پاسداری از بیت المال از دیدگاه امام علی (ع) (4)
پاسداری از بیت المال از دیدگاه امام علی (ع) (4)
3-4 اخلاق کارگزاران مالیاتی:
امام علی علیه السلام در مورد اخلاق و رفتار کارمندان مأمور اخذ مالیات دستورات و راهکارهایی ارائه نموده که برای همه مفید است.
حضرت در نامه ای به یکی از مأموران جمع آوری مالیات مطالبی بیان فرموده اند که برداشت های ذیل از آن بدست می آید:
1- در کارهای سری و مخفیانه اش تقوی و پرهیزگاری داشته باشد «اَمَرَهُ بتقوی الله فی السِّرائرِ اَمره و خَفیّات عمله» اگر در وجود انسان ترس از خدا نباشد در خفاء و پنهان مرتکب گناه و معصیت می شود. اما تقوای الهی بعنوان یک نیروی بازدارندۀ قوی، انسان را از نافرمانی خدا باز می دارد. از آنجایی که مأمور مالیاتی ممکن است در محاسبۀ مالیات و ثبت و ضبط آن تنها باشد و کسی حاضر و ناظر بر اعمال او نباشد، اگر تقوای الهی را رعایت نکند ممکن است اعداد و ارقام را تغییر دهد و خلاف واقع ثبت کند. لذا حضرت بعنوان اولین شرط، تقوای الهی را مطرح می کند. بنابراین، حاکم در انتخاب کارمندان مالیاتی باید نهایت دقت را مبذول دارد تا امور دارایی و اخذ عوارض و مالیات در اختیار افراد بی تقوا و فرصت طلب نیفتد و ضرر و زیان متوجه حکومت اسلامی نشود و به مردم ظلم و ستم نشود و بناحق از آن ها پولی دریافت نگردد.
2- در هر حال (خلوت و آشکارا) مطیع فرمان خدا باشد.
«اَمَرُ الا یَعْمَل بشیءٍ مِن طاعةِ الله فیما ظَهر فیخالف اِلی غیرهِ فیما اَسَرّ» [صبحی صالح، ن 26]
سفارش کرد او را که چنان نباشد که در کارهای آشکار و ظاهر اطاعت از خدا کند و در امور پنهانی خلاف آن را انجام دهد. یعنی با ظاهری که خود را دیندار جلوه می دهد مردم را نفریبد. در حضور مردم دستورات خدا را اطاعت نماید اما در خفا و پنهان نافرمانی خدا کند. این مطلب مهمی است که مسئولین کشور در انتخاب افراد برای مسئولیت های مالی به ظاهر اکتفا نکنند، بلکه با تحقیق لازم، سعی کنند سابقۀ افراد را بدست آورند تا پایبندی آنان به اصول دیانت و شریعت اسلام محرز گردد نه این که در ظاهر اظهار تدین کنند اما در باطن و خفا و دور از چشم دیگران تیشه به ریشۀ اسلام و مردم بزنند و مجری برنامه های دشمنان کشور و نظام باشند. امام متقین علی علیه السلام در جملۀ دیگر همین مطلب را تأکید می کند و می فرماید:
«لَمْ یَخْتَلفِ سرُّهُ و علانیتُهُ»
نهان و آشکارش یکسان باشد. و ریاکار نباشد.
3- گفتار و رفتارش در تضاد نباشند بلکه همدیگر را تأیید کنند:
«لَمْ یَخْتَلِف فِعْلُهُ و مقالتُه»
و این نیز ویژگی مهمی است که برای مأمورین اخذ مالیات چه بسا مهم تر باشد زیرا راستگو بودن و عمل به وعده ها تأثیر زیادی در اعتمادسازی دارد.
4- امانتدار باشد، و آن چه را به عنوان مالیات از مردم می گیرد به خزانۀ دولت واریز نماید و بداند آن چه از مردم می گیرد امانتی در دست اوست. نهایت سعی و تلاش خود را برای حفظ امانت بنماید و خیانت در امانت را از گناهان بزرگ بشمارد که لازم است همه از آن اجتناب کنند. «فَقَد ادّی الامانة»
5- عبادت او خالصانه و به دور از ریا باشد و مبادا که در ظاهر خود را عابد و زاهد جلوه دهد ولی در باطن اعتقادی به عبادت خود نداشته باشد. باید که تنها هدف از عبادت کسب رضایت الهی و فضائل اخلاقی باشد «اَخْلَصَ العِبادَة»
6- ملایمت با مردم و اجتناب از اخلاق خشن و تند. زیرا در این صورت مردم با طیب خاطر مالیات را پرداخت می کنند. در غیر این صورت، مردم از اسلام و نظام زده می شوند و به مسئولین بدبین می گردند. این امر سبب شِکوه و بدبینی می شود «اَمَره اَنْ لا یَجْبَهَهُمْ» او را امر کرد که صاحبان مال را به زحمت نیندازد.
7- به مردم احترام بگذارند و با بی اعتنایی آن ها را تحقیر نکنند. چون خود بزرگ بینی کارگزاران و تحقیر دیگران توسط آنان را آثار شوم و بسیار بدی در جامعه دارد که گاهی قابل جبران نیست.
«و لا یَرْغَبُ عَنْهُم تقضلاَ بالاَمارَة علیهم»
به خاطر این که بر آن ها حکومت می کنند خود را برتر از آن ها ندانند و از آن ها روی گردان نباشند.
8- به مردم دروغ نگویند. طبق قانون خدا و حکومت اسلامی با مردم رفتار کنند و از پیش خود نسبت به وضع و تفسیر به رأی قانون پرهیز نمایند. برای گرفتن مالیات بیشتر و یا برای تخفیف به اقوام و دوستان «اَمَرهُ لایَعْضَهَهُم» به مردم دروغ نگوید.
9- مردم را برادران دینی خود بدانند و با آنان اخلاق و رفتار برادرانه داشته باشند «فأنّهم الاخوان فی الدین»
10- مردم را یار و یاور خود بداند که با کمک و همکاری آن ها مالیات را دریافت و به مصرف مردم برسانند «فانَّهُم الاعوانُ علی استخراج الحقوق»
11- بدانند آن چه به عنوان مالیات می گیرند متعلق به بیت المال است و تنها حقوق مشخص شدۀ از طرف حاکم به آن ها اختصاص دارد و آن ها حق دخل و تصرف در اموال مردم را ندارند.
«اِنَّ لک فی هذه الصّدقه نصیباً مفروضاً و حقاً معلوماً»
بدان! برای تو در این زکاتی که جمع می کنی سهمی معین و حقی روشن است.
12- بدانند که اگر در بیت المال خیانت کنند در قیامت دشمنان زیادی خواهند داشت. هم کسانی که بناحق از آن ها گرفته اند و هم کسانی که حق آن ها را نداده اند.
«و اِلّا تفعل فاِنّکَ مِن اَکْثَرِ النّاس خصوماً یوم القیامة»
اگر چنین نکنی در روز رستاخیز بیش از همه دشمن داری.
13- عاقبت خیانت به بیت المال خواری و ذلّت در دنیا و آخرت خواهد بود و از بزرگترین خیانت ها است.
«اِنّ اَعْظَمَ الخیانة خیانةُ الاُمَّةِ»
همانا بزرگ ترین خیانت! خیانت به ملت است.
14- از حیله و نیرنگ نسبت به پیشوایان و والیان بپرهیز که این نیز از بزرگترین خیانت ها است. وقتی که حاکم کسی را امین می داند و او را به عنوان مأمور اخذ مالیات می فرستد چنانچه خیانت کند به والی و حاکم خیانت کرده است و مردم را نسبت به مسئولین مملکتی بدبین کرده است.
«اِنَّ اَفْظَغَ الغِش غَش الاَئِمة»
«سخت ترین حیله گری و نیزنگ، دغلکاری با پیشوایان است».
3-5 نظارت حاکم بر کارگزاران
در حکومت اسلامی، حاکم باید در انتخاب کارگزاران دقت لازم را بنماید و بر عملکرد آنان نظارت کامل داشته باشد و کارگزار، باید خود را در برابر مردم و حاکم پاسخ گو بداند. اگر کارگزار در موقعیت خاصی از مسیر حق و عدالت و انصاف خارج شد حاکم هشدار لازم را به او بدهد و اگر اصلاح نشد او را عزل کند.
«به امام علی علیه السلام خبر دادند شریح بن حارث، قاضی امام در کوفه خانه ای به هشتاد دینار خریده است. امام او را احضار کرد و فرمود «به من خبر داده اند خانه ای به هشتاد دینار خریده ای و سندی بر آن نوشته ای و گواهانی آن را امضاء کرده اند. شریح گفت آری یا امیرالمؤمنین، امام نگاه خشم آلودی به او کرد و گفت ای شریح به زودی کسی به سراغ تو می آید که به نوشته ات نگاه نمی کند و از گواهانت نمی پرسد، تا تو را از آن خانه بیرون کرده و تنها به قبر بسپارد. ای شریح اندیشه کن که آن خانه را با مال دیگران یا پول حرام نخریده باشی که آن گاه خانۀ دنیا و آخرت را از دست داده ای». [دشتی، ن 3]
نکات آموزنده این داستان که می تواند برای مسئولین امر آموزنده باشد عبارتند از:
1- امام به قاضی خود هشدار می دهد که غرق در مسائل دنیوی نشود هرچند از راه حلال باشد.
2- امام از شریح اقرار می گیرد که چنین خانه ای خریده است بعد او را سرزنش می کند.
3- توبیخ و سرزنش امام نسبت به شریح در مورد روی آوردن به دنیا بوده است در حالی که خیانتی از او ثابت نشده است.
4- نسبت به حرام بودن بهای خانه هشدار می دهد.
5- توجه و روی آوردن به دنیا یکی از راه های اغوای انسان است که شیطان فراوان از آن استفاده نموده و پای افراد را می لغزاند.
6- معلوم می شود این خانه مازاد بر احتیاج شریح و یا قیمتش خیلی گران بوده است که امام او را سرزنش نموده است. بنابراین، بهتر است که خدمتگزاران نظام اسلامی در حد نیاز از اموال و املاک جمع آوری کنند و از تجمل گرایی اجتناب نمایند.
7- جمع کردن مال مازاد بر احتیاج خروج از قناعت است.
8- لازمۀ قناعت بی نیازی از مردم است. [ابن میثم، 1404، 4/582]
3-6 تأثیر ناپذیری حاکم در تقسیم بیت المال
عده ای از مردم برای این که افرادی به ریاست و مقامی برسند بسیار تلاش می کنند و اموال زیادی مصرف می کنند. به عنوان مثال، در انتخابات ریاست جمهوری یا نمایندگی مجلس شورای اسلامی و یا موارد دیگر گاهی کاندیداها تصور می کنند که این افراد از دوستان و آشنایان و طرفداران او هستند و لذا از جان و دل مایه می گذارند؛ اما بعد معلوم می شود که آن ها از قبل نقشه داشته اند که کارگزاران را وامدار خود کنند و آن ها را مدیون خود بدانند تا بعد از رسیدن به مقام مطالبات خودشان را از آن ها بگیرند. در حقیقت آن ها را مجری برنامه های خودشان می دانند. در چنین شرایطی حاکم و کارگزار استقلال رأی و فکر ندارد بلکه او وابسته به احزاب و گروه های طرفدار خود است و ممکن است مصلحت آن ها را بر مصلحت کل جامعه و مردم ترجیح دهد. چون آن ها او را به قدرت رسانده اند و اگر منافع آن ها به خطر بیفتد مقام و جایگاه او هم به مخاطره می افتد. امکان دارد که چنین کارگزاری در تصمیم گیری ها و تقسیم ثروت ملی، ناخواسته تحت تأثیر آن ها قرار گرفته و از مسیر حق و عدل منحرف شود. برای این که از این خطر مصون و محفوظ بماند باید از اول مستقل باشد. برای رضای خدا و خدمت به خلق وارد میدان سیاست شود تا بعد خود را وامدار دیگران نداند و استقلال داشته باشد. البته معنای این سخن آن نیست که حاکم در حکومت اسلامی با دیگران مشورت نکند، چون بین این دو مفهوم تفاوت زیاد است.
طلحه و زبیر پس از بیعت با امام وقتی دیدند جایگاه و مقامی که نزد خلیفه سوم داشتند از دست داده اند و امام علی علیه السلام با آن ها مثل بقیۀ مردم رفتار می کند و در کارها با آن ها مشورت نمی کند و از آن ها کمک نمی گیرد به خدمت امام آمدند و نسبت به این امور شکوه و گلایه کردند. امام در پاسخ به آن ها فرمود:
«همانا از امور ناچیز خشم گرفتید و خوبی های فراوان را پشت سر انداختید و نادیده انگاشتید. آیا مرا آگاه نمی کنید که شما چه حقی داشته اید که آن را از شما بازداشته ام و کدام سهم را به خود اختصاص داده و از شما دریغ داشته ام، یا در چه موردی برای احقاق حقی که مسلمانی به من مراجعه کرده ناتوان بوده ام، یا آن را نمی دانسته یا راه آن را به خطا و اشتباه رفته ام؟ به خدا سوگند مرا به خلافت رغبتی نبود و به زمامداری شما علاقه ای نداشتم، اما شما مرا به آن فرا خواندید و آن را بر من تحمیل کردید. چون حکومت به من رسید، به کتاب خدا و قانونی که برای ما وضع کرده و عمل کردن به آن را دستور داده بود توجه کرده و از پیروی نمودم و به روشی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم سنت قرار داده بود اقتدا کردم، پس نیازی به نظریات شما و غیر شما نداشتم، و نیز حکمی برای من پیش نیامده است که آن را ندانم تا از رایزنی با شما و دیگر مسلمانان کمک بگیرم و اگر چنین چیزی پیش می آمد از رأی شما و دیگران استفاده می کردم. [دشتی، خ 205]
1- مسلمانان نباید شیفتۀ قدرت باشد بلکه باید عاشق خدمت باشد و مسئولیت را بعنوان یک وظیفه قبول نماید.
2- تا مردم نخواهند کسی نمی تواند بر آن ها حکومت کند و نباید کسی خود را بر مردم تحمیل کند.
3- حاکم و کارگزار باید از اول مستقل عمل کند تا وامدار دیگران نگردد.
4- در مقابل خواسته های نابجای دیگران بایستد و تسلیم آن ها نشود.
5- براساس قانون خدا عمل کند و به اعتراضات مخالفین و معاندین توجه نکند.
6- اگر مسائلی پیش آمد که حکم آن ها روشن و واضح نیست از مشورت با دیگران استفاده کند.
7- در ادارۀ جامعه قاطعیت داشته باشد و حتی اگر لازم شد در مقابل افراد صاحب نام و دارای موقعیت اجتماعی بایستد و خود را موظف به اجرای احکام الهی بداند و در مقابل احکام الهی به دیدگاه ها و نظرات گروه ها و احزاب طرفدار توجهی ننماید.
3-7 صرفه جویی در بیت المال
امام علی علیه السلام نه تنها خود نهایت دقت و احتیاط را در صرف بیت المال رعایت می نمودند بلکه کارگزاران خویش را نیز از اسراف و زیاده روی در مصرف بیت المال باز می داشتند و آنان را به صرفه جویی و استفاده صحیح از آن دستور می دادند.
حضرت به کارگزاران خویش فرمان دادند:
«اَدَقوا اقلامکم و قاربوا بین سطورکم و ایّاکم و الاکثار. فإِنَّ اموال المسلمین لا تحتمل الا ضرار» (مجلسی، 1403، 41/105]
«نوک قلم ها را باریک بتراشید و فاصلۀ سطرها را کم کنید و از زیاده روی در هزینه نمودن بیت المال بپرهیزید زیرا اموال مسلمانان نباید متحمل ضرر شود».
وقتی امام علی علیه السلام نسبت به چیزهایی که خیلی کم اهمیت به نظر می آیند حساسیت نشان می دهد، مثل تیز کردن نوک قلم بیت المال و نهایت دقت در استفاده از کاغذ بیت المال و یا وقتی طلحه و زبیر برای امور شخصی به خدمت امام علیه السلام می رسند حضرت شمع بیت المال را خاموش می کند و به کار آن ها رسیدگی می کند، این ها همه هشدار به کارمندان و کارگزاران و همه مردم است که مواظب باشید اسراف و زیاده روی نکنید.
امام علیه السلام در نامه ای زیاد بن ابیه را مورد خطاب قرار می دهد و می فرماید:
«فَدَعِ الاِسرافَ مقتصداً» [دشتی، ن 21]
«از اسراف بپرهیز و میانه روی را برگزین»
اسراف در زندگی شخصی و اموال خصوصی نیز امری مذموم است و آیات و روایات فراوانی در مذمت آن وارد شده است. اما در مورد بیت المال این قبح و زشتی شدیدتر است. چون اموال مردم بعنوان امانت در دست کارگزاران است. ٭
پي نوشت ها :
اما ای کاش مسئولین نظام اسلامی هم این سیره و رفتار علوی را آویزۀ گوش خویش قرار می دادند و خود، از اسراف در بیت المال پرهیز می نمودند و اجازه نمی دادند این همه اسراف و تبذیر به بیت المال تحمیل گردد. چه همایش ها و سمینارهای پرهزینه و کم نتیجه بر اموال مسلمین تحمیل می شود، اگر این دستورات حضرت امیر علیه السلام در جامعه بکار گرفته شود آن وقت مردم آثار و برکات حکومت اسلامی را درک خواهند کرد. امید است که مصرف صحیح در همۀ زمینه ها تبدیل به یک فرهنگ عمومی گردد و از به هدر رفتن اموال مسلمین جلوگیری شود.
منبع : سالنمای النهج 20 – 19 / پاییز / 1385