دختران قرآنی
پنج گوهر ناب در سبک زندگی دختران قرآنی
بر خلاف فرهنگ غربی که بیشتر نگاه ابزاری و شهوانی به جنس دختر و زن در جامعه دارد، فرهنگ و اندیشه اسلامی برای جامعه دختران و زنان ارزش و کرامت ذاتی قائل بوده است. کرامت و ارزشی که به هیچ انسانی اجازه نمیدهد به یک دختر یا زن نگاه طفیلی و دست دوم داشته باشد، چرا که آنها همچون مردان میتوانند پلههای ترقی و سعادت را بدون هیچ کاستی و کمبودی طی نمایند و در اوج قله انسانیت قرار گیرند. در واقع در اندیشه اسلامی این جنسیت افراد نیست که میتواند برای شخص ارزش و جایگاه بیافریند؛ بلکه این نوع نگاه افراد به زندگی و عناصر زیبنده اخلاقی، دینی و رفتاری است که انسان را در مرتبه عالی انسانیت و کرامت قرار میدهد. بر این اساس در سال روز میلاد با سعادت دخت موسی بن جعفر(علیه السلام) حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) تلاش داریم برخی از شاخصهای دختران نمونه را با تکیه بر معارف اسلامی مورد واکاوی قرار دهیم.
شاخصهای دختران نمونه در قرآن و روایات
با نگاه درون دینی به معارف و آموزههای دینی با منظومهای از فضایل و کمالات اخلاقی مواجه میشویم، که همچون گوهرهای ناب و شگفت انگیز به زندگی افراد زیبایی و طراوت آسمانی میبخشد و زندگی و حیات آنها را پُر از عطر گلهای معنویت و اخلاق مداری مینماید، گوهرهای نابی از فضایل و کمالات اخلاقی که اگر در زندگی هر فردی جایگاه و ارزش خود را پیدا نماید، انسان را از مرتبه خاکی و دنیوی به بالاترین جایگاه ارزشی و انسانی میرساند.
1-گُوهر و جواهری از جنس تقوا و پارسایی
اولین و مهمترین جواهر گرانبهای زندگی دختران مسلمان، دُر و گوهری از جنس اخلاق و دینیداری به نام تقوا و پارسایی است،[1] این فضیلت شگفت انگیز از چنان ارزش و قیمتی برخوردار است، که دختران مسلمان را آسمانی کرده و با آن نه فقط دنیا بلکه میتوانند بهشت ابدی و جاودان را بدست آورند، بهشتی که فارق از هرگونه سختی و نگرانی است و آرامش واقعی و غیر قابل توصیف را برای آنها به ارمغان میآورد بهشتی که زیباییهای آن را نه هیچ چشمی دیده و نه هیچ گوشی یارای شنیدن زیباییهای آن است.[2] فقط باید زیرک و هوشیار بود و بهای خود را کمتر از بهشت ندانست و برای بدست آوردن این چنین گوهر بیهمتایی سستی و تعلل به خرج نداد. «وَ قَالَ (علیه السلام): أَلَا حُرٌّ یَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ لِأَهْلِهَا؟ إِنَّهُ لَیْسَ لِأَنْفُسِکُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ، فَلَا تَبِیعُوهَا إِلَّا بِهَا؛[3] به نقل از امام علی(علیه السلام): آیا آزادهای پیدا نمىشود که این ته مانده غذا[دنیا] را به اهلش واگذارد؟ بدانید وجود شما بهایى جز بهشت ندارد آن را به چیزى جز بهشت نفروشید». بهترین و زیباترین لباسی که برازنده دختران ایرانی است، لباس تقوا و پارسایی است، این جامه در واقع منظومهای از فضایل و کمالات اخلاقی است که بهترین سپر در برابر ناپاکیها و آلودگیها به شمار میآید و افراد را از آتش هولناک آخرت محافظت مینماید. «وَ لِباسُ التَّقْوى ذلِکَ خَیْر؛[4] اما لباس پرهیزگارى بهتر است!».
از جمله گوهرهای وجودی دختران قرآنی، برخورداری از شاخص ارزشمند عقلانیت و دینداری است، عقلانیت و هوشمندی موجب مدیریت احساسات دخترانه شده و آنها را از دامهای انسانهای شیطان صفت باز میدارد.
2-گوهر و جواهری از جنس حیا و پاکدامنی
از جمله مهمترین و با ارزشترین شاخصها و ویژگیهای ممتاز دختران مسلمان و قرآنی، بهرهمندی از گوهر آسمانی حیا و پاکدامنی است، حیا از جمله فضایل و مکارم اخلاقی است که مانع وارد شدن انسان در زشتیها و بدیهای رفتاری و اجتماعی میشود و به نوعی موجب تقویت لباس عصمت و پاکی در زندگی دختران ایرانی و قرآنی میشود، کما اینکه در منابع روایی نیز در خصوص کارایی و اثر بخشی حیا در زندگی انسانی این چنین بیان شده است: «الحَیاءُ یَصُدُّ عَن فِعلِ القَبیحِ؛[5]حیا از کار بد، باز مىدارد». و در جاى دیگر از امام علی(علیه السلام) این چنین نقل شده است: «الحَیاءُ سَبَبٌ إلى کُلِّ جَمیلٍ؛[6]حیا، سبب همه زیبایىهاست». این فضیلت اخلاقی در دختران شعیب پیامبر نمود و بروز پیدا کرده و به نوعی قرآن کریم از آن تجلیل کرده است: «فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِی عَلَى اسْتِحْیَاءٍ؛[7] ناگهان یکی از آن دو (زن) به سراغ او آمد در حالی که با نهایت حیا گام برمیداشت».
3-گوهر و جواهری از جنس حجاب و عفاف
یکی دیگر از خصوصیات و ویژگیهای ممتاز دختران قرآنی برخورداری از عنصر عفاف و حجاب است، حجاب و عفاف در واقع محصول و نتیجه تقوا و حیا است، سبک زندگی دختران متقی و با حیا داشتن عنصر و ویژگی حجاب و عفاف در روابط اجتماعی و خانوادگی است، این چنین دخترانی با تمسک به آیات رحمانی حجاب را نه یک مانع برای رشد اجتماعی بلکه ابزاری برای حضور مفید و هوشمندانه در جامعه تلقی میکنند و آن را موجب پیشرفت و تعالی خود در عرصههای مختلف زندگی میبینند، دختران قرآنی به درایت و هوشمندی متوجه گوهر وجودی خود شدهاند از اینرو برای مصونیت خود در مواجه با انسانهای بیمار دل حجاب را سپر دفاعی خود تلقی کرده و مانع کید شیطانی آنها میشوند. «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیما؛[8] اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلبابها [روسرى هاى بلند] خود را بر خویش فروافکنند، این کار براى اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است (و اگر تا کنون خطا و کوتاهى از آنها سر زده توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده رحیم است».
4-گوهر و جواهری از جنس عقلانیت و دین داری
از جمله گوهرهای وجودی دختران قرآنی، برخورداری از شاخص ارزشمند عقلانیت و دینداری است، عقلانیت و هوشمندی موجب مدیریت احساسات دخترانه شده و آنها را از دامهای انسانهای شیطان صفت باز میدارد، این چنین دخترانی بیجهت فریفته جلوهگریهای جنس مخالف، نمیشوند و برای لذت های خام و ناچیز دنیوی مبادرت به ارتباط پنهانی و غیر مشروع با نامحرم نمیکنند، حال این ارتباط خواه در فضای حقیقی باشد یا فضای پر آشوب مجازی، بر این اساس خدای متعال در سوره مبارکه احزاب حتی نسبت به نوع سخن گفتن در مقابل نامحرم نیز هشدار داده است: «فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذی فی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً؛[9] به گونهاى هوس انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند، و سخن شایسته بگویید». در سوره نساء از دوست پنهانی گرفتن نهی کرده است: «وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ؛[10] نه دوست پنهانى بگیرند».
5-گوهر و جواهری از جنس تواضع و اخلاق مداری
دختران قرآن در برابر والدین خود بسیار متواضع و اخلاقمدارند، هیچگاه رفتار و گفتاری که مایع رنج و آزار والدین باشد از خود بروز نمیدهند و همواره با نهایت ادب و احترام با آنها برخورد مینمایند، این رفتار خداپسندانه و اخلاقمدارانه ریشه در پروش قرآنی آنها داشته و از آنها دخترانی خوش سیرت به جامعه و خانواده تحویل داده است. «وَ قَضى رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَریماً وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانی صَغیراً؛[11] و پروردگار تو مقرر کرد که جز او را مپرستید و به پدر و مادر [خود] احسان کنید. اگر یکى از آن دو یا هر دو، در کنار تو به سالخوردگى رسیدند به آنها [حتى] «اوف» مگو و به آنان پرخاش مکن و با آنها سخنى شایسته بگوى. و از سر مهربانى، بال فروتنى بر آنان بگستر و بگو: «پروردگارا، آن دو را رحمت کن چنان که مرا در خُردى پروردند».
پینوشتها:
[1]. سوره مبارکه رعد، آیه 35. «مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ أُکُلُها دائِمٌ وَ ظِلُّها تِلْکَ عُقْبَى الَّذینَ اتَّقَوْا وَ عُقْبَى الْکافِرینَ النَّارُ؛ توصیف بهشتى که به پرهیزگاران وعده داده شده، (این است که) نهرهاى آب از زیر درختانش جارى است، میوه آن همیشگى، و سایهاش دائمى است؛ این سرانجام کسانى است که پرهیزگارى پیشه کردند؛ و سرانجام کافران، آتش است!».
[2]. عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، ج4، ص101، ح148. «اعْدَدْتُ لِعِبادِی الصَّالِحینَ مالا عَینٌ رَأَتْ وَ لا اذُنٌ سَمِعَتْ؛ وَ لا خَطَرَ عَلی قَلْبِ بَشَرٍ»؛ برای بندگان صالح و شایسته ام در بهشت نعمت هایی آماده کرده ام که نه چشمی آن را دیده؛ و نه گوشی آن را شنیده؛ و حتّی بر قلب انسانی خطور نکرده است».
[3]. نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص 556 حکمت 456.
[4]. سوره مبارکه اعراف، آیه 26.
[5]. غررالحکم ودررالکلم، ح 1393.
[6]. بحار الأنوار، ج 77، ص 211.
[7]. سوره مبارکه قصص، آیه 25.
[8].سوره مبارکه احزاب، آیه 59.
[9]. سوره مبارکه احزاب، آیه32.
[10]. سوره مبارکه نساء، آیه 25.
[11]. سوره مبارکه اسراء، آیات23و24.