مانند شهادت امام حسین عیه السلام و بیان احکام که صادقَیْن (حضرت امام باقر و امام صادق علیه السلام) داشته اند و امثال اینها.
واقع مطلب این است که از سه دیدگاه می توان به ائمه علیهم السلام نظر کرد:
اول: به حسب مقام نورانیّت، که همه آنان از این جهت یکی هستند.
دوم: افضل بودن امام سابق از امام لاحق به طور عموم که از این روایت و روایات دیگر استفاده می شود.
سوم: افضلیت امام لاحق بر سابق به فضیلت و مزیّت خاص، ما نند شهادت امام حسین علیه السلام و حلم امام حسن علیه السلام و دعای امام سجاد علیه السلام و بیان احکام توسّط صادقَیْن علیه السلام.

ترتب ولایتی خلقت اهل بیت علیها السلام

س 15- معنای این روایت که می فرماید: «خداوند نخست نور مرا آفرید، و از نور من علی علیه السلام را، و از نور من و علی علیه السلام نور فاطمه علیه السلام و از نور فاطمه علیه السلام بهشت را»، (11) چیست؟
ج- مقصود بیان ترتبّ ولایتی آنها نسبت به مقام واقعیّت موجود است.

امام علیه السلام میزان اعمال است؟

ج- میزان به معنای نمونه و مجسّمه اسلام است که امام علیه السلام چنین باشد و دیگران را با او می سنجند، و کم و بیش معلوم می شود.
در روایات از این معنی یاد شده است، بلکه در زیارت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام آمده است:
«السَّلامُ عَلی میزانِ الاَعْمالِ.»(12)
– سلام بر میزان اعمال.

چرا خصوص امیرالمؤمنین علیه السلام

س 17- چرا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم میزان اعمال شمرده نشده و خصوص امیرالمؤمنین علیه السلام را ذکر فرموده اند؟
ج- زیرا افراد امت با تربیت شده رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم سنجیده می شوند تا مقام آن بزرگوار روشن شود.
س 18- حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام از میان ائمه علیهم السلام چه خصوصیّتی دارد که آن بزرگوار را به عنوان میزان اعمال معرّفی نموده اند؟
ج- زیرا از همه مظلوم تر بود.

امیرالمؤمنین علیه السلام و نهج البلاغه

عدم منافات اعطای انگشتر با حضور قلب در نماز

س 19- آیا اعطای زکات و دادن انگشتر توسط حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به سائل در نماز، با حضور قلب در نماز منافات ندارد؟
ج- در کتاب «صحیح مسلم» در «باب مناقب خلفا» روایتی در رابطه با این داستان ذکر نشده است، ولی در «باب صلاه» آن کتاب در بخش رکوع، آیه «اِنَّما وَلیُّکُم اللهُ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا، الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلوه، وَ یُوتونَ الزَّکوهَ وَ هُمْ راکِعونَ» (مائده: 55): (ولیّ شما، تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آورده اند، همان کسانی که نماز برپا می دارند، و در حال رکوع زکات می دهند.) را به امیرالمومنین علیه السلام اختصاص می دهد.
و این کار هیچ منافاتی با حضور قلب ندارد؛ زیرا زکات و نماز هر دو عبادت هستند، واین کار از قبیل «عبادت در عبادت» بوده است، و مانند جریان دو شتری است که برای پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم آوردند و حضرت بنا گذاشتند که یکی از آنها را به هر کس که دو رکعت نماز با حضور قلب بخواند، بدهند. و هیچ کدام از اصحاب نتوانستند، ولی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام توانست، با اینکه در نماز به ذهنش آمد که هر کدام را که چاقتر است در راه خدا انفاق کند.
زیرا این فکر خود، عبادت بود، و با حضور قلب در اثنای نماز منافات نداشت.

اختصاص آیه زکات به علی علیه السلام

س 20- چرا با اینکه آیه زکات دادن در حال رکوع به صیغه جمع است، به امیرالمؤمنین علیه السلام اختصاص دارد؟
ج- سه چهار آیه پیش از آن نیز راجع به «عبدالله بن اُبَیّ» است که عامّه آن را نقل کرده اند،(13) با اینکه آیه به صیغه جمع ذکر شده است.
و همچنین در سوره منافقین چند آیه باز درباره «عبدالله بن اُبَیّ» نازل شده که آنها هم به صیغه جمعند. (14)

ردّ شمس و قضا شدن نماز امیرالمؤمنین علیه السلام

س 21- آیا در جریان «ردّ شمس» (15) نماز حضرت امیرالمومنین علیه السلام قضا شد، و یا آن وقت، وقت تازه ای بود؟
ج- یعنی آن عصر، عصر تازه ای بوده؟! عصر همان روز است، وگرنه معنی ندارد که عصری صبح نداشته باشد.
س 22- بالاخره نماز حضرت قضا شده. پس این جریان فضیلتی برای آن حضرت نیست.
ج- قضا نشد، ادا شد. اگر در عصر، آفتاب غروب کند و دوباره برگردد آن عصر، عصرّ همان روز است.
س 23- آیا قبل از ردّ شمس، خطابِ «اِقْضِ» (قضا کن) متوجه آن حضرت بوده است؟
ج- «اِقْضِ ما فاتَ» متوجهّ آن حضرت نبود؛ زیرا خود شارع مقدّس و حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در کنار آن حضرت بود، و آن روز برای حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام عصر داشت، لذا خطاب «اِقْضِ» متوجه آن حضرت نبوده است.

امیرالمؤمنین علیه السلام گرفتار غولهای بیابانی!!

س 24- آیا در جریان حَکَمیت، امیرمؤمنان علیه السلام تحت فشار بودند، و شمشیر در کار بود، یا به اختیار خود حضرت انجام شد؟
ج- بله، بله، آزاد نبودند، حضرت در دست یک مشت غول بیابانی گرفتار بودند. صد و پنجاه هزار نفر شمشیر در دست می گفتند: یا باید این شخص حَکَم باشد، یا اینکه کشته می شود!!!

قطعیّت صدور نهج البلاغه از علی علیه السلام

س 25- خطبات نهج البلاغه از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام است، یا از کلام سید رضی رحمه الله؟
ج- امکان ندارد این لهجه و این نحو سخن گفتن از غیر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام صادر شود. از صدر اسلام تاکنون علما و بزرگان دین هر کدام در اوایل کتابهای خود، خطبه هایی ایراد نموده اند که هیچ کدام به خطبه های نهج البلاغه نمی رسد. لهجه نهج البلاغه بدیل ندارد، محتاج به سند هم نیست. در برخی از موارد تک تک جملات آن برهان یقینی و استدلالی راجع به مطالبی خاصّ است. مثلا در خطبه اول می فرماید:
«اَوَّلَ الدّینِ مَعْرِفَتُهُ، وَ کَمالُ مَعْرِفَتِهِ التَّصدیقُ بِهِ، وَ کمالُ التَّصْدیقِ بِهِ تَوْحیدُهُ، وَ کَمالَ تَوحیدهِ الاخْلاصُ لَه.»(16)
– آغاز دین شناخت خدا، و کمال شناخت او تصدیق او، و کمال تصدیق او اعتقاد به یگانگی و توحید او و کمال توحید او اخلاص و [پالوده ساختن اعمال از نیت های غیر خدایی] است.
تا اینکه می فرماید:
«فَمَنْ وَصَفَ اللهَ سُبْحانَهُ فَقَدْ قَرَنَه، وَ مَنْ قَرَنَهُ فَقَدْ ثَنّاهُ، وَ مَنْ ثَنّاهُ فَقَدْ جَزّاهُ، وَ مَنْ جَزّاهُ فَقَدل جَهلَهُ، وَ مَنْ جَهِلَهُ فَقَدْ اَشار اِلَیْهِ، وَ مَنْ اشارَ اِلَیهِ فَقَدْ حَدِّهِ، وَ مَن حَدِّهُ فَقَدْ عَدِّهُ…» (17)
– پس هر کس خداوند سبحان را توصیف کند قطعاً او را قرین چیز دیگر قرار داده است، و هر کس او را با چیز دیگر قرین گرداند حتماً او را «دو» انگاشته است، و هر کس او را دو انگارد مسلماً او را تجزیه نموده است، و هر کس او را تجزیه کند بی گمان بدون جاهل گشته است، و هر کس بدو جاهل گردد یقیناً بدو اشاره نموده است، و هر کس بدو اشاره کند، به طور قطع او را محدود پنداشته است، و هر کس او را محدود انگارد، قطعاً او را به شمار درآورده است.
عبارات نهج البلاغه در میان عبارات دیگر همچون نور در میان تاریکی ها می درخشد. در اینجا از یکی از اساتید حوزه علمیّه قم نقل شده است که گفته است: خدا رحمت کند سیّد رضیّ رحمه الله را که این همه زحمت کشیده، ولی خوب بود خطبه های آن را با سند نقل می کرد، تا معلوم شود کدام سندش صحیح و قابل اعتماد است، و کدام غیرصحیح، زیرا تمام نهج البلاغه کلام حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام نیست!!» همچنین نقل شد که استاد درباره معنای فرمایش حضرت که می فرماید: «سَلُونی قَبلَ انْ تَفْقِدُونی، فَلاَنَا بِطُرُقِ السَّماءِ اَعْلَمُ مِنّی بِطُرُقِ الاَرضِ.»(18): (پیش از آنکه مرا از دست بدهید، از من بپرسید؛ زیرا من به راه های آسمان از راه های زمین آگاه ترم.) گفته بود: «این کلام حضرت از قبیل مبالغه است، مانند پدری که به پسر خود بگوید: هرچه بخواهی برای تو فراهم می کنم.»
حضرت استاد علامه طباطبایی قدس سره در پاسخ سخنان او، فقط این آیه شریفه را قرائت نمود.
«وَ مَن لَمْ یَجْعَلِ اللهُ لَهُ نوراً، فَمالَهُ مِنْ نورٍ». (نور: 40)
– و هر کس که خداوند برای او نور قرار نداده باشد، نوری برای او نخواهد بود.

مدح عُمَر در نهج البلاغه!!

س 26- آیا حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام، «عُمَر» را در نهج البلاغه (19) مدح نموده است؟
ج- لفظ «عُمَر» نیست، تعبیر به «فلان» است شاید منظور از آن یکی از عُمّال حضرت باشد.

عمل به احکام نهج البلاغه

س 27- آیا احکام موجود در نهج البلاغه قابل عمل است؟
ج- بله، در صورتی که با سایر روایات و ادّله احکام سنجیده شود.
س 28- اگر با روایات صحیح معارضه کرده چطور؟
ج- چنین مطلبی کجا در نهج البلاغه پیدا می شود؟!

دیگر کلمات امیرالمؤمنین علیه السلام

س 29- آیا امیرالمؤمنین غیر از نهج البلاغه کلمات دیگری هم دارند؟
ج- بله، از میان تمام صحابه که تعدادشان حدوداً دوازده هزار تن است، هیچ کدام مانند کلمات حضرت امیرمؤمنان علیه السلام را ندارند. کلمات آن بزرگوار از پر مغزی می خواهد منفجر شود. این کتاب «غررالحکم» است که یازده هزار حکمت که همه آنها در پرمغزی یکتا، و مفتاح علوم کثیره است. و مثل آن، جملات ادعیه آن حضرت است که اگر آنها هم جمع گردد، یازده هزار دیگر می شود.

امام حسن علیه السلام

فلسفه صلح امام حسن مجتبی علیه السلام

س 30- منقول است که در جریان صلح امام حسن مجتبی علیه السلام با معاویه، هجر بن عدی به حضرت عرض کرد:
«یا مُذِلَّ الْمُومِنینَ»(20)
– ای خوارکننده مؤمنان!
آیا این سخن با مقام هجر منافات ندارد؟
ج- اگر گفته باشد یک نحو جهالت است از هجر، به نظرم «قیس بن سعد بن عباده» (21) این سخن را گفته است. بعد هم حضرت بیان فرمود که زمینه آماده نبود، و وسیله برای دفاع نداشتم، لذا مجبور به صلح شدم، و او هم بعد از بیان امام، پذیرفت.

سیدالشهدا علیه السلام

معنای ثارالله

س 31- معنای «ثارَاللهِ» چیست؟
ج- یعنی ای خون خدا!(22)

زمان حضور حبیب بن مظاهر در کربلا

س 32- آیا حبیب بن مظاهر- سلام الله علیه-از شهادت حضرت مسلم-سلام الله علیهما-خبر داشت، و اگر اطّلاع داشت چرا به او کمک نکرد؟
ج- ظاهراً خبر داشت، زیرا حضرت مسلم-سلام الله علیه-در پنجم ذی حجّه به شهاد ترسید که تا عاشورا حدود یک ماه می شود. و حبیب بن مظاهر بعد از شهادت حضرت مسلم به کربلا رفته است. شاید وقت شهادت حضرت مسلم در کوفه نبوده، یا طور دیگر بوده که ما اطلاع نداریم. به هر حال ائمه علیهم السلام بر ایشان خرده نگرفته اند.

زمان وقوع جریان کربلا

س 33- گفته می شود: روز عاشورا در جریان کربلا به صورت غیر طبیعی طولانی شد، آیا این مطلب درست است؟
ج- چنین گفته اند، ولی واقعه کربلا در پاییز و بیستم میزان (مهرماه) اتّفاق افتاده که روز تقریباً 12 ساعت بود، و از سفیدی صبح تا دو ساعت به غروب جنگ و نبرد ادامه داشت.

زمان شهادت حضرت ابوالفضل علیه السلام

س 34-آیا حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام جداگانه جنگ نمودند؟
ج- ایشان در جنگ مغلوبه پیش از ظهر جنگ کردند و به همراه 49 از اصحاب حضرت سیدالشهدا علیه السلام شهید شدند.

قوم مُسْتَمیت

س 35- چگونه اصحاب سیدالشهداء علیهم السلام با آن عدّه اندک، در برابر لشکر کوفه با آن همه جمعیت مقاومت نمودند؟
ج- اصحاب حضرت سیدالشهدا علیه السلام قوم مُسْتَمیت (طالب مرگ و شهادت) بودند و برای مرگ می جنگیدند، و کسی که این گونه باشد خیلی پرخطرتر و مقاوم تر است و هیچ وقت پا به فرار نخواهد گذاشت؛ اما لشگر مخالف، مستمیت نبودند.

تأثر عموم موجودات در سوگ سیدالشهدا علیه السلام

س 36- در یکی از زیارات سیدالشهداء علیه السلام (زیارت اول و نیمه رجب) آمده است:
«اَشْهَدُ لَقَدِ اقْشَعَرَّتْ لِدمائِکُمْ اَظِلَّهُ الْعَرشِ مَعَ اُظِلّهِ الْخَلائِقُ، وَ بَکَتْکُمُ السَّماءَ وَ الاَرْضُ وَ سُکّانُ الْجِنانِ وَ الْبِرِّ وَ الْبَحْرِ.»(23)
– گواهی می دهم که به یقین سایه ها [و تمثلات نوری] عرش و تما مخلوقات برای [ریختن] خون شما متأثر گردیدند، و تمام آسمان و زمین و ساکنان بهشت ها و خشکی ها و دریا برای شما گریستند.
تأثر موجودات در مصیبت امام علیه السلام چگونه است؟
ج- عالم متاثّر می شود، بدانیم یا ندانیم؛ زیرا تأثر واقعیّتی است که در بدن عنصری امام علیه السلام پیدا شده است: و به جهت ارتباط همه عالم با امام علیه السلام، موجودات عالم علوی و سفلی همگی متاثّر می شوند.
در ذیل آیه «فَلَمَّا آسَفُونا، اِنْتَقَمْنا مِنْهُم». (زخرف، 55): (پس وقتی ما را به خشم آوردند، از آنان انتقام گرفتیم.) روایت معتبره ای از حضرت امام صادق علیه السلام وارد شده که «اِنَّ اللهَ- تَبارَکَ وَ تَعالی-لا یَاسَفُ کَاَسَفِنا، وَ لکِنَّهُ خَلَقَ اَوْلِیاءَ لِنَفْسِهِ، یَاسِفُونَ وَ یَرْضَوْنَ وَ هُمْ مَخْلُوقُونَ مُدَبِّرُونَ، فَجَعَلَ رِضاهُم لِنَفْسِهِ رَضَیً، وَ سَخَطَهُ لِنَفْسِهِ سَخَطاً…»
– خداوند-تبارک و تعالی- مانند ما خشمگین نمی گردد، بلکه اولیایی را برای خود آفریده است که آنان خشمگین می گردند و خشنود می شوند، و آنان مخلوقند و تدبیر امورشان به دست خداست، و خداوند خشنودی آن ها را خشنودی خود، و خشم آنان را خشم خود به حساب آورده است… .
س 37- آیا از این جمله استفاده می شود که حتّی جهنّمیان مانند «ابن ملجم» نیز گریه کردند؟
ج- خیلی ها را به گریه واداشت و درک کردند که نمی باید این کار را می کردند. منظور تاثّر همه مخلوقات است و اینکه از انس و جنّ و آسمان و زمین گرفته تا عرش و کرسی و هر چه هست، از ریختن خون حضرت سید الشهدا علیه السلام متأثر شدند؛ زیرا ولیّ خدا بود و ولایت کلیّه عالم را داشت.
این یک نحوه تاثّر عمومی است، جنّت گریه کرد با اینکه دار سرور است و حزن و اندوه و خوف ندارد. اگر گریه متعارف باشد، بهشت با کدام چشم گریه کرد؟! بنابراین منظور تاثّر عمومی از جمله جنّت است.

خونین شدن آفتاب در سوگ سیدالشهدا علیه السلام

س 38- آیا صحیح است که آفتاب در شهادت حضرت سیّدالشهداء علیه السلام خونین شد؟
ج- در حدیثی از حضرت صادق علیه السلام آمده است: چهل روز، بعد از واقعه کربلا، آفتاب به رنگ سرخ، طلوع و غروب می کرد: «تَطْلَعُ حَمْراءَ وَ تَغیبُ حَمْراءَ.»(24)

امام جواد علیه السلام

س 39- در روایت آمده: «حضرت امام جواد علیه السلام در یک مجلس جواب سی هزار مسأله را دادند» این معنی چگونه قابل تصوّر است؟
ج- بحسب ظاهر، سؤالاتی تنظیم شده بود و امام علیه السلام برای هر چند مسأله جوابی فرموده اند. ظاهر روایات راجع به سؤال تنها نیست، راجع به سؤال و جواب هر دو است، که هر چه پرسیده بودند، حضرت جواب کافی و شافی دادند.

غیبت، ظهور و رجعت

لزوم پیروی از فقها در زمان غیبت

س 40- خداوند متعال می فرماید:
«یا ایُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اَطیعوا اللهَ، وَ اَطیعُوا الرَّسُولَ وَ اُولِی الاَمْرِ مِنْکُم.» (نساء: 59)
– ای کسانی که ایمان آورده اند، خدا را اطاعت کنید، و نیز از پیامبر و اولیای امر خود اطاعت کنید. آیا ممکن است منظور از «اوُلی الاَمر» در این آیه شریفه، فقها باشند؛ زیرا درباره آنان در روایت آمده است:
«فَانَّهُمْ حُجَّتی عَلَیْکُمْ، وَ اَناَ حُجَّهُ اللهِ.»(25)
– پس آنان حجّت من بر شما هستند، و من حجت خدا هستم.
ج- آیه شریفه در مقام این است که حکم «اُولی الامرْ» مصیب است و خطا در آن راه ندارد؛ و روشن است که فقیه گاهی حکم خلاف واقع استنباط می کند و به آن فتوی می دهد، و در این موقعیت اگرچه حکم ظاهری ای مماثل حکمی که فقیه استنباط نموده جَعْل می شود و فقیه معذور است، ولی آیه شریفه در صدد بیان حکم ظاهری نیست؛ بنابراین، آیه شریفه فقها را شامل نمی شود.

از ویژگی های فقیهان وارسته

س 41- در توقیع شریف حضرت ولیّ عصر-عَجَّل اللهُ فَرَجَه الشَّریفَ-آمده است:
«مَنْ کانِ مِنَ الفُقَهاءِ صائِناً لِنَفْسِهِ، حافِظاً لِدینِهِ، مُخالِفاً لِهَواهُ، مُطیعاً لِاَمْرِ مَوْلاهُ؛ فَلِلْعَوامِ اَنْ یُقَلِّدُوهُ.» (26)
– هر کدام از فقها که نفس خویشتن را نگاه دارد، و حافظ دینش باشد، و با هوا و هوس خود مخالفت کند، و از فرمان مولایش اطاعت کند، بر عموم مردم واجب است که از او تقلید کنند.
منظور از «صائناً لِنفسِهی، حافِظاً لِدینِه.» در این حدیث و فرق آن دو چیست؟
ج- «صائِناً لِنَفْسِه» یعنی از لحاظ عمل و فروع، و «حافِظاً لِدینِه» یعنی از جهت عقیده و اصول، و «مُخالِفاً لِهَواهُ، مُطیعاً لِاَمْرِ مَوْلاهُ» یعنی مخالف هوا و هوس خود، و مطیع فرمان مولایش باشد، «لا لاَمْرِ غَیْرِهِ»: (نه فرمان غیر خدا)، زیرا به حسب اصطلاح قرآن به هر مطاعی، معبود گفته می شود. (27)

صدقه دادن به نیابت از امام زمان علیه السلام

س 42- صدقه دادن از طرف امام زمان-عجّل الله تعالی فرجه الشریف- چگونه است؟
ج- عمومات ادلّه اِهْداء، و نیابت در عبادات مستحبّه از قبیل نماز، صدقات، تلاوت قرآن و غیر ذلک، اهداء به امام علیه السلام بلکه پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله و سلم و نیابت از آنان را نیز ممکن است شامل گردد.

راه رسیدن به امام زمان علیه السلام

س 43- راه رسیدن به امام زمان-عجل الله تعالی فرجه الشریف- چیست؟
ج- امام زمان علیه السلام خود فرموده است: «شما خوب باشید، ما خودمان شما را پیدا می کنیم.»

حلال شمردن حرام و جواز ترک واجبات، زمینه ظهور!!

س 44- درباره ظهور حضرت ولی عصر-عجل الله تعالی فرجه الشریفَ- در روایت آمده است:
«لا یَظْهَرُ اِلاّ وَ یَظْهَرُ الفَسادُ»
– ظهور نمی کند مگر اینکه فسادآشکار گردد.
همچنین در احادیث متعدّد آمده است:
«یَملاَءُ الارْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً بَعْدَ ما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوراً.»(28)
– بعد از اینکه زمین از ظلم پر می گردد، آن را با قِسط و داد پُر می کند.
آیا از این گونه روایات استفاده نمی شود که نباید با فساد و ظلم و جور مبارزه نمود، تا زمینه ظهور حضرتش فراهم گردد؟
ج- لازمه این سخن، حلال شمردن حرام و جواز ترک واجبات است و مسلّماً حضرت نمی خواهد که فساد کنیم تا بیاید و ما را گردن بزند.

آیا در زمان حضرت مهدی علیه السلام همه مسلمان می شوند؟

س 45- آیا روایتی که می گوید: «همه در زمان حضرت مهدی علیه السلام مسلمان می شوند» (29) درست است؟
ج- خداوند متعال می فرماید:
«اِذْ قالَ اللهُ: یا عیسی، اِنّی مُتَوَفّیکَ وَ رافِعُکَ اِلَیَّ وَ مُطَهِّرَکَ مِنَ الَّذینَ کَفَرُوا، وَ جاعِلُ الَّذینَ اتَّبُعُوکَ فَوْقَ الَّذین کَفَروا اِلی یوم القِیامَهِ، ثُمَّ اِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَاَحْکُمُ بَیْنَکُم فیما کُنْتُمْ فیهِ تَخْتَلِفُونَ.» (آل عمران: 55)
– [یاد کن] هنگامی را که خدا گفت: ای عیسی، من تو را برگرفته و به سوی خویش بالا می برم، و تو را از ‍[آلایش] کسانی که کفر ورزیده اند پاک می گردانم، و تا روز رستاخیز کسانی را که از تو پیروی کرده اند. فوق کسانی که کافر شده اند قرار خواهم داد. آنگاه فرجام شما به سوی من است، پس در آنچه بر سر آن اختلاف می کردید میان شما داوری خواهم نمود.
ظاهراً روایت فوق مخالف، با این قسمت از آیه است که می فرماید: «وَ جاعِلُ الَّذینَ اتَّبَعُوکَ فَوْقَ الَّذینَ کَفَرُوا اِلی یَومِ القیِامَهِ»، زیرا این جمله می رساند که کفّار تا روز قیامت وجود دارند. در روایتی نیز آمده است که: «حضرت از آنها جزیه می گیرد»(30)

رجعت در قرآن کریم و روایات

س 46- آیا در قرآن کریم آیه ای در رابطه با «رجعت» وجود دارد؟
ج- چندین آیه در این رابطه وجود دارد. یکی از آیاتی که بر رجعت دلالت دارد، آیه زیر است که خداوند متعال می فرماید:
«وَ‌یَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ اُمَّهٍ فَوْجاً مِمَّنْ یُکَذِّبُ بِایاتِنا فَهُمْ یُوزعَونَ.» (نمل: 83)
– و روزی که در آن از هر امتی، گروهی از کسانی را که آیات ما را تکذیب می کردند، محشور می گردانیم، و نگاه داشته می شوند تا همه به هم بپیوندند.
مقصود از آیه شریفه، قیامت نیست، چون با کلمه «مِنْ» تبعیضیّه می فرماید: «مِنْ کُلِّ اُمَّهٍ فَوْجاً» یعنی از هر امّتی، دسته ای را محشور می گردانیم. در حالی که قرآن کریم در رابطه با حشر روز قیامت می فرماید:
«وَ حشَرْنا هُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ اَحداً.» (کهف: 47)
– و همه را گرد می آوریم و هیچ یک را فروگذار نمی کنیم.
س 47- مقصود از دو تعبیر «اِباب» و «رجعت» که در زیارت جامعه می فرماید:
«مُومِنٌ بِایابِکُمْ، مُصَدِّقٌ بِرَجْعَتِکُمْ.» (31)؛ (به بازگشت شما ایمان دارم، و رجعت شما را تصدیق می نمایم.) چیست؟
ج- منوظر از این دو (ایاب و رجعت) یک چیز است، و مقصود همان رجعتی است که اول امام حسین علیه السلام و بعد حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و بعد حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم، بعد باقی ائمه علیهم السلام رجوع می نمایند، می باشد.
س 48- بعد از مرگ و انتقال به عالم برزخ، بازگشت به دنیا و مادّه چگونه ممکن است؟ و اخبار رجعت را چگونه می شود تصدیق کرد؟ (32)
ج- نقل شده که مرحوم سیّد نعمت الله جزایری قدس سره در کتاب «الانوار النعمانیّه» فرموده است: «ششصد نصّ دینی اعمّ از ایه، روایت، دعا و زیارت در رابطه با رجعت وجود دارد.» البته روایات با هم تنافی دارند، ولی روی هم رفته قطعاً رجعت به معنای بازگشت به زندگانی دنیا بعد از مرگ را اثبات می کند. چنانکه قرآن کریم نیز در موارد متعدّد بر بازگشتن به دنیا بعد از مرگ تصریح کرده و بر مسأله رجعت صحّه می گذارد. از آن جمله زنده شدن مردگان توسّط حضرت عیسی علیه السلام است. همچنین در قضیه بقره بنی اسرائیل می فرماید:
«وَ اذْ قَتَلْتُم نَفْساً فاَدّارَاتُمْ فیها، واللهُ مُخْرِجٌ ما کُنْتُم تَکْتُمونَ، فَقُلْنا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِها، کَذلِکَ یُحْیِی اللهُ المَوتی، وَ یُریکُم، آیاتهِ، لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ.» (بقره: 72 و 73)
– و چون شخصی را کشتید، و درباره او با یکدیگر به ستیزه برخاستید، و حال آنکه خدا، آنچه را کتمان می کردید آشکار گردانید. پس گفتیم: با قسمتی از آن [گاو سر بریده را] به آن [مقتول] بزنید ‍[تا زنده شود]. این گونه خدا مردگان را زنده می کند، و آیات خود را به شما می نمایاند، باشد که بیندیشید.
مقصود از «فَقُلْنا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِها» دُم گاو است. و نیز در جریان دیگر می فرماید:
«اَلَمْ تَرَ اِلی الَّذینَ خَرَجُوا مِنْ دیارِهِمْ وَ هُمْ اُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ، فَقالَ لَهُمْ اللهُ: مُوتُوا، ثُمَّ اَحیاهُمْ.» (بقره: 243)
– آیا از حال کسانی که از بیم مرگ از خانه های خود خارج شدند، و هزاران تن بودند، خبر یافتی؟ که خداوند به آنان گفت: تن به مرگ بسپارید، آنگاه آنان را زنده ساخت…
همچنین در قضیّه حضرت عُزَیْر علیه السلام می فرماید:
«فَاماتَهُ اللهُ مِاَهَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ…» (بقره: 259)
– پس خداوند او را به مدت صد سال می راند، آن گاه او را برانگیخت… .
در بعضی از اخبار رجعت نیز آمده است: «عمر عالم صد هزار سال است، هشتاد هزار سال از آن حکومت آل محمد علیهم السلام، و بیست هزار سال حکومت دیگران است، تا این که در آخر می فرماید: «چهل روز مانده به انقراض عالم، زمین از حجّت خالی می گردد، و هرج و مرج عالم را فرا می گیرد، و بعد از چهل روز در صور دمیده شده و قیامت برپا می گردد». (33)

پی نوشت ها :

1. ر، ک: بحارالانوار، ج15، ص 24، روایت 43، و ج 25، ص 21، روایت 37، و ج 57، ص 170، روایت 116.
2. یعنی از این راه نیز می توان واسطه فیض بودن ائمه (ع) را اثبات نمود.
3. بحارالانوار، ج98، ص 393، روایت 1.
4. بحارالانوار، ج98، ص 393، روایت 1.
5. مشابه: بحارالانوار، ج47، ص 129، روایت 2.
6. ر، ک: بحارالانوار، ج24، ص 78، روایت 1.
7. بحارالانوار، ج102، ص 131، روایت 4.
8. بحارالانوار، ج 102، ص 129، روایت 4.
9. در بحارالانوار، ج25، ص 385، روایت 41 آمده است: «اِنَّ الاِمامَ وَکْرٌ لِارادَهِ اللهِ-عَزَّ وَ جَلَّ- لا یَشاءُ اِلّا مَنْ ‍[ظ: ما]یَشاءُ اللهُ.»: (امام آشیانه اراده خداوند-عزّ و جلّ-است، جز آنچه خدا بخواهد، نمی خواهد.)
10. ر، ک بحارالانوار، ج45، ص 1.
11. ر، ک: بحارالانوار، ج15، ص 9، روایت 9، و ج 25، ص 6، روایت 9، و ج 53، ص 142، روایت 162، و ج 15، ص 10، روایت 11، و ج 24، ص 88، روایت 4، و ج 25، ص 16، روایت 30 و … .
12. بحارالانوار، ج100، ص 278، روایت 18، و ص 330، روایت 29.
13. منظور آیه 51 سوره مائه است که می فرماید:
«یا ایُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصاری اَوْلیاءَ، بَعْضُهُمْ اَوْلیاءُ بَعْضٍ…»
– ای کسانی که ایمن آورده اید، یهود و نصاری را دوستان خود مگیرید که آنان دوستان یگدیگرند…
حضرت استاد (ره) چند روایت از کتاب «الدّر المنثور» پیرامون شأن نزول آیه درباره «عبدالله بن ابیّ» نقل کرده اند. برای توضیح بیشتر ر.ک: المیزان، ج5، ص 422-423.
14. منظور آیه 8 سوره منافقون است که می فرماید:
«یَقُولونَ: لَئِنْ رَجَعْنا اِلَی المَدینَهِ، لَیُخْرِجَنَّ الْاَعزُّ مِنْها الَاذَلَّ»
– می گویند: اگر به مدینه برگردیم، قطعاً آن که عزّتمندتر است آن زبون تر را از آنجا بیرون خواهد کرد.
و نیز آیه 5 سوره منافقون که می فرماید:
«وَ اذا قیلَ لَهُمْ، تَعالَوْا، یَسْتَغْفِرْ لَکُمْ رَسُولُ اللهِ، لَوَّوْ رُوُوسَهُمْ، وَ رَاَیْتَهُمْ یَصُدُّونَ وَ هُمْ مُسْتَکبِرونَ»
– و چون به ایشان گفته شود بیاید تا پیامبر خدا برای شما آمرزش بخواهد، سرهای خود را بر می گردانند، و آنان را می بینی که تکبّر کنان روی برمی تابند.
و آیات دیگری که در همین سوره در نکوهش منافقین نازل شده است، که حضرت استاد (ره) از «زید بن ارقم» و «ابن عبّاس» و «عکرمه» و «محمد بن سیرین» و «ابن اسحق» و دیگران نقل کرده اند که این آیات درباره «عبدالله بن اُبَیّ» وارد شده است. برای توضیح بیشتر ر،ک: به المیزان، ج19، ص 328-332.
15. ر، ک: بحارالانوار، ج41، ص 166، روایات باب 109.
16. نهج البلاغه، خطبه اول.
17. نهج البلاغه، خطبه اول.
18. نهج البلاغه، خطبه 189، و بحارالانوار، ج 10، ص128، روایت 7، و ج 69، ص 227، روایت 19.
19. ر، ک: نهج البلاغه، خطبه 228.
20. بحارالانوار، ج44، ص 23، روایت 7، و ص 85، روایت 7، و ج 78، ص 286، روایت 2.
21. در برخی از احادیث گذشته گوینده این سخن «سفیان بن لیلی» معرّفی شده است.
22. منظور این است که خداوند متعال خود خون بهای امام حسین(ع) می باشد.
23. بحارالانوار، ج101، ص 337، روایت 1. و نیز ر، ک: بحارالانوار، ج 101، ص 152، روایت 3، و ص 266، روایت 42، و مفاتیح الجنان، زیارت اما حسین (ع) در شب اوّل و نیمه رجب.
24. بحارالانوار، ج13، ص 105، ص 175، روایت 13، و ص 182، روایت 25، و ج 45، ص 215، روایت 38، و نیز ر،ک: بحارالانوار، ج45، ص 218، روایت 45.
25. بحارالانوار، ج2، ص 9، روایت 13، و ج 53، ص 181، روایت 10، و ج 78، ص 380، روایت 1.
26. ر، ک: بحارالانوار، ج2، ص 88، روایت 12.
27. از جمله ر، ک: سوره یس، آیه 60.
28. ر، ک: بحارالانوار، ج36، ص 358، روایت 228، و ج 24، ص 241، روایت 4، و ج 27، ص 119، روایت 99، و ج 28، ص 53، روایت 21، و ج 33، ص 157، روایت 421، و ج 36، ص 226، روایت 2، و ص 257، روایت 75، و ص 271، روایت 92، و ص 276، روایت 96 و …
29. ر، ک: بحارالانوار، ج 44، ص 20، روایت 4، و ج 51، ص 23، روایت 34، و ص 60، روایت 59، و ج 52، ص 291، روایت 34، و ص 340، روایت 90، و ص 390، روایت 212.
30. ر، ک: بحارالانوار، ج 52، ص 375، روایت 175، و ص 376، روایت 185، و ص 376، روایت 177، و ص 381، روایت 191.
31. بحارالانوار، ج 102، ص 131، روایت 4.
32. مخفی نماند که قول به رجعت از مختصات مذهب شیعه است و عامه بدان معتقد نیستند.
33. بحارالانوار، ج53، ص 145، روایت 4، و ج 51، ص 348، روایت 1، و ج 6، ص 18، روایت 1، و ج 23، ص 41، روایت 78.

منبع:رخ شاد، محمد حسین؛ (1380)، در محضر علامه طباطبایی(ره) پرسشها و پاسخهای اعتقادی، اخلاقی، تفسیری، حدیثی و عرفانی، قم: انتشارات نهاوندی، چاپ پنجم. تابستان 1389.

 

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد