طلسمات

خانه » همه » مذهبی » چرا اسلام با آزادي جنسي مخالف است؟ مگر در اروپا كه اين آزادي وجود دارد چه اتفاقي افتاده است؟

چرا اسلام با آزادي جنسي مخالف است؟ مگر در اروپا كه اين آزادي وجود دارد چه اتفاقي افتاده است؟

غريزه جنسي، يكي از غرائز انسان و يكي از واقعيت هاي وجود اوست. اسلام هيچ واقعيتي از جمله غريزه جنسي را ناديده نگرفته است. محدوديت هايي كه در اسلام در باب غريزه جنسي آمده، تنها با هدف کنترل اين غريزه و جلوگيري از انحراف در آن مي باشد.بر اين اساس اسلام به منظورسلامت بخشيدن به کانون خانواده و محيط اجتماعي و حفظ کرامت انسانها به ويژه زنان با آزادي جنسي و بي بند باري جنسي مخالفت نموده است و آنرا به مسير صحيح خود هديت نموده است .اين در حالي است که در فرهنگ غربي آزادي جنسي پذيرفته شده است شاهد از هم گسيختن خانواده و تخريب محيط اجتماعي و از بين رفتن کرلامت انسانها و تبديل شدن زن به عنوان يک ابزار لذت جويي و… هستيم .  
در جامعه غرب كه بر اساس نظرية افرادي هم چون فرويد و راسل، آزادي جنسي بي قيد و شرط و شهوت راني را پذيرفته است، آمار فرزندان نامشروع بي سرپرست، پيدا شدن در زباله داني ها و توالت ها، كورتاژها، قتل ها و ديگر آسيب هاي اخلاقي و انساني ناشي از آزادي جنسي روز به روز در حال افزايش است. با اين حال اگر از همة گناهان چشم بپوشيم، با اين فاجعة بزرگ چه كنيم كه زن به توپي شهواني بدل گشته است كه هر لحظه ميان نگاه شهواني هزاران مرد شهوت ران دست به دست مي گردد.[1] با بازيچه شدن زندگي پر از آمال و اهداف انسان و فراموش گشتن راه كمال و تعالي، چه مي توان كرد؟ در چنين جامعة پر التهابي در كوچه، خيابان، مدارس و ادراه هاي آن، جز شهوت و خود نمايي چيز ديگري نمي توان ديد و براي افراد چنين جامعه اي، سرنوشت اخلاقي جامعه و حقوق ديگران و آيندة نسل بشري هيچ اهميتي ندارد.
دنياي غرب، انسان شرافتمند و آزاد را اسير، ذليل و در بند لذت جويي هاي زودگذر كرده است. اگر غرب دست كم در كام جويي هاي جنسي و ارضاي كامل شهوت هاي انساني ـ و به گفتة فرويد براي حل عقده هاي رواني و پديد آوردن عشق و محبت موفق مي شد، باز مي توانست ادعاي پيروزي كند، ولي در همين زمينه نيز با مشكلات فراواني روبرو است. شهيد مطهري در اين باره مي گويد: در مورد غريزه جنسي و برخي غرائز ديگر، برداشتن قيود، عشق به مفهوم واقعي را مي ميراند و طبيعت را هرزه و بي بند و بار مي كند در اين مورد هر چه عرضه بيشتر گردد، هوس و ميل به تنوع افزايش مي يابد. اينكه راسل مي گويد: اگر پخش عكس هاي منافي عفت مجاز شود پس از مدتي مردم خسته خواهند شد و نگاه نخواهند كرد، شايد دربارة يك عكس بالخصوصي و يك نوع بي عفتي بالخصوصي صادق باشد، ولي مطلقاً در مورد همة بي عفتي ها صادق نيست؛ يعني از يك نوعِ خاصِ بي عفتي، خستگي پيدا مي شود، نه بدين معني كه تمايل به عفاف، جانشين آن شود، بلكه بدين معني كه آتش و عطش روحي زبانه مي كشد و نوعي ديگر را تقاضا مي كند و اين تقاضاها هرگز تمام شدني نيست. خود راسل در كتاب زناشويي و اخلاق اعتراف مي كند كه عطش روحي در مسايل جنسي غير از حرارت جسمي است. آن چه با ارضا تسكين مي يابد، حرارت جسمي است نه عطش روحي.[2]اشتباه افرادي همچون فرويد و راسل اين است كه پنداشته اند تنها راه رام كردن غريزه ها، آزادي در برآوردن آنهاست. اينان نمي دانند كه چنين آزادي مطلقي، افرادي را حساس تر مي كند و چون امكان برآورده شدن كامل همة خواسته هاي انسان وجود ندارد، اين وضع به پيدايش عقده هاي رواني بيشتر مي انجامد. در غرب مي بينيم كه با آزادي مطلق فعاليّت جنسي، آتش شهوت خاموش نشده است، بلكه شعله ورتر گرديده و كانون گرم خانواده و سلامت فرد و اجتماع را به نابودي كشانده است. بر همين اساس است كه اسلام با اين نوع آزادي مخالف است و پيامدهاي منفي آن را براي انسان نمي پذيرد. پيامدهاي آزادي جنسي بي شمار است كه قطعاً ذكر همه آنها در اين مقال نمي گنجد ولي ما به اختصار به چند نمونه آن اشاره مي كنيم:
1. از بين رفتن كرامت انساني و غرق شدن در گرداب شهوت ها.
2. سلب آرامش رواني و افزايش التهابات و اضطراب ها.
3. پيدايش تنوع خواهي و تاثيرات منفي آن بر ازدواج و كاهش ميل به تشكيل خانواده.
4. اثر گذاري رابطه نامشروع بر ايمان افراد و تضعيف باورهاي اعتقادي.
5. به خطر افتادن استواري اجتماع.
6. افزايش مفاسد و جرم و جنايت و قتل و …..
بنابراين نه تنها در اسلام، بلكه در همة مکاتب اجتماعي جهان، اين نتيجه حاصل شده است كه خانواده بايد محفوظ و محترم بماند و زن و مرد بايد دلبسته و وفادار يكديگر باشند تا آشيان دلپذيري براي فرزندان خويش بنا كنند و باتربيت آنها آيندة جامعه خويش را ترسيم كنند. از آنجايي كه بي بند و باري در مسايل جنسي، بنياد خانواده را متلاشي مي كند و خانواده در اسلام اهميت بسيار دارد و بدون آن، جامعه پايدار نمي ماند، اسلام با آزادي جنسي و بي بند و باري مخالف بوده است. فيلسوفان و جامعه شناسان قائل به اشتراك آميزش جنسي كه مي خواستند آن را جانشين خانواده سازند، نتوانستند حتي براي مدتي كوتاه طرح خود را عملي سازند.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. مسأله حجاب، مرتضي مطهري،تهران: انتشارات صدرا.
2. اخلاق جنسي در اسلام و جهان غرب، مرتضي مطهري،تهران:انتشارات صدرا.
3. فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگي، غلامعلي حداد عادل، تهران: انتشرات سروش 1374.
4.جوانان و روابط، ابوالقاسم مقيمي حاجي، قم: مركز مطالعات و پژوهش هاي فرهنگي حوزه علميه، 1380.

پي نوشت ها:
[1]. امين زاده، محمد رضا، اسلام و غريزه جنسي، قم، انتشارات در راه حق، 1377، ص 7.
[2]. مطهري، مرتضي، مسألة حجاب، قم، انتشارات صدرا، چاپ چهل و دوم، 1374، ص 113 و 114.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد