ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ همگي با توجه به شرايط و اوضاع سياسي و فرهنگي زمان خويش با حُكّام برخورد ميكردند كه گاهي شرايط ايجاب ميكرد بعضي از اين برخوردها قاطع باشد و حتي تبديل به جنگ و خونريزي بشود و در بعضي از زمانها با توجه به اوضاع آن زمان در حد نصيحت و ارشاد و تذكر باشد كه مطالعه در سيره ائمه همة اين برخوردها را نشان ميدهد.
ابتدا بايد اين نكته را متذكر شد كه: حضرت علي ـ عليه السّلام ـ بيست و پنج سال خانهنشين شد و هيچ برخورد جدي با حكام زمان خويش نداشت و حتي در مواردي با خلفاي زمان خويش در حد تأمين مصالح عالي جامعة اسلامي همكاري ميكرده است. مانند ارائة مشاوره به خليفة دوم هنگام فتح ايران و نيز قضاوتهاي ايشان در زمان خليفة دوم و ميانجيگري ميان شورشيان و عثمان در زمان محاصرة خانه عثمان توسط شورشيان. آن حضرت تنها در زمان حكومت خويش با عهدشكنان و كساني كه بر او خروج كرده بودند، برخورد قاطع نظامي داشتند.
در سيره امام حسين ـ عليه السّلام ـ نيز اين رويه جاري بود. آن حضرت تا سال 60 هجري كه معاويه از دنيا رفت، برخورد نظامي داشتند. زماني كه شيعيان بعد از شهادت امام حسن ـ عليه السّلام ـ آن حضرت را دعوت به قيام كردند، ايشان تا مرگ معاويه آنان را به صبر و انتظار دعوت نمود. امام حسين(ع) زماني برخورد خود را شروع كرد كه معاويه مرده بود و اوضاع و احوال مناسبي براي قيام پيش آمده بود پس از واقعة كربلا زمينة قيامي مثل قيام امام حسين(ع) نبود، لذا ائمة اطهار بيشتر به تربيت و پرورش نيروهاي مكتبي پرداختند، و پايههاي فقهي و اعتقادي جامعة شيعه را پيريزي كردند. و در مكتب ائمه اطهار فقيهان و متكلمان و صاحبان علوم و فنون مختلف تربيت شدند.
براي روشن شدن عملكرد ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ و برخورد ايشان با حكام، بايد مراحلي را كه امامان در برخورد با حوادث زمان خود داشتند شناخت، ما با رعايت اختصار اين مراحل را بيان ميكنيم.
مرحله اول: ميتوان اين مرحله را مرحلة مواجهه با انحراف حكام و يا رويارويي با مصيبت نامگذاري نمود. سقيفه و روح قبيلهگري حاكم بر آن و منطق پوچ و بياساس آن، امام برحق را از خلافت دور نگاه داشت.
سرانجام عمل ائمه اين بوده است كه بين سلطة حاكم و منصب خلفاي مكتبي،فرق گذاشتند. و بالاخره انحراف حكام را از مكتب الهي اسلام جدا نمودند. بدين ترتيب، امت كه ميتوان بين دو نوع خطمشي، يعني خطمشي حكام منحرفي كه حكومت و خلافت را غصب كردند، و خطمشي امامان برحق كه مجسّمة عدل و انصاف بودند، تفاوت قايل شده و پرداختن به دستاوردهاي اين مرحله از وظايف چهار امام اول بوده است.
مرحلة دوم: اين مرحله، مرحلهاي است، كه ائمه با انحراف علما و مكاتب فقهي منحرف روبرو گشتند. و با مشخص نمودن نشانههاي اسلام راستين و معرفي اهل آن به مقابله با انحراف پرداختند. پس از آنكه ائمه اطهار در مرحلة اول وظيفه مقابله با انحراف را به انجام رساندند، مرحلة جديدي از عمل با كوشش امام باقر ـ عليه السّلام ـ و امام صادق ـ عليه السّلام ـ و امام كاظم ـ عليه السّلام ـ آغاز گشت و تلاش آنها حول محور ترسيم كردن مشخصات خاص شيعه، بطور مفصل آغاز شد.[1] هدف اصلي مرحلة دوم، هر چه بيشتر آشكار نمودن احكام تشيع و مقررات آن و وسعت بخشيدن معارف آن بود.
مرحلة سوم: اين مرحله: مرحلة گسترش فعاليتهاي سياسي و گسترده نمودن پايگاههاي مردمي و رشد علمي آنها در ضمن خط انقلابي مكتب و فرستادن نمايندگان در جهان اسلام و نضيح بخشيدن به خطوط افراد خاص امت بود.
از اين پس پايان يافتن و به نتيجه رسيدن اهداف مرحلة دوم، مرحلة جديد آغاز شد. كه آغازگر آن امام رضا ـ عليه السّلام ـ بود. بطوريكه در افزون مرحلة كميت شيعه و پايگاههاي مردمي در سطحي قرار گرفت كه، نزديك بود زمام حكومتي و جو سياسي را بدست گيرد. تا جايي كه خطر جدي براي حكام شد. و هواداران مكتب امام علي ـ عليه السّلام ـ در جهان اسلام افزايش يافتند و ائمه اطهار در اين مرحله در دو جهت تلاش ميكردند: 1. تلاش در جهت برنامهريزي فكري و آگاهي عقيدتي و فرهنگ مكتبي. 2. تلاش در جهت بيدارسازي و به حركت درآوردن روحية انقلابي امت.[2]مرحلة چهارم: در اين مرحله شاهد توجه اهل بيت در زمينة سرپرستي پايگاه مردمي و حمايت از موجوديت تربيت آنها به عنوان پيشگامان مؤمن، و طليعهداراني با ايمان در مقابل تلاشهاي حكومت ظالمانه، و در جهت عزل امام و رهبري و از صحنة سياسي و اجتماعي و مراقبت و رسيدگي به تمامي تحركات و فعاليتهاي ايشان، و همچنين سختگيريهايي كينهتوزانه، و بيش از حد در مبارزه با امامان اين مرحله، كه امام تقي ـ عليه السّلام ـ و امام نقي ـ عليه السّلام ـ و امام حسن عسگري ـ عليه السّلام ـ بوده است، و اين سختگيريها يكي از دلايل اصلي حادثة غيبت حضرت صاحبالزمان(عج) ميباشد.[3]مرحلة پنجم: آن هم مرحلة ظهور قائم آل محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ است، كه زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد و بساط ظلم و جور را برخواهد چيد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. امامان شيعه و جنبشهاي مكتبي، نويسنده:محمدتقي مدرسي.
2. نقش امامان معصوم در حيات اسلامي، نويسنده:عادل اديب.
3. زندگي پيشوايان ما، نويسنده:عادل اديب.
4. حيات فكري و سياسي امامان شيعه، نويسنده:رسول جعفريان.
پي نوشت ها:
[1] . اديب، عادل، نقش امامان معصوم در حيات اسلام، چ دفتر نشر اسلامي، از ص 65 تا 68 با تلخيص.
[2] . همان، ص65-68 با تلخيص.
[3] . همان، ص80 تا 90.