بسیاری می پرسند چرا امام زمان تاکنون ظهور نکرده است؟
براى ارائه پاسخ جامعى به این پرسش مناسب دیدیم که قسمتى از کتاب «رهبرى بر فراز قرون » پژوهشى درباره امام مهدى، علیه السلام، نوشته شهید سید محمد باقر صدر را براى شما نقل کنیم:
وقتى آن حضرت خود را براى یک دگرگونى اجتماعى آماده ساخته چه چیز مانع وى شده است که در دوره غیبت صغرى یا سال هاى پس از آن به میدان بیاید و غیبت خود را طولانى نسازد; با توجه به اینکه در آن زمان، زمینه و شرایط کارهاى اجتماعى و اصلاحى بسیار آسان تر بوده است؟
آن حضرت به واسطه رابطه مستقیمى که بر اثر برنامه ریزى هاى خاص در زمان غیبت صغرى با مردم داشت، این امکان را یافته بود که یاران خود را گرد آورد و با قدرت، کار خود را شروع کند . قدرت هاى حاکم آن زمان نیز
به این مرتبه از توان و نیروى دهشتناک که انسان امروزه براثر پیشرفت علم و صنعت به آن دست یافته است، نرسیده بود .
جواب این است که هر کارى براى تغییر ساختار جامعه به وقوع پیوندد; موفقیت آن بستگى به یک سلسله شرایط و زمینه هاى خارجى دارد و تا همه آن شرایط کاملا تحقق نیابد امکان رسیدن به هدف وجود ندارد .
البته آن تغییرات اجتماعى که سرچشمه اى الهى دارد از نظر پیام، ربطى به عوامل خارجى جمانند وضعیت سیاسى، اجتماعى جامعه، واقعیت هاى بین المللى، توانایى هاى مردم و … ج ندارد; زیرا پیامى که زیربناى این تغییرات است، الهى و آسمانى است و شرایط خارجى در آن مؤثر نیست ولى از جنبه اجرایى به شرایط بیرونى متکى است و موفقیت و زمان انجام آن بستگى به آن دارد و درست به همین جهت بوده است که آسمان در انتظار ماند تا پنج قرن از جاهلیت بگذرد و آن وقت آخرین پیام خود را به واسطه حضرت محمد، صلى الله علیه و آله، فرستاد; و با آنکه جهان در دوران فترت نیاز شدید به پیامبر داشت ولى به خاطر وابستگى اجرایى به شرایط خارجى در آن تاخیر شد . این عوامل خارجى که اجراى اصلاحات بدان نیاز دارد برخى عبارت است از فضاى مناسب و جو عمومى براى تغییرات موردنظر و برخى جزئیات است که جنبش انقلابى در پیچ و خمهاى باریک آن را مى طلبد .
براى نمونه، انقلابى که «لنین » در روسیه با موفقیت رهبرى کرد به عامل مهمى مانند جنگ جهانى اول وسست شدن پایه امپراتورى تزار وابسته بود که در ایجاد فضاى مناسب براى انقلاب سهم بسزایى داشت و عوامل جزئى و محدود دیگرى نیز در آن مؤثر بود مانند اینکه «لنین » توانست به سلامت وارد روسیه شود و انقلاب را رهبرى کند که اگر هر حادثه اى باعث تاخیر ورود او شده بود; احتمال داشت انقلاب نتواند به این سرعت حاکم شود .
آرى، سنت تغییرناپذیر الهى بر این است که اجرا و ایجاد تغییرات اصلاحى بستگى به عوامل خارجى، فضاى مناسب و جو عمومى داشته باشد و به همین جهت بوده است که اسلام پس از یک دوره طولانى و پس از چندین قرن، ظهور کرد .
پس با اینکه خداى بزرگ، توانایى دارد همه مشکلات و همه سختى ها را براى پیام رسانى هاى آسمانى، هموار و به وسیله اعجاز فضاى مناسب ایجاد کند، این روش را انتخاب نکرده است; زیرا امتحان و ابتلا و رنجى که مایه تکامل انسان مى شود درصورتى تحقق مى یابد که تحولات، طبیعى و مطابق با شرایط خارجى باشد . البته این مانع نیست که خداوند در برخى جزئیات دخالت کند، جزئیاتى که در اصل فضاى مناسب مؤثر نیست ولى گاهى براى ایجاد تحرک لازم است; مانند کمک ها و توجهات غیبى که خداوند در لحظه هاى حساس و بسیار دشوار به اولیاى خود مى کند چنانکه: آتش نمرود براى ابراهیم گلستان مى شود و دست آن یهودى پیمان شکن که شمشیر بر روى پیامبر کشید از حرکت مى افتد و یا تندباد شدیدى که چادرهاى کافران و مشرکان را زمانى که در جنگ خندق، مدینه را محاصره داشتند از ریشه درمى آورد و ترس و وحشت را در دل هاى آنان مى افکند .
ولى همه اینها از جزئیات فراتر نمى رود و در زمانى که زمینه و شرایط براى اصلاحات عمومى کاملا آماده است کمک هاى فوریتى، صورت طبیعى به خود مى گیرد و با واقعیتهاى خارجى مطابقت مى کند .
ما موقعیت امام زمان، علیه السلام، را با این دید بررسى مى کنیم تا دریابیم که انقلاب او از نظر اجرا همانند همه انقلاب ها به زمینه هاى عینى و خارجى بستگى دارد و بایستى فضاى مناسب موجود باشد . از اینرو طبیعى است که منتظر آن شرایط باشیم . همه مى دانند که حضرت مهدى کارش محدود به یک منطقه و یک بخش از جهان نیست و رسالتى که از جانب خداوند بزرگ بر دوش اوگذاشته شده، جهانى است و بایستى همه بشریت را از تاریکى ستم به روشنایى عدل، رهنمون گردد . براى اجراى چنین تحول بزرگى تنها وجود رهبر صالح کافى نیست وگرنه در همان زمان پیامبر این شرط وجود داشت . پس این تحول بزرگ، فضاى مناسب جهانى مى طلبد که همه زمینه هاى خارجى لازم براى انقلاب عمومى در آن وجود داشته باشد .
عامل اساسى در ایجاد این فضاى مناسب و پذیرش پیام جدید عدالت از طرف مردم همانا احساس پوکى و پوچى است که انسان متمدن آن روز خواهد کرد و منشا این احساس، تجربه هاى مختلف بشرى از تمدن است; تمدنى که جنبه هاى منفى آن پشت او را خم مى کند و به آنجا مى رسد که مى فهمد شدیدا نیاز به کمک دارد و از عمق جان، توجه خود را به عالم غیب یا منبعى مجهول، معطوف مى دارد .
اما از نظر پیشرفتهاى مادى مى توانیم بگوییم در آینده شرایط براى رساندن پیام به جهانیان بهتر از گذشته است; زیرا بخش هاى مختلف دنیا به هم نزدیک مى شوند، مردم مى توانند با هم ارتباط برقرار کنند و وسایلى که یک سازمان مرکزى براى آگاه سازى ملتها از رسالت جدید بدان نیاز دارد، در دسترس مى باشد .
اما آنچه در سؤال به آن اشاره شده که هرچه بیشتر در ظهور آن حضرت تاخیر بیفتد، ابزار و آلات جنگى پیشرفته تر خواهد شد، درست است ولى این ابزار و آلات مادى براى کسانى که روحیه خود را باخته اند و از درون پوسیده اند به چه کار مى آید؟
چه بسا در طول تاریخ که کاخ یک تمدن بزرگ با اولین تلنگر فرو ریخته است، چرا؟ براى اینکه چنین بنایى درواقع از قبل فرو ریخته بوده است و هیچگونه پشتوانه و تکیه گاهى نداشته است .