صورت زیبای ظاهر، هیچ نیستای برادر! سیرت زیبا اگر داری بیار (سعدی)
خداوند زمین را که آفرید آن را به وسیله چیزهای زیادی آراست. درختان سرسبز، گل های زیبا، رودها و دریاها، پرندگان و چارپایان و… که هر کدام نشانه روشنی از علم و قدرت خداوند است، آرایشگر جهان ماده اند بالاتر از همه اینها، خداوند زمین را به وجود انسان مفتخر ساخت تا انسان از این فرصت دنیا، بهره ببرد و بیندیشد و در جهت کمال و سعادت سیر نماید. راستی ما انسان ها چه بهره ای از زیبایی و آراستگی داریم؟ آیا آراستگی و برازندگی در همین ظواهر خلاصه می شود؟
با یک نگاه و بررسی اجمالی به راحتی پی می بریم که انسان از دو جنبه ظاهر و باطن نمود پیدا می کند. در این بین ظاهر انسان، بیشتر تحت تأثیر باطن اوست و اساسا روح و باطن است که ظاهر او را شکل می دهد.
وظیفه هر فرد آن است که رسیدگی به هر دو جنبه ظاهر و باطن را مهم و ضروری بشمارد و نسبت به خود کوتاهی روا مدارد. طریقه حضور و ظهور در بین مردم نیز پوشش متناسب با هنجارهای اخلاقی، هویت دینی و ارزش های متعالی اجتماعی ظاهر انسان را می آراید. حسن خلق، آداب معاشرت و دوری جستن از زشتی ها و مفاسد اخلاقی از جمله لوازمی است که برای آراستگی باطنی لازم است «ولباس التقوی ذلک خیر»
پروا پیشگی در رفتار و عفاف گرایی در کردار، عرصه های گوناگون زندگی فردی و اجتماعی هر مرد و زن متدین را فرا می گیرد.
درباره پیامبر اکرم(ص) که الگوی مسلمانان است (لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه) نقل شده است: گام برداشتن او در حالی که همراه با فروتنی بود، تند انجام می گرفت و به هنگام راه رفتنش اندکی به جلو خم می شد، گویی در شیب حرکت می کند… نگاهش متواضعانه بود و بر زمین بیشتر می نگریست تا بر آسمان (شمائل النبی، ترجمه مهدوی دامغانی، ص 26)
پیامبر(ص) نرمخو، خوش ظاهر و خوش باطن بود. مردی بر آن حضرت وارد شد که لباس سیاهی بر تن داشت. وقتی او از خانه خارج شد، به یکی از یارانش فرمود: خوب بود، به این مرد می گفتید این لباس سیاه را از تن بیرون کند (راه روشن، ترجمه محجه البیضاء، ترجمه محمد رضا عطایی، ج 4، ص 157)
درباره پوشیدن لباس تمیز و زیبا می فرمود: هر کس لباس می پوشد، باید آن را پاکیزه نگاه دارد. پیامبر عظیم الشأن از اصحاب و یاران خود آراستگی را تا بالاترین درجه درخواست می کرد. می فرمود: «احسنوا لباسکم و اصلحوا رحالکم، حتی تکونوا کانکم شامه فی الناس لباس های خود را نیکو و زین مرکب خود را درست کنید تا همچون خال سیاه، در میان مردم نمایان باشید (امالی شیخ طوسی، ج 1، ص 275)
خود آن حضرت از جامه سبز خوشش می آمد. بیشتر جامه هایش سفید بود و می فرمود: «به زنده هایتان سفید بپوشانید و مرده هایتان را در آن کفن کنید».
تنها حدی که می توان برای آراستگی و تجمل ظاهری قائل شد چند مورد است که مرزهای آن در فقه برشمرده شده است از قبیل:
1- خود را شبیه کافران نکردن.
2- عفت در پوشش یا حفظ نمودن ظاهر (حجاب).
3- عدم تمایل به اشتهار.
4- پرهیز از به فتنه انداختن دیگران.
در واقع می توان گفت موارد نهی شده در واقع با فلسفه آراستگی که ایجاد نشاط و سلامت و استحکام روابط درونی اجتماعی است، سازگاری ندارد.
دارد متاع عفت، از چارسو خریدار بازار خودفروشی، این چارسو ندارد
(شهریار)
نحوه راه رفتن و حضور و ظهور مرد یا زن نیز از اصولی که ذکر شد پیروی می کند و قابل انطباق بر آن اصول است.
برای آگاهی بیشتر ر.ک: آسیب شناسی حجاب، مهدی مهریزی، تهران، جوانه رشد.
خداوند زمین را که آفرید آن را به وسیله چیزهای زیادی آراست. درختان سرسبز، گل های زیبا، رودها و دریاها، پرندگان و چارپایان و… که هر کدام نشانه روشنی از علم و قدرت خداوند است، آرایشگر جهان ماده اند بالاتر از همه اینها، خداوند زمین را به وجود انسان مفتخر ساخت تا انسان از این فرصت دنیا، بهره ببرد و بیندیشد و در جهت کمال و سعادت سیر نماید. راستی ما انسان ها چه بهره ای از زیبایی و آراستگی داریم؟ آیا آراستگی و برازندگی در همین ظواهر خلاصه می شود؟
با یک نگاه و بررسی اجمالی به راحتی پی می بریم که انسان از دو جنبه ظاهر و باطن نمود پیدا می کند. در این بین ظاهر انسان، بیشتر تحت تأثیر باطن اوست و اساسا روح و باطن است که ظاهر او را شکل می دهد.
وظیفه هر فرد آن است که رسیدگی به هر دو جنبه ظاهر و باطن را مهم و ضروری بشمارد و نسبت به خود کوتاهی روا مدارد. طریقه حضور و ظهور در بین مردم نیز پوشش متناسب با هنجارهای اخلاقی، هویت دینی و ارزش های متعالی اجتماعی ظاهر انسان را می آراید. حسن خلق، آداب معاشرت و دوری جستن از زشتی ها و مفاسد اخلاقی از جمله لوازمی است که برای آراستگی باطنی لازم است «ولباس التقوی ذلک خیر»
پروا پیشگی در رفتار و عفاف گرایی در کردار، عرصه های گوناگون زندگی فردی و اجتماعی هر مرد و زن متدین را فرا می گیرد.
درباره پیامبر اکرم(ص) که الگوی مسلمانان است (لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه) نقل شده است: گام برداشتن او در حالی که همراه با فروتنی بود، تند انجام می گرفت و به هنگام راه رفتنش اندکی به جلو خم می شد، گویی در شیب حرکت می کند… نگاهش متواضعانه بود و بر زمین بیشتر می نگریست تا بر آسمان (شمائل النبی، ترجمه مهدوی دامغانی، ص 26)
پیامبر(ص) نرمخو، خوش ظاهر و خوش باطن بود. مردی بر آن حضرت وارد شد که لباس سیاهی بر تن داشت. وقتی او از خانه خارج شد، به یکی از یارانش فرمود: خوب بود، به این مرد می گفتید این لباس سیاه را از تن بیرون کند (راه روشن، ترجمه محجه البیضاء، ترجمه محمد رضا عطایی، ج 4، ص 157)
درباره پوشیدن لباس تمیز و زیبا می فرمود: هر کس لباس می پوشد، باید آن را پاکیزه نگاه دارد. پیامبر عظیم الشأن از اصحاب و یاران خود آراستگی را تا بالاترین درجه درخواست می کرد. می فرمود: «احسنوا لباسکم و اصلحوا رحالکم، حتی تکونوا کانکم شامه فی الناس لباس های خود را نیکو و زین مرکب خود را درست کنید تا همچون خال سیاه، در میان مردم نمایان باشید (امالی شیخ طوسی، ج 1، ص 275)
خود آن حضرت از جامه سبز خوشش می آمد. بیشتر جامه هایش سفید بود و می فرمود: «به زنده هایتان سفید بپوشانید و مرده هایتان را در آن کفن کنید».
تنها حدی که می توان برای آراستگی و تجمل ظاهری قائل شد چند مورد است که مرزهای آن در فقه برشمرده شده است از قبیل:
1- خود را شبیه کافران نکردن.
2- عفت در پوشش یا حفظ نمودن ظاهر (حجاب).
3- عدم تمایل به اشتهار.
4- پرهیز از به فتنه انداختن دیگران.
در واقع می توان گفت موارد نهی شده در واقع با فلسفه آراستگی که ایجاد نشاط و سلامت و استحکام روابط درونی اجتماعی است، سازگاری ندارد.
دارد متاع عفت، از چارسو خریدار بازار خودفروشی، این چارسو ندارد
(شهریار)
نحوه راه رفتن و حضور و ظهور مرد یا زن نیز از اصولی که ذکر شد پیروی می کند و قابل انطباق بر آن اصول است.
برای آگاهی بیشتر ر.ک: آسیب شناسی حجاب، مهدی مهریزی، تهران، جوانه رشد.