از دریچۀ نگاه ابن سینا هر دانش به دنبال کشف مجهولات خاصی میگردد که آن مجهولات؛ مسائل آن علم را تشکیل میدهد. این مسائل در هر علمی دربارۀ چیز خاصی بحث میکند که از آن به «موضوع علم» یاد میکنیم. در واقع «موضوع یک علم» محور اساسی مباحث و عامل انسجام مسائل آن و عامل افتراق آنها از مسائل سایر علوم است.
منطق ابزاری است که در همۀ علوم به کار میآید و رابطۀ نزدیکی با تعریف و تقسیم علم – به طور مطلق نه علم خاص- دارد، به طوری که تغییر در تقسیم علم؛ باعث تغییر در برخی از مسائل یا حتی موضوع آن میشود. با تقسیم علم به تصور و تصدیق توسط فارابی؛ موضوع علم منطق نیز توسط ابن سینا تغییر یافت؛ یعنی طبق دیدگاه فارابی منطق از دو قسم معلومات بحث میکند تا ذهن از خطای در این دو محور حفظ شود. به همین علت موضوع منطق میبایست به چیزی تغییر پیدا کند که این مسائل در محور آن جمع شوند. ابن سینا با تأمل در این تقسیم موضوع علم منطق را از معقولات ثانیه به معرٌف و حجٌت تغییر داد. در بخش معرف منطق؛ یک سری قواعد؛ برای درست تعریف کردن مفردات بیان میشود و در قسمت حجت، مباحث مربوط به استدلال و حفظ از خطا در آن بررسی میگردد.