پیامدهای دنیوی انکار وحی از دیدگاه قرآن
1. خارج شدن از ولایت خدا
یکی از پیامدهای دنیوی انکار وحی، خارج شدن منکران از ولایت خداوند و پذیرش و سر سپردن به ولایت طاغوتیان است که آنان را از روشنایی وحی محروم می کنند و به سوی تاریکی ها رهنمون می کنند، چنانکه قرآن شریف می فرماید: اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ. (بقره/۲۵۷) خداوند ولی و سرپرست کسانی است که ایمان آوردهاند آنها را از ظلمتها به سوی نور بیرون میبرد. (اما) کسانی که کافر شدند اولیای آنها طاغوتها هستند که آنها را از نور، به سوی ظلمتها بیرون میبرند آنها اهل آتش اند و همیشه در آن خواهند ماند.
خدا انسان را برحال خودش رها کند یا از سلطنت خود خارج کند یا نظر خودش را برگرداند گناه بزرگتر از این نمی تواند باشد بخاطر همین امامان و معصومین دائما در حال نماز و غیر آن دعا می کردند که خدایا ما را به مدت یک پلک زدن هم بر حال ما رها نکن.
ابن ابی یعفور می گوید: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ وَ هُوَ رَافِعٌ یَدَهُ إِلَى السَّمَاءِ رَبِّ لَا تَکِلْنِی إِلَى نَفْسِی طَرْفَةَ عَیْنٍ أَبَدا. (3) لذا انسان همیشه باید دعا کند که از سلطنت خدا خارج نشود.
۲. شکست مکر و حیله ها
یکی دیگر از پیامدهای دنیوی انکار وحی، شکست مکر و حیله های منکران و مخالفان وحی بوده است. چنانکه قرآن کریم می فرماید:وَ إِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِیُثْبِتُوکَ أَوْ یَقْتُلُوکَ أَوْ یُخْرِجُوکَ وَ یَمْکُرُونَ وَ یَمْکُرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیْرُ الْمَاکِرِینَ. (انفال/۳۰) (به خاطر بیاور) هنگامی را که کافران نقشه میکشیدند که تو را به زندان بیفکنند یا به قتل برسانند، و یا (از مکه) خارج سازند؛ آنها چاره میاندیشیدند (و نقشه میکشیدند) و خداوند هم تدبیر میکرد و خدا بهترین چاره جویان و تدبیرکنندگان است.
درباره شان نزول این آیه این چنین آمده است: «گروهى از قریش و اشراف مکه از قبائل مختلف جمع شدند تا در” دار الندوه” (محل انعقاد جلسات مشورتى بزرگان مکه) اجتماع کنند، و در باره خطرى که از ناحیه پیامبر (ص) آنها را تهدید مى کرد بیندیشند. در اثناء راه پیر مرد خوشظاهرى به آنها برخورد کرد که در واقع همان شیطان بود، از او پرسیدند کیستى؟ گفت پیر مردى از اهل نجد هستم چون از تصمیم شما با خبر شدم خواستم در مجلس شما حضور یابم و عقیده و خیر خواهى خود را از شما دریغ ندارم گفتند بسیار خوب داخل شو! او هم همراه آنها به دار الندوه وارد شد… «پس از شور و مشورت و بیان دسیسه های متعدد از طرف دشمنان پیامبر اسلام» ” ابوجهل” که تا آن وقت ساکت بود به سخن در آمد و گفت: من عقیدهاى دارم که غیر از آن را صحیح نمىدانم! گفتند چه عقیدهاى؟ گفت از هر قبیلهاى جوانى شجاع و شمشیر زن را انتخاب مىکنیم و به دست هر یک شمشیر برندهاى مىدهیم تا در فرصتى مناسب دسته جمعى به او حمله کنند، و هنگامى که به این صورت او را بقتل برسانید خونش در همه قبائل پخش مىشود، و باور نمىکنم طائفه بنى هاشم بتوانند با همه طوائف قریش بجنگند و مسلما در این صورت به خونبها راضى مىشوند، و ما هم از آزار او راحت خواهیم شد.
پیر مرد نجدى (با خوشحالى) گفت به خدا رأى صحیح همین است که این جوانمرد گفت من هم غیر از آن عقیدهاى ندارم (و به این ترتیب این پیشنهاد به اتفاق عموم پذیرفته شد) و آنها با این تصمیم پراکنده شدند.
جبرئیل فرود آمد و به پیامبر دستور داد که شب را در بستر خویش نخوابد.» (4)
خداوند پیامبرش را از توطئه ای که مشرکان علیه او چیده بودند باخبر نمود و نقشه آنان را نقش بر آب کرد.
۳. هم نشینی با شیطان
یکی دیگر از عواقب انکار وحی هم نشینی با شیطان است قرآن می فرماید: کسانی که از هدایت پروردگار روی بر می گردانند شیطانی برای آنها قرین و همنشین قرار می دهیم تا برای آنها اعمال شان را در نظر شان زیبا جلوه دهد؛وَ قَیَّضْنَا لَهُمْ قُرَنَاءَ فَزَیَّنُوا لَهُمْ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ وَ حَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ فِی أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنَّهُمْ کَانُوا خَاسِرِینَ. (فصلت/۲۵) ما برای آنها همنشینانی (زشتسیرت) قرار دادیم که زشتیها را از پیش رو و پشت سر آنها در نظرشان جلوه دادند؛ و فرمان الهی در باره آنان تحقق یافت و به سرنوشت اقوام گمراهی از جن و انس که قبل از آنها بودند گرفتار شدند؛ آنها مسلما زیانکار بودند.
غفلت از ذکر خدا، غرق شدن در لذات دنیا و دلباختگی به زرق و برق آن، موجب می شود که شیطان رشته ای بر گردن آنها افکنده و همیشه قرین آنها باشد.
قرآن کریم می فرماید: وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطَاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ. (زخرف/۳۶) و هر کس از یاد خدا رویگردان شود شیطان را به سراغ او می فرستیم پس همواره قرین اوست.
4. گرفتار شدن به عذاب
«قوم نوح در اثر تکذیب نوح به غرق هلاک شدند قوم شعیب در اثر تکذیب صالح به صیحه و صاعقه هلاک شدند قوم لوط در اثر تکذیب لوط به خسف و امطار حجاره هلاک شدند قوم شعیب در اثر تکذیب شعیب به رجفه و صاعقه، فرعونیان در اثر تکذیب موسى به غرق در رود نیل هلاک شدند اینها عذاب دنیوى آنها تا برسند به عذابهاى آن عالم که فنا و زوال ندارد.» (5)
چنانکه قرآن مجید در سوره مبارکه نحل درباره عذاب دنیوی شان می فرماید:قَدْ مَکَرَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتَى اللَّهُ بُنْیَانَهُمْ مِنَ الْقَوَاعِدِ فَخَرَّ عَلَیْهِمُ السَّقْفُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ أَتَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَیْثُ لاَ یَشْعُرُونَ. (نحل/۲۶) کسانی که قبل از ایشان بودند (نیز) از این توطئه ها داشتند ولی خداوند به سراغ شالوده (زندگی) آنها رفت؛ و آن را از اساس ویران کرد و سقف از بالا بر سرشان فرو ریخت؛ و عذاب (الهی) از آن جایی که نمیدانستند به سراغشان آمد.
پی نوشت ها:
(1) طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۹، ص۳۸۲-۳۸۳.
(2) مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۴۵۱.
(3) کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۵۸۱.
(4) مکارم شیرازی، ناصر، همان، ج۷، ص۱۴۵-۱۴۷.
(5) طیب، سید عبد الحسین، أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۲، ص۲۰.