طلسمات

خانه » همه » مذهبی » پيامدهاى زشت دروغ

پيامدهاى زشت دروغ

پيامدهاى زشت دروغ

دروغ با ايمان ناسازگار است و ضعف و نابودى آن را در پى‏دارد. حسن ابن محبوب مى‏گويد: از حضرت صادق (ع) پرسيدم: يكون المومن بخيلا؟ قال: نعم، قلت: فيكون جبانا؟ قال: نعم، قلت: فيكون كذابا؟ قال: لا و لا خائنا، ثم قال: يجبل المومن على كل طبيعه الا الخيانه و الكذب. [1] آيا مومن ممكن است بخيل باشد؟ فرمود: بله. آيا ممكن است ترسو باشد؟ فرمود بله. آيا ممكن است دروغگو باشد؟ فرمود: نه، مومن داراى هر سرشتى مى‏شود، جز دروغ و خيانت.

5741497d 0f76 4a66 a709 b52a8fcdb0ba - پيامدهاى زشت دروغ
41521 - پيامدهاى زشت دروغ
پيامدهاى زشت دروغ

نويسنده: أيت الله مجتبى تهرانى

1. نابودى ايمان

دروغ با ايمان ناسازگار است و ضعف و نابودى آن را در پى‏دارد.
حسن ابن محبوب مى‏گويد: از حضرت صادق (ع) پرسيدم:
يكون المومن بخيلا؟ قال: نعم، قلت: فيكون جبانا؟ قال: نعم، قلت: فيكون كذابا؟ قال: لا و لا خائنا، ثم قال: يجبل المومن على كل طبيعه الا الخيانه و الكذب. [1]آيا مومن ممكن است بخيل باشد؟ فرمود: بله. آيا ممكن است ترسو باشد؟ فرمود بله. آيا ممكن است دروغگو باشد؟ فرمود: نه، مومن داراى هر سرشتى مى‏شود، جز دروغ و خيانت.
دروغ و خيانت هرگز در دل مومن يافت نمى‏شود.
پيامبر اكرم (ص) مى‏فرمايد:
يطبع المومن على كل خصله و لا يطبع على الكذب و لا على الخيانه. [2]مومن هر سرشتى را مى‏پذيرد، جز دروغ و خيانت.
پس سرشت دروغگويى با ايمان ناسازگار است و ايمان را از قلب خارج مى‏كند.
در بيان امام باقر (ع) چنين آمده است:
ان الكذب هو خراب الايمان. [3]همانا دروغ، نابودى و خرابى ايمان است.
امير مومنان على (ع) فرمود:
جانبوا الكذب فانه يجانب الايمان. [4]از دروغ بپرهيزيد؛ چرا كه ايمان را دور مى‏كند.

2. محروميت از هدايت الهى

دروغ، انسان را از هدايت الهى محروم مى‏سازد.
پروردگار عز و جل در قرآن كريم مى‏فرمايد:
ان الله لايهدى من هو كاذب كفار. [5]همانا خداوند دروغگوى ناسپاس را هدايت نمى‏كند.
ان الله لا يهدى من هو مسرف كذاب. [6]همانا خداوند كسى كه اسراف كننده دروغگو است را هدايت نمى‏كند.

3. زمينه سازى كفر و نفاق

دروغ گاه زمينه كفر يا نفاق را در انسان فراهم مى‏سازد. زمانى كه دل دروغگو از ايمان خالى شد، كفر يا نفاق به آن راه خواهد يافت؛ چنان كه روايت شده: مردى خدمت رسول اكرم (ص) رسيد و عرض كرد:
يا رسول الله ما عمل اهل النار؟ قال النبى (ص): الكذب، اذا كذب العبد فجر و اذا فجر كفر و اذا كفر دخل النار. [7]اى رسول خدا! كار اهل آتش چيست؟ پيامبر فرمود: دروغ. هرگاه دروغ گويد، فاسق مى‏شود و هرگاه فاسق شود، كافر مى‏شود و هرگاه كافر شد، در آتش قرار مى‏گيرد؛
بنابراين، دروغ افزون بر دور ساختن ايمان از قلب انسان، زمينه كفر عملى او را نيز فراهم مى‏كند.
دوگانگى ميان واقعيت و خبر شخص دروغگو، مايه پيدايش و رشد صفت پليد نفاق در دل او مى‏شود امير مومنان على(ع) مى‏فرمايد:
الكذب يودى الى النفاق. [8]دروغ انسان را به نفاق مى‏كشاند.
طبق نقل حضرت صادق (ع)، پيامبر اكرم (ص) فرمود:
ثلاث من كن فيه كان منافقا و ان صام و صلى و زعم انه مسلم،
1. من اذا ائتمن خان
2. و اذا حدث كذب
3. و اذا وعدا خلف. [9]سه چيز است كه در هر كس باشد، منافق است؛ اگر چه روزه بگيرد و نماز بخواند و گمان كند كه مسلمان است:
1. آن گاه كه او را امين به شمار آورند، خيانت كند.
2. آن گاه كه سخن براند دروغ گويد.
3. آن گاه كه پيمان بندد، پيمان شكند.
دل نيارامد ز گفتار دروغ آب و روغن هيچ نفروزد فروغ [10]

4. ضعيف ساختن مروت و جوانمردى

پيامبر گرامى (ص) فرمود:
اقل الناس مروه من كان كاذبا. [11]جوانمردى در شخص دروغگو از همه كمتر است.
آن گاه كه دروغ، عادت فرد شود، چه بسا جوانمردى، يكسره از وجود او رخت بربندد؛ چنان كه در سخنان گهربار حضرت على(ع) آمده است:
من كذب افسد مروته. [12]هركس دروغ گويد، جوانمردى خويش را تباه سازد.
گوهر جوانمردى، جز با راستى و درستى سازگار نيست، و روح جوانمردى، از كژى و ناراستى گريزان است. حضرت در جاى ديگر مى‏فرمايد:
لا يجتمع الكذب و المروءه. [13]دروغ و جوانمردى جمع نمى‏شوند.

5. فراموشى

از آنجا كه خبرهاى انسان دروغگو، با واقع مخالف است و مخالفت با واقع، حد و مرز و معيار واحدى ندارد، چه بسا خبرهاى او از يك واقعه، با هم سازگار و يكسان نباشد.
امام صادق (ع) فرمود:
ان مما اعان الله به على الكذابين، النسيان. [14]همانا از كمك‏هايى كه خداوند بر ضد دروغگويان مى‏كند، فراموشى ] آنها [ است.

6. سلب توفيق از رسيدن به برخى مقام‏ها و انجام برخى اعمال صالح

حضرت رسول (ص) فرمود:
الكذاب لا يكون صديقا و لا شهيدا. [15]دروغگو، نه در زمره صديقان درآيد و نه در زمره شهيدان.
امام صادق (ع) فرمود:
ان الرجل ليكذب الكذبه فيحرم بها صلاه الليل فاذا حرم بها الرزق. [16]همانا انسان دروغ مى‏گويد؛ پس، از نماز شب محروم مى‏شود؛ پس آنگاه كه از نماز شب محروم شد، از روزى [گسترده كه اثر نماز شب است‏] محروم خواهد شد.

7. كاهش ارزش اجتماعى

دروغگو قابل اطمينان نيست و مردم به او اعتماد نمى‏كنند؛ از اين رو نزد مردم ارزش ندارد. ارزش انسان در جامعه بشرى، به اطمينان و اعتماد مردم به او است. آنگاه كه شخصى وجهه و آبروى خاصى دارد، ارزشمند است و از بين رفتن اعتبار و آبرو، نابود كننده ارزش اجتماعى او است و دروغگويى، رفتار ناشايستى به شمار مى‏رود كه اعتبار انسان را از بين مى‏برد. امير مومنان على(ع) مى‏فرمايد:
الكذاب و الميت سواء فان فضيله الحى على الميت الثقه به فاذا لم يوثق بكلامه بطلت حياته. [17]دروغگو و مرده يكسان هستند؛ زيرا همانا برترى زنده بر مرده، در اطمينان ] مردم [ به او است؛ پس وقتى مردم به سخن دروغگو اعتماد نكنند، زنده بودنش باطل است.
امام صادق (ع) از عيسى ابن مريم (ع) نقل فرمود:
من كثر كذبه، ذهب بهاءه. [18]كسى كه بسيار دروغ گويد، ارزشش نزد خدا و نزد خلق او از بين مى‏رود.
امير مومنان على (ع) مى‏فرمايد:
ينبغى للرجل المسلم ان يجتنب مواخاه الكذاب فانه يكذب حتى يجى بالصدق فلا يصدق. [19]شايسته است كه مسلمان از دوستى و برادرى با دروغگو بپرهيزد؛ زيرا او آنقدر دروغ مى‏گويد كه اگر سخن راستى هم بر زبان آورد، ديگر باور نخواهد شد.
اين ناباورى تا آنجا گسترش خواهد يافت كه مردم شخص دروغگو را طرف مشورت خويش نيز قرار نخواهند داد؛ چنان كه امير مومنان على (ع) مى‏فرمايد:
أ لا راى لكذوب. [20][دروغگو در مقام مشورت‏] هيچ رايى ندارد [رايش بى‏ارزش است‏].

8 . موجب لعن خدا و فرشتگان

دروغگويى به اندازه‏اى ناپسند است كه موجب لعن خدا و فرشتگان شده، دروغگو را در شمار لعنت شدگان درگاه الهى قرار مى‏دهد. رسول خدا (ص) مى‏فرمايد:
فلعنه الله على الكاذب و ان كان مازحا. [21]خداوند دروغگو را لعنت كند؛ اگر چه شوخى كرده باشد.
المومن اذا كذب بغير عذر لعنه سبعون الف ملك و خرج من قلبه نتن حتى يبلغ العرش فيلعنه حمله العرش. [22]آن گاه كه شخص مومن، بدون عذر دروغ گويد، هفتاد هزار فرشته او را لعنت مى‏كنند و از قلب او بوى گندى بيرون مى‏آيد كه به عرش مى‏رسد؛ آن گاه حاملان عرش الهى نيز او را لعن مى‏كنند.

9. فقر و تنگدستى

زمانى كه دروغ گفتن، رفتارى ثابت و عادى شود، فقر و تنگدستى را به بار مى‏آورد و بركت را از زندگى مى‏برد. امير مومنان على(ع) در شمارش سبب‏هاى فقر مى‏فرمايد:
… و اعتياد الكذب يورث الفقر. [23]و عادت به دروغ، تنگدستى را به جاى مى‏نهد.

10. سرزنش و پشيمانى

سرانجام دروغگويى، سرزنش شدن و پشيمانى از كرده خويش است؛ زيرا مردم دير يا زود، به رفتار ناشايست و گفتار خلاف واقع دروغگو پى برده، او را خواهند شناخت. از حضرت على(ع) نقل شده است:
عاقبه الكذب ملامه و ندامه. [24]سرانجام دروغ، سرزنش و پشيمانى است.

11. نابودى شرم و حيا

كسى كه عادت كند بدون توجه به ارزش و منزلت انسانى ديگران، به آنها دروغ بگويد، پرده حيا ميان خود و ايشان را دريده، بى‏شرم مى‏شود، چنان كه سرور پرهيزكاران حضرت على(ع) فرموده است:
لا حياء لكذاب. [25]دروغگو بى‏حيا است.
دروغ پيامدهاى زشت ديگرى نيز دارد كه سرانجام همه آنها دوزخ و عذاب الهى است.
از پيامبر خدا (ص) نقل شده است:
اياكم و الكذب فانه من الفجور و انهما فى‏النار. [26]از دروغ بپرهيزيد. همانا دروغ از فجور و ستمكارى است و همانا دروغ و فجور در آتش جاى دارند.
امير مومنان على(ع) هم مى‏فرمايد:
ثمره الكذب المهانه فى‏الدنيا و العذاب فى‏الآخره. [27]ميوه دروغ، پستى در دنيا، و عذاب در آخرت است.

پي نوشت :

[1]. محدث نورى: مستدرك الوسائل، ج 14، ص 13، ح 15966.
[2]. علامه مجلسى: بحار الانوار ج 74 ص 160، ح 150.
[3]. كلينى: كافى، ج 2، ص 339، ح 4.
[4]. حر عاملى: وسائل الشيعه، ج 12، ص 246، ح 16216.
[5]. زمر (39): 3.
[6]. غافر (40): 28.
[7]. محدث نورى: مستدرك الوسائل، ج 9، ص 89، ح 10305.
[8]. . آمدى: غرر الحكم، ص 220، ح 4408.
[9]. كلينى: كافي، ج 2، ص 290، ح 8.
[10]. مولوى: مثنوى معنوى، دفتر سوم، قصه خورندگان پيل بچه.
[11]. محدث نورى: مستدرك الوسائل، ج 9، ص 87، ح 10295.
[12]. همان، ص 221، ح 4415.
[13]. همان، ح 4417.
[14]. كلينى: كافي، ج 2، ص 341، ح 15.
[15]. محدث نورى: مستدرك الوسائل، ج 9، ص 84، ح 10280.
[16]. حر عاملى: وسائل الشيعه، ج 8، ص 160، ح 10305.
[17]. آمدى: غرر الحكم، ص 220، ح 4386.
[18]. كلينى: كافي، ج 2، ص 341، ح 13.
[19]. همان، ح 14.
[20]. محدث نورى: مستدرك الوسائل، ج 9، ص 88، ح 10300.
[21]. همان، ج 11، ص 372، ح 13294.
[22]. همان، ج 9، ص 86، ح 10291.
[23]. حر عاملى: وسائل الشيعه، ج 15، ص 347، ح 20704.
[24]. آمدى: غرر الحكم، ص 221، ح 4413.
[25]. همان، ح 4416.
[26]. محدث نورى: مستدرك الوسائل، ج 9، ص 88، ح 10302.
[27]. آمدى: غرر الحكم، ص 220، ح 4400.

منبع:اخلاق الهى (آفات زبان ) ج4 ص 118

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد