پایههای اسلام
کمیل بن زیاد از امیر المؤمنین (علیه السلام) درباره پایههای اسلام سؤال نمود و حضرت فرمودند: پایه های اسلام، هفت چیز است، اول آنها عقل، دوم حفظ آبرو و صدق لهجه و گفتار، سوم تلاوت درست قرآن، چهارم حب و بغض فی الله، پنجم حق اهل بیت و معرفت و ولایت آنها، ششم حق برادران و هفتم حسن همسایگی با مردم (1)
امام باقر (علیه السلام) میفرماید:« بنی الاسلام على خمس، على الصلاه و الزکاه و الصوم و الحج و الولایه » (2)
برخی از نویسندگان، بر این باورند که هر واژهای، دارای یک معنای اساسی و پایهای است که با فرض تحول معنایی، آن معنای پایه، پایدار است. اصولا هر عنصری در درون یک نظام زنده، دائم در حال تجدید و دگرگونی روابط خود با عناصر دیگر درون نظام است و چه بسا که از راه این تجدیدها و دگرگونیها، نقشهای تازه ای برای آن پدید می آید؛ مانند: نقش یا نقش هایی که یک فرد انسانی، در اجتماعی که در آن زندگی می کند، برای خود پدید می آورد. کارکرد واژگان، در زبان نیز همانند کارکرد یک عنصر، در یک مجموعه و در یک نظام زنده است. اگر این ضابطه را به طور کلی هم نپذیریم، ولی می توان درباره واژه دین در قرآن پذیرفت. بنابر این، وجود دهها آیه و صدها جمله گوناگون که واژة دین در آنها به کار رفته است، می تواند ما را با دهها معنای متفاوت، از واژه دین روبرو کند؛ ولی هر معنای متغیر، تا زمانی معتبر است که در همان بافت موقعیت ویژه خود، قرار داشته باشد و همچنین با معنای پایه، تناقض نداشته باشد. یکی از نابسامانی های بیشتر فرهنگ نامه ها یا کتاب های لغت این است که به جای آن که معنای «پایه» از یک واژه را توضیح دهند، اغلب به آوردن چندین معنای نسبی برای یک واژه اکتفا می کنند. برای نمونه در لغت نامه المنجد، حدود بیست و نه معنای گوناگون برای واژه دین ذکر شده، در حالی که هر کدام از این معانی، در بافت موقعیتی ویژه خود می تواند درست، دقیق و سنجیده باشد. ولی در بیرون از آن نمی تواند رابطه مشخص و معین خود را با واژه دین بیان کند. شواهد قرآنی نشان میدهد که معنای پایه دین – با تغییرات گوناگون در آداب، مناسک، رفتارها، حقوق اجتماعی و فارغ از همه تحولات زمانی و مکانی، همواره یگانه بوده است. معنای پایه، یعنی آن گوهر ذاتی و یگانه ای که مقید به زمان، مکان و اشخاص ویژهای نیست. در حالی که معنای نسبی مقید به زمان، مکان و اشخاص می باشد.
بهره گیری از این اصل و حتی بدون نیاز به آن و تنها با جمع بندی آیات قرآن که در بردارنده واژه دین هستند، می توان به معنای حقیقی دین در قرآن و سنت پی برد. به نظر نگارنده، حقیقت دین در نصوص دینی، عبارت است از بینشها و منشها و کنش هایی که بیانگر نجات و سعادت انسانی هستند.
توضیح مطلب این که: بررسی معناشناختی آیات قرآن نشان میدهد که واژه دین، در دو معنای به ظاهر متفاوت، بیشتر از معانی دیگر به کار رفته است: یکی، معنای آیین و آداب یا شریعت و قوانین که از آیات لکم دینکم ولی دین»، «الیوم اکملت لکم دینکم»، «رأیت الناس یدخلون فی دین الله أفواجا»، «الیوم یئس الذین کفرو من دینکم»، «یا أهل الکتاب لا تغلو فی دینکم، و غیره استفاده می شود. دوم، معنای داوری، جزا، پاداش، کیفر، حساب، و مانند اینها که از آیات «مالک یوم الدین»، «ان الدین الواقع»، «الذین یکذبون بیوم الدین»، «ارایت الذی یکذب بالدین» و غیره به دست می آید. البته واژه دین، به معنای دینداری در نصوص دینی فراوان به کار رفته که باید به معنای حقیقت دین برگشت داده شود.
تأمل معناشناختی در این دو دسته معنا، خاستگاه و ریشه معنایی واحدی را برای واژة دین در قرآن نشان می دهد. ریشه این ارتباط با یک پیش فرض قرآنی کشف می گردد. آن پیش فرض عبارت است از ترابط تکوینی اعتقادات و اعمال با نتیجه آنها که به خوبی از آیات فراوان دیگری به دست می آید؛ برای نمونه: هنگامی که کشاورزی در شرایط طبیعی، با انتخاب آگاهانه، به کشت گندم بپردازد، پس از گذشت زمانی معین، برداشت محصول گندم، طبیعی و بدیهی خواهد بود. منطق قرآن نیز بیان گر رابطه تنگاتنگ عمل و عقیده آدمی با سرنوشت و فرجام آن است. مفاد بسیاری از آیات این است که تمام عقاید، اعمال، رفتار، آداب و مناسک انسان ها هم گرفتار پاداش و جزای . دنیوی و اخروی است و هم در روز قیامت و پس از مرگ، مورد ارزیابی و سنجش قرار می گیرند تا درست کار از دغل کار باز شناخته شود و هر کس به سزای اعمال خود برسد. بنابراین، جزای و پاداش هر کس، نتیجه عقاید و اعمال و رفتاری است که او در دنیا انجام داده است. در آیات ۶-۸ سوره زلزال آمده است: «آن روز مردمان پراکنده برآیند، تا کارهایشان به آنان نشان داده شود. پس هر که به اندازه ذرهای نیکی کند، آن را خواهد دید و هر که به اندازهای بدی کند آن را خواهد دید». طرح روز قیامت و روز دین، آشکارا رشته های معنایی اعمال آدمی در این جهان و نتایج آن را در قیامت، بازگو می کند. بنابراین رابطه دین به معنای اعمال، رفتار، مناسک و اعتقادات را با دین به معنای حساب و جزا، به روشنی بیان می کند.
ممکن است برخی گمان کنند که عمل و نتیجه آن، دو واقعیت مستقل اند و نسبت این همانی و عینیت میان آنها برقرار نیست، پس چگونه میتوان به معنای دین یعنی ترابط عقاید، آداب و عادات با جزا و حساب دست یافت؟ پاسخ این است که، از برخی آیات قرآن، استفاده می شود که اعمال دنیوی با نتایج اخروی، ظاهر و باطن یک حقیقت اند. در سوره عنکبوت، دوزخیان را در جهان دیگر چنین مورد خطاب قرار می دهد: «ذوقوا ما کنتم تعملون» یعنی آنچه را که انجام میدادید، بچشید. خداوند سبحان در این آیه شریفه، به جای واژه «دیدن» از واژه «چشیدن» استفاده کرده است. در سوره بقره نیز به نقل از صالحانی که پای به جنت می گذارند، می فرماید: «هذا الذی رزقنا من قبل» این همان است که پیش از این روزی داده شده بودیم.
پینوشتها:
1. بحارالانوار، ج 10 ص ۳۸۱.
2. اصول کافی، ج ۱، باب دعائم الاسلام، ج۱ ص۱۸.
منبع: کلام نوین اسلامی، عبدالحسین خسروپناه، انتشارات تعلیم و تربیت اسلامی، چاپ اول، قم 1390