زیارت «آل یس» که برگرفته از توقیعی منتسب به حضرت مهدی(عج) است، شامل معارفی مانند توحید، نبوّت، ولایت و امامت میباشد که کافران، مشرکان، منافقان و فاسقان و … از درک آن عاجزند.
در فراز ابتدایی زیارت آل یاسین چنین میخوانیم:
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ لَا لِأَمْرِهِ تَعْقِلُونَ وَ لَا مِنْ أَوْلِیائِهِ تَقْبَلُونَ حِکْمَةٌ بالِغَةٌ فَما تُغْنِ النُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لَا یؤْمِنُونَ السَّلَامُ عَلَینَا وَ عَلَى عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِینَ».[1]
با فرض پذیرش سندی این توقیع، حضرت بقیة الله(عج) در فراز اول آن، پس از یاد و نام خدای متعال، از عموم انسانها – که به طور طبیعی شامل برخی از شیعیان هم میشود – گلایه نموده و میفرماید: شما نه نسبت به امر پروردگار تعقل میکنید و نه از اولیای او حرفشنوایی دارید!
این سخن در حقیقت، بیانی دیگر از آیه 10 سوره ملک است که دلیل دوزخی شدن افراد را آن میداند که آنان نه از عقل خود بهره جسته و نه به سخن اولیای خدا گوش فرا میدهند.
امام(عج) در صدد آن است که اگر مخاطبانش نیز چنین رفتاری را در پیش گیرند، آنان نیز از اهل دوزخ خواهند بود.
سپس در ادامه، با استفاده از ترکیبی از دو آیهی مرتبط قرآن[2] میفرماید: حکمتی بس کامل و تمام، ولی برای افرادی که ایمان نمیآورند، چه سودی دارد؟!
مراد حضرتشان از بیان این آیات نیز آن است که قرآن و سخن اولیای الهی، شامل اندرزهایى عمیق و رسا است و هیچ نقصی ندارد، اما بندگان لجوج این سخنان را نپذیرفته و این انذارها براى آنان مفید قرار نمیگیرد.[3]
همچنین، با توجه به اینکه خداوند متعال از روی لطف، در هر زمانی چراغ هدایتی تعیین فرموده تا مردم را از ظلمات جهل رها سازد، از جمله مصادیق آشکار حکمت بالغه، میتواند خود ائمه(ع) و سخنان ایشان باشد که در برخی روایات نیز به آن اشاره شده است:
الف) امام صادق(ع) دربارهی آیهی شریفه «وَ مَنْ یؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِی خَیراً کَثِیراً»، فرمود: مراد از حکمت، اطاعت از خدا و شناخت امام است.[4]
ب) امام باقر(ع): «…نَحْنُ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ…»؛[5] ما حجت رسانای پروردگاریم.
از اینرو بیم دادنها، برای انسان بیمعرفت و لجوج مفید نبوده، بلکه شرط پیشرفت معنوی، تواضع در برابر ثقلین و پذیرش آیات قرآن و سخنان معصومان(ع) میباشد.
پس شاید مناسبت این جملات در ابتدای زیارت آل یاسین توجه دادن به مخاطب باشد که نسبت به امر پروردگار تعقل بیشتر انجام دهد و به فرمایشات نقل شده از طرف اولیای الهی عمل نماید و ادعای اسلام و تشیع او فقط ادعایی ظاهری نبوده بلکه در عمل خود را نشان دهد.
چنانچه در ادامه میفرماید: «إِذَا أَرَدْتُمُ التَّوَجُّهَ بِنَا إِلَى اللَّهِ وَ إِلَینَا فَقُولُوا کَمَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَى سَلَامٌ عَلَى آلِ یس»؛
پس هر گاه شما ارادهی توجّه به خداى تعالى و به سوى ما نمایید، بگویید چنانچه خدای متعال میفرماید: «سلام على آل یاسین».
گفتنی است که این فراز از زیارت، ناظر به اختلاف قرائتی از قرآن کریم در آیه 130 صافات بوده و قرائت حفص از عاصم، «سَلامٌ عَلى إِلْیاسین» میباشد. [6]
[1]. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، ج 2، ص 492، مشهد، نشر مرتضی، 1403ق.
[2]. «حِکْمَةٌ بالِغَةٌ فَما تُغْنِ النُّذُرُ»: قمر، 5؛ «وَ مَا تُغْنِی الْآیاتُ وَالنُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لَا یؤْمِنُونَ». یونس، 101.
[3]. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 23، ص 21، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[4]. «طَاعَةُ اللَّهِ وَ مَعْرِفَةُ الْإِمَامِ»؛ کلینى، محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص185، ح 11، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چهارم، 1407ق.
[5]. همان، ج 1، ص 192، ح 3.