پيامدهاي يك قتل
يكي از شواهد آشكار حمايت روسها از بهائيان در عشقآباد را ميتوان در ماجراي قتل محمد رضا اصفهاني (محرم 1307ق) ديد كه فردي بهائي و مقيم عشقآباد بود و به مقدسات مسلمانان اهانت ميكرد. «الكواكب الدريه» (تاريخ مشهور بهائي) قتل اصفهاني را به دست جمعي از ايرانيان شيعهِ ساكن عشقآباد ميشمارد.1 اما برخي از نويسندگان، قتل مزبور را حادثهاي «مرموز» شمرده و ميگويند: «اين احتمال منتفي نبود كه وي به دست خود بهائيان كشته شده باشد. چه، سران اين فرقه، گاه بهائياني را
پيامدهاي يك قتل
يكي از شواهد آشكار حمايت روسها از بهائيان در عشقآباد را ميتوان در ماجراي قتل محمد رضا اصفهاني (محرم 1307ق) ديد كه فردي بهائي و مقيم عشقآباد بود و به مقدسات مسلمانان اهانت ميكرد. «الكواكب الدريه» (تاريخ مشهور بهائي) قتل اصفهاني را به دست جمعي از ايرانيان شيعهِ ساكن عشقآباد ميشمارد.1 اما برخي از نويسندگان، قتل مزبور را حادثهاي «مرموز» شمرده و ميگويند: «اين احتمال منتفي نبود كه وي به دست خود بهائيان كشته شده باشد. چه، سران اين فرقه، گاه بهائياني را كه چشم و گوششان باز شده و به اسرار پشت پرده واقف شدهاند، به قتل ميرسانند و سپس (با انتساب قتل به ديگران) برايش نوحه و عزا راه مياندازند، و فرد يادشده نيز ميتوانسته از همين موارد باشد» .2
به نوشته الكواكب الدريه: پس از قتل اصفهاني، ابوالفضل گلپايگاني (مبلغ مشهور بهائي) و جمعي از بهائيان با قَمَر اُف (كاماروف) «كه ژنرال روسيه» و حاكم «خوارزم و تركمانيه بود» در عمارت حكومتي ديدار كردند و كاماروف «با غايت ملاطفت و مهرباني… مقصود از ملاقات» آنها را پرسيد و گلپايگاني با تأكيد بر اينكه: «قريب نه سال است اين طائفهِ بهائيه در ظل مرحمت دولت بهيه در عشقآباد متوقف و به تجارت و زراعت مشغولند» اظهار داشت كه: «حزب شيعه» يكي از بهائيان را كشته و باز هم قصد تعرّض دارند «و اكنون مقصود از مزاحمت اينكه آنچه اولياي ايالت امر و مقرر فرمايند اطاعت شود و بدون اذن و اطلاع بزرگان بلد حركتي نكنيم» .3
بعد از آن هم، «بهائيان عشقآباد رسميت و اهميت يافتند» و در 1311ق «مدرسهِ رسمي افتتاح دادند و در» 1320 ق «معبد جليل و مشرق الاذكار عظيم برپا كردند» .7 به قول آواره: «بعد از شهادت حاجي محمد رضا و محاكماتي كه به عمل آمد دولت روس بهائيان را به رسميت شناخت و قمراف [= كاماروف]، حاكم تركستان، به معاونت و مساعدت ايشان پرداخت. حتي خودش اظهار كرد كه در اينجا معبد بسازيد تا در ظلّ اقتدار دولت روسيه رسميت يابيد. از آن به بعد بهائيان دم به دم و قدم به قدم رو به سرمنزل ترقي ره فرسا شدند تا آنكه پس از قليل مدتي مدرسهِ رسمي در همان زمين اعظم افتتاح دادند» .8
به نوشته الكواكب الدريه: پس از قتل اصفهاني، ابوالفضل گلپايگاني (مبلغ مشهور بهائي) و جمعي از بهائيان با قَمَر اُف (كاماروف) «كه ژنرال روسيه» و حاكم «خوارزم و تركمانيه بود» در عمارت حكومتي ديدار كردند و كاماروف «با غايت ملاطفت و مهرباني… مقصود از ملاقات» آنها را پرسيد و گلپايگاني با تأكيد بر اينكه: «قريب نه سال است اين طائفهِ بهائيه در ظل مرحمت دولت بهيه در عشقآباد متوقف و به تجارت و زراعت مشغولند» اظهار داشت كه: «حزب شيعه» يكي از بهائيان را كشته و باز هم قصد تعرّض دارند «و اكنون مقصود از مزاحمت اينكه آنچه اولياي ايالت امر و مقرر فرمايند اطاعت شود و بدون اذن و اطلاع بزرگان بلد حركتي نكنيم» .3
بعد از آن هم، «بهائيان عشقآباد رسميت و اهميت يافتند» و در 1311ق «مدرسهِ رسمي افتتاح دادند و در» 1320 ق «معبد جليل و مشرق الاذكار عظيم برپا كردند» .7 به قول آواره: «بعد از شهادت حاجي محمد رضا و محاكماتي كه به عمل آمد دولت روس بهائيان را به رسميت شناخت و قمراف [= كاماروف]، حاكم تركستان، به معاونت و مساعدت ايشان پرداخت. حتي خودش اظهار كرد كه در اينجا معبد بسازيد تا در ظلّ اقتدار دولت روسيه رسميت يابيد. از آن به بعد بهائيان دم به دم و قدم به قدم رو به سرمنزل ترقي ره فرسا شدند تا آنكه پس از قليل مدتي مدرسهِ رسمي در همان زمين اعظم افتتاح دادند» .8
پينوشتها:
1. الكواكب الدريه`، آواره، 1/495 و 497
2. جمال ابهي، ع. موسوي، انتشارات جهان، ص 161. دربارهِ قتل اصفهاني، و رويدادهاي متعاقب آن ر.ك، همان، صص 161ـــ162؛ خاطرات صبحي دربارهِ بابيگري و بهائيگري، ص 87 به بعد
3. ر.ك، الكواكب…`، 1/496ـــ497
4. ر.ك، همان، 1/499
5. همان: 1/499ـــ502
6. مصابيح هدايت، لجنهِ ملي نشريات امري، تهران 1326، 2/232
7. الكواكب…`، 1/503
8. همان، 2/ 95ـــ96 و نيز، ص 58.
منبع: ايام 29
/خ