طلسمات

خانه » همه » مذهبی » پویایی و برنایی مکتب تشیع (4)

پویایی و برنایی مکتب تشیع (4)

پویایی و برنایی مکتب تشیع (4)

سن از امتیازات و خصوصیت های مکتبی تشیع مطلبی است که به شیوه ها وروش های تربیتی این بزرگواران باز می گردد و طبعاً مقاله ی مخصوصی می طلبد

sa4814 - پویایی و برنایی مکتب تشیع (4)
sa4814 - پویایی و برنایی مکتب تشیع (4)

 

نویسنده: محمدحسین پژوهنده*

 

و- نگاهی به سایر امتیازات و خصوصیات مکتب تشیع

سن از امتیازات و خصوصیت های مکتبی تشیع مطلبی است که به شیوه ها وروش های تربیتی این بزرگواران باز می گردد و طبعاً مقاله ی مخصوصی می طلبد، لیکن برای خالی نبودن عریضه، تنها در این قسمت به قالب های تربیتی ائمه معصومین علیه السلام اشاره می شود.

و-1) تقیه

در این نوشتار کوتاه، جای سخن مبسوط از این مفهوم دینی نیست، تنها به منظور اشاره به وجود چنین آموزه ای در متکب تشیع، نظری گذرا به آن می افکنیم.
تقیه در اصل یک آموزه ی سیاسی است و به معنای پنهان کاری و پرهیز از لو رفتن نقشه، اهداف، شیوه ها، تعداد عُده و عِده و سایر امور مربوطه در کار مبارزه «له» و «علیه» است. استاد شهید قدس سره تعریف رسا، کوتاه و جامعی از آن به زبان ساده ارائه می دهد:
تقیه نوعی سپر به کار بردن است در مبارزه. این کلمه از ماده ی «وقی» است که به معنی نگهداری است. وظیفه ی یک فرد مبارز در مبارزه تنها این است نیست که حریف را بکوبد؛ خود نگهداری تا حد امکان نیز مبارزه است. تقیه یعنی هرچه بیشتر زدن و هرچه کم تر خوردن. به هر حال تقیه تاکتیک معقول و خردمندانه ای است در مبارز (مطهری 1، 1373، 578).
اما وجهه ی پویایی آن و آن چه جنبه ی پرورشی بدان می بخشد، اولاً به صورت اخلاق درآمدن آن در یک جامعه است، و ثانیاً تعمیم آن در اغلب مسائل مربوط به عقیده، ثروت، مواریث فرهنگی گروهی و… که دشمن به نوعی می تواند با آگاهی از آنها بر شوون مختلف یک جامعه با یک گروه اجتماعی دست یابد و آنان را فلج نماید و به عبارتی دیگر، اگرچه کاربرد این مسأله در امر مبارزه است،لیکن تا به صورت فرهنگ در نیاید کارساز نخواهد بود.
تقیه بر اساس مفاد دو کریمه ی قرآنی:
«لا یَتَّخِذِ الْمُوْمِنُونَ الْکافِرینَ اَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُوْمِنینَ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذِلکَ فَلَیْسَ مِنَ اللهِ فِی شَیءٍ اِلَّا اَنْ تَتَّقُوا مِنْهُم تُقاهً وَ یُحَذِّرُکُمُ اللهُ نَفْسَهُ وَ اِلَی اللهِ الْمَصیرُ» (آل عمران، 28) و «مَنْ کَفَرَ بِاللهِ مِنْ بَعْدِ اِیمانِهِ اِلَّا مَنل اُکْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئنُّ بِالْایمانِ وَ لکِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْکُفْرِ صَدْراً فَعَلیْهِمْ غَضَبٌ مِنََ اللهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ» (نحل، 106)؛ از همان آغاز اسلام برای مؤمنان شناخته شده بوده است و مؤمنان سعی می کردند مسائل را از دید مشرکین پنهان نگه دارند؛ اما شدت ضرورت رویکرد بدان در عصر اختناق اموی- اغلب- و عباسی- از معتصم به بعد- بوده است و لذا اکثر تعالیم ائمه ی معصومین علیه السلام با این شیوه انجام می گرفته است. امام صادق علیه السلام در همین ارتباط فرمود:
«علیکم بالتقیه، فانه لیس منا من لم یجعلها شعاره و دثاره مع من یامنه لتکون سجیته مع من یحذره» (حر عاملی 16، 1409ه، 212)؛ همواره تقیه داشته باشید، چه آن که از ما نیست کسی که این امر را در موقیعت ایمنی شعار و همراه خود نسازد تا در موقعیت خوف و ناامنی همچون یک عادت به کار او آید.
و این بهترین حدیثی است که بر کارایی تقیه در حفظ و رشد و پویایی مکتب ملت دلالت می نماید.

و-2) مکتب عاشورا و رمضان

آینده از آن کیست و که پیش برد؟ این سؤالی است که در رقابت یا رویایی دو جناح همیشه مطرح است. در پاسخ این سؤال دو عنوان می تواند قرار داشته باشد:
1) آن که قدرت مند است؛
2) آن که مقاومت دارد.
البته روشن است که قدرت عامل به دست گرفتن اهرم سکان جامعه است ولی هیچ تضمینی برای ثبات و دوام ندارد و در نهایت آن که مقاومت دارد می برد. در حقیقت راز ماندگاری تشیع و سپس به دست گرفتن قدرت در کشوری بزرگ همچون ایران، وجود فرهنگ عاشورا و رمضان بوده است.
فرهنگ رمضان یعنی خودگرفتن بر تحریم اقتصادی که امت اسلام از شعب ابی طالب آن را مزمزه کرده و طعم آن را چشیده و برای او عادی شده است و با سی روز در سال (ماه مبارک رمضان) ذائقه ی آن را در کام جانش تجدید می نماید، و زندگی خود را بر اساس مقوله ی «بشرط لا» بنا و برنامه ریزی می نماید.
فرهنگ عاشورا، لیکن کانون عزم و اراده ی این ملت است که آن را از امام حسین علیه السلام آموخته و همواره در طول تاریخ همچون مشعلی فراراه خویش نگه داشته و از فروغش راه خود را روشن نموده است. فرهنگ عاشورا دقیقاً همان فرهنگ سلحشوری خاص نیست بلکه نوعی سلحشوری تربیت شده است که در این شعار متبلور می شود:
نه ظلم کن به کسی نی به زیر ظلم برو
که این مرام حسین است و منطق دین است
مسلماً ملتی که با پیروی از امام حسین علیه السلام، بر اساس شعار «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» زندگی می کند و «هیهات منا الذله» ی امام همراه با طنین آوای ملکوتی «هل من ذاب یذب عن حرم الله» آویزه ی گوش جانش می باشد، هیچگاه در برابر نظام های ستم پیشه سر تسلیم فرود نمی آورد و مقاومت می کند. اعتقاد توام با عشق به امام حسین علیه السلام را از همان اوان کودکی به میراث برده و زندگی خود را بر اساس آن بنا نهاده است و اینک این آموزه ی مقدس به مثابه چرخ های ماشین زندگی وی، سمت و سوی حرکت را تعیین می نماید و هدایت می کند، زیرا در فرهنگ این انسان مسلمان، عاشورا قرار دارد که تا محو یزید مثالی زمان آرام ننشیند و دست بیعت به او ندهد، هرچند به قیمت شهادتش تمام شود و واضح است که چنین ملتی پیروز واقعی است و آینده نیز از آن او خواهد بود،‌چنان که در کربلای 1357 واقع گردید؛ و تنها رمز ماندگاری این دولت هم استمرار همان حرکت بر اساس همان فرهنگ است، که می گفت:

در اندلس نماز جماعت به پا کنند
در قادسیه چون که به خون ها وضو کنند
قانون خلقت است که باید شود ذلیل
هر ملتی که راحتی و عیش خو کنند

و-3) مکتب انتظار یا آماده باش دائمی

آموزه ی مکتبی انتظار از مختصات مذهب شیعه است که امام زمان آن فعلاً غایب است، اما خواهد آمد؛ شیعه همواره در حالت آماده باش استقبال از امام زمان علیه السلام و یاری او به سر می برد و این روحیه او را سرزنده و شاداب و پرانرژی نگه می دارد. علاوه بر این، داشتن چنین روحیه ای آینده ی فرد را تمام شده تلقی نمی کند تا او را وادار به پذیرش وضع موجود نماید.
آموزه ی انتظار فرج امام زمان علیه السلام، هرجمعه در پیروان ایشان تجدید و موجب تقویت بنیه ی ایمانی آنان می شود، زیرا جمعه همان روز موعودی است که بر طبق روایات ملاحم، ظهور آن حضرت علیه السلام در آن واقع خواهد شد.
کارکرد اجتماعی انتظار فرایند صلاح و اصلاح امور و افراد جامعه ی پیرو را در پی دارد، چه آن که اولاً همه سعی می کنند خود را شایسته ی ابواب جمعی تشیع و نصرت آن امام علیه السلام قرار دهند؛ ثانیاً هیچ کس دوست ندارد در آن موقع در زمره ی کسانی باشد که هدف اقدامات اصلاحی امام قرار می گیرند و نابود می شوند، زیرا نخستین هدف امام علیه السلام، از بین بردن فساد و اصلاح مفسدین و استقرار عدل و امنیت و صلاح در زمین است.

نتیجه گیری از بحث

در طول بحث تا این جا به این نتایج دست می یابیم که اگر اعتقادمان در مورد مذهب تشیع بر آن است که یک مذهب پویا و رو به رشد است، از آن جهت است که دارای خصیصه ی مکتبی است.
این ویژگی را تشیع از آن رو یافته است که به تعبیر قرآن امت وسط نامیده شده است که امامانی معصوم علیه السلام در راس هرم آن ناظر و رقیب بر اعمال و حرکت افراد آن قرار دارند.
امامان شیعه علیهم السلام علاوه بر شان ولی الهی و زعامت جامعه، همچون معلمان بزرگی در محوریت تعلیم و تربیت امت نیز قرار دارند و جامعه ی تشنه ی معارف الهی را در زلال دانش لدنی خویش سیراب می سازند و رازهای نهفتهی زندگی را همواره بر ملا می کنند تا افراد امت را همچون کاروان سالارانی آگاه و رشید به مقصد مقصود رهنمون گردانند؛ و این نخستین رمز پویایی این مذهب اسلامی است.
ویژگی برجسته ی امامان شیعه علیه السلام، که آنان را در ارزیابی و سنجش با اقران و همگان شان در سایر مذاهب و ادیان امتیاز می بخشد، توالی و تسلسل خاصی است که از دو خصوصیت مهم برخوردار است: یکی وحدت در اصول، به گونه ای که نمی توان کوچک ترین تعارض و چالشی را میان گفته ی نخستین معصوم با معصوم آخرین مشاهده نمود؛ دیگر، اختلاف و تنوع یاست که در مجموع از شیوه و روش و مشی این بزرگواران به عنوان الگوی عملی برداشت می کنیم و این لطف پنهان عظیمی است برای امت شیعه تا بتواند در هر شرایط زمانی و مکانی از الگویی موجه پیروی نماید.
از عمده ترین رمزهای پویایی این مکتب نیز می توان به گزنیه ای اجتهاد و تفقه کنترل شده و سنجیده ی خاص این مذهب اشاره کرد و از آن به عنوان پیشرو در فن استنباط احکام الهی سخن گفت. اجتهاد نه آن چیزی که از علامه و محقق قدس سره آغاز شده باشد که اهرم پویایی و رشدی است که در این مکتب از علی علیه السلام و فاطمه علیها السلام و سپس امامان بعد از ایشان علیهم السلام آموخته ایم.
گزینه های دیگری نیز چون اصل تقیه، سپر حفاظت و رشد مکتب و امت؛ وجود دو مکتب عاشورا و رمضان، درس آموز مقاومت و پایداری؛ و اصل مهم انتظار، آماده باش دایمی امت در سنگر حراست از مکتب را نیز اشاره گونه در فرجام سخن داریم، لیکن بحث تفصیلی آنها را در نوشتارهای دیگری باید به انتظار تحریر بوده باشیم، زیرا هر کدام از این مباحث حوصله ای در حد یک کتاب بزرگ را طلب می نماید.

پی‌نوشت‌ها:

* پژوهشگر و رئیس گروه فرهنگ و معارف اسلامی اندیشه ی حوزه

منابع و مآخذ
1) قرآن کریم.
2) ابن ندیم، محمد بن اسحاق (1366)، الفهرست، ترجمه و تحقیق محمد رضا تجدد، تهران، امیرکبیر، چاپ سوم.
3) امام علی، (بی تا)، نهج البلاغه، افست از روی نسخه صبحی صالح، محمد دشتی، «المعجم لالفاظ نهج البلاغه» متن کامل ضمیمه، قم، مؤسسه ی تحقیقاتی امیرالمؤمنین، چاپ اول
4) امیر علی (1961)، مختصر تاریخ العرب، ترجمه ی عفیف البعلبکی، بیروت.
5) جهانگیر، محسن (1388)، رابطه اجتهاد و اخباریگری، مشهد، انتشارات صبرا، چاپ اول.
6) حر عاملی (1409ه)، وسائل الشیعه، جلد 8 و 16، مؤسسه ی آل البیت علیهم السلام، قم.
7) حیدری، سید کمال (1430ه)، نظریه دورالزمان و المکان فی الاجتهاد الفقهی، فصیله فقه اهل البیت علیهم السلام، المتوالی عدد 54، السنه الرابعه عشره، تصدر من قم، مؤسسه دائره المعارف الفقه الاسلامی، طبقاً لمذهب اهل البیت علیهم السلام.
8) دیلمی، محمد (1391ه)، ارشاد القلوب، جلد 2، طبع بیروت.
9) رامشینی، موسی (1387)، جعل در قرآن و فلسفه، سبزوار، انتشارا امید مهر، چاپ اول.
10) شریعتی، علی (1375)، مجموعه ی آثار، جلد 18، (اسلام شناسی 3)، تهران، انتشارات الهام.
11) شریعتی، علی (1370)، مجموعه ی آثار، جلد 17، (اسلام شناسی 2)، تهران، انتشارات قلم.
12) شریعتی، علی (1377)، مجموعه ی آثار، جلد 28، (روش شناخت اسلام)، تهران، انشتارات جهانبخش، دفتر سوم.
13) شهید ثانی، شیخ حسین بن زین الدین (1403)، معالم الدین و ملاذ المجتهدین، بتحشیه شیخ محسن صدر رضوانی، قم، مکتبه العلامه، چاپ سوم.
14) فیاض، عبدالله (1406ه)، تاریخ الامامیه و اسلافهم من الشیعه، چاپ سوم، بیروت.
15) گرجی، ابوالقاسم (1379)، تاریخ فقه و فقها، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها، تهران، انتشارات سمت، چاپ سوم.
16) مطهری، احمد و کاردان، غلامرضا (1361)، علم پیامر و امام در قرآن، قم، مؤسسه ی در راه حق، چاپ اول.
17) مطهری، مرتضی (1373)، اسلام و مقتضیات زمان، جلد اول، تهران، انتشارات صدرا (با کسب اجازه از شورای نظارت بر نشر آثار استاد شهید)، چاپ نهم.
18) مطهری، مرتضی (1373)، علل گرایش به مادیگری، مجموعه ی آثار، جلد 1، انتشارات صدرا، چاپ پنجم.
19) مطهری، مرتضی (1372)، مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی، جلد 2، تهران، انتشارات صدرا، چاپ ششم.
20) یوسفی اشکوری، حسین (1373)، «فقه و اجتهاد»، تشیع- سیری در فرهنگ و تاریخ تشیع، (مجموعه ی مقالات دائرالمعارف تشیع)، تهران، نشر سیعد مجبی، چاپ اول.
اندیشه حوزه شماره 84

 

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد