پیدایش سبك شناسی
مترجم: حسین سیدی
سرآغاز بررسی سبك به روزگار ارسطو بازمیگردد و چنان كه میدانیم به بلاغت مرتبط بود نه به فن شعر؛ علت آن پیوند این بود كه سبك پارهای از هنر إقناع بود كه در موضوع خطابه تدریس میشد. (1)
زبان شناسان غربی در قرون وسطی به بررسی سبك روی آورده بودند و آن را به سه قسم تقسیم كرده بودند. الگوی آنها آثار شاعر رومی، ویرژیل بوده است كه در قرن اول قبل از میلاد میزیست. شعرهای روستایی كه دربارهی زندگی كشاورزان سروده بود، الگوی سبك پایین و شعرهای كشاورزی كه برای تشویق رومیان به دست یازیدن به زمینشان سروده بود، الگوی سبك متوسط بوده است ولی حماسهی مشهور وی به نام إنیاده (2) الگوی سبكِ والا بوده است. (3)
اما پیدایش سبك شناسی یا پژوهش سبكی با پژوهش جدید در باب زبان و پیدایش زبان شناسی جدید توسط سوسور همراه بوده است.
وی در این زمینه از بازپژوهی در جامعه شناسی به ویژه در جامعه شناسی معروف امیل دوركهایم بهره برد.
دوركهایم پدیدههای اجتماعی را به عنوان پدیدههایی تعریف نمود كه شبیه پدیدههای علوم طبیعی مورد بررسی قرار میگیرند. این پدیدهها دارای طبیعت كلی هستند نه فردی. در مفهوم پدیده از نظر وی تمام موضوعهای معرفت كه درك آنها به فعالیت عقلانی ممكن نیست ولی به تجربه و مشاهده ممكن است، جای میگیرد. خود دوركهایم اشاره میكند كه زبان را میتوان پدیدهای دانست كه فردی نیست بلكه عام است.
سوسور روش وی را در بررسی زبان پی گرفت و زبان را مثل پدیدههای اجتماعی، پدیدهای عام میدانست و سه اصطلاح را در ارتباط با كلام بشری تعریف نمود:
1. كلام (Parole) كه یك فعل فردی، عقلانی و هدفمند است.
2. زبان بشری (Lanyaqe) كه دو جنبهی به هم پیوسته دارد: فردی- اجتماعی كه زیر نظام ثابتی قرار گرفته است و تابع روند تكاملی است و همواره نظامی است قائم به ذات و دستاورد زمان گذشته.
3. زبان (Langue) كه پارهی محدودی از زبان بشری و دستاورد جمعی توانشِ زبانی و مجموعهای از سنتهای ضروری است كه هر جامعهای آن را پذیرفته است تا افراد را در به كارگیری این توانش یاری رساند. (4)
هدف وی از تفكیك هر اصطلاح آن است كه به تعریف زبان برسد، كه پدیدهای است قابل بررسی علمی. كلام فرد یك پدیدهی اجتماعی نیست، چون از سرِ آگاهی صادر میشود، بلكه یك دستاورد شخصی است. شخصی بودن بر انتخاب آزاد مبتنی است كه آگاهی از آن ممكن نیست، چون بررسی علمی آن امكان ندارد. در حالی كه پدیدههای اجتماعی باید عمومی باشند و بر جامعه تحمیل شوند نه جنبهی شخصی، كه فاعل آن صبغهی اختیار آزاد داشته باشد.
زبان بشری مجموعهی كلام فردی و قواعد آن است نه یك پدیدهی اجتماعی؛ چون از دو جنبهی فردی و اجتماعی تشكیل شده است.
اما زبان عبارت است از عاداتی كه از جامعهی كلامی فرامیگیریم و به وسیلهی آن با دیگران در اجتماع رابطه برقرار مینماییم و میان ما و دیگران فهم متقابل صورت میگیرد. زبان، خود به تنهایی یك پدیدهی اجتماعی است، چون امری عام و تحمیل شده بر سخنگویان است. (5) ملاحظه میشود كه دیدگاه دوركهایم و سوسور به زبان تحت تأثیر فلسفهی پوزیتیویسیسم است كه تمام ارزشها را به آدمی برمیگرداند و هیچ یك را به ماورای طبیعت ارجاع نمیدهد و به دانش تجربی به عنوان مرحلهی جدیدی در تكامل بشری ایمان دارد. (6)
از تقابل بین زبان و كلام مجموعهای از پدیدههای متعارض ناشی میشود. كلام پدیدهای گذرا است كه زود از بین میرود ولی زبان تا حدودی ثابت و پایدار است، هر چند كه تابع تكامل است ولی به كندی حركت میكند. چنان كه برخی از تغییرات زبان قرنهای طولانی طول میكشد تا به نتیجه برسد.
در ضمن، كلام فعالیتی است هدفمند؛ حال آنكه زبان بر ما تحمیل میشود و آدمی آن را به شیوهی سلبی در دوران كودكی فرا میگیرد.
در ضمن، زبان با تغییر مزاج فرد تغییر نمیكند و هر ابتكار و نوآوری با نو شدن زبان در اصل در كلام فرد یا افراد رخ میدهد و ناگزیر باید قبل از تثبیت شدن موافقت جامعهی زبانی را كسب كند و راهش را به نظام زبان بیابد. این یعنی كلام امری است شخصی و حال آنكه زبان اجتماعی و حاصل جامعه است. (7)
زبان شناسی جدید وقتی كه به اجتماعی بودن زبان بر اصلی كه سوسور تصور میكرد تكیه داده و ثبت كاربردهای جاری زبانی پرداخت و به آثار مكتوب بسنده نكرد، با پدیدهی اختلاف افراد در به كارگیری زبان مواجه شد. لذا دو ایدهی مهم در سبك شناسی پدید آمد:
1. تفكیك بین زبان و كلام
سوسور اولین كسی است كه میان آن دو تفكیك علمی دقیق افكند. زبان از نظر او نظامی است از رمزها كه مردم به وسیلهی آنها سخن یكدیگر را میفهمند. كلام تصویر زبان واقعی است كه فرد در حالتی خاص آن را به كار میگیرد. بدون تردید به كارگیری فرد مطابق زبان است اما در جزئیات از فردی به فرد دیگر و از حالتی به حالت دیگر متفاوت است. هر فرد روشی در تلفظ حروف دارد و قاموس زبانی خاص خود را دارد و در ساختن جملات و ارتباط آنها با هم روش ویژهای انتخاب میكند. نقطهی آغاز سبك شناسی اینجاست كه به ویژگی های بارزی توجه دارد كه زبان آن را در كاربرد برگرفته است. این ویژگیها، همان عوامل تشكیل دهندهی سبك است و به كارگیری افراد از زبان باز میگردد.
2. اختلافات زبانی:
كه غالباً به اختلاف موقعیتها برمیگردد؛ یعنی هر گروه از مردم روشی خاص در به كارگیری زبان دارند. واژگانی میان زنان رایج است و واژگانی میان مردان؛ جوانان هم روشی دارند متفاوت از روش پیران و كودكان. كاربردهای دیگری نیز وجود دارند كه به شغل مربوطاند. مثلاً پزشكان میان خود به روشی سخن میگویند كه با قضات متفاوت است و زبان گزارشهای اقتصادی با زبان شعر متفاوت است.
تفاوتهایی نیز وجود دارد كه تابع محیط اجتماعی سخنگویان است: زبان بادیه نشینان با زبان شهرنشینان متفاوت است. برخی از تفاوتها نیز بسته به مناسبت اجتماعی است. یعنی سخن میان رئیس و مرئوس با سخن میان پدر و فرزند متفاوت است.
این تفاوتها در شكلگیری موقعیتی كه گوینده در گزینش روشهای بیان مراعات میكند، با هم مشتركاند و گوینده میكوشد تا با دلالت اصلی عبارت خود دلالتهای دیگری قرار دهد كه در شیوهی تلفظ و گزینش واژگان و تركیبها و دیگر دلالتها ظهور مییابند. او به این وسیله شنوندگان را به خود جلب میكند تا معنا را به آنها برساند. گوینده غالباً بر هوش و سلیقهی زبانی و تجربهی اجتماعیاش تكیه میكند كه چه چیزهایی را در موقعیتهای مختلف بگوید یا نگوید. (8)
شارلز بالی بر آن است كه زبان مجموعهای از ابزارهای بیان است كه با اندیشه همراه است و سبك شناسی به بررسی ابزارهایی میپردازد كه زبان آنها را برای بیان اندیشههایی خاص به كار میگیرد. (9)
استادش سوسور چندان به زبان شناسی كلام توجه نداشت اما خود او آن را متحول نمود و اصطلاح سبك شناسی را وضع كرد. سوسور توجهش را به نظام اجتماعی در زبان شناسی معطوف كرد. اما بالی به تمام روشهایی كه نظام اجتماعی در زبان به مادهای از بیان زندهی بشری متحول میشود، پرداخت. روش وی در توجه به بررسی عوامل تأثیرگذار و تكنیكهای بیانگر در زبان تكیه بر تفكیك بین ویژگیهای زبانی منطقی و عاطفی بوده است. (10)
سبك از نظر وی در مجموعهای از عناصر زبان تجلی مییابد كه از حیث عاطفی بر شنونده یا خواننده تأثیرگذار است. وظیفهی سبك شناسی هم بررسی ارزش تأثیری آن عناصر منتظم است. (11) اما ادبیات در بررسی آن وارد نمیشود و آن را رد میكند با این توجیه كه شكاف وسیعی در آنجا وجود دارد و عبور از بین كاربرد زبان نزد فرد در شرایط عام و مشترك و تحمیل شده بر گروه زبانی و كاربرد آن نزد شاعر، رمان نویس یا خطیب ممكن نیست؛ زیرا كه كلام گویندهی معمولی ممكن است تابع قاعدهای باشد كه عدول از آن با توجه به بیان فردیِ دیگر گویندگان سنجیده شود. اما ادیب، زبان را آگاهانه و به قصد زیباشناسی و به خاطر زیبایی آفرینی به وسیلهی واژگان به كار میگیرد. وی مثل نقاش و موسیقیدان است كه با رنگ و موسیقی عمل میكنند. (12) به همین خاطر برخی از شاگردانش مثل «مارسل كریسو» با او مخالفت كردند كه معتقد بود زبان فعالیتی است خلاق كه شخص بیش از نظام اشاره یا رمزهای مشترك در یك جامعهی خاص به كار میگیرد. (13) او در ضمن بر آن است كه اثر ادبی همان ابزار ارتباط است و تمام جنبههای زیبایی كه نویسنده بر اثر ادبی میبخشد، تنها ابزاری است برای جلب توجه كامل خواننده. اثر ادبی همان حوزهی بلامنازع سبك شناسی است، چون انتخاب در آن آگاهانهتر است. (14)
ده سال پس از انتشار كتاب بالی مكتبی به نام سبك شناسی جدید پدید آمد كه به دانشمند آلمانی لیوسپتزر منسوب است. میتوان گفت بیشتر مكاتب جدید سبك شناسی تحت تأثیر مكتب او هستند، مكتبی كه بر آن است كه میان ویژگیهای سبكی یك متن و فضای روانی نویسنده رابطهی متقابل برقرار است. این مكتب تكامل یافتهی عقیدهی دانشمند فرانسوی بوفون است كه سبك را چنین تعریف میكند: «سبك همان شخص است.» (15)
پینوشتها
1. الاسلوب و الاسلوبیة، هاف، ص19.
2. Aeneid انیاده یا انئید یا آینئاس نامه، منظومهی حماسی ویرژیل در دوازده دفتر. آن را با شاهنامهی فردوسی مقایسه كردهاند.
3. الاسلوب و الاسلوبیه، جیرو، صص 13-14؛ و معجم المصطلاحات العربیه، ص22.
4. علم اللغة العام، صص 26، 27، 32، 33.
5. النحو العربی و الدرس الحدیث، صص26-28.
6. مدخل الی علم الاسلوب، ص25.
7. دور الكلمة فی اللغة، ص29.
8. مدخل الی علم الاسلوب، صص28-30.
9. Linguistics and Style,p. 14
10. الاسلوب و الاسلوبیه، هاف، ص38.
11. علم الاسلوب، ص75.
12. علم الاسلوب، ص75.
13. Linguistics and Style,p. 7
14. الاسلوب و الاسلوبیه، هاف، صص39-40.
15. معجم المصطلحات العربیه، ص141.
منبع مقاله :
الكواز، محمدكریم، (1386)، سبك شناسی اعجاز بلاغی قرآن، ترجمهی حسین سیدی، تهران: انتشارات سخن، چاپ اول