خانه » همه » مذهبی » پاسخ های علامه طباطبایی به پرسش های معارف قرآن (2)

پاسخ های علامه طباطبایی به پرسش های معارف قرآن (2)

پاسخ های علامه طباطبایی به پرسش های معارف قرآن (2)

از تو می پرسند: چه چیزی انفاق می کنند؟ بگو هر خیری انفاق کنید، به پدر و مادرتان و نزدیکان … تعلّق دارد. چرا در این آیه شریفه جواب با سؤال مطابقت ندارد؟ چرا که سؤال از بیان چیزهایی است که انفاق می شود،

0030092 - پاسخ های علامه طباطبایی به پرسش های معارف قرآن (2)
0030092 - پاسخ های علامه طباطبایی به پرسش های معارف قرآن (2)
نویسنده: محمدحسین رخ شاد

 

 

معنای ماذا یُنْفِقُونَ؟

س 23- کسی که در جلسه پرسید: خداوند متعال می فرماید:
«وَ یَسْئَلونَکَ ماذا یُنْفِقُونَ؟ قُل: ما اَنْفَقُتُمل مِنْ خَیْرٍ فَلِلْوالِدَینِ وَ الاَقْرَبینَ…» (بقره:215)
– از تو می پرسند: چه چیزی انفاق می کنند؟ بگو هر خیری انفاق کنید، به پدر و مادرتان و نزدیکان … تعلّق دارد.
چرا در این آیه شریفه جواب با سؤال مطابقت ندارد؟ چرا که سؤال از بیان چیزهایی است که انفاق می شود، «ماذا یُنْفِقُونَ؟»، و جواب موارد مصرف آن را بیان می کند: «فَلِلْوالِدَینْ وَ الاَقْرَبینَ…»
ج- ابتدا یکی از حضّار پاسخ داد: سؤال از مصداق انفاق است که آیا تنها انفاق بر پدر و مادر را شامل می شود یا موارد دیگر را نیز در بر می گیرد؟ بنابراین، جواب مطابق سؤال است که موارد مصرف را ذکر نموده است. سؤال از جنس انفاق و چیزهایی که انفاق می شود نیست، که آیا مثلاً خرما بدهیم یا گندم، تا اشکال شود که جواب با سؤال تطابق ندارد.
حضرت استاد قدس سره فرمودند: تقریبی است، بد نیست.

معنای سلام در قرآن کریم

س 24- خداوند سبحان درباره قرآن می فرماید:
«یَهْدِی بِهِ الله مِنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ، وَ یُخْرَجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ اِلَی النُّورِ بِاذْنِهِ، و یَهْدیهِمْ اِلی صراطِ مستقیمٍ.»(مائده: 16)
– خدا هر که را از خشنودی او پیروی کند، به وسیله آن [قرآن] به راه های سلامت رهنمون سازد، و به توفیق خویش آنان را از تاریکیها به سوی روشنایی بیرون می برد. و به راهی راست هدایتشان می کند.
مقصود از «سلام» در «سُبُلَ‌ السَّلامِ» در این آیه شریفه چیست؟
ج- ممکن است خود خداوند متعال مراد باشد، جنانکه در جای دیگر می فرماید: «هُوَ الَّذی لا اِله الّا هُوَ الْمَلِکُ القُدُّوُسُ السَّلامُ …»(حشر: 23)
– اوست خدایی که معبودی جز او نیست و فرمانروای بی الایش و سالم از هر گزند است. و مجموع آیه مورد سؤال نظیر این آیه است که می فرماید:
«وَ الَّذینَ جاهَدوُا فینا، لَنَهدیَنَهُمْ سُبُلَنا» (عنکبوت: 49)
– و قطعاً کسانی را که در [راه معرفت] ما بکوشند، به راه های خویش رهنمون می گردانیم. و یا اینکه سلام به معنای عافیت و اَمْن بود و معنای «یَهْدِی بِهِ الله مِنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ» آن است که انسان به گونه ای هدایت شود که در عالم وجود در عافیت و ایمن باشد و از هرگونه شقاوت و ناملایمات رها گردد؛ زیرا خدای متعال خیر محض است «وَ لا یَاتِی مِنْهُ اِلّا الْخَیْرُ وَ لا یُعْطی اِلَّا الْخَیْرَ.» (و جز خیر از او صادر نمی شود، و عطای او همه خیر است.)

معنای سلامٌ هیَ حَتَّی مَطْلَعِ الفَجْرِ

س 25- مرجع ضمیر «هِیَ» در آیه شریفه «سلامٌ هِی حتّی مطلع الفجر» (قدر: 5)، (آن تا دم صبح، صلح و سلام است.) چیست؟
ج- ظاهراً مرجع آن کلمه «لیله» است، و چنانکه ممکن است به کلمه «تَنَزَّلُ» برگردد. و در تذکیر و تانیث ضمیر ایرادی نیست؛ زیرا در این صورت مرجع ضمیر مصدرِ «تَنَزَّلُ» است، که ضمیر راجع به آن جایزالتَّذکیر و التّانیث می باشد.

منت گذاردن مخصوص خداست

س 26- چگونه خداوند از منت گذاردن بر دیگران نهی فرموده، چنانکه می فرماید:
«لا تُبْطِلُوا صدَقاتِکُمْ بِالمَنِّ وَ الاَذی»(بقره: 264)
– صدقه های خود را با منت و آزار، باطل نکنید.
ولی آن را برای خود ثابت می کند، آنجا که می فرماید:
«لَقَدْ مَنَّ اللهُ عَلی المُؤمِنینَ…» (آل عمران: 164)
– به یقین خداوند بر مؤمنان منّت نهاد…
ج- منت یعنی به رخ کشیدن نعمت بر دیگران، که مانند تکبّر و استعلای بر دیگران مخصوص خداوند است و کسی حق اظهار این معنی را ندارد.

معنای طاغوت در قرآن کریم

س 27- خداوند متعال می فرماید:
«وَ الَّذینَ کَفَرُوا اوْلیِاؤُهُمُ الطّاغُوتُ.»(بقره: 257)
– و کسانی که کفر ورزیده اند، سرپرستشان طاغوت است.
«طاغوت در این آیه شریفه به چه معنی است؟
ج- «طاغوت» از طغیان کردن و از حدّ خود تجاوز نمودن و دعوی الوهیّت نمودن است. مانند شدّاد، نمرود و فرعون.
س 28- بنابراین به بتها نباید طاغوت گفت، زیرا از خود اراده ندارند تا امر و نهی کنند؛ از این رو «یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ اِلَی الظُّلُماتِ»(بقره:257): (آنان را از روشنایی به سوی تاریکیها به در می برند.) (در حق آنها صادق نیست.)
ج- خداوند متعال می فرماید:
«اَفَرایتَ منِ اتَّخَذَ اِلهَهً هَواهُ وَ اَضَلَّهُ اللهُ عَلی عِلْم؟!!!» (جاثیه: 23)
– پس آیا دیدی کسی را که هوس خویش را معبود خود قرار داده و خدا او را دانسته گمراه گردانیده؟!…
از این آیه استفاده می شود که اعتقاد و مُعْتَقِد بُت پرستان درباره بتها که کاره ای هستند، خود یک نوع تصرّف از ناحیه بتها در آنان می باشد.

صراط مستقیم چیست؟

س 29- مقصود از «صراط مستقیم» در این آیه شریفه چیست که می فرماید:
«وَ انَّ هذا صِراطی مُسْتَقیماً فاتَّبِعُوهُ، وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ، فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبیلِه.»(انعام: 153)
– و [بدانید] که این راه من راست است پس از آن پیروی کنید، و از راه های دیگر که شما را از راه وی پراکنده می سازد، پیروی مکنید.
ج- صراط مستقیم راهی است که رونده آن به مقصود خود نایل خواهد شد، که خداوند متعال آن را در این آیه شریفه به خود نسبت داده و می فرماید: «صِراطی» و در سوره حمد می فرماید:
«صِراطَ الَّذینَ اَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ»
– راه کسانی که نعمت ‍[ولایت] را بر آنان ارزانی داشتی.
و در جای دیگر«اَنْعَمْتَ عَلَیْهِم» را بیان نموده و می فرماید:
«… وَ لَهَدَیْناهُمْ صِراطاً مُستَقیماً، و مَنْ یُطِعِ اللهَ و‌َ الرَّسُولَ، فَاولئِکَ مَع الَّذینَ اَنْعَمَ اللهُ عَلَیْهِمُ مِنَ‌النَّبینَ وَ الصِّدیقینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحینَ، وَ حَسُنَ اُولئِکَ رَفیقاً» (نساء: 68 و 69)
… و قطعاً آنان را به راهی راست هدایت می کردیم. و کسانی که از خدا و پیامبر اطاعت کنند، در زمره کسانی خواهند بود که خدا ایشان را گرامی داشته [یعنی] با پیامبران و صدّیقان و شهیدان و شایستگانند، و آنان چه نیکو همدمانند!
این آیه بیانگر آن است که این چهار طایفه(پیامبران، صدّیقان، و شهیدان و صالحان) در صراط مستقیم هستند. و منظور از صراط مستقیم عبودیّت خالص حضرت حقّ است. خداوند سبحان می فرماید:
«وَ اَنِ اعْبُدُونیِ، هذا صِراطٌ مُسْتَقیمٌ.» (یس: 61)
– و اینکه مرا بپرستید، این است راه راست.

مقصود از مطَهَّرون در قرآن

س 30- مقصود از مُطَهُّرون در قرآن چه کسانی هستند: آیا مخصوص خمسه طیّبه علیهم السلام است، یا همه چهارده معصوم علیهم السلام را شامل می شود؟
ج- آیه شریفه که خداوند می فرماید: «اِنَّما یُریدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ البَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطهیراً» (احزاب: 33): (خداوند می خواهد آلودگی و پلیدی را از شما خاندان [پیامبر] بزداید، و شما را پاک و پاکیزه گرداند.) به حسب نزول درباره خمسه طیّبه علیهم السلام است؛ (1) ولی به نصّ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، در حقّ چهارده معصوم علیهم السلام است، و از کلمه «اِنَّما» در آیه شریفه نمی توان استفاده کرد که «اهْلَ البَیْت» منحصراً خمسه طیّبه علیهم السلام هستند.

«ابرار» چه کسانی هستند؟

س 31- این گفتار خداوند متعال درباره چه کسانی است که می فرماید:
وَ سقاهُمْ رَبُّهُمْ شراباً طَهوراً» (انسان: 21)
– پروردگارشان به آنان باده ای پاک می نوشاند.
ج- این آیه شریفه درباره «ابرار» است.
س 32- «اَبْرار» چه کسانی هستند؟
ج- آیه گذشته و آیات پیش از آن، ابرار را معرفی می کند. خداوند متعال می فرماید: «اِنَّ الابْرارَ یَشْرَبُونَ مِنْ کاسٍ کانِ مِزاجُها کافُواراً، عَیْناً یَشْرِبُ بِها عِبادُ اللهِ، یُفَجِّرُونَها تَفْجیراً، یُوفُونَ بالنَّذْرِ، وَ یَخافُونَ یَوْماً کانَ شَرُّهُ مُسْتَطیراً، وَ یُطْعِمُون الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسکیناً وَ یتیماً و اَسیراً. اِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللهِ… جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّهً و حَریراً … وَ سَقاهمْ رَبُّهُمْ شراباً طَهُوراً.» (انسان: 5-12)
– همانا نیکان از جامی می نوشند که آمیزه ای از کافور دارد، چشمه ای که بندگان خدا از آن می نوشند و [به دلخواهشان] جاری می کنند، همان بندگانی که به نذر خود وفا می کنند، و از روزی که گزند آن فراگیرنده است می ترسند، و بر اساس دوستی خدا به بیچاره و یتیم و اسیر خوراک می دهند… [و می گویند]: ما تنها برای خوشنودی خدا به شما خوراک می دهیم… خداوند به پاس صبر و شکیبایی که آنان کردند، بهشت و پرنیان پاداششان می دهد… و پروردگار شان باده ای پاک به آنان می نوشاند.
آیه دیگر نیز ابرار را به کسانی که از لحاظ اعتقاد و اخلاق و عمل پاک هستند، معرّفی می کند و درباره پاکی آنان از لحاظ اعتقاد و داشتن ایمان کامل می فرماید:
«وَ لکِنْ البِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللهِ وَ الْیَوْمِ الاخِرِ وَ المَلائِکَه وَ الکِتابِ و النَّبیینَ» (بقره: 177)
– بلکه نیکی آن است که انسان به خدا و روز باز پسین و فرشتگان و کتاب آسمانی و پیامبران ایمان آورد.
و درباره پاکی آنان از لحاظ عمل می فرماید:
«وَ آتَی الْمالَ عَلی حُبِّهِ ذَوِی الْقرْبی وَ الیَتامَی وَ المَساکینَ وَ ابْنَ السََّبیلَ و السَّائِلینَ وَ فی الرِّقابِ، وَ اقامَ الصَّلاهَ وَ آتَی الزَّکاهَ» (بقره: 177)
– و مال خود را بر اساس دوستی خدا به خویشاوندان و یتیمان و بینوایان و در راه ماندگان و گدایان و در راه آزاد کردن بردگان بدهد، و نماز را برپا دارد، و زکات را بپردازد.
و درباره اخلاق پسندیده آنان می فرماید:
«وَ الْموفوُن بِعَهْدِهِمْ اذا عاهَدُوا، وَ الصَّابِرینَ فِی البَاساءِ وَ الضَّراءِ وَ حینَ البَاسَ، اُولئکَ الَّذینَ صَدَقُوا وَ اولئکَ همُ المُتَّقونَ» (بقره: 177)
– و آنان چون عهد بندند، به عهد خود وفا می کنند، و در سختی و زیان و به هنگام جنگ شکیبایند، آنانند کسانی که راست گفته اند، آنان همان پرهیزگارانند. جمله «الَّذینَ صَدَقُوا» صدق در ایمان و عمل را شامل می شود.

فایده اندک جلوه دادن در دید کافران

س 33- اندک جلوه دادن مسلمانان در دید کافران چه فایده داشت که خداوند سبحان می فرماید:
«وَ اذْ یُریکُمُوهُمْ اِذا الْتَقَیْتُمْ فی اَعْیُنِکُمْ قَلیلاً، وَ یُقَلِّلُکُمْ فی اَعْیُنِهِمْ، لِیَقْضِیَ اللهُ اَمْراً کانَ مَفْعُولاً، وَ اِلَی اللهِ تُرْجَعُ الاُمورْ.» (انفال: 44)
– و آنگاه که چون با هم برخورد کردید، آنان را در دیدگان شما اندک جلوه داد، و شما را نیز در دیدگان آنان کم نمودار ساخت، تا خداوند کاری را که انجام شدنی بود تحقّق بخشد، و کارها به تنها سوی خدا بازگردانده می شود.
ج- خداوند متعال دو مقصود داشت: یکی تحقّق جنگ، و دوّم شکست کفّار، که با کم نمودار ساختن مسلمانان در دید کافران زمینه آن دو فراهم گردید: «لِیَقْضِیَ اللهُ اَمْراً کانَ مَفْعُولاً»

معنای برتری داشتن بنی اسرائیل بر تمام جهانیان

س 34- آیا از آیه شریفه زیر می توان استفاده کرد که بنی اسرائیل از تمام جهانیان افضل هستند؟ خداوند می فرماید”
«و یا بَنی اسرائیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتی الَّتی اَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ انَّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَی العالَمینَ.» (بقره: 47 و 122)
– ای فرزندان اسرائیل [= حضرت یعقوب علیه السلام]، آن نعمتم را که بر شما ارزانی داشتم، و اینکه شما را بر جهانیان برتری دادم، یاد کنید.
ج- از سیاق آیه شریفه تنها برمی آید که خداوند متعال گروهی از آنها را تفضیل و برتری داده است؛ زیرا حدود هشت هزار شخصیّت از میان بنی اسرائیل به پیامبری رسیده اند، که حضرت موسی و عیسی علیه السلام از آنان هستند. و لازم نیست که تفضیل فرد فرد بنی اسرائیل باشد، یا اینکه شاید مراد تفضیل آنان بر اهل عالم عصر خودشان باشد، نه بر اهل تمام عالم های بعد از خودشان.

معنای ولایت در قرآن

س 35- معنای «ولایت» در گفتار خداوند متعال چیست آنجا که می فرماید:
«اللهُ وَلیُّ الَّذینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ اِلی‌ النُّورِ.» (بقره: 257)
– خداوند سرپرست کسانی است که ایمان آورده اند، آنان را از تاریکی ها به سوی نور بیرون می آورد.
ج- معنای ولایت خدا بر بنده این است که بنده طوری باشد که ارده او اراده خدا، و رضای او رضای خدا، و خشم او خشم خدا گردد، و از خود هیچ اراده و اختیاری نداشته باشد. چنانکه خود در جای دیگری می فرماید:
«اَلا، اِنَّ اَوْلیاءُ اللهِ، لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ.»‌(یونس: 62)
– آگاه باشید که بر دوستان خدا نه بیمی است، و نه آنان اندوهگین می شوند.
این آیه شریفه «ولیّ» را در بنده استعمال می کند، زیرا ولایت مانند دوستی، طرفَیْنی است، و در اینجا ولایت به معنای آن است که اراده خدا اراده بنده، و خشنودی خدا خشنودی بنده گردد.

ولیّ الله در قرآن

س 36- آیا ولیّ الله داریم؟
ج- بله، خداوند متعال می فرماید:
«اَلا اِنَّ اَوْلیاءُ اللهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ، وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ.» (یونس: 62)
– آگاه باشید که بر دوستان خدا نه بیمی است و نه آنان اندوهگین می شوند.
و از زبان حضرت یوسف علیه السلام نیز می فرماید:
«اَنْتَ وَلییِّ فی الدُّنیا و‌َالاخِرَهِ، تَوَفَّنی مُسْلماً» (یوسف: 101)
– [ای خدا] تنها تو در دنیا و آخرت مولای منی، مرا مسلمان بمیران.
یعنی در حالی که مسلمان باشیم روحم را قبض نما، و این درخواست مرگ از خدا نیست، بلکه طلب اسلام در هنگام توفّی و قبض روح است.

تفاوت «لا خَوْفٌ عَلَیْهِم» و «لا هُمْ یَحْزَنُونَ»

ج- «لا خَوْفٌ عَلَیْهِم» یعنی «لا یَخافُونَ» و از مَخاوف و مَهاول قیامت ایمن هستند، و «لا هُمْ یَحْزَنُونَ» یعنی حزن و اندوه ندارند.

معنای وَ وَجَدَک ضالاً فَهَدی

س 38- معنای جمله «وَ وجَدَک ضالاً فَهدی» (ضحی: 7) در سوره «الضّحی» چیست؟
ج- یعنی «وَ وَجَدَکَ غَیْرَ مَعْرُوفٍ» خداوند متعال تو را گمنام یافت، بعد معروفت کرد، و آوازه ریاست او چنانکه مشاهده می کنیم عالم گیر شد.

معنای لها ماکَسَبَتْ وَ عَلَیها مَااکْتَسَبَتْ

س 39- مقصود از «کَسَبَتْ» و «اکْتَسَبَتْ» در آیه شریفه «لها ماکَسَبَتْ وَ عَلَیها مَااکْتَسَبَتْ» (بقره: 286): (آنچه به دست آورده به سود اوست، و آنچه با اصرار و پافشاری کسب نموده به زیان اوست.) چیست؟
ج- «کَسَبَتْ» مطلق صدور فعل را شامل می شود و «اکْتَسَبَتْ» صدور فعل به نحو تکلّف و با اصرار و زور است که با مخالفت و تمّرد و مصعیت سازش دارد.

معنای علم در قرآن کریم

س 40- منظور از «علم» در قرآن چیست؟
ج- مقصود خداشناسی و معرفت است.
س 41- آیا علم، خود عمل است؟
ج- خیر، علم، فهم و درک است.
س 42- آیا علوم ریاضی و طبیعی در عرف قرآن علم نیستند؟
ج- در عرف قرآن کریم خیر، عرف قرآن تنها آنها را علم نمی نامد، مثلاً آیا می توانیم گفتار خداوند متعال را که می فرماید: «وَ الَّذینَ اُوتُوالْعِلْمَ». (نحل: 27، اسراء: 107، حجّ: 54، قصص: 80، عنکبوت: 49 و …): (و کسانی که به آنان علم عطا شده است) را به «کسانی که به آنان ریاضی و فیزیک عطا شده» معنا کنیم؟!
س 43- علمی که در آیه شریفه و روایت ذیل مطرح است، چه نوع علمی است؟ خداوند سبحان می فرماید:
«یَرْفَعِ اللهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ، وَ الَّذینَ اُوتُوالْعِلْمَ دَرجاتٍ.»(مجادله: 11)
– تا خدا رتبه کسانی از شما را که ایمان آورده اید و کسانی را که [برحسب] درجات بلند گرداند.
و نیز در روایت آمده است:
«الْعِلْمُ نُورٌ یَقْذِفهُ اللهُ فی قَلّْبِ مَنْ یَشاءُ.»(2)
– دانش، نوری است که خداوند در قلب هر کس بخواهد می افکند.
ج- علم نافع، علمی است که در انسان، نور معرفت و ایمان به خدا و شناسایی اسماء، و صفات الهی ایجاد می کند.

معنای وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی

س 44- منظور از «رُوحی» که خداوند متعال در قرآن به خود نسبت می دهد، چیست؟ آنجا که می فرماید:
«وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی»(ص: 22)
– و از روح خود در بشر دمیدم.
ج- نسبت روح به خدا نسبت تشریفی است مانند «بَیْتی».
س 45-هَلِ الارْواحُ مُتَساوَیهٌ فِی الاَفْرادِ؟ (3)
ج- روح به نحو کلّی متواطی نیست؛ بلکه دارای افراد مختلف است مانند روح کامل و اکْمَل و ناقص. «وَ دلیلُ اختِلافِ مراتِبِ الرُّوحِ هُوَ اخْتِلافُ الاَفْرادِ فِی الْکُفْر وَ الایمانِ، و الطّاعَهِ و الْعِصیان؛ لِاَنَّها اَوْصافٌ لِلرُّوحِ، لا لِلْبَدَنِ.»(4)
و کتاب و سنّت نیز در موارد فراوان، تفاوت انسانها را به روح می داند. از جمله خداوند متعال در قرآن کریم مردم را به دو دسته تقسیم نموده و می فرماید:
«وَالْعَصْر اِنَّ الاِنْسانَ لَفِی خُسْر اِلَّا الَّذینَ آمَنوا وَ عمِلُوا الصَّالِحاتِ، وَ تواصَوْا بِالحَقِّ، وَ تَواصَوا بِالصَّبْرِ»(عصر: 1-3)
– سوگند به عصر، که واقعاً انسان دستخوش زیان است، مگر کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده و همدیگر را به حق و شکیبایی سفارش کنند.
«وَ کُنْتُمْ اَز‍ْواجَاً ثَلاثَهً، فَاصْ‍حابُ الْمَیْمَنَهِ ما اصْحابُ المَیْمَنَه؟ و اَصْحابُ المَشْئَمَهِ ما اصْحابُ المَشْئَمَهِ؟ وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ، اولئَکَ المُقَرَّبُونَ»(واقعه: 7-11)
– و شما سه دسته می شوید: یاران دست راست، چه یاران دست راست؟! و یاران دست چپ، چه کسانی هستند یاران چپ؟! و سبقت گیرندگان مقدّمند. آنانند که مقرّبان [درگاه الهی] هستند.
نیز در جای دیگر باز مردم را به دو دسته تقسیم کرده و می فرماید:
«فَامَّا الَّذینَ شَقُوا فَفی النَّارِ … وَ امَّا الَّذینَ سُعِدُوا فَفی الجَنَّهِ»(هود: 106-108)
– پس کسانی که تیره بخت شده اند، در آتش اند … و کسانی که نیکبخت شده اند در بهشت هستند.

راز اضافه روح و … به خدا

س 46- آیا اضافه «بیت» و «روح» به خداوند متعال چنانکه می فرماید: «اَنْ طَهِّرا بَیْتی»(بقره: 125): (که خانه ام [کعبه] را پاکیزه نمایید.) و نیز می فرماید: «نَفَخْتُ مِنْ رُوحی»(حجر: 29): (از روح خود در آن دمیدم.) اضافه تشریفی است یا واقعیت دارد، یعنی آیا واقعاً خداوند بیت و یا روح دارد؟
ج- خداوند متعال مالک همه اشیاء است، چنانکه می فرماید:
«لَهُ ما فِی السَّمواتِ وَ الاَرضِ» (بقره: 116)
– تمام آنچه در آسمانها و زمین است از آن اوست.
و همه اشیای خارجیّه هیچ استقلال و امتیازی از خود ندارند و قائم به او هستند، بنابراین اگر «بیت» و «ارض»، «روح» و «عبد» را به خود نسبت می دهد و می فرماید:«بَیْتی» «بَیْتُ اللهِ»، و «اَرْضی»، «روحی» و «عَبْدی» در عین حال که همگی واقعیّت دارد، یک نوع تشریف و اکرامِ مضاف نیز هست.

‌شجره ملعونه در قرآن کریم

س 47- مقصود از «الشَّجَرَهَ المَلْعُونَهَ فِی القُرآنِ» (اسراء: 60): (درخت لعنت شده در قرآن) در آیه 60 سوره اسراء چیست؟
ج- از سیاق آیات و نیز از روایات (5) استفاده می شود که مراد «بنی امیّه» است.

پی نوشت ها :

1. ر، ک: المیزان، ج16، ص 311، و ص 316-319.
2. مشابه آن در: بحارالانوار، ج1،ص 225، روایت 17.
3. آیا افراد ارواح متساوی و یکسان هستند؟
4. و دلیل اختلاف مراتب روح، اختلاف افراد در کفر و ایمان، و طاعت و عصیان است؛ زیرا اینها همگی اوصاف روح هستند، نه بدن.
5. ر.ک. بحارالانوار، ج1، ص 119، و ج 33، ص 156، روایت 421، و ص 208، روایت 492، و ص 266، روایت 634، و ج 44، ص 86، روایت 1، و ج 46، ص 337، روایت 25، و ج 58، ص 351، و ج 61، ص 169، روایت 24.

منبع:رخ شاد، محمد حسین؛ (1380)، در محضر علامه طباطبایی(ره) پرسشها و پاسخهای اعتقادی، اخلاقی، تفسیری، حدیثی و عرفانی، قم: انتشارات نهاوندی، چاپ پنجم. تابستان 1389.

 

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد