خانه » همه » مذهبی » پيامدهاي منفي پلوراليسم ديني كدامند؟

پيامدهاي منفي پلوراليسم ديني كدامند؟

پلوراليسم ديني به معناي به رسميت شناختن دين هاي مختلف و اعتقاد به اين كه همة آنها داراي حقيقت مي باشند، لوازم و پيامدهاي منفي اي دارد، كه در اينجا به طور مختصر آورده مي شود.
1ـ اجتماع نقيضين:
طرفداران پلوراليسم چنين گفته اند كه «پلوراليسم (تكثر و تنوع را به رسميت شناختن و به تباين و ناكاستني و قياس ناپذيري فرهنگ ها و دين ها و تجربه هاي آدميان و فتوا دادن…) به شكل كنوني آن متعلق به عصر جديد است.»[1] علي ايّ حال با تنوعي روبرو هستيم كه به هيچ رو قابل تحويل به امر واحد نيست و بايد اين تنوع را به رسميت بشناسيم و براي حصول و حدوث، تنوع نظريه داشته باشيم.»[2] پلوراليسم معنا و ريشة ديگر هم دارد و آن اين كه اديان و آموزه­هاي آن واقعاً كثير هستند يعني تباين ذاتي دارند.[3] اختلافات طرفداران اديان مختلف اختلاف حق و باطل نيست، بلكه دقيقاً اختلاف نظرگاه انبياء ـ عليهم السلام ـ[4] است.
با توجه به اين رويكرد هيچ مرز و حدّي براي اديان و تجربه هاي ديني و فهم ها و تفسيرهاي به رسميت شناخته شده، معتقد نمي باشند، و همه را «عين وحي حق» پنداشته و در نتيجه همة اديان را حق مي دانند.»[5] با توجه به اين كه تفاوت بسياري بين مدعيات اديان مي باشد و اديان با يكديگر تقابل دارند اين سؤال مطرح مي شود كه آيا مي توان قبول كرد كه طرفين نقيض، صحيح باشند؟ به عنوان نمونه آيا اعتقاد به اقانيم سه گانه (نزد مسيحيان) و ثنويت (نزد زرتشتيان) و خداي يگانه (نزد مسلمانان و يهوديان) همه حق و صحيح است؟ اين مطلب روشن است كه نمي توان بر موضوع واحد، محمولهاي متناقض را حمل كرد. زيرا مستلزم اجتماع نقيضين مي شود. از اين رو وقتي مي گوييم كه مبدأ، يگانه و واحد است يعني؛ دوگانه و سه گانه نمي باشد و اگر بخواهيم تمام اين مدعيات را بپذيريم، اجتماع نقيضين را قبول كرده ايم كه بديهي البطلان مي باشد.
2ـ پلوراليسم خويش برانداز:
با توجه به ادعاي معتقدان پلوراليسم مي­توان گفت كه پلوراليسم خود ويران ساز مي باشد، زيرا پذيرش اين نظريه مستلزم حق پنداشتن مرامهاي رقيب كه ناقض پلوراليزم اند، مي باشد.[6]3ـ امتناع ايمان:
ايمان عقد قلبي مي باشد و بر يقين و نفي شك، استوار است در صورتي كه بنابر مباني پلوراليسم، آنچه كه در نزد ما مي باشد «فهم و قشر» دين است نه بطن و متن آن و فهم ها نيز همگي مي توانند خطا و غلط باشند و اگر فهم درستي هم در ميان باشد به دليل «تبيين ذاتي فهم ها» همة آنها نمي توانند درست باشند و با تغيير در علم و فلسفه كه سيال هستند، پيش فرضهاي ما دگرگون شده، فهم ما نيز از متن صامت، تغيير يافته و جاي خود را به فهم مغاير مي دهد،‌از طرفي اگر فرض كنيم كه علم و فلسفه و به تبع آن فهم ما تا ابد ثابت بماند فهم صادق معياري ندارد، زيرا فهم ما، فهم متن وحياني و درك نفس الامر گزاره ها و آموزه هاي ديني نيست و فهم ما چيزي جز پژواك انتظارات و پرسشها و پيش فرض هاي ما نيست. اين گونه برخورد كردن با مسئلة دين موجب شكاكيت ميشود كه با ايمان که بر پاية يقين مي باشد سازگاري ندارد.
4ـ عدم حجيت نصوص و متون ديني و لغو شدن عمل به گزاره هاي ديني:
بنابر آنچه كه در بحث قبل گفته شد، ظواهر متون و نصوص ديني از حجيت ساقط مي شود، زيرا آنچه دريافت ما از نصوص پنداشته مي­شود، چيزي جز فرآوردة تعاطي ذهن و عين و يا انعكاس انتظارت، پرسش ها و پيش فرض هاي ما نمي باشد و در هر صورت دريافت ما از متن مي باشد و هرگز حجت نخواهد بود و بر همين اساس عمل به گزاره هاي ديني لغو خواهد بود زيرا؛ پلوراليسم به تباين کلي فرهنگ­ها و دين­ها و زبان­ها و تجربه­هاي آدميان فتوا داده و همه را اهل فلاح و صلاح مي­داند. بر اين مبنا نمي توان براي نجات و سعادت مناط و ملاكي ارائه داد، در صورتي كه ارزش ايمان در ارتباط با «متعلق» آن مي باشد و صرف باور داشتن به چيزي ارزش نمي باشد.
5ـ تعارض­ها نقش هدايت گرايانة دين:
مباني پلوراليسم با نقش هدايت گري دين و خداوند سازگاري ندارد زيرا؛ اگر فهم هاي آدميان از متون ديني بالمرّه متنوع و متباين است و تفسيرهاي مواجهان با تجارت ديني نيز يكسره متكثر و متضاد است و همة اديان و تجربه­ها دستخوش تفسيرها و احياناً‌ به يكسان تحريف شده­اند.[7] پس انتظار دسترسي به حاقّ دين و دين حق، عبث است و اين،‌يعني انسداد باب هدايت و بي مسمّي و مصداق شدن اسم هادي حق تعالي و تبعاً ‌فرض وصال شاهد سعادت ساده لوحي و گمان وصول به ساحل نجات نيز خيال خام در سر پروراندن است.[8]6ـ جواز بدعت و تعطيلي شريعت:
بنابر مباني پلوراليسم «معرفت ديني همچون هر معرفت بشري ديگر در تحول هميشگي است و قول هيچ كس حجت تعبدي براي كس ديگر نيست هيچ فهمي مقدس و فوق چون و چرا نيست.»[9] و اين به معني جواز «بدعت» و ظهور پياپي پيامبران كاذب مي باشد، و برهمين اساس شرايع تعطيل مي گردند.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ رباني گلپايگاني، علي، تحليل و نقد پلوراليسم ديني، قم، مؤسسة فرهنگي دانش و انديشة معاصر، ص177ـ63.
2ـ حسين زاده، محمد، دين شناسي، قم،‌ مؤسسة ورزشي پژوهشي امام خميني(ره).
3ـ صادقي، هادي، تازه­هاي انديشه (پلوراليسم دين، حقيقت، كثرت) معاونت امور اساتيد و دروس معارف اسلامي، ص112ـ94.
4ـ رشاد، علي اكبر، كتاب نقد، ج4، ص105ـ96.

پي نوشت ها:
[1]. صراط­هاي مستقيم، مجلة كيان، ص2.
[2]. همان، ص5.
[3]. همان،‌ ص10.
[4]. ر.ك: همان، ص6.
[5]. ر.ک: رباني گلپايگاني، علي، تحليل و نقد پلوراليسم ديني، ص73ـ71.
[6]. رشاد، علي اكبر، مجله كتاب نقد، مقالة پلوراليسم ديني.
[7]. صراط­هاي مستقيم،‌ همان، ص4.
[8]. همان.
[9]. همان.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد