پزشكي دين مدار در منظر رضوي (3)
7. تدوين پزشكي ( الرسالة الذهبية )
از مصاديق پزشكي در مفهوم عملي آن، تدوين آثاري در اين زمينه است كه در صورت پذيرش اعتبار سندي رسالة ذهبية، مي توان آن را قديمي ترين نمونه ي از اين آثار دانست. روايات پزشكي امام رضا (عليه السلام) داراي گستردگي فراوان است و در منابع مختلف به صورت پراكنده يا مجموع در قسمت يا قسمت هايي كنار هم گنجانده شده كه بخش هايي از كتاب فقه الرضا نمونه اي از اين موارد است. اما آن چه اختصاصاً به منظور توصيه هايي پزشكي از سوي خود امام تدوين شده باشد، همانا رسالة ذهبية است.
معرفي طب الرضا ( الرسالة الذهبية ) از منظر كتاب شناختي:
رساله ي ذهبيه يا طب الرضا، رساله اي است معروف در پزشكي كه بنابر برخي از اسانيد، در 201ق به درخواست مأمون، خليفه ي وقت و توسط امام رضا (عليه السلام) نوشته شده است. آمده است كه در يكي از مجالس علمي كه مأمون تشكيل داده بود، گروه مختلفي از عالمان در رشته هاي حكمت و فلسفه و پزشكي و جزء آن حضور داشتند. در روايت، به حضور كساني مانند يوحنا بن ماسويه، جبرائيل بن بخت يشوع و صالح بن سهله هندي و ديگران اشاره شده است. در اين مجلس چرخش بحث و سخن به سمت موضوعات پزشكي و سلامت بدن گرويده است؛ در اين ميان حضور امام رضا (عليه السلام) و سكوت ايشان، باعث شد تا مأمون نظر امام را جويا شود. امام رضا (عليه السلام) نيز در پاسخ چنين گفت:« من تو را اعلام دهم در آن چه التماس كردي از مجربات من كه به روزگار دراز و تجربت هاي بسيار، صحت آن معلوم كرده ام و آن چه از آبا و سلف خويش به وصايا يافته ام. »(1) آن حضرت اعلام آمادگي نمود كه به آن چه از طريق تجربه و مطالعه درباره خوراكي ها و نوشيدني هاي مناسب و نيز درباره داروها، حجامت، فصد، حمام و… كه بهداشت و سلامت جسم را تأمين مي كند، در متني كامل، تأليف و تدوين نمايد. ظاهراً انجام اين امر با غيبت مأمون براي انجام اموري به وقفه افتاد؛ پس مأمون در نامه اي از امام درخواست كرد تا آن متن را تدوين نمايد و براي او فرستاده شود. امام رضا (عليه السلام) نيز به وعده اي كه داده بود عمل كرد و طي نامه اي به وي، آن چه در اين موارد را لازم مي دانست، به رشته تحرير درآورد. آن چه در اين جا ذكر شد خلاصه اي از حكايت اين رساله است كه در ديباچه آن درج گرديده و با سلسله اسانيدي به روايت محمد بن حسن بن جمهور به دست رسيده است.
در يك بررسي تاريخي بايد گفت برخي از رجاليان متقدم همچون شيخ طوسي و ابن شهر آشوب، ذيل نام محمد بن حسن بن جمهور كه غالباً او را در نقل، به ضعف و عدم وثاقت متهم داشته اند، به اثري از او تحت عنوان الرسالة الذهبية يا الرسالة المذهبة اشاره كرده اند.(2) بدين ترتيب قديمي ترين زمان يادكرد از اين اثر به سده 5 ق مربوط مي شود. اين در حالي است كه در متن طب الائمه ابن بسطام كه در اواخر سده 4 ق تأليف شده، به رغم بهره گيري وي از روايات پزشكي امام رضا (عليه السلام)، يادي از رسالة ذهبية نشده است. در بررسي روايات ابن بسطام از امام و مقايسه ي آن با متن رساله نيز، هيچ همخواني و يكساني ديده نشد. به هر روي، يك سده بعد ابوالرضا فضل الله بن علي راوندي ( د 570ق) در 548ق شرحي بر اين كتاب مي نويسد تحت عنوان ترجمه العلوي للطب الرضوي(3). از اين اثر نشاني در دست نيست، اما در فاصله ي يك سده پس از آن، عالمي از شهر سلماسِ آذربايجان، به نام ابوعلي حسن بن ابراهيم سلماسي، ترجمه اي از متن اين رساله به زبان فارسي تهيه كرده كه نسخه ي آن موجود است و توسط مهدي درخشان در نشريه ي دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران انتشار يافته است. سپس در كمتر از يك سده بعد از آن، نسخه اي از اصل رساله الذهبيه مربوط به اوايل سده 8ق به خط عبدالرحمان بن عبدالله كرخي در 715ق استنساخ شده كه در كتابخانه آيت الله حكيم در نجف اشرف نگهداري مي گردد.(4) برخي ترجمه هاي ديگر از اين رساله به زبان فارسي در سده 11ق به بعد صورت گرفته است كه ترجمه ي الذهبية از فيض الله عصارة تستري ( د: 1078 يا 1088ق) كه آقابزرگ تهراني (5) بدان اشاره كرده، از آن جمله است. پس از اين زمان، با فاصله اي حدود 3 قرن از اين اثر نشاني در دست نبود تا آن كه نسخه اي از متن آن توسط ملامحمدباقر مجلسي در ضمن مجلد 59 از بحارالانوار درج گرديد. در سخن از بررسي متن بايد گفت كه وجود ترجمه فارسي سده 7ق و نسخه ضميمه ي بحارالانوار مربوط به سده 12ق تا حد بسيار زيادي كمك رسان پژوهشگر خواهد بود. در بررسي و مقايسه ي اين دو متن، يكساني و همخواني كلي در موارد مختلف قابل مشاهده است و به روشني مي توان متن مترجم را با نسخه ي مجلسي داراي يكساني دانست؛ اما در بخش ديباچه كه اسانيد متن هم در آن گنجانده شده، در نسخه فارسي وجود نام ابوعبدالله محمد بن وهنان بصري كه در نسخه مجلسي وجود ندارد، توجه برانگيز است. اگر بپذيريم كه وهنان، تصحيف وهبان است در آن صورت، وي ابوعبدالله محمد بن وهبان ديبلي بصري از روات ثقه امامي خواهد بود. مهدي درخشان بر آن است كه در نسخه ي فارسي ديگري، برجاي مانده از سده 11ق، در سلسله اسانيد آن، نام به همين صورت آمده است.(6) به جز اين موارد تدوين هاي مختلفي در قالب شرح و ترجمه از اين رساله به ويژه از سده 11ق به بعد صورت گرفته است كه بخش بزرگي از آنها را آقابزرگ در الذريعة آورده است.
بدون قصدي براي بررسي سلسله اسانيد اين متن، تنها گفتني است كه در طول تاريخ اعتبار سنديت اين متن و صحت انتساب آن به امام رضا (عليه السلام) مورد تشكيك بسياري كسان قرار داشته و سخنان مختلفي در قبول و رد اين انتساب از سوي عالمان گوناگون بيان شده است. درواقع براي رسالة ذهبية اسانيدي آمده كه برخي از آنها به محمد بن حسن بن جمهور عمي بصري، از اصحاب امام رضا (عليه السلام) مي رسد و برخي ديگر به ابومحمد حسن بن محمد نوفلي، كه پدر وي از ياران خاص امام رضا (عليه السلام) بوده است.(7) برخي برآنند كه ميزان بالاي اشتهار اين رساله نزد عالمان، اطميناني ضمني از صحت انتساب آن را به امام رضا (عليه السلام) به دست مي دهد.
معرفي محتوايي الرسالة الذهبية:
در طي سطور پيشين از متن حاضر، به فراخور موضوع، اشاراتي به متن اين رساله شده است؛ بر همين اساس، بياني گذرا از محتواي رساله در اين بخش كفايت مي كند. بنابر روايت، در پاسخ به درخواست مكتوب مأمون از امام رضا (عليه السلام)، متني توسط آن جناب پيرامون موضوعات بهداشت و سلامت فردي به رشته تحرير درمي آيد. در روايات است كه چون نامه امام به دست مأمون رسيد چنان او را تحت تأثير قرار داد كه فرمان داد متن آن را به طلا بنگارند و به همين سبب به رسالة الذهبية شهرت يافت. اين رساله كه به طب الرضا نيز شهرت دارد، مشتمل بر رشته هايي از دانش پزشكي از جمله در زمينه بهداشت، حفظ الصحه، بيماري ها، داروهاي گياهي، تغذيه و جزء آن است. واقعيت اين است كه وجود لايه هاي متنوع اين متن سبب شده تا اين امكان فراهم آيد كه هركس به فراخور گرايش دانشي خويش و نيز وجود دريچه اي باز، بدان بنگرد. محتواي سهل و ممتنع متن رساله سبب گشته تا مباحثي در زمينه هاي مختلف بهداشت فردي، خوراكي ها و نوشيدني ها، گياهان دارويي، حجامت و مواردي اين چنين نزد پژوهشگران توجه برانگيز باشد. در اين ميان برخي با ظرافت و دقت در محتواي متن به نقش آموزشي آن توجه ويژه نموده اند.(8) متن رساله به صورت مجموعه اي يكپارچه و بدون تبويب تدوين شده است؛ چندان هم دور از ذهن نيست، چه به طور طبيعي، باب بندي يك نامه، خارج از انتظار متعارف نيز هست. وجود لايه اي مياني در متن كه به قسمت تدبير در ساخت شربتي مجرب براي سلامت و آرامش مربوط مي شود، اساساً تا حد زيادي خارج از شاكله ي كلي رساله به شمار مي رود؛ اگرچه در بخش هاي مختلف از رساله، به استفاده از اين شربت مجرب توصيه شده و عملاً بدان ارجاع گشته است. متن با ارجاع همه ي امور به پروردگار آغاز مي شود و با مباني اوليه بهداشت، وصفي تمثيلي از انسان در مقابل مخاطب قرار مي گيرد. خوب ها و بدها در خوراكي ها و نوشيدني ها، پاكيزگي و جايگاه استحمام در بهداشت فردي، بررسي طبايع آدمي، توضيحاتي مفصل درباره ي حجامت و فصد، مباحثي در بهداشت زناشويي و در نهايت بازگشت به سخن نخست درباره ارجاع همه امور به پروردگار، تبييني كلي از متن رسالة ذهبية به شمار مي رود. فارغ از مباحث پزشكي در منظر پيشگيري و درمان و..، آن چه در طي متن بسيار شگفت مي نمايد، تمثيل ها و برخي تصويرسازي ها است. تشبيه انسان به يك سرزمين و مملكت كه هركدام از اندام ها در آن، به سان پادشاه و وزير و مسئولاني مختلف، جايگاه و رتبه اي را صاحب و به كاري مشغول اند، به بهترين شيوه تدوين شده است. برخي از اين تمثيل ها با آن چه امام جعفر صادق (عليه السلام) در مناظره با پزشك هندي به كار بسته است، قابل مقايسه و بسيار توجه برانگيز است. زيبايي و اثرگذاري اين تصويرسازي ها چنان است كه در ذهن مخاطب فارسي زبان اين احتمال انگيخته مي شود كه چه بسا سيبك نيشابوري ( د: 853ق)، شاعر و اديب سده 9ق، در آفرينش هنري رساله حسن و دل، از اين متن تأثير پذيرفته باشد. اين گونه تصويرسازي ها در طول متن تكرار شده و آن چه در تشبيه بدن به زميني حاصل خيز اما باير اشاره شده، از همين دست است.
8. پزشكي رضوي و تأثيرات پسيني
دانش پزشكي امام رضا (عليه السلام) در دو سطح: روايات آن جناب و در لايه اي پسيني، رسالة ذهبية، در طول زمان تأثيرات شگرفي بر تاريخ فرهنگ پزشكي، به ويژه از منظر اهل بيت (عليهم السلام) نهاد. در بيان از سطح نخست، بايد بيش و پيش از هر مطلب به دانش آموختگان مكتب آن حضرت اشاره كرد. امام رضا (عليه السلام) با تربيت شاگردان بسيار، عملاً اسباب تأليف در زمينه پزشكي را براي شيعيان تدارك ديد و باعث شد تا نسل هاي پس از ايشان، از شاگردان و راويان به بعد به اين ژانر از تأليف گرايش يابند. دور نيست اگر به عنوان نخستين كس از اين مجموعه به ابومحمد حماد بن عيسي جُهَني ( د:208 يا 209ق) اشاره كرد كه به عنوان يكي از شاگردان امام رضا (عليه السلام) شمرده مي شود و كتاب تنبيهات علي منافع الاعضاء من الانسان و الحيوان را تأليف نموده است(9). پس از وي، ابومحمد حسن بن علي بن فضال ( د: 224ق)، يكي ديگر از شاگردان و ياران امام رضا (عليه السلام) بود و در كتاب هاي رجالي از كتاب الطب وي ياد شده است.(10)در هر حال بايد به اين مجموعه نام پرجنجال محمد بن حسن بن جمهور راوي رسالة ذهبية را نيز افزود. با اين اوصاف قابل درك است كه با تأثيرگذاري شگرف شخصيت امام رضا (عليه السلام) از منظر پزشكي، طيفي از تأليفات در اين مسير آغاز شد و عملاً طبقه بعد از شاگردان ايشان نيز به اين راه ادامه دادند؛ چنان كه ابوعبدالله احمد بن محمد بن سيار ( د:260ق)، ابوجعفر محمد بن احمد بجلي ( د:266ق)، ابواحمد عبدالعزيز بن يحيي جلودي ( د:330ق) هركدام آثاري در پزشكي تحت عنوان كتاب الطب تأليف نموده اند. شخص اخير آثاري ديگر در اين زمينه تحت عناوين كتاب ما جاء في الحمام؛ كتاب قوله في الدعاء و العوذ و ذكر الخير و فضل ثواب الاعمال و الطب و النجوم؛ كتاب اللباس و… نيز تأليف نموده است.(11)
در سويه اي ديگر واقعيتي است كه روايات پراكنده ي آن امام در زمينه پزشكي ( به مفهوم عام آن )، چه سخنان خود آن حضرت و چه نقليات از پدران بزرگوارش، از همان سده هاي نخست، در سطحي گسترده مورد عنايت عالمان شيعي قرار گرفت. درواقع اگر حدود سده ي 4ق را عصر تدوين آثار حديثي شيعه درنظر آوريم، پيگيري روايات آن امام از همان سده در منابع و مآخذ مختلف از جمله الكافي كليني، در طيفي وسيع، امكان پذير است. در ميان آثار مختلف، نقش مؤثر طب الائمه ابن بسطام از روايات امامان (عليهم السلام)، به عنوان يكي از مهم ترين آثار در انتقال يك پارچه بخش بزرگي از اين دست روايات به نسل هاي بعدي بسيار حائز اهميت است. در واقع فرزندان بسطام در اين كتاب از سويي به شدت تحت تأثير روايات امامان و به ويژه امام رضا (عليه السلام) قرار دارند و از سويي ديگر، خود در انتقال آنها اثر نهاده اند. انبوهي از روايات امام هشتم شيعيان در زمينه پزشكي را مي توان در اين مجموعه يافت. در سويه اي متفاوت و به دور از منابع و مآخذ، ارجاع امامان پس از آن حضرت به پزشكي ايشان و براي مثال سخن گويي امام جواد (عليه السلام) از داروي همه كاره ي آن جناب، نشان از آن دارد كه تأثير مدت دار آموزه هاي پزشكي و شيوه هاي درماني امام رضا (عليه السلام)، نه تنها در ميان جامعه، كه نزد اهل بيت (عليهم السلام) نيز داراي نمونه ي فراوان است.
در بيان سطح دوم از دانش پزشكي امام در قالب تدوين رساله ي ذهبيه و تأثيرات پسيني آن، بايد به عصر صفوي التفات ويژه داشت. در اين زمان و در ادامه حركتي كه از عصر شهيد آغاز شده بود، التفات به احاديث و روايات اهل بيت (عليهم السلام) به شدت رو به فزوني نهاد و افزون بر اعتنايي خاص به منابع كهن همچون كتب اربعه، شرح و ترجمه و حاشيه نويسي بر هر آن چه به روايات معصومين (عليهم السلام) ارتباط داشت، به شكلي حداكثري روي نمود. در همين زمان و در همين مسير، متن رسالة ذهبية به عنوان متني از معصوم (عليهم السلام) و البته متني متفاوت و در مبحث پزشكي، بسيار مورد عنايت قرار گرفت و مجموعه بزرگي از شروح و ترجمه ها از آن در اين زمان صورت گرفت. آثاري كه با شماري بالا توسط آقابزرگ تهراني در الذريعه معرفي شده اند.(12)
9. رويكرد نوين به پزشكي رضوي
تفاوت ماهوي پزشكي نوين و پزشكي دين مدار، دست كم در منظر چگونگي رويكردهاي اوليه آنها به مباحثي زيربنايي مانند مفاهيم پراهميتي چون درد و الم و جزء آن، به آهستگي سبب بروز فاصله اي ژرف ميان تعابير اوليه و ثانويه اين دو دانش گشت. پزشكي دين مدار و پزشكي نوين در تعامل با يكديگر در سده ي اخير به نوعي از درك متقابل دست يافته اند. به نظر مي رسد نياز پزشكي نوين به بازنگري در رويكرد به مفاهيم بلندي چون انسان و نسبيت، گم شده ي خويش را در بخشي از فلسفه و دانش پزشكي ديرين يافته است. از سوي ديگر عالمان به دانش پزشكي دين مدار، دست كم با ورود به عرصه ي نوين زيست جهاني و نمود و بروز بيماري هايي نوين و بسياري دست آوردهاي قابل التفات پزشكي جديد، به سمت نگاهي مجدد به اين دانش سوق يافته اند. در عصر حاضر به ويژه در بخش اخير از سده ي 14ش در ايران، ضمن التفاتي عام و بازنگري به دانش معصومان (عليهم السلام)، تلاش شده است تا براي دريافت هايي نوين، روايات اهل بيت (عليهم السلام) را از زواياي مختلف مورد مداقه قرار دهند. در همين مسير روايات پزشكي برجاي مانده از امام رضا (عليه السلام)، به ويژه رساله ي ذهبيه يا طب الرضا بيشترين توجه را از سوي دست كم دو گروه از عالمان علم حديث و دانشيان پزشكي داشته است. بر اين مبنا و با عنايت به پزشكي حكمي ( سنتي ) در ابعاد بسيار وسيع در سطح جامعه ي آكادميك و تدوين برخي پژوهش ها در اين زمينه، به طور طبيعي گرايش اين گونه از پزشكي به سمت آثار معصومين (عليهم السلام) دور از ذهن نمي نمايد. وجود ريشه هاي نخستيني و رويكردهاي نسبتاً همخوان اوليه به مسائلي همچون انسان و جهان، كه در پزشكي حكمي و پزشكي دين مدار داراي بيشترين نزديكي است، فضا را براي ايجاد ارتباط و پلي ميانه، هرچه بيشتر مهيا مي سازد. در نمونه هاي بسياري از تلاش براي بهره گيري از اين فضاهاي مهيا، ضمن گرايش به سمت بازنمايي دانش رضوي، عالمان برآنند تا هرچه بيشتر در نزديك ساختن دانش پزشكي و دانش رضوي به توفيقاتي دست يابند. برهمين اساس، ضمن برگزاري و تشكيل برخي همايش هايي علمي- پژوهشي(13)، طيف وسيعي از مقالات و كتاب هاي گوناگون در اين رابطه توسط استادان و دانشجويان مختلف تأليف و تدوين گشته است.
پي نوشت ها :
1.رساله ذهبيه، 1362، ص 101.
2.شيخ طوسي، 1417، ص 223، ابن شهرآشوب، 1380ق، ص 139.
3. درخشان، 1362، ص 90.
4.شكوري، 1389، ص305.
5.آقابزرگ تهراني، 1983م، ج4، ص 103.
6.درخشان، 1362، ص 92.
7.نك: شكوري، 1389، ص 313.
8.عرفائي، 1389، ص 78-82.
9.امين، بي تا، ج6، ص 222؛ آقابزرگ تهراني، 1983م، ج2، ص 341.
10.ابن شهرآشوب، 1380، ص 100.
11.نجاشي، 1407، ص 240-244.
12.آقابزرگ تهراني، ج4، ص 102-103؛ درخشان، 1362، ص 88؛ نورمحمدي، 1383، ص 111-112؛ ايزانلو، 1387، ص 51-52.
13.مثلاً مشهد، پاييز 1388.
منابع :
قرآن كريم.
1. آقا بزرگ طهراني، محمدمحسن (1983م)، الذريعة الي تصانيف الشيعة، بيروت.
2. آمدي (1366ش)، غررالحكم، قم.
3. ابن ادريس، محمد (1410ق)، السرائر، قم.
4. ابن بابويه، محمد (1362)، الخصال، به كوشش علي اكبر غفاري، قم.
5. ابن بابويه، محمد (1385ق/ 1966م )، علل الشرايع، نجف.
6. ابن بابويه، محمد (1404ق)، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، بيروت.
7. ابن بسطام، عبدالله و حسين (1385ق/ 1965م)، طب الائمة، نجف.
8. ابن حبان، محمد (1414ق)، الصحيح، به كوشش شعيب ارنؤوط، بيروت.
9. ابن حمزه، عبدالله (1412ق)، الثاقب في المناقب، به كوشش نبيل رضا علوان، قم.
10. ابن شعبه، حسن (1404ق)، تحف العقول، به كوشش علي اكبر غفاري، قم.
11. ابن شهر آشوب، محمد (1380ق/ 1961م)، معالم العلماء، نجف.
12. ابن طاووس، علي (1368ق)، فرج المهموم، نجف.
13. ابن قيم جوزيه (بي تا)، الطب النبوي، به كوشش عبدالغني عبدالخالق و ديگران، بيروت: دارالكتب العلميه.
14. ابويعلي موصلي، احمد (1404ق/ 1984م)، المسند، به كوشش حسين سليم اسد، دمشق.
15. احمد بن حنبل (1313ق)، المسند، قاهره.
16. امين، محسن (بي تا)، اعيان الشيعة، بيروت: دارالتعارف للمطبوعات.
17. ايزانلو، علي (1387)، پژوهشي پيرامون آثار منسوب به امام رضا (عليه السلام)، اطلاعات حكمت و معرفت، آبان همان سال، شماره 32.
18. بحراني، يوسف (1363)، الحدائق الناضرة، قم.
19. برقي، احمد، المحاسن، به كوشش جلال الدين محدث، تهران، 1331ش.
20. بيهقي، احمد(1355ق)، السنن الكبري، حيدرآباد دكن.
21. حاجي خليفه (1941-1943م)، كشف الظنون، استانبول.
22. حاكم نيشابوري، محمد (1406ق)، المستدرك علي الصحيحين، افست به كوشش يوسف مرعشي، بيروت.
23. حرعاملي، محمد (1418ق)، الفصول المهمة في اصول الائمة، به كوشش محمد قائيني، قم.
24. حرعاملي، محمد(1409ق)، وسائل الشيعة، به كوشش مؤسس آل البيت (عليهم السلام)، قم.
25. حميدي، عبدالله (1409ق/ 1988م)، المسند، به كوشش حبيب الرحمن الاعظمي، بيروت/ قاهره.
26. درخشان، مهدي (1362ش)، رساله ذهبيه ( در علم طب ) منسوب به حضرت رضا (عليه السلام)، دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران، پاييز همان سال.
27. رسالة ذهبية منتسب به امام رضا (عليه السلام)، (1362ش)، ترجمه كهن ابوعلي حسن بن ابراهيم سلماني، ضمن مقاله رسالة ذهبية در علم طب از مهدي درخشان، دانشكده ادبيات و علوم انساني، دانشگاه تهران، پاييز همان سال.
28. ري شهري، محمد(1416ق)، ميزان الحكمة، قم.
29. شكوري، جواد (1389)، ” نقد سندي رسالة ذهبية “، طب الرضا، مقالات اولين همايش علمي پژوهشي، مشهد.
30. صاحب جواهر، محمد حسن (1394ق)، جواهر الكلام، به كوشش محمود قوچاني، تهران.
31. طب الرضا (عليه السلام)، 1402، قم.
32. طبرسي، حسن (1392ق)، مكارم الاخلاق، بيروت.
33. طبرسي، فضل (1415ق)، مجمع البيان، به كوشش گروهي از محققان، بيروت.
34. طوسي، محمد (1417ق)، الفهرست، به كوشش جواد قيومي، قم.
35. عرفائي، حسين (1389)، آموزش پزشكي از ديدگاه امام رضا (عليه السلام)، طب الرضا، مقالات اولين همايش علمي پژوهشي، مشهد.
36. فقه الرضا (1406)، منسوب به ابن بابويه، مشهد.
37. قاضي نعمان (1383ق/ 1963م)، دعائم الاسلام، به كوشش آصف فيضي، قاهره.
38. كراجكي، محمد بن علي (1322ق)، كنزالفوائد، تبريز.
39. كراجكي، محمد بن علي (1394ق)، معدن الجواهر، به كوشش احمد حسيني، قم.
40. كفعمي، ابراهيم (1403ق/1983م)، المصباح، بيروت.
41. كليني، محمد (1391ق)، الكافي، به كوشش علي اكبر غفاري، تهران.
42. مجلسي، محمدباقر(1403ق/ 1983م)، بحارالانوار، بيروت.
43. محقق حلي، جعفر (1364)، المعتبر، به كوشش ناصر مكارم شيرازي و ديگران، قم.
44. مسند الامام الرضا (عليه السلام) (1406)، به كوشش عزيزالله عطاردي، مشهد.
45. ميرداماد، محمدباقر (1380ش/ 1422ق)، الرواشح السماوية، به كوشش غلامحسين قيصريه ها و نعمت الله جليلي، قم.
46. نجاشي، احمد (1407ق)، الرجال، به كوشش موسي شبيري زنجاني، قم.
47. نراقي، احمد (1321ق)، عوائد الايام، تهران.
48. نورمحمدي، غلامرضا (1383)، نگارش احاديث طبي، پژوهش و حوزه، بهار و تابستان، شماره 17 و 18.
49. نوري، حسين (1408ق/ 1988م)، مستدرك الوسائل، بيروت.
50. هيثمي، علي (1356ق)، مجمع الزوائد، قاهره.
منبع مقاله :
ايزدي، مهدي و…[ ديگران]، (1392)، ابعاد شخصيت و زندگي حضرت امام رضا (ع)، تهران: دانشگاه امام صادق (ع)، چاپ اول