خانه » همه » مذهبی » چرا ائمه معصومين به صوفيه روي خوش نشان نمي‌دهند؟

چرا ائمه معصومين به صوفيه روي خوش نشان نمي‌دهند؟

موقف ائمه معصومين در برابر پديده تصوف، چراغ روشني در قبال روش و منش اين جماعت مي‌باشد كه هر انسان حقيقت طلب مي‌‌تواند به وضعيت صوفيه از اين زاويه به روشني قضاوت كند.
موضع منفي ائمه معصومين ـ عليهم السّلام ـ در برابر تصوف را مي‌توان با دلايل ذيل مطرح كرد:
الف) صوفيان نخستين، همگي از مخالفين اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ بودند:
با نگاه به تاريخ پيدايش صوفيه، بدست مي‌آيد كه اين پديده در ميان افرادي به برگ و بار نشسته است كه آنها از مخالفان جدي اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ بوده‌اند. مثلاً سرسلسلة تصوف به حسن بصري مي‌رسد او از مخالفان اهل بيت بود و در برابر انديشه نوراني اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ قرار داشت و نيز ابراهيم كوفي و سفيان ثوري كه از شاگردان حسن بصري‌اند، هم در انديشه و هم در روش مخالف اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ بودند.[1]  طبيعي است كه مخالفان اهل بيت در واقع مخالفان اسلام حقيقي و راستين هستند. تفاوت صوفيه با ديگران در اين بود كه آنان به رهبانيت و انزوا و رياضت غير مشروع سرگرم بودند، اما ساير مردم براساس نظريات و آراء فقها غير اهل بيت عمل مي‌كردند ترديدي نيست كه مخالفت ائمه با صوفيه شدت بيشتري داشت.
دليل آن انحراف شديد در ميان صوفيه است. لذا مطابق روايت صحيح بزنطي از امام صادق «آنان دشمنان» اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ به حساب آمده‌اند و مذمّت و رد آنان مانند، جهاد در حضور پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ خوانده شده است.»[2]ب) روش و مسلك صوفيه:
براساس بينش راستين اسلامي تنها روش و طريقه‌اي معتبر و ارزشمند است كه از سوي قرآن و روايات پيامبر و ائمه اهل بيت، مورد تأييد باشد. بنابراين روش صوفيه چه رهبانيت و ترك دنيا و چه در خرقه‌پوشي و پشمينه‌‌پوشي بر خلاف  قرآن و سنت پيامبر اسلام است. زيرا قرآن كريم  كساني را كه زينت و طيبات را بر خود حرام كرده‌اند مورد نكوهش قرار مي‌دهد.[3] و حتي به پيامبر دستور مي‌دهد كه بهره‌ات از دنيا را فراموش مكن»[4] پيامبر اسلام نيز توجه ويژه به استفاده از زينت به ويژه عطر داشت. و خود را نظيف و پاكيزه نگه مي‌داشت. صوفيه انزوا و گوشه‌گيري را توصيه مي‌كرد و لباس خشن و درشت را از افتخارات خود مي‌دانست.[5] طبيعي بود كه اين روش اگر دامن‌گير همه مسلمين مي‌شد مخالفت ائمه اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ با تصوف و نيز سخت گيري‌هاي حكومت‌ها در طول تاريخ عليه آنان باعث شد كه فكر و اندشه صوفيه محصور به افراد خاص بماند. اعتراض سفيان ثوري به امام صادق ـ عليه السّلام ـ به خاطر لباس لطيفي كه امام بر تن كرده بود معروف است. امام با دليل محكم از قرآن و سنت نبوي پاسخ آن را داد و آنها مجاب شدند.[6] اما از روش نادرست خود دست برنداشتند.
ج) انديشه صوفيه انديشه التقاطي:
امامان اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ پديده تصوف را به صورت كامل تا آخر درك كرده بودند براساس مؤيدات تاريخي افكار صوفيه‌ آميزه‌اي از رهبانيت تحريف شده مسيحيت و مجوسيت و آراء فاسده هندوتيزم، بوديسم، است و ربطي به اسلام ندارد.[7] روشن است كه معرفت درست و راستين در پيروي از قرآن كريم است كه به راه استوار رهنمائي مي‌كند.[8] اما تصوف نگرش خود را به غير از قرآن و مكتب اهل بيت جستجو مي‌كند كه نتيجه آن آراء فاسده حلول از مسيحيت، هم خدائي از هندونيزم و تحمل رياضت‌هاي شاق از بوديزم است.[9]همين است كه حسين حلاج معتقد است كه خدا در او حلول كرده است و او همان حق است.[10] پس مخالفت ائمه معصومين ـ عليهم السّلام ـ با اين جماعت يك مسئوليت الهي و ديني بوده است.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1 . شيبي، كامل مصطفي، تاريخ التصوف الاسلامي از 51 تا 94 (صور الزهد في الأمصاد) و از 105 تا 129 (مدرسه بغداد) دارالمناهل بيروت، چاپ اول، سال 1418.
2 . سفينة‌البحار، دارالأسوة، سازمان اوقاف، چاپ دوم، 1416، قم، تهران، ج 5، از ص 113 تا 200، باب الصاد بعده الواو.
3 . مبارك، زكي، التصوف الاسلامي في الادب و الأخلاق، نشر دار سعدالدين، دمشق، چ دوم، سال 1423 هـ .ق، جز دوم از 210 تا 222.

پي نوشت ها:
[1]  . زنجاني، عميد عباسعلي، تحقيق و بررسي در تاريخ تصوف، دارالكتب الاسلامية، تهران، چاپ دوم، سال 1367، ص 83.
[2]  . قمي، شيخ عباس، سفينة البحار، ج 5،  باب الصاد بعده الواو از 197 تا 200.
[3]  . اعراف، 32.
[4]  . قصص، 77
[5]  . برقعي، سيد ابوالفضل، حقيقت العرفان، 371، به نقل از نفحات الانس، 433، بي‌تا.
[6]  . فروع الكافي، ج 5، كتاب معيشت با دخول التصوف علي ابي عبدالله ـ عليه السّلام ـ ج اول.
[7]  . بررسي در تاريخ تصوف، عباسعلي عميد زنجاني.
[8] . اسراء،  9.
[9]  . آباداني، مبلغ عبدلله، تاريخ صوفي و صوفيگري، 85-86، چاپ اول، سال 1376،‌ انتشارات حر.
[10]  . گولپينارلي، عبدالباقي، تصوف در يكصد پرسش و پاسخ، 104، ترجمه دكتر توفيق سبحان، احيا كتاب، تهران، چ اول، سال 1380.

چرا ائمه معصومين به صوفيه روي خوش نشان نمي‌دهند؟

موقف ائمه معصومين در برابر پديده تصوف، چراغ روشني در قبال روش و منش اين جماعت مي‌باشد كه هر انسان حقيقت طلب مي‌‌تواند به وضعيت صوفيه از اين زاويه به روشني قضاوت كند.
موضع منفي ائمه معصومين ـ عليهم السّلام ـ در برابر تصوف را مي‌توان با دلايل ذيل مطرح كرد:
الف) صوفيان نخستين، همگي از مخالفين اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ بودند:
با نگاه به تاريخ پيدايش صوفيه، بدست مي‌آيد كه اين پديده در ميان افرادي به برگ و بار نشسته است كه آنها از مخالفان جدي اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ بوده‌اند. مثلاً سرسلسلة تصوف به حسن بصري مي‌رسد او از مخالفان اهل بيت بود و در برابر انديشه نوراني اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ قرار داشت و نيز ابراهيم كوفي و سفيان ثوري كه از شاگردان حسن بصري‌اند، هم در انديشه و هم در روش مخالف اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ بودند.[1]  طبيعي است كه مخالفان اهل بيت در واقع مخالفان اسلام حقيقي و راستين هستند. تفاوت صوفيه با ديگران در اين بود كه آنان به رهبانيت و انزوا و رياضت غير مشروع سرگرم بودند، اما ساير مردم براساس نظريات و آراء فقها غير اهل بيت عمل مي‌كردند ترديدي نيست كه مخالفت ائمه با صوفيه شدت بيشتري داشت.
دليل آن انحراف شديد در ميان صوفيه است. لذا مطابق روايت صحيح بزنطي از امام صادق «آنان دشمنان» اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ به حساب آمده‌اند و مذمّت و رد آنان مانند، جهاد در حضور پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ خوانده شده است.»[2]ب) روش و مسلك صوفيه:
براساس بينش راستين اسلامي تنها روش و طريقه‌اي معتبر و ارزشمند است كه از سوي قرآن و روايات پيامبر و ائمه اهل بيت، مورد تأييد باشد. بنابراين روش صوفيه چه رهبانيت و ترك دنيا و چه در خرقه‌پوشي و پشمينه‌‌پوشي بر خلاف  قرآن و سنت پيامبر اسلام است. زيرا قرآن كريم  كساني را كه زينت و طيبات را بر خود حرام كرده‌اند مورد نكوهش قرار مي‌دهد.[3] و حتي به پيامبر دستور مي‌دهد كه بهره‌ات از دنيا را فراموش مكن»[4] پيامبر اسلام نيز توجه ويژه به استفاده از زينت به ويژه عطر داشت. و خود را نظيف و پاكيزه نگه مي‌داشت. صوفيه انزوا و گوشه‌گيري را توصيه مي‌كرد و لباس خشن و درشت را از افتخارات خود مي‌دانست.[5] طبيعي بود كه اين روش اگر دامن‌گير همه مسلمين مي‌شد مخالفت ائمه اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ با تصوف و نيز سخت گيري‌هاي حكومت‌ها در طول تاريخ عليه آنان باعث شد كه فكر و اندشه صوفيه محصور به افراد خاص بماند. اعتراض سفيان ثوري به امام صادق ـ عليه السّلام ـ به خاطر لباس لطيفي كه امام بر تن كرده بود معروف است. امام با دليل محكم از قرآن و سنت نبوي پاسخ آن را داد و آنها مجاب شدند.[6] اما از روش نادرست خود دست برنداشتند.
ج) انديشه صوفيه انديشه التقاطي:
امامان اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ پديده تصوف را به صورت كامل تا آخر درك كرده بودند براساس مؤيدات تاريخي افكار صوفيه‌ آميزه‌اي از رهبانيت تحريف شده مسيحيت و مجوسيت و آراء فاسده هندوتيزم، بوديسم، است و ربطي به اسلام ندارد.[7] روشن است كه معرفت درست و راستين در پيروي از قرآن كريم است كه به راه استوار رهنمائي مي‌كند.[8] اما تصوف نگرش خود را به غير از قرآن و مكتب اهل بيت جستجو مي‌كند كه نتيجه آن آراء فاسده حلول از مسيحيت، هم خدائي از هندونيزم و تحمل رياضت‌هاي شاق از بوديزم است.[9]همين است كه حسين حلاج معتقد است كه خدا در او حلول كرده است و او همان حق است.[10] پس مخالفت ائمه معصومين ـ عليهم السّلام ـ با اين جماعت يك مسئوليت الهي و ديني بوده است.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1 . شيبي، كامل مصطفي، تاريخ التصوف الاسلامي از 51 تا 94 (صور الزهد في الأمصاد) و از 105 تا 129 (مدرسه بغداد) دارالمناهل بيروت، چاپ اول، سال 1418.
2 . سفينة‌البحار، دارالأسوة، سازمان اوقاف، چاپ دوم، 1416، قم، تهران، ج 5، از ص 113 تا 200، باب الصاد بعده الواو.
3 . مبارك، زكي، التصوف الاسلامي في الادب و الأخلاق، نشر دار سعدالدين، دمشق، چ دوم، سال 1423 هـ .ق، جز دوم از 210 تا 222.

پي نوشت ها:
[1]  . زنجاني، عميد عباسعلي، تحقيق و بررسي در تاريخ تصوف، دارالكتب الاسلامية، تهران، چاپ دوم، سال 1367، ص 83.
[2]  . قمي، شيخ عباس، سفينة البحار، ج 5،  باب الصاد بعده الواو از 197 تا 200.
[3]  . اعراف، 32.
[4]  . قصص، 77
[5]  . برقعي، سيد ابوالفضل، حقيقت العرفان، 371، به نقل از نفحات الانس، 433، بي‌تا.
[6]  . فروع الكافي، ج 5، كتاب معيشت با دخول التصوف علي ابي عبدالله ـ عليه السّلام ـ ج اول.
[7]  . بررسي در تاريخ تصوف، عباسعلي عميد زنجاني.
[8] . اسراء،  9.
[9]  . آباداني، مبلغ عبدلله، تاريخ صوفي و صوفيگري، 85-86، چاپ اول، سال 1376،‌ انتشارات حر.
[10]  . گولپينارلي، عبدالباقي، تصوف در يكصد پرسش و پاسخ، 104، ترجمه دكتر توفيق سبحان، احيا كتاب، تهران، چ اول، سال 1380.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد